واضح آرشیو وب فارسی:ساوالان خبر: طاها عشایری نزاع و خشونت به درگیری فیزیکی گفته می شود که در نقاط روستایی به صورت طایفه ای و دسته جمعی و در نقاط شهری معمولاً به صورت فردی رخ می دهد که با خود آسیب های اجتماعی فراوانی به دنبال دارد. ازجمله آن به افزایش خصومت، قتل، تضعیف سرمایه اجتماعی، بی اعتمادی، ترس از جرم و قربانی شدن و تنگ تر شدن حوزه روابط انسانی اشاره کرد. به تعبیری خشونت بعد عینی و صورت تحقق یافته نزاع بین انسان هاست. هراس اخلاقی، شیوع بی احترامی، شکستن اقتدار و چارچوب منزلت انسانی، به هم ریختگی فاصله روابط، عدم تقید انسان ها به قانون و نظم محوری، کینه ورزی و پیگیری نفع شخصی از عمده ترین اثرات نزاع و خشونت خیابانی در جوامع امروزی است. بر این اساس، امنیت شهروندان به شدت تحت تأثیر پدیده نزاع و خشونت قرار می گیرد و به نوبه خود آنان را نیز قربانی خود می کند. در کشور، آمارهای منتشره حاکی از افزایش رو به رشد نزاع و خشونت خیابانی است. دراین ارتباط، بین سطح نزاع و جمعیت شهری نیز ارتباط وجود دارد، چراکه کلان شهرهایی از قبیل استان اردبیل، اصفهان، تهران، مشهد، خوزستان در مقایسه با سایرین سطح بالایی از نزاع و خشونت خیابانی را به خود اختصاص داده اند. نرخ نزاع و خشونت خیابانی تأیید می کند که مدرن شدن فضای شهری، امکانات تفریحی و سرگرمی شهری نیز نتوانسته منبع خشونت گرائی مردم را خاموش نماید. دیگر شهرهای متولدشده در استان، نیز از بی سامانی در برخی حوزه ها رنج می برند. ارزش تلقی شدن زندگی شهری، تضاد ذاتی بین ارزش ذاتی شهر و روستا، ضد هم تلقی شدن فرایند توسعه شهر و روستا، بی ارزشی زمین های کشاورزی، بی میلی دامداران به کوچ …، مهاجرت بی برنامه را به شهرها تسریع کرد. از طرفی حاشیه نشینی گسترده و تصرف اطراف شهر منجر به مبارزه و رقابت بر سردست یابی هرچه بیشتر به سرپناه و ثروت کلان جهت خروج از دور باطل ناشی از رنج فقر و سختی معیشت را نیازمند می کرد. بر این اساس، انتظاری افزایش خشونت در استان قابل تصور است. فقدان برنامه منظم برای توریست ها، باوجود امکانات مستعد برای تعامل فرهنگ توریستی نیز زمینه ساز نزاع و خشونت است، دلیل این امر است که مقایسه و یافته های پژوهشی نشان می دهد که شهرهایی که رفت وآمد توریستی بسیار بالایی دارد، سطح تحمل و بردباری شهروندان بسیار افزایش می یابد. رفت وآمد از اقوام دیگر، زمینه تعامل دوسویه، مشورت و فرهنگ عذرخواهی را در بدنه جامعه مدنی نهادینه می سازد و اتکا به زور و هراس افکنی را به حاشیه می راند. سیمای زیبای استان با بناهای تاریخی و معروف به شهر توریستی نشان از این می دهد که پدیده مکنون و ناشناخته در خشونت گرائی و افزایش نزاع های خیابانی وجود دارد که نیاز به بررسی و مطالعه دارد. در ظاهر امر به زعم زیمل در صورت اجتماعی، امری آرام و در عمل مردم از فقدانی رنج می برند که سطح تحمل مردم را با دشواری مواجهه نموده است. می توان با اندکی تأمل گفت که خشونت و نزاع خیابانی در ذات انسان نیست، بلکه زایید روابط اجتماعی است. که ریشه در ضعف روابط اجتماعی و نرسیدن به تفاهم، نبود فنون مذاکره و بهم ریختگی سازمان اجتماعی دارد. سوای این ها، فهم از کنش دیگری یا تعبیر همدلانه انسان ها با گسترش رسانه های نوین همچنان با مشکلی جدی مواجهه است. چطور می توان در روابط تضاد برانگیز، بحران را مدیریت کرد و اجازه نداد که اوضاع وخیم تر بشود؟ جواب آن در یادگیری مهارت در روابط اجتماعی، تقویت اعتماد اجتماعی، نگاه نسبی گرایانه به فرهنگ یکدیگر، نزدیکی و مذاکره بدون تهدید است. چه می شود که شروع بحث را با آرامی و بدون مناقشه آغاز نماییم. در اینجاست که به خاطر نگذاشتن وقت مناسب برای حل تعارض، سال ها و روزها برای پیامدهای نامناسب آن وقت تلف می شود. امروزه پیشگیری اجتماعی از این مسئله اجتماعی نیز بسیار پیچیده شده است و نصفی از سرمایه اجتماعی و انسانی پلیس صرف مسائل مربوط به نزاع و خشونت روزانه شده است. طبق آمار منتشره نزاع و خشونت خیابانی جزء ده جرائم بزرگ کشوری است که وقت و انرژی سازمانی و شخصی جامعه را به خود اختصاص داده است. چنین می توان گفت که در سطوح انفرادی به دلیل عدم تضاد آراء و منافع، خبری از خشونت نیست، اما بنا نیاز فطری اجتماعی انسان به تبادل اطلاعات و مبادله و خروج از انزوا گرایی منجر به تعارض در رفتار و اندیشه ها می شود. آنچه در این میان مهم تلقی می شود مدیریت جمعی با رویکردی کثرتگرایانه است. گسترش جمعیت در کلان شهر و مهاجرت وسیعی موقتی یا دائمی ازیک طرف و رشد نامناسب مسئله حاشیه شهر باعث ظهور و شیوع این پدیده شده است. دیگر به مانند گذشته نیست که درگیر شدن در خیابان برای انسان های امروزی قباحت داشته باشد و از آن اکراه نمایند، چرا در قدیم نظارت های سنتی، شناخت چهر به چهره، حرمت انسانی و کرامت ارزشی باعث می شد که از تداوم خشونت درملأعام پرهیز شود، اما امروزه باید جای خالی نظارت سنتی را با چه مکانیسمی تعبیه کرد. افزایش دوربین های شهری و حضور پلیس نیز نمی تواند از پدیده خشونت ممانعت نماید. بر این اساس می توان گفت که نزاع و گرایش انسان ها، نشان از فریاد و خشم و نفرت انسان به رنج و مشقت در روابط اجتماعی در شهرهاست. نشان از بی طاقتی و اعتراض انسان ها به نوع زندگی است و نشان از بی ارزش تلقی شدن نوعیت انسانی، مسئله تقوا و حرمت انسانی است. دیگر در ذهن مردم ارزش ها شخصی شده و چندان مهم تلقی نمی شود. درهرحال ضعف در ریشه شناسی علمی نیز یکی از علل خاموش و پنهان ماندن ریشه نزاع و خشونت خیابانی است. خشونت پدیده اجتماعی و صورتی از روابط غیرانسانی و توحش است که سیمای دیگری از انسانیت را به نمایش می گذارد. دیگر از نوشتن مقالات، کتب و اجرای طرح های علمی راجع به آن نمی توان از شدت آن جلوگیری کرد بلکه این مسئله نیازمند بیداری سازی وجدان مردم، نوسازی روحی، مشارکت مردمی و رسانه ای ننمودن آن در راستای ایجاد محیطی سالم و فارغ از ترس است. در این پدیده، نگاه بعضی از متفکرین به کژ کارکردی نهادها است. وقتی نهادها نتواند درست به موقع وظیفه خود را انجام بدهند و از کارکرد بیافتند، سرانجام در پاسخ به بی کارکردی نهادها، خشونت و نزاع خیابانی ظهور می کند. از نگاهی دیگر بی سازمانی اجتماعی و از بین رفتن نظارت قواعد اجتماعی است که خشونت را در لایه های جامعه رواج ساخته است. امیل دورکیم، تضعیف ارزش های اخلاقی وجدان جمعی در جامعه نوین را منبع شیوع خشونت می داند که عدم نظارت اخلاق حرفه ای سرآغازی بر بی هنجاری و ناامنی در جامعه است. از طرفی نیز می توان شکل گیری خرده فرهنگ های بی نام، اشاره نمود. این گروه افرادی هستند گه در کلان شهر به سر می برند و از دل حاشیه نشینی و مهاجرت بیرون آمده و در پی ماجراجویی هستند. اوقات و سرگرمی خود را با تضعیف هنجار مدنی و قوانین شهروندی می گذراند. چنین گروهی سرگردان از نظارت هستند و نظارتی بر آن ها نیست. این گروه فاصله طبقاتی، فرهنگی و ارزشی زیادی در بین هم گروهی خود می بینند و احساس بی منزلتی ناشی از آن، آن ها را به کنش های متعارض با قواعد مدنی وا می دارد. قواعد مدنی در نگاه این گروه وسیله سرگرمی و پر نمودن اوقات تلخ و خالی است. درنتیجه نزاع خیابانی در جامعه امروزی مسئله شخصی نیست و به خاطر خود فردی نیست که نزاع را شروع کرده و بلکه علت آن مسئله ای اجتماعی است که از فشار ترافیکی، گرانی، بی مهری و فاصله طبقاتی، مهاجرت بی هدف، حاشیه فزاینده و مشکلات اقتصادی برمی خیزد. بر این اساس، نظم و آرامش در جامعه منوط به همکاری، مشارکت و جانثاری تمامی ارکان های جامعه بویژه شهروندان است. نهادینه شدن و امنیت اجتماعی نیازمند تلاش و جهاد آحاد جامعه در راستای پاک سازی محیطی از خشونت، طلاق، قتل و ترویج محیطی بدون هراس اخلاقی و اجتماعی است که این امر خطیر انسانی، ندای نزدیکی قلوب، احساسات و عواطف را در بین مردم می طلبد.
دوشنبه ، ۳۰شهریور۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ساوالان خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]