تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):ریشه های کفر سه چیز است:حرص و بزرگ منشی نمودن و حسد ورزیدن.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803830750




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روایت یک خبرنگار نامحسوس از داخل ماشین کاپیتان استقلال


واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:



روایت یک خبرنگار نامحسوس از داخل ماشین کاپیتان استقلال
روز نو : تمرین که به پایان می‌رسد انگار که تمامی غم دنیا در دل آدم سرازیر می‌شود. تمامی شور و شوق آغاز تمرین استقلال به یکباره تبدیل به یأس و ناامیدی می‌شود. وقتی که می‌بینی بازیکنان یک به یک با ماشین‌های مدل بالای خودشان از کنارت می‌گذرند بیشتر از گذشته وزنت به روی زانویت سنگینی می‌کند. خستگی از یک طرف و مسیر طولانی زمین تمرین تا مقابل درب استادیوم از طرف دیگر لحظات تلخی را برای آدم به وجود می‌آورد. در همین فکرها بودم و در این اندیشه که راست شکمم را بگیرم و این راه طولانی را طی کنم که به یکباره جوانی را هم سن و سال خودم دیدم که از قضا مثل من خودش مانده بود و حوضش. جلوتر رفتم تا با همسفر این راه سخت آشنا شوم که چشمم به جمال "امید نورافکن" بازیکن جوان استقلال روشن شد و بعد از چاق سلامتی، فکری به حال گذران مسیر کردیم. از پاقدم امید بود یا از خوش شانسی من، به لطف یکی از دوستان راه زمین چمن تا جلوی درب طی شد، ولی قسمت اعظم راه که رسیدن به داخل شهر و خروج از این برهوت بود، باقی مانده بود. منتظر رسیدن ماشین بودیم که ما را برساند و حتی به پرداخت پول خون پدر راننده هم راضی شده بودیم که به یکباره پراید صندوق‌دار سفید رنگی مقابلمان ترمز کرد. داخل ماشین جوانی بود با لهجه‌ای شیرین که با لبخند مقصدمان را پرسید. دقت کردم و شناختم که این جوان خوش برخورد محمدرضا خرسندنیا بازیکن با اخلاق استقلال است و البته رهسپار تهرانسر و مسیرمان دور از هم. خرسند نیا رفت و باز ما ماندیم و چشم به یک جاده بی‌انتها که دوباره ماشین از آنجا بگذرد. به شخصه به درشکه و قاطر و اسب هم راضی شده بودم که زودتر خودم را به میدان آزادی برسانم اما به یک باره BMW سفیدِ آخرین سیستمی از راه رسید. شیشه ماشین که پایین آمد، شستم خبردار شد که سید مهدی رحمتی است سوار بر اسب سفید از راه رسیده. از ما نه و از سید مهدی آره، با بزرگواری از ما خواست سوار بر اتومبیلش شویم. چه فکر می‌کردیم و چه شد! من که تا دقایقی قبل آرزو داشتم چشمم را ببندم و باز کنم تا زودتر به مقصد برسم، حالا دلم می‌خواست این مسیر طولانی‌تر شود آخر برای یک خبرنگار ورزشی – که البته آقا مهدی از شغل من بی‌خبر بود - چه چیزی می‌تواند بهتر از این باشد که سوار بر ماشین کاپیتان استقلال شود. ابتدای مسیر بود که به خاطر سرعت زیاد، دوربین بزرگراه عکس خودروی سید مهدی را شکار کرد و او با یک لبخند به گفتن این جمله بسنده کرد که "ای کاش موهایم را درست می‌کردم و بعد عکس می‌گرفت" ابراز احساس مردم داخل خودروها برای سید و ادای احترام او برای آنها لحظات جالبی را برایم ایجاد کرده بود که به یکباره توجه کاپیتان پرآوازه استقلال به بازیکن جوان تیمش جلب شد. او در حالی که لبخندی از روی آرامش بر لب داشت از داخل آینه ماشین به نورافکن خیره شد و از او درباره محلّ اقامتش سئوال کرد و سپس با لحنی برادرانه او را خطاب کرد و گفت: «سفرهای طولانی به جاده ساوه باعث می‌شود هم خستگی ات بیشتر شود و هم احتمال مصدومیت بالا برود. به نظرم اگر می‌توانی شب را در کمپ حجازی و در کنار سایر همبازیان جوانت بمان.» آنجا بود که نقش رحمتی را به عنوان کاپیتان استقلال به خوبی حس کردم. سفر کوتاه و شیرین با رحمتی به لحظات آخر رسیده بود و من در حال پیاده شدن از خودروی او بودم. او در جواب تشکر ما گفت: «خود من هم این روزها را گذراندم» و چیزی که زیبا به نظر می‌رسید این نکته بود که شخصی که در این جایگاه قرار گرفته گذشته خودش را فراموش نکرده و من به این باور رسیدم که "لازمه بزرگ شدن داشتن روحی بزرگ است."



تاریخ انتشار: ۲۲ شهريور ۱۳۹۴ - ۲۰:۰۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن