تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 12 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به خداوند امیدوار باش، امیدی که تو را بر انجام معصیتش جرات نبخشد و از خداو...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837066606




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

هوش اخلاقی و بررسی کارکردهای آن در سازمان


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
هوش اخلاقی و بررسی کارکردهای آن در سازمان
امروزه در تجزیه و تحلیل رفتار سازمان ها، پرداختن به اخلاق و ارزش های اخلاقی یکی از الزامات است.

خبرگزاری فارس: هوش اخلاقی و بررسی کارکردهای آن در سازمان



چکیده نفوذ در افراد همیشه به‌عنوان امری مهم در ادبیات سازمان و مدیریت مطرح بوده است. هرقدر نفوذ مدیر بیشتر باشد قدرت او در به‌کارگیری افراد و انجام بهتر کارها افزایش می یابد. «هوش اخلاقی» نوع سوم قدرت است در کنار «قدرت مدیریتی یا سازمانی» (که از مقام فرد در سازمان نشأت می‌گیرد) و «قدرت شخصی» (که برآمده از ویژگی‌های شخصی فرد است.) هوش اخلاقی توانایی تشخیص درست از اشتباه است که با اصول اخلاقی سازگار باشد. با مطالعه دیدگاه اسلام درباره کارکردهای هوش اخلاقی در سازمان، که با روش توصیفی(از حیث ماهیت و روش) و کتابخانه‌ای (از لحاظ راه‌کار و نوع فعالیت اجرایی) انجام شد، این نتیجه به‌دست آمد که اولاً، هوش اخلاقی می تواند از راه تنظیم بهتر روابط به‌وسیله تمرکز و توجه بر پرورش فضیلت‌های، اخلاقی منجر به حصول عملکرد بهتر برای سازمان گردد. ثانیاً، کارکردهای مهم هوش اخلاقی در سازمان، شامل امانت‌داری، مسئولیت پذیری، مهرورزی، مدارا، خوش‌رفتاری، بردباری، دادورزی، تغافل است. کلیدواژه‌ها: هوش، اخلاق، عملکرد، سازمان، کار. مقدّمه امروزه در تجزیه و تحلیل رفتار سازمان ها، پرداختن به اخلاق و ارزش های اخلاقی یکی از الزامات است؛ زیرا نماد بیرونی سازمان ها را رفتارهای اخلاقی آنها شکل می دهد. سقوط معیارهای رفتاری، پژوهشگران را به سمت جست وجوی مبناهای نظری در این رابطه به منظور ایجاد راه حل های مناسب اجرایی سوق داده است. مشکلات اخلاقی مدیریت به علت پیامدهای گسترده، راه حل های گوناگون، نتایج مرکب، رویدادهای نامطمئن و برداشت های شخصی، پیچیده بوده و دارای مشکلات فراگیر نیز هست؛ زیرا مدیران تصمیماتی می گیرند و اعمالی انجام می دهند که دیگران را تحت تأثیر قرار می دهند (هس مر،1382، ص30). یکی از بهترین راه حل ها برای برون رفت از مشکلات اخلاقی مدیریت، که در این مقاله بر آن تأکید می شود، توجه به هوش اخلاقی است. هوش اخلاقی بیانگر آن است که در روابط اجتماعی چه عملی مناسب و چه عملی نامناسب است؛ فرد احساسات دیگران را درک کند، با دیگران همدلی نماید، و مسئولیت کارهای خویش را بپذیرد (بوربا، 1390، ص26). هوش اخلاقی به مدیران کمک می کند تا سازمان در مسیر درستی حرکت کند. در این مقاله، سعی شده است تا کارکردهای مهم هوش اخلاقی از دیدگاه اسلام با بررسی در منابع معتبر، بیان شود. بیان مسئله امروزه ارزش های اخلاقی در میان رهبران تجاری غرب، گم شده است و آنان برای پوشاندن یا پنهان کردن حقیقت تلاش دارند؛ اما برخی از رهبران روشن و ساده عمل می کنند و صادقند. بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که صداقت کامل در تمام زمان ها باید در رأس دستور کار سازمان باشد. هنگامیکه رهبر پیوسته صادق باشد و همراه با اصول و ارزش های اخلاقی عمل کند، نوعاً عملکرد بالایی در فروش، سود، نگه داری افراد، شهرت و رضایت مشتری به دست می آورد. به عبارت دیگر، اخلاقیات خوب، برای تجارت خوب است (مانال لاک، 2006). پژوهش های انجام شده در بیش از یکصد شرکت نشان داده است هوش اخلاقی تأثیری قوی بر عملکرد مالی سازمان دارد (بارلینگ و تورنر، 2002). به روشنی آشکار شده است افرادی که هوش اخلاقی را تجربه نکرده اند، به سبب دارا بودن وجدان سطحی، ضعف در مهار امیال، حسّاسیت اخلاقی بالا، و باورهایی که به گونه ای نادرست هدایت شده اند، در معرض خطر جدّی قرار دارند اگر چه این افت اخلاقی علل پیچیده ای دارد، اما یک