واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مهدی شکیبایی
دلایل سهگانه افراطیتر شدن صهیونیستها در شرایط حاضر
طی یکماه گذشته دو قانون بسیار تحریک کننده ضد فلسطینی و اسلامی در مراکز تصمیم ساز سیاسی و قضایی رژیم اشغالگر قدس تصویب شد که نشان از سمت و سوی مواضع کابینه جدید صهیونیستی در مرحله آینده این رژیم دارد.
گروه بین الملل خبرگزاری فارس؛ مهدی شکیبایی: طی یکماه گذشته دو قانون بسیار تحریک کننده ضد فلسطینی و اسلامی در مراکز تصمیم ساز سیاسی و قضایی رژیم اشغالگر قدس تصویب شد که نشان از سمت و سوی مواضع کابینه جدید صهیونیستی در مرحله آینده دارد. قانون اول «شکار کودکان پرتاب کننده سنگ» در کرانه باختری و بیت المقدس و دیگری «تقسیم زمانی و مکانی مسجدالاقصی» برای صهیونیستها بود. اولی سنگ را برابر با گلوله دانسته و پرتاب ان را تلاشی برای قتل تعریف کرده است که طی آن قانونگذار میتواند مجوز شلیک مستقیم به سمت کودکی که به سوی نظامیان اسراییلی سنگ پرتاب کند، صادر نماید. دومی قانون هم می گوید بخشی از قبله اول مسلمانان جهان در مقاطعی از روز در اختیار یهودیان قرار گیرد تا آنها هم در این مکان به عبادات مذهبی خود در این مکان بپردازند. هر دو قانون هم از سوی محافل اسراییلی و هم از سوی طرف فلسطینی با واکنش هایی روبرو شد. برخی از قضات اسراییلی نسبت به قانون مجوز شلیک به کودکان فلسطینی اعتراض کردند و آن را مغایر با قوانین حقوقی بین المللی دانستند که در واکنش به این اعتراضات مقامات ارشد قضایی این رژیم اعلام کردند با قضاتی که در برابر این قانون از خود تسامح نشان دهند برخورد خواهند کرد و از قاضی شدن حقوقدانانی که مخالف این حکم باشند جلوگیری می شود. در خصوص تقسیم زمانی و مکانی مسجدالاقصی نیز برخی از مقامات اسراییلی منتسب به جریان های باصطلاح چپ آن را مغایر با قوانین و مقررات بین المللی ناظر بر مدیریت مسجدالاقصی صادره از سوی سازمان ملل دانستند و اعلام کردند ورود غیر قانونی یهودیان به مکان مسلمانان نقض صریح این قوانین است و جامعه جهانی را در برابر اسراییل قرار خواهد داد. طرف فلسطینی نیز بویژه در مورد قانون دوم با شدت عمل برخورد کرد و ورود صهیونیستها به صحن مسجدالاقصی را اهانت به آموزه های اسلامی دانستند. شش روز درگیری متوالی با نظامیان و شهرک نشینان صهیونیست در قدس و تظاهرات سراسری انان در فلسطین گواه اراده آنان در مقابله با اهانت های صهیونیستی است. نه قانون مربوط به پرتاب کنندگان سنگ و نه قانون مربوط به تقسیم مسجدالاقصی هیچ یک موضوع جدیدی برای فلسطینی ها نیست و تاکنون از این دست قوانین بسیار صادر شده اند که جز تشدید فضای امنیتی در درون فلسطین و درگیری های مستمر میان صهیونیست ها و فلسطینی ها حاصل دیگری نداشته است. انتفاضه اول فلسطینیها(1987) که به «انتفاضه سنگ» یا «انتفاضه فلاخنها» لقب یافت در نتیجه چنین تصمیم هایی رخ داد و انتفاضه دوم آنان (2000) که به انتفاضه الاقصی لقب یافت نیز حاصل تلاش صهیونیستها برای اهانت به اولین قبله و سومین حرم شریف مسلمانان بوقوع پیوست. حاصل اولین انتفاضه فلسطینی ها تثبیت هویتی در جهان به نام هویت «ملت فلسطین» در نزد جهانیان بود و انتفاضه دوم نیز هویتی به نام ضرورت «دولت فلسطین» را در نزد افکار عمومی جهان تثبیت کرد. پرسش اینجاست نظر به چنین سابقه روشنی که صهیونیست ها از فلسطینی ها سراغ دارند آیا واقعا تلآویو درنظردارد به تکرار تاریخ بنشیند و با دست خود شاهد سومین انتفاضه ای باشد که به تعبیری تحلیلگران اسراییلی موجودیت و بقای این رژیم را تهدید وجودی خواهد کرد یا اینکه هدف بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل از امنیتی کردن فضا و حرکت به سوی افراط گری بیشتر ریشه در عوامل دیگری دارد؟ رفتارهای افراطی این روزهای جامعه اسراییلی و همسویی حزب حاکم بر کابینه این رژیم با این رفتارها بیش و پیش از آنکه اقدامی کنشی (یعنی برنامه ریزی شده برای کشتار بیشتر فلسطینی ها و تخریب مسجدالاقصی) باشد بیشتر جنبه واکنش نسبت به یک سری رخ دادهایی دارد که در گذشته(در سطوح داخلی، منطقه ای و بین المللی) اتفاق افتاده و در مرحله آینده بر سرنوشت این رژیم تاثیر خواهد گذاشت. البته این تحلیل نافی رویای تخریب مسجدالاقصی و کشتار بیشتر فلسطینی ها توسط صهیونیست ها نیست چه اینکه اگر آنان فرصت بیایند هم دوست دارند نامی از فلسطین روی زمین نباشد و هم معبد ادعایی خود را بر روی ویرانه های مسجدالاقصی بنا کنند لیکن در شرایط کنونی نشانگر واکنش آنان نسبت به فشارهایی است که از هرسو این رژیم راتهدید میکند. فشارهایی که ناشی از شکست سیاست های کابینه کنونی رژیم صهیونیستی در سطح داخل، منطقه و بین المللی است. محور این شکست ها، شهرک سازی ، سوریه و ایران است. این سه موضوع جایگاه درونی، منطقه ای و بین المللی اسراییل را به شدت کاهش داده است. شهرک سازی ها به عنوان سیاست محوری نتانیاهو اینک باعث بن بست در روند سازش ، تحریم کالاهای اسراییلی و تحریم اکادمیک این رژیم شده و اتحادیه اروپا را به شدت در مقابل کابینه نتانیاهو قرار داده است. تغییر اجباری سیاستهای غرب نسبت به سوریه که نتانیاهو حساب ویژه ای روی براندازی نظام این کشور بازکرده بود حسابی او و شهرکنشینان هوادار او را عصبانی کرده است. حفظ دانش هسته ای ایران و شناسایی رسمی آن از سوی جامعه بین المللی که پیش از این از سوی نتانیاهو جزو خطوط قرمز اسراییل عنوان می شد این روزها به شدت روابط میان اروپا وامریکای دمکرات را تیره کرده تا جاییکه انگلیسیها به سفر نخست وزیر اسراییل اعتراض می کنند و اوباما همچنان از دیدار با نتانیاهو طفره می رود. تمامی این اتفاقات باعث شده بیش از همه شهرک نشینان صهیونیست که احتمالا در مرحله آینده غرب برای متوازن کردن سیاست های خود در موضوع روند صلح خاورمیانه فشار برای خروج آنان از کرانه باختری را افزایش دهد احساس خطر کنند و به سمت افراط گرایی بیشتر در درون فلسطین حرکت نمایند. دلیل همراهی نتانیاهو نیز این است که سبد رای او و طیف هم فکرش شهرکنشینان و گروههای باصطلاح مذهبی و تندرو هستند و هرچقدر او با این افراط گرایی همسویی نشان دهد بقایش در حکومت تضمین خواهد شد. او با این کار دست به یک اقدام پیشگیرانه زده است. با تشدید فضای درون فلسطین به سمت درگیری و بحران که خوشایند غرب در شرایط کنونی نیست که سرگرم حل مشکلات خود با ایران است در واقع نتانیاهو می خواهد امتیازاتی را برای مرحله آینده کسب کند. ضمن اینکه در چنین فضایی خصوصا در صورت قیام فلسطینی ها به دلیل اهانت به مسجدالاقصی (نظیر انچه که در 28 سپتامیر2000 اتفاق افتاد) او تسلط بیشتری بر رقبای حزبی خود در صحنه داخلی خواهد داشت. انتهای پیام/
94/06/28 - 11:26
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]