واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: پناهندگي ورزشكاران ايراني تنها جنبه اقتصادي دارد
نویسنده : دنيا حيدري
عدم بازگشت يكي از مليپوشان كشتي فرنگي با كاروان ايران بار ديگر شايعه پناهندگي ورزشكاران ايراني را سر زبانها انداخت. تصميمي كه گاه از روي احساسات و خيلي عجولانه گرفته ميشود اما همين تصميم آني آبروي يك كشور و ورزش آن را خدشهدار ميكند. مسئلهاي كه به اعتقاد بهزاد كتيرايي، مدير كل سابق حراست سازمان تربيتبدني ميتوان با كمي دقت و توجه به ورزشكاران و شرايط آنها مانع از آن شد. وظيفهاي كه خرجي براي مسئولان ورزشي در پي نخواهد داشت اما ميتواند آبروي ورزش ايران را كه همواره تلاش ميكند تا نامي به نيكي از خود در دنيا به جاي بگذارد حفظ كند.
غيبت مليپوش كشتي فرنگي در بازگشت كاروان تيمملي از امريكا و مطرح شدن شايعاتي از عدم بازگشت او به ايران بار ديگر پرونده ورزشكاران پناهنده ايراني را باز كرد.
نبايد به اين زودي و تنها با استناد به عدم بازگشت اين مليپوش به شايعات پناهندگي او دامن زد. عدمبازگشت اين مليپوش به دلايل مختلفي ميتواند باشد. ويزاي امريكا معمولاً شش ماهه است و او ميتواند تا پايان مدت ويزاي خود در اين كشور بماند بدون اينكه كاري غيرقانوني كرده باشد. ايرادي كه ميتوان از اين كشتيگير گرفت انضباطي است. فدراسيون ميتواند كميته انضباطي تشكيل داده و او را جريمه كند اما نميتوان به اين زودي مدعي شد او پناهنده شده است. گرفتن پناهندگي آن هم از امريكا به اين آسانيها نيست. زماني كه در حراست تربيتبدني بودم ورزشكاري چنين كاري انجام داد كه پليس امريكا عين تقاضاي او را به ما تحويل داد و آن ورزشكار را برگرداند. بسياري از ورزشكاران، خصوصاً كشتيگيران در امريكا با موقعيتهاي كاري بسيار خوب مواجه ميشوند. آنها در دانشگاههاي خود واحد كشتي دارند و از مليپوشان ايراني براي تدريس در اين زمينه استفاده ميكنند. بعيد نيست كه حاجيپور هم با چنين موقعيت كارياي مواجه شده باشد و بخواهد با استفاده از مدت ويزايش، درآمدي كسب كند اما مطمئن باشيد او به زودي به كشور برميگردد. دامن زدن به اين شايعات نه به سود كشتي است نه ايران.
جلاي وطن و پناهندگي ورزشكاران اما وجه ايران و ورزش كشور را خدشه دار ميكند.
همينطور است. پناهندگي ورزشكاران ايراني بدون شك جلوه خوبي در دنيا ندارد. اما پناهندگي ورزشكاران ايراني تنها جنبه اقتصادي دارد و هرگز جنبههاي سياسي يا حتي اجتماعي ندارد. خودم در زمان خدمتم شاهد بودم كه ورزشكاران تنها براي درآمدزايي قصد ماندن يا رفتن به كشوري را داشتند. بارها آنها به شخص بنده مراجعه ميكردند و درخواست كتبي ميدادند و ما با درخواست آنها موافقت ميكرديم. آنها هم بعد از مدتي كار و كسب درآمد بار ديگر به ايران باز ميگشتند و هدفشان تنها كسب درآمد بود و بس. به هر حال زندگي آنها هم خرج داشت و وقتي نميتوانستند مخارج خود را تأمين كنند از پيشنهادات كشورهاي ديگر براي تدريس يا داير كردن كلاسهاي فني استقبال ميكردند. حتي ما داشتيم ورزشكاري از رشته قايقراني كه بحث پناهندگي او به ژاپن مطرح شده بود اما بعد از چند سال حضور در اين كشور به ايران بازگشت و اكنون به عنوان پيشكسوت اين رشته ورزشي در كشور حضور دارد. در رشتههاي ديگر هم مواردي مشابه داشتهايم مثلاً در بوكس اما بسياري از ورزشكاراني كه براي كسب درآمد رفته بودند بازگشتهاند.
با اين وجود اما هستند ورزشكاراني كه پناهنده شدهاند.
بله، اما اين بستگي به نوع ورزش و كشوري كه آنها تصميم به حضور در آن ميگيرند نيز دارد. مثلاً در آلمان به دليل بودن رودهاي فراوان و استقبالي كه از قايقراني ميشود، همواره گروههايي هستند كه به دنبال جذب قهرمانان كشورهاي ديگر به خصوص ايران هستند. گروههايي كه زير پاي ورزشكاران مينشينند و از سوي دولت اين كشور نيز حمايت ميشوند و طريقه جذبشان هم دادن پناهندگي است. اما در كشوري مثل امريكا گرفتن پناهندگي به اين آسانيها نيست و خود اين كشور نيز پناهنده نميپذيرد اما از حضور ورزشكاران ايراني خصوصاً در رشته كشتي براي استفاده از دانش فني آنها استقبال ميكند. اما به طور قانوني از اين ورزشكاران استفاده ميكند و بسياري هستند كه از مدت ويزاي خود و استقبال آنها براي كسب درآمد استفاده ميكنند.
در واقع معتقد هستيد كه نياز مالي و پيشنهادات خوب اقتصادي است كه باعث خروج ورزشكاران از ايران ميشود؟
همينطور است. از 20 سال گذشته خروج ورزشكاران از ايران چه به صورت پناهندگي و چه به اشكال ديگر تنها جنبه اقتصادي داشته و بس. اين مسئلهاي نيست كه بتوان ناديدهاش گرفت. به هر حال ورزشكاران نيز خانواده دارند و به فكر تأمين معاش آنها هستند و گاه بسياري از آنها جز ورزش شغل ديگري ندارند و وقتي پيشنهاد خوبي دريافت ميكنند آن را ميپذيرند. اما اين ما هستيم كه بايد شرايطي فراهم كنيم كه آنها فكر جلاي وطن به سرشان نزند كه اين هم البته كار سختي نيست و با توجه به تجربهاي كه در اين زمينه دارم چنين حرفي ميزنم.
ميتوان اميدوار بود كه با يك تدبير حساب شده بتوان بحث پناهندگي ورزشكاران ايراني را كنترل كرد؟
بله، گاه برخي ورزشكاران به دليل بروز يكسري اختلافات تصميم احساسي ميگيرند. روي يك ورزشكار تنها نبايد از لحاظ فني كار كرد و مسئله روحي - رواني او نيز بسيار حائز اهميت است و نبايد ناديدهاش گرفت. مسئولان و رؤساي فدراسيون مانند پدر يك خانواده ميمانند كه بايد علاوه بر داشتن تحكم، از لحاظ روحي - رواني نيز بتوانند فرزندان خود را كنترل كنند كه شاهد شكستن آنها نباشند.
چه تدبيري ميتوان انديشيد كه كابوس پناهندگي ورزشكاران ايران را از ورزش كشور دور كند؟
همانطور كه گفتم شرايط اين ورزشكاران آنها را به چنين تصميمي وا ميدارد. شما نگاه كنيد، تاكنون خبري در خصوص پناهنده شدن يك فوتباليست يا حتي واليباليست به گوشتان رسيده است؟ نه. ميدانيد چرا؟ به اين دليل كه شرايط براي حضور آنها در ساير كشورها به عنوان مربي يا بازيكن فراهم است و ميتوانند از اين طريق هم دانش فني خود را افزايش داده و هم خود را از لحاظ مالي تقويت كنند. حال آنكه در ساير رشتهها چنين فرصتي در اختيار ورزشكاران نيست و آنها براي آنكه بتوانند از فرصتهاي شغلي و ورزشي خود در ساير كشورها استفاده كنند گاه تصميماتي ميگيرند كه جالب توجه نيست و وجهه كشور را خدشهدار ميكند. حال آنكه اگر وزارت ورزش و مسئولان متولي اين امر بتوانند شرايطي را فراهم كرده كه ساير ورزشكاران نيز فرصت ترانسفر شدن را داشته باشند هم براي هميشه به اين كابوس پايان ميدهند و هم باعث رشد فني و پيشرفت كشور در عرصه ورزش ميشوند. ضمن اينكه وقتي اين ورزشكاران و مربيان با حمايت دولت راهي كشورهاي ديگر شوند قيمتهاي واقعي خود را دريافت ميكنند.
فكر ميكنيد با اين راهكار كابوس جلاي وطن كردن ورزشكاران ايراني آن هم تحت عنوان گرفتن پناهندگي از ساير كشورها خاتمه مييابد؟
همينطور است. فكر يك ورزشكار اول موفقيت و پيشرفت ورزشي و بعد از آن كسب درآمد براي تأمين خانوادهاش است. وقتي شرايط و بستر لازم براي تأمين نيازهاي او فراهم باشد دليلي ندارد كه ترك وطن كرده و غم غربت را به جان بخرد. زماني كه در فدراسيون كاراته بودم بيش از 30، 40مربي اين رشته با دادن درخواست كتبي و گرفتن ويزا در ساير كشورها مربيگري ميكردند بدون اينكه هيچ مشكلي ايجاد شود يا آبرويي از كشور برود. اين مسئله را ميتوان به آساني و بدون كمترين هزينهاي مديريت كرد و كابوس آن را از سر ورزش ايران دور كرد. اما بايد بخواهيم.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۴ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۵:۳۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]