حقیقت انکار ناپذیر است (بوربا، 1390، ص 27). محقق در بحث هوش اخلاقی به دنبال آن است که ابزار قدرت جدیدی را به رهبران و مدیران معرفی کند تا با کاربست آن در سازمان، بتوان بهره وری را افزایش داد. آنچه در ادبیات مدیریت به عنوان قدرت های مدیر ذکر شده است، به طور کلی، به دو نوع تقسیم می شود: قدرت مدیریتی(سازمانی) که از مقام فرد در سازمان نشأت می گیرد و قدرت شخصی که برآمده از ویژگی های شخصی فرد است. قدرت مدیریتی متعلّق به پست و مقام سازمان است که شامل قدرت قانونی، قدرت پاداش و قدرت اجبار است. قدرت شخصی نیز به دو صورت قدرت تخصص و قدرت مرجعیت نمود پیدا می کند. نوع سوم قدرت حاصل به کارگیری هوش اخلاقی در سازمان است. سازمانی موفق است که به هوش اخلاقی پایبند باشد. هوش اخلاقی مانند قدرت قانونی نیست تا کارکنان به خاطر پست و مقام مدیر، از او اطاعت نمایند و یا مثل قدرت پاداش و تنبیه که به طمع و یا ترس از امری، وظایفشان را درست انجام دهند و همچنین مانند قدرت تخصص (دانش و تجربه) و مرجعیت (وفاداری پیروان به رهبر) نیست، بلکه کارکنان بر اساس هوش اخلاقی، وظایف خود را تعریف و اجرا می کنند. پیشینه تحقیق مقالات و پایان نامه هایی که بیشترین ارتباط را با عنوان این مقاله داشته اند عبارت اند از: بررسی مقایسه ای هوش اخلاقی و رهبری تیمی از دیدگاه برخی دانشمندان و اسلام (مختاری پور سیادت، 1388ب، ص29)؛ بررسی مقایسه ای ابعاد هوش اخلاقی از دیدگاه دانشمندان با قرآن کریم و ائمّه معصومین علیهم السلام (مختاری پور سیادت، 1388الف، ص97) رابطه هوش معنوی و هوش اخلاقی با رهبری تحوّل آفرین (سجّادی، www.ganj.irandoc.ac.ir)؛ ارتباط سنجی هوش اخلاقی و درگیری شغلی کارمندان دانشگاه شهید باهنر کرمان (نجفیان، www.ganj.irandoc.ac.ir)؛ بررسی و مقایسه رابطه بین هوش سازمانی و هوش اخلاقی با رهبری تیمی در بین مدیران آموزشی و غیرآموزشی دانشگاه های دولتی اصفهان. (مختاری پور، www.ganj.irandoc.ac.ir)؛ با بررسی مقالات و پایان نامه های مذکور، این نتیجه به دست آمد که برخی از تحقیقات اصلاً با نگاه اسلامی به هوش اخلاقی نپرداخته اند و برخی دیگر نیز تنها به تأیید و ردّ مؤلفه های هوش اخلاقی در قرآن و برخی کتب روایی پرداخته اند. اما در این تحقیق، به صورت مستقل از دیدگاه اسلام به هوش اخلاقی نگاه می شود و برخی از مهم ترین کارکردهای هوش اخلاقی در سازمان بیان گردد. مفهوم شناسی هوش در علم روان شناسی، تعریف واحد و یکسانی از هوش وجود ندارد و متخصصان و روان شناسان گوناگون هر کدام بر اساس دیدگاه و مکتب خود، تعاریف متفاوتی را از هوش ارائه کرده اند. جی. سی. آگاروال (J C Aggarwa) در کتاب اصول روانشناسی تربیتی، تعاریف هوش را در یک طبقه بندی چهار گروهی به نمایش می گذارد: گروه اول بر روی سازگاری و انطباق فرد با همه محیطش و یا جنبه های محدود و معین آن تأکید می ورزد. بر این اساس، هوش یک سازگاری ذهنی عمومی با مسائل جدید و موقعیت های جدید زندگی به شمار می آید. گروه دوم بر توانایی و قدرت یادگیری اصرار می ورزد و هوش را برابر با قدرت یادگیری می داند. هر قدر هوش فرد بیشتر باشد، راحت تر و گسترده تر یاد می گیرد و حوزه تجربه و فعالیت وی نیز بزرگ تر می شود. گروه سوم بر این عقیده است که هوش توانایی انجام تفکر انتزاعی و ادامه آن است. این بیان به کاربرد مؤثر ایده ها و کارایی در رابطه برقرار کردن با نمادها، به ویژه نمادهای کلامی و عددی، اشاره دارد. گروه چهارم به تعاریف عملیاتی بر می گردد؛ مانند تعریف وکسلر(1950): هوش ظرفیت عام یا کلی فرد است برای عمل کردن هدفمند، تفکر منطقی، و برخورد کارآمد با محیط نیز تعریف: جی.دی. استوارد (1943): هوش توانایی به عهده گرفتن فعالیت هاست (میردریکوندی، 1388، ص44). از مجموع طبقه بندی مزبور، می توان نتیجه گرفت: هوش به طور کلی، عبارت است از: توانایی درک روابط بین پدیده ها. این نوع توانایی به خوبی، در تمام تعاریف و در هر چهار گروه قابل استنباط و استخراج است. در سازگاری، یادگیری، قدرت تفکر انتزاعی و تعاریف عینی عملیاتی هوش، نوعی توانایی برای درک روابط بین پدیده ها به چشم می خورد (همان، ص270). تعاریف هوش اخلاقی هوش اخلاقی، که به آن هوش قضاوت اخلاقی یا هوش استدلال اخلاقی نیز می گویند، بیشتر توسط کلبرگ و پیاژه بررسی شده است (همان، ص44). لورنس کلبرگ (Lawrence kohlberg)، که به صورت مستقیم، درباره هوش اخلاقی مطالعاتی انجام داده، معتقد است: هوش اخلاقی دارای سه سطح است: 1. سطح اخلاق پیش قراردادی؛ 2. سطح اخلاق قراردادی؛ 3. سطح اخلاق فوق قراردادی (سیف و کدیور، 1381). در سطح اول، رفتار اخلاقی افراد بر اساس اجتناب از تنبیه و کسب پاداش تبیین می شود، اخلاق هنوز درونی نشده است و معیارهای اخلاقی به طور حقیقی و واقعی وجود ندارد. در سطح دوم، احترام به قانون به خاطر هماهنگی و سازگاری با معیارهای فردی و وجدانی نیست، بلکه به خاطر حفظ نظم اجتماعی و هماهنگی با آن و جلوگیری از هرج و مرج است. در این دوره، هنوز نمی توان گفت: معیارهای اخلاقی درونی شده اند. در سطح سوم، یعنی اخلاق فوق قراردادی، اخلاق مبتنی بر اصولی جهانی و برتر از قراردادهای اجتماعی است و رفتار اخلاقی دیگر به تصویب و اجازه یا جلوگیری و نهی دیگران بستگی ندارد و از قدرت گروه هایی که از آن حمایت می کنند مستقل است و سرپیچی از اصول اخلاقی برای فرد احساس گناه و محکومیت به وجود می آورد. افرادی که به این سطح از رشد اخلاقی می رسند، هم خود را با معیارهای اجتماعی تطبیق می دهند و هم با آرمان های درونی شده خویش سازگاری و هماهنگی پیدا می کنند. افراد در این سطح، در اصول فردی خود، اعتقادات اخلاقی زیادی دارند که حتی گاهی ممکن است با نظم اجتماعی مورد قبول از طرف اکثریت جامعه مخالف باشد. این سطح به عقیده کلبرگ، کامل ترین مرحله رشد اخلاقی است (سیف و دیگران، 1373، ص111ـ113). بوربا و لنیک و کیل  kielازجمله محققانی هستند که به طور ویژه، به هوش اخلاقی توجه کرده اند. بوربا هوش اخلاقی را در مباحث روان شناسی کودکان پژوهش کرد و لنیک و کیل به تأثیرات هوش اخلاقی و مؤلفه های آن در سطح سازمانی توجه کرده اند. بوربا هوش اخلاقی را به ظرفیت و توانایی درک درست از خلاف، داشتن اعتقادات اخلاقی قوی و عمل به آنها و رفتار درجهت صحیح و درست تعریف می کند (بوربا، 2005، ص23). از دیدگاه لنیک و کیل، هوش اخلاقی عبارت است از: ظرفیت روانی برای تعیین اینکه اصول کلی یا جهان شمول انسانی چگونه باید در ارزش ها، اهداف و عملکردهای افراد به کار گرفته شوند. به عبارت دیگر، هوش اخلاقی توانایی تشخیص درست از اشتباه است که با اصول جهانی سازگار باشد (لنیک و دیگران، 1388، ص46). جمع بندی بین تعریف سه مرحله ای کلبرگ و تعاریف دیگران این گونه است: هوش اخلاقی ظرفیت و توانایی تشخیص درست از اشتباه بر اساس اصول اخلاقی است. این تعریف با سطوحی که برای هوش اخلاقی موردنظر کلبرگ بیان شد، مطابقت دارد. در حقیقت، کلبرگ هوش اخلاقی را در یک پیوستار در نظر می گیرد که از هوش اخلاقی حداقلی ـ یعنی رفتار اخلاقی افراد بر اساس اجتناب از تنبیه و کسب پاداش ـ شروع می شود و به حداکثر ـ که همان درونی شدن اخلاق یا هوش اخلاقی باشد ـ می رسد. به عبارت دیگر، ظرفیت و توانایی تشخیص درست از اشتباه در ابتدای پیوستار، در افراد پایین است و هر قدر به انتهای آن نزدیک شویم این ظرفیت و توانایی افزون تر می یابیم. مؤلّفه های هوش اخلاقی خانم میکله بوربا با جمع آوری شواهد، تحقیقات و نمونه های عملی، مفهوم هوش اخلاقی را در قالب پرورش هفت فضیلت مطرح کرده است. این فضایل عبارتند از: همدلی، وجدان، خویشتن داری، احترام، مهربانی، بردباری، و انصاف. 1. همدلی: احساس اخلاقی بنیادینی است که درک احساسات دیگران را برای فرزندتان (فرد) امکان پذیر می سازد. 2. وجدان: یک ندای درونی قوی است که به کودک (فرد) در تصمیم گیری در امر درستی و نادرستی، کمک می کند و باعث می شود او در مسیر اخلاق باقی بماند و در صورت انحراف، احساس گناه بر او چیره شود. این خصیصه سنگ بنای تقویت خصایلی بنیادین مانند صداقت، مسئولیت پذیری و امانتداری است. 3. خویشتن داری (خودکنترلی): به فرد در مهار کردن امیال نفسانی اش یاری می رساند و نیز موجب می شود که او پیش از مبادرت به هر عملی، فکر کند و در نتیجه، به گونه ای صحیح رفتار می کند و احتمال کمتری دارد که به انتخاب های عجولانه ای دست بزند که پیامدهای خطرناکی به دنبال دارد. این فضیلت کمک می کند تا به خود متکی باشد؛ زیرا می داند که قادر به مهار اعمالش هست. همچنین فضیلتی است که بخشندگی و مهربانی را بر می انگیزد؛ زیرا کمک می کند تا لذت آنی را کنار بگذارد و به جای آن، وجدانش برای کمک به دیگران بر انگیخته شود. 4. احترام: فرد را تشویق می کند تا به علت آنکه احترام به دیگران را ارزشمند می داند، با دیگران با ملاحظه رفتار کند. این ویژگی فرد را وادار می سازد تا با دیگران به گونه ای رفتار کند که دوست دارد با خودش رفتار شود و به همین سبب، اساس پیش گیری از خشونت، بی عدالتی و نفرت را پایه گذاری می کند. 5. مهربانی: توجه فرزند (فرد) را به رفاه و احساسات دیگران جلب می کند. با تقویت این فضیلت، فرد خودخواهی کمتری خواهد داشت و بیشتر دلسوز و غمخوار می شود و درک می کند که مهربانی کردن به دیگران ساده ترین کاری است که می توان کرد. در نتیجه، به نیازهای دیگران بیشتر فکر می کند، به آنها توجه نشان می دهد، در کمک به نیازمندان پیش قدم می شود و از آن هایی که دچار آسیب و مشکل شده اند، دفاع می کند. 6. بردباری: به فرد کمک می کند تا ویژگی های دیگران را درک کند و آماده پذیرش چشم اندازها و باورهای جدید باشد، و به دیگران بدون توجه به تفاوت جنسی، نژاد، ظاهر، فرهنگ، باورها، توانایی ها، یا جهت گیری جنسی احترام بگزارد. 7. انصاف: موجب می شود تا فرد با دیگران عادلانه، منصفانه و بی طرفانه رفتار کند و بنابراین، با رعایت قانون، نوبت و شراکت، با دیگران تعامل کند و پیش از قضاوت، همه جوانب را کاملاً بسنجد. این فضیلت این شجاعت را به فرد می دهد تا از کسانی که در حقشان بی عدالتی شده است حمایت کند و خواستار این باشد که با همه مردم (بدون توجه به نژاد، فرهنگ، موقعیت اقتصادی، توانایی، یا اعتقادات) یکسان رفتار شود (بوریا، 2005، ص 29 و 30). لنیک و کیل محققانی هستند که به بررسی هوش اخلاقی در سازمان پرداخته اند. آنها هوش اخلاقی را توانایی تشخیص درست از اشتباه می دانند که با اصول جهانی سازگار است. به نظر آنان، چهار اصل هوش اخلاقی،  برای موفقیت مداوم سازمانی و شخصی ضروری است: الف. درست کاری(صداقت): صداقت برای هوش اخلاقی افراد، به عنوان یک محک تلقّی می شود. وقتی بر اساس صداقت رفتار کنیم، رفتار خود را با آهنگ اصول جهان شمول اخلاق انسانی منطبق و همنوا می گردانیم. ما آنچه را می دانیم درست است به انجام می رسانیم. ما همگام با اصول و باورها حرکت کنیم. به عبارت دیگر، صداقت یعنی ایجاد هماهنگی بین آنچه به آن باور داریم و آنچه به آن عمل می کنیم؛ انجام آنچه می دانیم درست است و گفتن حرف راست در تمام زمان ها. کسی که هوش اخلاقی بالایی دارد به شیوه ای که با اصول و عقایدش سازگار باشد، عمل می کند (لنیک و دیگران، 1388، ص151و59). ب. مسئولیت پذیری: کسی که هوش اخلاقی بالایی دارد، مسئولیت اعمال و پیامدهای آن اعمال، همچنین اشتباهات و شکست های خود را نیز می پذیرد. فقط کسی که از روی تمایل مسئولیت عملکردهایش را می پذیرد قادر است اطمینان یابد که عملکردهای وی منطبق با اصول جهان شمول اخلاق انسانی است (همان، ص171و59). ج. دل سوزی: احساس وظیفه نسبت به مراقبت از سایر افراد، نه تنها ملاحظه و احترام ما را در برابر آنها هویدا می سازد، بلکه موجب ایجاد جوّی می شود که وقتی عمیقاً احساس نیاز می کنیم، سایران با نهایت شفقت و مهربانی با ما ارتباط برقرار می سازند. اگر نسبت به دیگران مهربان و دلسوز باشیم آنان نیز در زمان نیاز، با ما همدردی می کنند و مهربان خواهند بود (همان، ص59). د. بخشش: بدون برخورداری از قدرت تحمّل نسبت به اشتباهات و آگاهی از ضعف های خودمان، احتمالاً به افرادی سخت گیر تبدیل می شویم و دیگر قادر نخواهیم بود به شیوه ای با دیگران معاشرت کنیم که موجب پیشرفت دوجانبه در تعاملات ما و سایر افراد می شود (همان، ص 59). در یک جمله، گذشت یعنی: آگاهی از عیوب خود و تحمّل اشتباهات دیگران (لنیک و دیگران، 2005). کارکردهای هوش اخلاقی از دیدگاه اسلام پس از بررسی منابع اسلامی و مدنظر داشتن مفهوم هوش اخلاقی در ادبیات غربی، معیار مهمی در ادبیات دینی به طور کلی در حوزه اخلاقیات و به ویژه در اخلاق کار به دست آمد که در قالب حدیث ذیل به توضیح تشریح می گردد: امیرالمؤمنین علی علیه السلام در وصیت خود به فرزندشان امام حسن مجتبی علیه السلام این معیار را بیان می فرمایند: پسرکم، سفارش مرا درک کن و خود را میان خویشتن و دیگران میزان در نظر آور؛ پس آنچه را برای خود می خواهی برای غیر خودت هم بخواه، و آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند. ستم مکن همان گونه که دوست نداری به تو ستم شود، و نیکی کن همچنان که دوست داری به تو نیکی کنند. زشت بشمار برای خود آنچه را از غیر خودت زشت می دانی، و از مردم برای خودت چیزی را بپسند که خودت در حق آنان می پسندی. جامع ترین کلمه حکمت که می توان درباره معاشرت و کیفیت برخورد با دیگران گفت این است: معیار اخلاق پسندیده، خودت هستی. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: فرزندم، تو در رفتارت با دیگران، به یک معیار و ملاک احتیاج داری و باید وسیله ای برای سنجش و تشخیص رفتار خوب داشته باشی تا به تو بگوید چگونه با دیگران رفتار کنی. برای انسان، همیشه این سؤال مطرح است که با مخاطبم (همکارم، رئیسم، مرئوسم،...) چگونه برخورد کنم؟ و ملاک برخوردم با دیگران چیست و چه باید باشد؟ (مصباح، 1390، ج 1، ص 227). با مدنظر قرار دادن این معیار توسط کارکنان سازمان به ویژه مدیران، روابط افراد با مدیر، ارباب رجوع و همکاران تنظیم خواهد شد و مدیران قدرت نفوذ بیشتری خواهند داشت؛ زیرا هر فرد خود را به جای دیگری می گذارد و از منظر او، به کار و مسئولیت می نگرد و در نتیجه، وظیفه خود را بهتر تشخیص می دهد و درک بهتر و درست تری از موقعیت ها، حساسیت ها و شرایط سازمان به دست آورده، انگیزه بیشتری برای انجام امور می یابد. در تحلیل این معیار، به چند نکته می توان اشاره کرد: ـ کاربرد وسیع: از لحاظ کاربردی، این معیار یک ملاک ارزشی والا، با کارایی وسیع در اختیار افراد قرار می دهد و مسئولیت آنان را در تمام حوزه های رفتاری در محیط های گوناگون، از جمله سازمان ها معیّن می کند. ـ علت بیان معیار: ریشه این گونه برخوردها با دیگران مربوط به مباحث هستی شناسی و انسان شناسی است؛ زیرا از دیدگاه اسلام، تمام انسان ها فارغ از تفاوت های عقیدتی، فرهنگی، حقوقی و نژادی در انسانیت و کرامت انسانی با هم برابرند. علاوه بر این، توقّعات متقابل انسانی نیز دلیل دیگری برای این معیار است، به این بیان که نمی توان انتظار داشت دیگران با ما رفتار خاصی داشته باشند، ولی با نسبت دیگران، آن رفتار و آن اهتمام متقابل را نداشته باشیم. ازاین رو، برای آنکه توقع متقابل همدیگر را بفهمیم و بدانیم چگونه با دیگران رفتار کنیم، باید خود را در جای طرف مقابل فرض کنیم که اگر به جای او بودم چه توقعی داشتم؟ اکنون او هم چنین توقعی از من دارد. در حقیقت، این معیار جهان شمول است، هم از حیث نوع رفتارها و هم در نزد ملیت ها و فرهنگ ها، و انسان بودن افراد کافی است تا در شمول آن قرار بگیرند (مصباح، 1390، ج1، ص228ـ230). با توجه به این ملاک، می توان مصادیق و فضیلت های گوناگونی برای هوش اخلاقی از منظر اسلام برشمرد که در این ملاک کلی جای می گیرند که برخی از مهم ترین آنها عبارت است از: 1. امانت داری نگاه به کار و مسئولیت به عنوان امانت، اصلی مهم در اخلاق است. قرآن کریم وقتی کار را مطرح می کند، می فرماید: کار را به دست کسی بدهید که هم بتواند آن را از نظر معیارهای علمی به خوبی انجام دهد و هم امانت دار باشد. وقتی حضرت یوسف علیه السلام پس از زندان تحمیلی، به مقام شامخ وزارت اقتصاد و دارایی و بودجه کشور مصر رسید، گفت: قالَ اجعَلنی علی خزائنَ الأرضِ إنّی حفیظٌ علیمٌ (یوسف: 55). او گفت: ثروت مصر را به من بده؛ چون هم حافظ منافع مردمم و هم در این کار، آگاه و عالم هستم (مصباح، 1390، ج 1، ص228ـ230). همچنین در سوره انفال می فرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (انفال: 27)؛ اى کسانى که ایمان آورده اید، به خدا و پیامبر او خیانت نکنید و [نیز] در امانت هاى خود خیانت نورزید و خود مى دانید [که نباید خیانت کرد.] همان گونه که رعایت نکردن وظایف عبادی، خیانت به خداوند سبحان است و احترام نگذاشتن به رهبری رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم خیانت به حضرت اوست، انجام ندادن وظایف اجتماعی و محترم نشمردن حقوق دیگران و کارایی کافی نداشتن در تصدّی پست و مقام و خدمت نکردن به مقتضای مسئولیت و سمت، همه به عنوان خیانت در امانت مردم به شمار می آید و تضییع حقوق امّت اسلامی محسوب می شود (جوادی آملی، 1369، ص162ـ163). 2. مسئولیت پذیری یکی از کارکردهای مهم در هوش اخلاقی مسئولیت پذیری است. هرقدر کسی در مسئولیت پذیری سستی ورزد تباهی در کارش بیشتر خواهد بود، و هرقدر کسی هوش اخلاقی بالاتری داشته باشد مسئولیت پذیری بیشتری خواهد داشت. امیرمؤمنان علی علیه السلام حیطه مسئولیت پذیری را بسیار گسترده می دانند و از مدیران خود می خواهند که نسبت به تمام کارها و اقدامات خویش مسئولیت پذیر باشند: اتَّقُوا اللَّهَ فِی عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ فَإِنَّکُمْ مَسْؤولُونَ حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِم  (نهج البلاغه، 1379، خ 167)؛ از خدا بترسید و تقوا پیشه کنید؛ زیرا شما در پیشگاه خداوند مسئول بندگان خدا و شهرها و خانه ها و حیوانات هستید. اصل مسئولیت پذیری می آموزد که هر کس در هر مرتبه ای که هست، باید نسبت به تمام کارهای خود پاسخگو باشد. بر این مبنا، هیچ کس حق کوچک ترین اهانت و بی احترامی به مردم را ندارد. 3. مهرورزی انجام کارها و خدمت گزاری از سر مهرورزی والاترین ارزش در هوش اخلاقی است. رعایت این اصل در انجام امور، موجب پیوند قلب ها می شود و در نهایت، سبب افزایش بهره وری در کار ها می گردد. امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره می فرمایند: قلوبُ الرِّجالِ وَحشِیه، فمن تألَّفها أقبَلَت علیهِ (نهج البلاغه، ح50)؛ دل های آدمیان رمنده است. پس هر که با آن الفت برقرار سازد، روی بدو نهد. محبت بین مدیر با نیروها عامل بزرگی برای ثبات و ادامه حیات سازمان است. قرآن مجید خطاب به پیغمبر می فرماید: فَبِما رَحْمَه مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ (آل عمران: 159)؛ پس به [برکتِ ] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُر مِهر] شدى، و اگر تندخو و سخت دل بودى قطعاً از پیرامونت پراکنده مى شدند. پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه، و در کار[ها] با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکّل کن؛ زیرا خداوند توکّل کنندگان را دوست  دارد. 4. مدارا در فرهنگ اسلامی، مدارا با مردم جایگاه والایی دارد و معصومان علیهم السلام بر آن تأکید کرده و آن را به منزله سرِ عقل دانسته اند. پیامبر اکرم صل الله علیه و آله می فرمایند: رَاس العقلِ بعد الایمانِ بالله، مُداراه الناسِ فی غیرِترک حقٍّ (ابن شعبه حرّانی، 1394ق، ص 42)؛ اساس عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است؛ مدارایی که به وانهادن حق نینجامد. همچنین می فرمودند: خدای سبحان همان گونه که مرا به ادای واجبات فرمان داده به مدارا کردن با مردم خوانده است (کلینی، 1388، ق، ج 2، ص117). رفق و مدارا با مردم آثار مثبت و برکات فراوانی دارد و کارکنان و مدیران می توانند از پیامدهای مثبت آن بهره مند شوند. برخی از آثار و پیامدهای مثبت رفق و مدارا عبارت است از: دستیابی به خواسته های فرد از دیگران، فائق آمدن بر مشکلات، و تسهیل روابط اجتماعی (پیروز و دیگران، 1383). 5. خوش رفتاری حسن رفتار کارکنان یک دستگاه اداری با یکدیگر و ارباب رجوع از عوامل مهم در موفقیت یک سازمان است. امام علی علیه السلام در آغاز فرمان حکومتی خود به عبدالله بن عباس، هنگامی که او را در بصره به جای خود گماردند، چنین فرمودند: با مردم به هنگام دیدار و در مجالس رسمى و در مقام داورى، گشاده رو باش و از خشم بپرهیز، که سبک مغزى به تحریک شیطان است، و بدان آنچه تو را به خدا نزدیک مى سازد از آتش جهنم دور، و آنچه تو را از خدا دور مى سازد، به آتش جهنم نزدیک مى کند (نهج البلاغه، ن 76). همچنین در آغاز عهدنامه محمدبن ابی بکر، این گونه می فرمایند: با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش  (همان، ن 27). 6. بردباری بردباری در امور لازمه پیشرفت کار است. ائمّه اطهار علیهم السلام بر پرهیز از کم حوصلگی در انجام کارها سفارش کرده اند. امام علی علیه السلام در دستورهای حکومتی خویش، مدیران و کارکنان را به شکیبایی و بردباری فرا می خواندند: در برآوردن حاجت های مردمان شکیبایی ورزید (همان، ن 51). همچنین ایشان در انتخاب و گزینش فرماندهان، بردباری را به عنوان یک معیار مدّ نظر داشتند، از این رو، در عهدنامه مالک اشتر می فرمایند: براى فرمان دهى سپاه، کسى را برگزین که خیرخواهى او براى خدا و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم و امام تو بیشتر، و دامن او پاک تر، و شکیبایى او برتر باشد؛ از کسانى که دیر به خشم آیند، و عذر پذیرتر باشند (همان، ن 53). بدون بردباری، کار به نتیجه مطلوب نمی رسد و کسی که بردباری نداشته باشد دچار تصمیم گیری های نادرست خواهد شد. 7. دادورزی رعایت عدل و انصاف در روابط و مناسبات اداری، اصلی است که بدون آن، فساد و تباهی گریبانگیر نظام اداری می شود. نظام اداری اخلاقی نظامی است که هوش اخلاقی در آن وجود دارد و تمام روابط و مناسبات آن بر اساس دادورزی است. ازاین رو، حضرت علی علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر می فرمایند: با خدا و با مردم و با خویشاوندان نزدیک و با افرادى از رعیّت خود، که آنان را دوست دارى، انصاف را رعایت کن، که اگر چنین نکنى ستم روا داشته ای، و کسى که به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جاى بندگانش دشمن او خواهد بود، و آن را که خدا دشمن شود، محبتش را نپذیرد، و با خدا سر جنگ دارد، تا آن گاه که باز گردد، یا توبه کند (همان، ن 53). 8. تغافل از دیدگاه امیر المؤمنین علیه السلام تغافل یکی از شریف ترین مکارم اخلاقی و یکی از ویژگی های مردم کریم و نشانه بزرگواری است: أشرف أخلاقِ الکریمِ تغافُلُهُ عمّا یعلمُ (تمیمی آمدی، 1407ق، ج2، ش3256)؛ شریف ترین صفت شخص بزرگوار تظاهر او به غفلت از چیزی است که می داند. قطعاً تغافل همه جا ممدوح نیست، بلکه تغافل در جایی از مکارم اخلاق محسوب می شود که موضوع امر به معروف و نهی از منکر نباشد، بلکه مسئله به رخ کشیدن عیب دیگری یا به رخ نکشیدن عیب او باشد (محمدی ری شهری، 1374، ص92). با عنایت به اینکه تغافل محصول شناخت رویدادها و قدرت اراده است، می تواند دو نقش اساسی در سازمان ایفا کند: الف. جرئت برخورد با مشکلات: لازمه کار در سازمان برخورد با مشکلات است و چون نسبت به گستردگی حیطه مدیریت، مشکلات آن نیز گسترده تر می شود، تغافل موجب می شود مدیر مشکلات کار را ناچیز ببیند و به خود جرئت و جسارت برخورد با مشکلات و ادامه کار در سختی ها را بدهد (همان، ص95). ب. سالم سازی فضای برخوردها: تغافل، از درگیری های بیجا، وقت کش و اعصاب خرد کن پیش گیری می کند و با سالم سازی فضای برخوردها، به افراد کمک می کند که به کارهای اساسی بپردازند. امام صادق علیه السلام می فرمایند: صلاحُ حالِ التَعایشِ و التَّعاشُرِ مِلأُ مِکیالٍ ثُلثاهُ فِطنَه و ثُلثُهُ تغافلٌ (محمدی ری شهری، 1386، ح14923؛ ابن شعبه حرّانی، 1394ق، ص 264)؛ فضای معیشت و معاشرت در صورتی سالم و صالح می شود که مانند پیمانه ای با دوسوم زیرکی و یک سوم تغافل پر گردد. مثلاً، مدیر در سازمان، نه می تواند با همه نقاط ضعف همکاران خود برخورد کند ـ چراکه بی همکار می ماند ـ و نه می تواند همه ضعفای آنان را نادیده بگیرد. بنابراین، مقتضای عقل و تدبیر این است که مدیر زیرکی و تغافل را به گونه ای با هم بیامیزد که غلبه با زیرکی باشد و در عین حال، از تغافل هم غافل نماند. (محمدی ری شهری، 1374، ص96). نتیجه گیری مدیران در سازمان، با عمل به معیار مطرح شده هر چه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند، و هر چه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند در وصیت امیرالمؤمنین علیه السلام موجبات نهادینه شدن آن را در سازمان فراهم می کنند. هنگامی که فرد خود را به جای رئیس، همکار، زیر دست و ارباب رجوع می گذارد شناخت بهتری از موقعیت ها به دست آورده، توان تشخیص درست از نادرست را دارد (هوش اخلاقی) و می تواند انتخاب رفتار مناسبی داشته باشد و کارکردهای هوش اخلاقی ذکر شده را در سازمان به کار ببندد. در نتیجه، حجم زیادی از توان سازمان، که معطوف به رفع تضادها، اختلافات، استفاده از روش های کنترلی متعدد و متنوّع است و تبعات و مشکلات دیگری ازجمله ایجاد و تقویت حس عدم اعتماد را موجب می شود، آزاد می گردد. با نهادینه شدن این معیار، سازمان دارای کارکنانی خواهد بود که موفقیت سازمان را موفقیت خود می دانند. در نتیجه، تمام توان خود را در راه موفقیت سازمان شان به کار می گیرند تا در نهایت، سازمان به بهره وری برسد. منابع نهج البلاغه، 1379، ترجمه محمد دشتی، قم، عهد. آقا پیروز، علی،1383، مدیریت در اسلام، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه. تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد،1407ق، غررالحکم و دررالکلم، بیروت، مؤسسه اعلمی مطبوعات. ابن شعبه حرانی، حسن،1394، تحف العقول عن آل الرسول، بیروت، موسسه اعلمی مطبوعات. کلینی، محمّد بن یعقوب، 1388ق، الکافی، طهران، دار الکتب الاسلامیه. بوربا، میکله،1390، پرورش هوش اخلاقی، ترجمه فیروزه کاوسی، تهران، رشد، بهار جوادی آملی، عبدالله، 1369، اخلاق کارگزاران در حکومت اسلامی، تهران، رجاء. لنیک، داگ و کی پل فرد، 1388، هوش اخلاقی، ترجمه علی محمد گودرزی، تهران، رسا. دلشاد تهرانی، مصطفی،1379، اخلاق اداری در نهج البلاغهدریا. سیف، سوسن و پروین کدیور،1381، روانشناسی رشد، چ سیزدهم، تهران سمت. محمّدی ری شهری، محمّد 1386، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، ،چ هشتم، قم، دارالحدیث. ـــــ ، 1374، اخلاق مدیریت در اسلام، دفتر تبلیغات اسلامی. مختاری پور، مرضیه  و سیدعلی سیادت، 1388. بررسی مقایسه ای ابعاد هوش اخلاقی از دیدگاه دانشمندان با قرآن کریم و ائمه معصومین علیهم السلام مطالعات اسلام و روان شناسی، سال سوم، ش، 4. ـــــ ، 1388. بررسی مقایسه ای هوش اخلاقی و رهبری تیمی از دیدگاه برخی دانشمندان و اسلام، تعلیم و تربیت اسلامی(9)، سال هفدهم. مجلسی، محمّد باقر،1403 ق، بحارالانوار، بیروت دار احیاء التراث العربی، الطبعه الثالثه مصباح، محمّدتقی،1390، پند جاوید، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره محمّد معین،1360، فرهنگ فارسی، چ چهارم، انتشارات امیرکبیر میردریکوندی، رحیم، 1388، مقایسه هوش، هوش هیجانی و عقل از دیدگاه روانشناسی ومنابع اسلامی و ساخت مقیاس سنجش عقل، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره. هس مر، ا.ت1382، اخلاق در مدیریت، ترجمه: سید محمد اعرابی و داوود ایزدی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی. Aggarwal,J.C (1998),essential of educational psychology, New Delhi  Vikas  Publishing House Pvtltd. Borba،M.(2005), The step- by – step plan to building moral intelligence, Nurtuing Kids Heart& Souls, National Educator Award، National council ofself-esteem.Jossey-Bass. Borba،M.(2001), Building moral intelligence: the seven essential virtues that teach kids to do the right thing Lennick،D.،&Kiel،F.(2005), Moral intelligence: The key to enhancing business performance and leadership success, Wharton School Publishing, An imprint of Pearson Education. Turner،N.،&Barling،J, (2002), Transformational leadership and moral Reasoning, Journal of Applied Psychology، 87(2)، 304-31. محسن منطقی: استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره). سیدامیر جوادی حسینی: کارشناس ارشد مدیریت، ‌مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره). رحیم میردریکوندی: استادیار ‌مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره). پژوهش های مدیریتی - سال سوم، شماره دوم، پیاپی 8 انتهای متن/

94/06/30 - 03:26





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن