تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814679617




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فقط به برافراشته شدن پرچم ايران در برزيل مي‌انديشم


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فقط به برافراشته شدن پرچم ايران در برزيل مي‌انديشم
نویسنده : دنيا حيدري 


رؤيايش طلاي المپيك است و شب و روز براي به دست آوردنش تلاش مي‌كند. با وجود مشكلات بيشمار اما بانوي طلايي تيراندازي ايران معتقد است مي‌تواند به اين مهم دست يابد اگر ‌ذهنش در روز مسابقه ذهن برتر باشد. حتي افتي مقطعي هم نتوانست او را از اين هدف دور كند و حال كه براي دومين بار توانسته سهميه المپيك را بگيرد طلاي مسابقات ريو را نشانه رفته و فكرش را هم نمي‌كند تيرش به خطا برود. شايد چون اين دومين المپيك الهه احمدي است و او بر اين باور است كه تجربه حضور او در المپيك لندن مي‌تواند به او براي كسب خوشرنگ‌ترين مدال المپيك ريو كمك كند. موفقيتي كه مي‌تواند كارنامه افتخارات بانوي طلايي ايران را تكميل كند. تيرهاي او هر كدام با هدف نشستن بر هدف بزرگي كه دارد شليك مي‌شود، با هدف خوشرنگ‌ترين مدال المپيك. مدالي كه جايش در ويترين افتخارات اين بانوي تيرانداز ايراني خالي است. الهه احمدي در گفت‌وگو با «جوان‌» از لحظه دست گرفتن تفنگ براي اولين بار ‌تا آرزوي كسب طلاي المپيك مي‌گويد. تيراندازي رشته‌اي معمولي نيست، خصوصاً براي بانوان! چه شد كه الهه احمدي از بين همه رشته‌هاي ورزشي سراغ تير و تفنگ رفت؟ سرنوشت اينطور برايم رقم خورده بود كه روزي تفنگ به دست بگيرم. با وجود آنكه پدرم تيراندازي كار مي‌كرد و سال 61 عضو تيم ملي بود هرگز علاقه‌اي در خود به اين رشته حس نكرده بودم و طرف تفنگ هم نرفته بودم. اما سال 80 در سن 19 سالگي وقتي كنكور دادم و در رشته‌اي كه دوست داشتم قبول نشدم سعي كردم وقتم را با حضور در باشگاه‌هاي ورزشي پر كنم. استخر مي‌رفتم و ورزش‌هاي ديگر انجام مي‌دادم كه هيچ كدام از آنها البته تيراندازي نبود. اما بعد از مدتي گاهي تفريحي تفنگ به دست مي‌گرفتم و تيري مي‌انداختم كه وقتي پدرم و دوستانش كه در اين رشته مربي بودند گفتند استعداد خوبي در تيراندازي دارم اصرار كردند كه جدي به اين رشته نگاه كرده و فكر كنم. و تفريحي، تفريحي به تيراندازي علاقه‌مند شديد، اينطور نيست؟ بله، علاقه به تير‌اندازي بعد از آنكه مربيان اين رشته به استعدادم پي بردند به وجود آمد. براي خودم هم جالب بود. با توجه به اينكه تيراندازي رشته پدرم بود اما هرگز تا قبل از آن كششي به آن نداشتم و دست به تفنگ نبرده بودم. خب در واقع خاصيت اين رشته هم همين طور است. كسي كه تيراندازي را تماشا مي‌كند لذتي نمي‌برد اما برعكس كسي كه تيراندازي مي‌كند لذت زيادي مي‌برد. در هر صورت سرنوشتم در اين خصوص از قبل نوشته شده بود و بايد يك روزي تفنگ به دست مي‌گرفتم كه گرفتم. اما زمان زيادي هم نبرد تا به تيم ملي دعوت شويد. يكي دو ماه تفريحي كار كردم اما بعد از آن پدرم جدي با من كار كرد. البته در رشته‌اي كه كار مي‌كردم بايد لباس مخصوص مي‌پوشيدم اما لباس مخصوص نداشتم و يك سال بدون لباس و فقط با اسلحه كار مي‌كردم و سال 82 براي نخستين بار به تيم ملي دعوت شدم. اولين حضور الهه احمدي در تورنمنت مالزي بود كه با ركورد زني همراه شد. از بين 25 نفري كه به اردوي تيم ملي راه يافته بودند براي حضور در تيم ملي انتخاب و بهمن 82 به مسابقات مالزي اعزام شدم. تيراندازي كنار قديمي‌ها هم تجربه خوبي بود هم سخت. اما توانستم در مسابقات قهرماني آسيا در مالزي در رشته تفنگ بادي 10 متر با ركورد 392، ركوردي كه چهار سال دست راحله خيراله زاده بود را بزنم اما در آسيا هفدهم شدم كه البته آن زمان براي ايران رتبه بالايي بود. موفقيت در نخستين اعزام برون‌مرزي همراه تيم ملي چه نتايج مثبتي داشت؟ جدا از ركورد‌زني، ‌اين موفقيت باعث شد كه تفنگ را محكم‌تر به دست بگيرم و به من انگيزه و اعتماد به نفس داد. بعد از آن خرداد 83 در مسابقات جهاني شركت كردم و توانستم ركوردم را ارتقا دهم و از بين 90- 80 نفر، چهاردهم شدم و از همان جا به فكر المپيك افتادم. زود نبود كه بعد از سه سال حضور در اين رشته بخواهيد به حضور در المپيك فكر كنيد ؟ نه، زود نبود. دو ماه بعد از مسابقات خرداد 83 المپيك آتن بود و من انگيزه زيادي براي شركت در آن داشتم اما آن زمان شرايط تيراندازي خيلي خوب نبود و خيلي به اين رشته بها داده نمي‌شد، ولي من اعتماد به نفس بالايي داشتم. مدام ركوردها را چك مي‌كردم و سعي مي‌كردم خودم را شارژ روحي كنم. پدرم هم خيلي كمكم مي‌كرد و مي‌گفت سنم طوري است كه اگر اين المپيك نشد المپيك‌هاي بعدي هم هست. موفقيت‌هاي الهه احمدي از كجا اوج گرفت؟ رؤياي المپيك از سرم بيرون نمي‌رفت و وقتي لازلو آمد همه چيز براي موفقيت‌ها و قهرماني‌هاي من شروع شد. البته من پنج سال را از دست داده بودم. بارها به مربي‌ام گفتم اگر از سال 83 با من كار مي‌كرد، حتماً در لندن مدال مي‌گرفتم. چون از لحاظ روحي و فيزيكي در اوج بودم. يك دختر جوان كه انگيزه‌هاي بالايي داشت و شور جواني هم خيلي كمك مي‌كرد، اما شرايط به اين شكل بود و ناشكر هم نيستم. چراكه تيراندازان قديمي شرايطي به مراتب بدتر از من داشتند و شرايط من خيلي بهتر از آنها بود و توانسته بودم استعدادم را نشان داده و از آن براي افتخار‌آفريني براي كشورم استفاده كنم و اين چيزي نيست كه بتوانم فراموشش كنم. اما مشكلات تيراندازي همچنان به قوت خود باقي است و به نظر مي‌رسد اگر ملي‌‌پوشان ايران شرايط ديگر كشورها را داشته باشند مي‌توانند ركوردهايي بزنند كه ساليان سال كسي توانايي شكستن آن را نداشته باشد. ما در تمرينات با روحيه و انگيزه بالايي كار مي‌كنيم و اعتماد به نفس خوبي هم داريم و سعي مي‌كنيم كمتر به شرايط دشوار تيراندازي فكر كنيم. مي‌دانيم و در واقع اين يك واقعيت است كه اروپايي‌ها و امريكايي‌ها خصوصاً در سه وضعيت خيلي از ما بهتر هستند. دوستان ما از كشورهاي ديگر وقتي مي‌فهمند در چه شرايطي تمرين مي‌كنيم مي‌گويند شما شاهكار مي‌كنيد و اعتراف مي‌كنند كه آنها هرگز با اين شرايط نمي‌توانند روحيه خود را حفظ كرده و كار كنند. اما ما در مقابل مشكلات سعي مي‌كنيم خودمان را قوي كنيم. رئيس فدراسيون مي‌گفت المپيكي‌هاي كشورهاي ديگر هفته‌اي 500 تير مي‌اندازند و المپيكي‌هاي ما هفته‌اي 50 تير! چهار سال است كه داد مي‌زنيم هم استعداد داريم و هم توانايي و باور. مي‌توانيم اما نياز به فشنگ داريم. نمي‌دانيم چطور بايد مشكلات حل شود اما اميدواريم كه به هر طريقي كه هست حل شود. هر چند من مي‌گويم المپيكي‌هاي ديگر روزي بيش از 500 تير مي‌اندازند اما ما...! هميشه و به هر طريقي سعي كرده‌ايم كه نيازمان را بگوييم. فرياد زده‌ايم و خواسته‌ايم. گفته‌ايم اگر تيري داشته باشيم حتماً به هدف مي‌زنيم اما اگر تيري داشته باشيم كه به هدف بزنيم ! سال 93 سال خوبي براي بانوي تيرانداز ايران نبود. همين طور است. سال 93 سال سختي بود و روي دور افت بودم و مسابقات مهمي چون قهرماني جهان را داشتم كه اولين مسابقه‌اي بود كه در آن سهميه المپيك توزيع مي‌شد اما من نتوانستم در اين مسابقات در انفرادي موفق عمل كنم و سهميه را بگيرم و تنها با كمك هم‌تيمي‌هايم بود كه به نقره تيمي رسيديم. در بازي‌هاي آسيايي هم نتوانستم عملكرد خوبي داشته باشم. اينچئون سومين مسابقات آسيايي بود كه شركت مي‌كردم. تجربه خوبي هم داشتم اما بعد از المپيك يك سال و نيم از تيراندازي دور بودم و وقتي برگشتم مسابقات قهرماني جهان و بعد از آن اينچئون را پيش رو داشتم. فشار مسابقات و توقع همه از من خيلي بالا بود اما به دليل افتي كه كرده بودم نتوانستم انتظارات را برآورده كرده و ركوردهاي خوبي بزنم و به فينال هم راه نيافتم و با دست خالي برگشتم. تولد فرزندت «باور» ‌چقدر در اين افت تأثير داشت؟ اين دوره افت كه براي من مدت آن يك‌سال بود براي همه ورزشكاران در سرتاسر دنيا وجود دارد. افتي كه نه مي‌توان در آن غرق شد و نه مي‌توان از آن با همت و ياري اطرافيان سربلند بيرون آمد. هدف من مشخص بود. به همين دليل سعي كردم به بهترين شكل ممكن اين دوران را پشت سر بگذارم. بعد از اينچئون چهار ماه به شدت تلاش و تمرين كردم. بلند شدم و به دنبال اشكالاتم رفتم. بدنسازي كردم، دويدم، ‌تيراندازي كردم، ‌در مسابقات شركت كردم، ‌ركورد ضعيف زدم‌، باختم اما مأيوس و نااميد نشدم. من به مدال المپيك فكر مي‌كردم. هدف من اين بود و بايد براي آن تلاش مي‌كردم. روزها فيزيكي تمرين مي‌كردم و شب‌ها با اسكات (‌دستگاهي مختص تيراندازان كه اشكالات لرزش دست و نشانه‌گيري آنها را ليزري روي هدف نشان مي‌دهد) كار مي‌كردم و نتيجه اين تلاش چهار ماهه سه ركوردگيري در اسفند ماه بود كه شرايط حضورم در مسابقات جهاني 94 را فراهم كرد و توانستم ركورد خوبي بزنم. اما نمي‌توانم بگويم هيچ يك از اين مشكلات باور بود. او بزرگ‌ترين نعمتي است كه خداوند در زندگي به من داده و از طلاي المپيك هم برايم باارزش‌تر است. يكي از دلايلي كه توانستم بار ديگر با قدرت برگردم باور بود. دنياي مادر بودن براي يك ورزشكار آن هم در رده قهرماني چطور است؟ شايد تصور كنيد باور باعث افت ورزشي‌ام شد اما همين باور باعث شد خودم را بار ديگر باور كرده و به اوج بازگردم. باور به من اعتماد به نفس عجيبي مي‌داد. هر زمان از نظر ذهني ناتوان مي‌شدم و كم مي‌آوردم اين باور بود كه باعث مي‌شد توان از دست رفته‌ام را بازيابم و به راهم استوار‌تر و محكم‌تر ادامه دهم. پسرم به من آرامش مي‌داد. خدا نعمتي بالاتر از طلاي المپيك را به من داده بود كه باعث شد بار ديگر به دنبال هدفم كه كسب طلاي المپيك بود بروم. نمي‌گويم دنياي يك مادر ورزشكار سخت نيست. خيلي سخت است و اگر كمك خانواده نبود شايد نمي‌توانستم اكنون با اين اراده قوي راهم را دنبال كنم اما تولد فرزند بزرگ‌ترين نعمتي است كه خدا مي‌دهد و بابت آن هميشه پروردگارم را شكر مي‌كنم. طلاي آلمان شروع دوباره‌اي بود كه مي‌توانست ناكامي‌هاي سال 93 را از ذهن‌ها پاك كند. بله، طلاي آلمان شروع خوبي بود براي سال 94. در دورتمند توانستم در فينال تيراندازي كنم و طلا بگيرم. يك ماه بعد از آن راهي مسابقات كره شدم كه با سه دهم اختلاف با نفر هشتم نتوانستم به فينال بروم در حالي كه نفر ششم موفق به كسب سهميه المپيك شد اما ركورد خوبي زدم و اين تجربه باعث شد كه در آذربايجان بتوانم سهميه حضور در المپيك را به دست آورم. سهميه‌اي كه با اولين طلاي تاريخ تيراندازي بانوان در مسابقات جهاني همراه بود. بله و به همين دليل خيلي از بابت كسب آن خوشحال شدم. من براي كسب اين مدال و سهميه المپيك روزهاي زيادي به سختي تمرين كرده بودم و شايد باور نكنيد اما دستانم پينه بسته بود. هدف من فقط كسب طلا و سهميه المپيك بود. مي‌خواستم بار ديگر راهي المپيك شوم و اين بار فقط به كسب مدال آن هم از نوع خوشرنگ‌ترينش مي‌انديشم. هر چند مي‌دانم راه سختي دارم و بايد بسيار تلاش كنم تا ركوردهاي خوبي بزنم آن هم در فينال رقابت‌هايي كه پيش رو دارم اما مي‌دانم كه مي‌توانم و مطمئن هستم خدا در اين راه مثل هميشه مرا ياري خواهد كرد. اين دومين سهميه‌اي بود كه الهه احمدي براي حضور در المپيك كسب كرد. اولين سهميه باعث حضورت در لندن شد. كسب كدام سهميه شيرين‌تر بود؟ خب سال 90 اولين سهميه‌اي بود كه براي المپيك مي‌گرفتم و برايم خيلي با‌ارزش بود. از سال‌ها قبل از آن به اين سهميه مي‌انديشيدم و براي به دست آوردنش تلاش مي‌كردم و سرانجام در وردكاپ سيدني استراليا موفق شدم به سهميه‌اي كه كسب آن برايم آرزو شده بود دست يابم. آن زمان هم وقتي سهميه المپيك را گرفتم تنها با هدف كسب مدال تمرين مي‌كردم. اما آن زمان كم‌تجربگي باعث شد نتوانم در فينال ركوردي بزنم كه مدال داشته باشد. اما اين بار تجربه خوبي دارم و اميدوارم بتوانم نتيجه تلاش‌ها و تمرينات سختم را با كسب مدال المپيك ريو به دست آورده و باعث خوشحالي مردم كشورم شوم و پرچم ايران را در برزيل به اهتزاز در آورم. پس حالا فقط به كسب طلا در ريو مي‌انديشيد، ‌اينطور نيست؟ دقيقاً. هميشه به طلاي المپيك فكر كرده‌ام و بعد از كسب سهميه المپيك هر تيري كه شليك مي‌كنم با هدف كسب خوشرنگ‌ترين مدال المپيك است كه به هدف مي‌خورد و اميدوارم در ريو هم تيرم دقيقاً به همان هدفي بخورد كه مد نظر دارم. اين توانايي را در خودم مي‌بينم كه طلا بگيرم اما واقعيت اين است كه همه چيز به روز مسابقه بستگي دارد و تمركزي كه آن لحظه خواهم داشت. مثلاً در رقابت‌هاي آذربايجان نفر ششم كه از بين هشت نفر بيرون آمد كسي بود كه طلاي لندن را به گردن آويخته بود و من از او جلوتر بودم. اين يعني در آن رقابت‌ها ذهن برتر از آن من بود كه توانستم از او جلو بزنم پس چرا در المپيك ريو اين اتفاق نيفتد و ذهن من ذهن برتر نباشد؟ مي‌دانم كار سختي است اما همه چيز روز مسابقه مشخص مي‌شود و اگر آن روز ذهن برتر از آن من باشد مي‌توانم آنچه را سال‌ها قبل كاشته‌ام درو كنم. اين توانايي را در خود مي‌بينم و اميدوارم مردم نيز با دعاي خير خود مرا ياري كنند. جايي گفته بوديد قصد داريد در دو رشته تيراندازي شركت كنيد. خدا را شكر اين توانايي را دارم كه در دو رشته تيراندازي كنم و به همين دليل مي‌خواهم در دو رشته تيراندازي كنم هم در سه وضعيت 50 متر و هم بادي 10 متر و اميدوارم در هر دو رشته بتوانم مدال و عنواني در خور نام ايران كسب كنم. يكي از بهترين مسابقه‌هاي الهه احمدي در رقابت‌هاي آسيايي گوانگجو بود كه او را براي كسب اولين سهميه‌اش در المپيك مهيا كرد. فكر مي‌كنيد اكنون هم به اندازه آن زمان آماده هستيد؟ گوانگجو دومين مسابقات آسيايي بود كه رفتم. اولين مسابقات آسياي من دوحه بود. آن زمان البته تيراندازي ايران از سطح بالايي برخوردار نبود اما در گوانگجو شرايط كاملاً متفاوت بود. سطح ما خيلي بالا بود. گوانگجو يكي از بهترين مسابقات زندگي من بود كه به نقره تيمي در تفنگ بادي‌، برنز سه وضعيت و نقره 50 متر دست يافتم و پر مدال‌ترين ورزشكار كاروان ايران شدم و چهار ماه بعد از آن در سيدني توانستم سهميه المپيك را هم كسب كرده و موفقيت‌هايم را تكميل كنم، اما تفاوت امروز با آن زمان اين است كه اكنون تجربه‌اي به مراتب بالاتر دارم و اميدوارم اين تجربه كه به سختي به دست آمده بتواند در ريو مرا براي كسب طلا ياري كند. تيراندازي با حجاب برايت سخت و دشوار نيست‌؟ به هيچ عنوان. اين را جدي مي‌گويم. واقعاً تيراندازي با حجاب سخت نيست و يك مسئله كاملاً روتين و عادي است. من هم مسلمان هستم و هم به حجاب اعتقاد دارم. شايد به دليل نوع رشته‌اي كه دارم باشد و شايد هم به دليل اعتقادي كه دارم اما اصلاً دشواري بابت تيراندازي با حجاب ندارم. شايد گاهي گرما آزارم بدهد اما رعايت حجاب را كسي از من خواسته كه مي‌دانم و باور دارم هيچ چيزي را بي‌دليل نمي‌خواهد و اطاعت از خواسته‌اش برايم افتخار است. كسي كه تمام نعمت‌ها و شادي كه دارم از اوست پس چرا نبايد به خواسته‌هايش سر تعظيم فرود آورم؟ ضمن اينكه همان خدا به من به عنوان يك زن توانايي داده كه مردها نداده است. اما ورزش كردن بانوان ايراني با حجاب اسلامي همواره باعث تعجب و شگفتي بانوان ورزشكار ساير كشور‌ها مي‌شود. الهه احمدي با نگاه سؤال‌برانگيز رقبايش در اين خصوص مواجه شده است؟ اوايل واكنش‌هايي وجود داشت. خب متعجب مي‌شدند اما وقتي ديدند كه ما هم مثل خودشان هستيم و رابطه دوستانه بينمان ايجاد شد ديگر نه تنها نگاه پرسشگرانه‌اي را شاهد نبوديم كه همواره با لبخند با يكديگر برخورد مي‌كرديم و بارها به ما مي‌گويند كه شما حتي با اين حجابي هم كه داريد زيبا هستيد و خيلي جالب است كه آنها ياد گرفته‌اند و مي‌دانند بايد بگويند حجاب و مثلاً نمي‌گويند اين روسري كه روي سر شماست. در واقع محيط ورزشي، ‌محيطي سرشار از رفاقت و دوستي است. ما هر كدام نماينده مردم، ملت و كشورمان هستيم. نگاهمان به يكديگر سياسي نيست و به همين دليل وظيفه سنگيني روي دوش ماست چراكه رفتارمان نمايانگر فرهنگ كشورمان است و من همواره سعي مي‌كنم در اين زمينه باعث سربلندي و افتخار كشورم باشم. روزهاي سختي را براي رسيدن به تك تك موفقيت‌ها، ‌عنوان‌ها و مدال‌هايي كه كسب كرديد پشت سر گذاشتيد. اول بايد با مشكلاتي كه ورزش بانوان همواره با آن دست به گريبان است غلبه مي‌كرديد و بعد از آن مشكلات فراواني كه رشته تيراندازي داشت. اگر روزي مسئوليتي بر عهده‌تان گذاشته شود چه كمكي به حل اين مشكلات مي‌كنيد؟ مشكلات ورزش بانوان در ايران چيزي نيست كه بتوان منكر آن شد. مشكلات يكي، ‌دو تا هم نيست. آن هم در حالي كه بانوان ايران پتانسيل بالايي در ورزش دارند و همواره اين را ثابت كرده‌اند و با وجود مشكلات فراوان، ‌موفقيت‌هاي بسياري را كسب كرده و باعث افتخار ايران عزيزمان شده‌اند. اما بعضي مسائل را بايد پذيرفت. مثل اجحافي كه در حق ورزش بانوان مي‌شود. اما به عنوان يك بانوي ورزشكار از روز اول هدفم اين بود كه با كسب موفقيت‌هايم بتوانم تأثيري مثبت در ورزش بانوان داشته باشم و نگاه مسئولان را به اين حوزه تغيير دهم. در واقع تلاش كردم تا آنها را مجبور به توجه به ورزش بانوان بكنم. هدفي كه بدون شك تمام بانوان ورزشكار به دنبال آن هستند. تصورم اين بود كه تنها از اين طريق مي‌توانم به ورزش بانوان كمك كنم. هرچند مي‌دانستم به تنهايي نمي‌توانم كمكي انجام دهم اما بايد به سهم خودم قدمي برمي‌داشتم براي حل مشكلات ورزش بانوان. اما اينكه اگر مسئوليتي به عهده‌ام باشد، ‌خب اين چيزي است كه الان نمي‌توانم در مورد آن قولي بدهم چون به كسب مسئوليتي در حوزه ورزش فكر نكردم اما اگر چنين اتفاقي رخ دهد با توجه به مشكلاتي كه در اين خصوص تحمل كرده‌ام تمام تلاشم را براي حل مشكلات ورزش بانوان خواهم كرد. اما دي ماه سال 92 براي پست رياست و نايب رئيسي كميته ملي المپيك كانديدا شديد. آن زمان نامه‌اي از سوي كميته ملي المپيك و همچنين بهرام افشارزاده، دبير كل كميته به من ارسال شد كه مي‌توانم براي ثبت‌نام در پست‌هاي مختلف كميته ملي المپيك اقدام كنم. من هم براي اينكه احترام گذاشته بودند و دعوت شده بودم اين كار را انجام دادم، اما در كنار بزرگاني چون مهدي‌هاشمي و بهرام افشارزاده، كوچك‌تر از اين حرف‌ها بودم بنابراين انصرافم را اعلام كردم. در واقع قصدم اين بود كه به عنوان نماينده ورزشكاران در انتخابات كميته حضور داشته باشم و سعي ‌كنم تا فرد اصلح را انتخاب كنم. به عنوان يك ورزشكار كه مي‌دانيد براي موفقيت در اين رشته بايد كفش آهنين به پا كرد اجازه مي‌دهيد پسرتان نيز ورزش حرفه‌اي و قهرماني را دنبال كند يا او را به تيراندازي كردن تشويق مي‌كنيد؟ چرايش را نمي‌دانم اما باور علاقه عجيبي به توپ دارد. بدون شك من هم مانند هر پدر و مادري آرزوي موفقيت براي فرزندم دارم اما تصميمي كه براي او گرفته‌ام اين است كه اجازه دهم خودش به طور مستقل براي آينده‌اش تصميم بگيرد و اگر بخواهد وارد ورزش شود، مي‌خواهد تيراندازي باشد يا هر رشته ورزشي ديگري او را حمايت مي‌كنم. درست مثل پدرم كه مرا حمايت كرد تا امروز بتوانم گامي براي ورزش كشورم بردارم. الهه احمدي بعد از المپيك ريو باز هم تيراندازي مي‌كند يا تفنگش را بوسيده و كنار مي‌گذارد؟ بعد از المپيك بايد در اين خصوص تصميم‌گيري كنم. شايد تغييراتي در زندگي‌ام ايجاد كردم، ‌شايد طلا گرفتم و راهم را ادامه دادم، شايد هم تصميم به استراحت گرفتم، اما از الان نمي‌دانم چه خواهم كرد. اكنون تنها به يك چيز مي‌انديشم و آن هم كسب طلاي المپيك ريو و به اهتزاز در آوردن پرچم ايران در برزيل است. كنار گذاشتن ورزش براي بانوي طلايي تيراندازي ايران سخت نيست؟ بانوي طلايي عنواني يك روزه است كه فردا به نفر بعدي كه طلا مي‌گيرد داده خواهد شد. در بند اين القاب نيستم. اما كنار گذاشتن ورزش خب بدون شك سخت است و به همين دليل مي‌گويم از الان نمي‌توانم در خصوص بعد از المپيك حرفي بزنم.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۲۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۲





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن