تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بسم اللّه‏، شفاى هر دردى و يارى كننده هر دارويى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805712444




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شما سربازان امام عصر(عج) هستيد


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: شما سربازان امام عصر(عج) هستيد
نویسنده : مصطفي قليزاده عليار 


دوران مديريت «مراجع ثلاث»بر حوزه علميه قم، از خطيرترين ادوار حوزه قم و در نگاهي كلان‌تر، از حساس‌ترين مقاطع تاريخ معاصر ايران به شمار مي‌رود. مراجع ثلاث، عنواني است كه به آيات عظام:سيد محمد حجت، سيد محمدتقي خوانساري و سيد‌صدر‌الدين صدر اطلاق مي‌شد كه پس از در‌گذشت مرحوم آيت‌الله العظمي حاج شيخ عبد‌الكريم حائري، مديريت حوزه قم را بر عهده گرفتند و در دوره سركوب و اختناق رضاخاني، اين نهاد شاخص ديني را اداره كردند. مقالي كه پيش روي داريد، نحوه تعامل ايشان با گروه سياسي- مذهبي فدائيان اسلام را ترسيم كرده است. مراجع ثلاث، دوران خطير مسئوليت و دستاوردها حوزه علميه قم در دوره مديريت مراجع ثلاث به مدت هشت سال از 1315 تا 1323 با بحران‌ها، موانع بازدارنده و شكننده‌اي رو در رو بود. از اين منظر فراز و نشيب‌هايي را پشت سر گذاشته است. وضع اين مركز علمي و ديني تازه تأسيس و ديگر مدارس و حوزه‌هاي علميه در ايران به لحاظ اوضاع نابسامان سياسي ـ اجتماعي كشور به كام اهل دين و فضل نبود. عوامل فرساينده‌اي مثل استبداد رضاخاني، سركوبي حوزه‌ها توسط حاكميت، مشكلات سياسي ـ اجتماعي ناشي از جنگ جهاني دوم، جريان‌هاي روشنفكري دگرانديش ضد ديني و ابن‌الوقتي(!) فشار بر حوزه‌ها، علما و فضلاي دين را چندين برابر كرده بود و چون شيخ مؤسس، آيت‌الله العظمي حائري يزدي در اوج اقتدار استبداد رضاخاني يعني در سال 1315 وفات كرد، هاله‌اي از ابهام و نگراني سرنوشت حوزه قم را در بر گرفت، به‌طوري كه احتمال فروپاشي و تعطيلي آن موجب نگراني عميق مردم و علماي تشيع در ايران و عراق شد. مديريت مشترك آيات عظام حجت، صدر و خوانساري و همكاري و همياري ديگر فقها و علماي بزرگ مثل مرحوم فيض قمي حوزه را از خطر حتمي و تهديدكننده نجات داد. هر چند در برخي موارد اين مديريت با همه مزيت‌هايي كه داشت گرفتار تار و پودهاي بازدارنده مرئي و نامرئي شد و قدرت و نفوذ آن در حد محسوسي كاهش يافت. با تمام اين قضايا اگر مديريت مشترك و زعامت جمعي اين سه فقيه متعهد و با‌اخلاص نبود، حوزه قم يا به‌كلي از بين مي‌رفت يا اساس و پشتوانه‌هاي علمي و معنوي آن چنان سست و لرزان مي‌شد كه نمي‌توانست بستري براي زعامت درخشان و كارآمد آيت‌الله بروجردي و پناهگاه عالمان بزرگ مهاجر تبديل شود و به مهد پرورش فرزانگان و فقهاي انديشمندي نظير مطهري، بهشتي، سيد مصطفي خميني و مراجع دهه‌هاي بعدي تبديل شد كه همه در اين حوزه به كمال رسيدند و متصدي زعامت امت اسلامي و نشر فرهنگ اسلام در دنيا شدند. اگر اين چراغ امروز هم روشن و فروزنده است بخشي از آن مرهون مديريت مراجع ثلاث در آن سال‌هاي بحران است. اگر وقايع سال‌هاي قبل از 1315 و بعد از 1323 را در ايران در نظر بگيريم، بي‌شك نقش اساسي و تاريخي سه مرجع بزرگوار را برجسته‌تر خواهيم ديد. به يقين دانش، خردمندي، اخلاص و ديگر توانمندي‌هاي علمي، فكري و اجتماعي اين مجتهدان بزرگ در مديريتشان بر حوزه تأثيرگذار بود. سخن آخر اينكه مديريت مراجع ثلاث در آن هشت سال به نوعي «مديريت بحران» بود و آن سه تن با تكيه بر توانايي خويش توانستند از عهده آن برآيند. اين از درس‌هاي بزرگ و سودمند تاريخي است كه از تاريخ زندگي آن سه مرد بزرگ مي‌آموزيم. مراجع ثلاث و فدائيان اسلام ظهور فدائيان اسلام و فعاليت ديني و انقلابي آنان به رهبري شهيد سيد مجتبي نواب صفوي، از وقايع مهم تاريخ ايران در قرن چهاردهم هجري به شمار مي‌رود. در باب قضاوت تاريخي در شيوه عملكرد اين جمعيت اسلامي نظرات مختلفي از همان زمان (دهه 1320ش. ) ابراز شده و داوري‌ها متفاوت بوده است. گروهي فعاليت اين تشكيلات را صد در صد مطابق با اسلام، تشيع و استراتژي سياسي و راهبردي آنان را از هر نظر منطبق با احكام شريعت اسلام دانسته‌ و همواره از نواب صفوي و اصحاب فداكار او به نيكي ياد و آنان را مجاهدان راه خدا معرفي كرده‌اند. گروهي هم البته برخلاف آن بوده و شيوه عملكرد جمعيت فدائيان اسلام را نپسنديده‌ و گاه آنان را تروريست قلمداد كرده‌اند. به نظر مي‌رسد بهتر است به شرايط سياسي و اجتماعي زمان ظهور فدائيان (1324ش. ) و دوره 10 ساله فعاليت آنان توجه و همچنين در مفهوم واژه سياسي تروريسم دقت كنيم. آيا واقعاً عمل اين جوانان متدين، مؤمن و غيرتمند با مفهوم تروريسم تطبيق مي‌كند يا نه؟ ديگر اينكه موضع‌گيري عالمان بزرگ ديني معاصر با فدائيان اسلام در قبال اين جمعيت بسيار مهم بوده است و مي‌تواند فصل‌الخطاب آرا و نظرات مورخان و ميزان ديدگاه اهل سياست و ديانت درباره فدائيان اسلام باشد، زيرا امروز با وجود بسياري از شاهدان عيني آن سال‌ها و قضايا در بين گروه‌ها و اقشار مختلف مردم ما از وراي حجاب ده‌ها سال فاصله و با استناد به برخي اسناد درباره فدائيان اسلام قضاوت مي‌كنيم، اما علماي پرهيزكار و آگاه هم‌عصر فدائيان اسلام و نيز صاحب‌نظران منصف و دانشور آن عصر همه چيز را بي‌واسطه مي‌ديدند. لاجرم قضاوت آنان نيز دقيق‌تر از نسل‌هاي بعدي و به واقعيت نزديك‌تر بوده است. در اينجا به تناسب موضوع به بيان اجمالي ديدگاه مراجع ثلاث نسبت به فدائيان اسلام و عملكردشان مي‌پردازيم. البته تشكيل و فعاليت جمعيت فدائيان تقريباً همزمان با آغاز دوره زعامت آيت‌الله بروجردي در حوزه علميه قم است، با اين حال مراجع ثلاث نيز در مقام مجتهدان بااحتياط، پرهيزكار و بزرگ زمانه خود صاحب فتوا و نظر بودند و در رخدادهاي سياسي و اجتماعي گاهي موضع‌گيري مي‌كردند. يك تعامل در آئينه خاطره‌ها آنچه از مجموع گفته‌ها و خاطرات نزديكان مراجع ثلاث برمي‌آيد، اين است كه آن سه مرجع بزرگ نه‌تنها مخالفتي با جمعيت فدائيان اسلام نداشتند، بلكه آنان را تأييد هم مي‌كردند. مرحوم آيت‌الله سيد حسين بدلا كه با مراجع ثلاث ارتباط نزديك داشت، مي‌گويد: «از سه فرد مزبور ـ مراجع ثلاث: خوانساري، صدر و حجت ـ در مورد دو تن اول يقين دارم حامي فدائيان اسلام و موضع‌گيري‌ آنان در قبال فلسطين بودند. مرحوم خوانساري كه از مراجع ثلاث بودند در ماجراي فدائيان اسلام از نهضت آنان در ظاهر هم حمايت مي‌كردند، برخلاف مرحوم آقاي بروجردي كه در باطن از واحدي‌ها و فدائيان اسلام پشتيباني مي‌كردند، ولي در ظاهر اظهار نظر نمي‌كردند. حتي راجع‌به مرحوم خوانساري بايد عرض كنم ايشان با فدائيان اسلام و شيوه برخوردشان با افراد مزاحم بر سر راه اسلام و مسلمين موافق بودند و حتي فقيه فدائيان اسلام و صادركننده مجوز براي آنان محسوب مي‌شدند. .. مرحوم آقاي صدر هم از عملكرد فدائيان اسلام حمايت مي‌كردند، اما در خصوص موضع سومين فرد از علماي ثلاث، يعني مرحوم آقاي حجت بايد عرض كنم ايشان بر حسب ظاهر از فدائيان اسلام حمايت نمي‌كرد، اما به نظر من او هم در باطن حامي اين گروه بود. وجه اين دوگانگي هم اقتضاي شرايط بود.» مرحوم آيت‌الله بدلا در تأييد مراجع ثلاث از فدائيان اسلام خاطرات و سخنان ديگري هم نقل كرده است كه به همين مقدار كلي اكتفا كرديم. آيت‌الله صدر فدائيان اسلام و نواب صفوي را سربازان امام عصر(عج) مي‌دانست و به صراحت تمام از آنان پشتيباني مي‌كرد. مرحوم حجت‌الاسلام حاج شيخ محمد شريف رازي خاطره‌اي از روز قتل احمد كسروي به دست فدائيان اسلام در كتاب «آثار الحجه» نقل كرده است كه مربوط به مرحومان خوانساري و حجت است: «وقتي خبر كشته شدن كسروي به دست مرحوم سيد حسين امامي در اول صبح به من (شريف رازي) رسيد، بلافاصله روانه منزل آيت‌الله خوانساري شدم تا خبر را به ايشان برسانم. اتفاقاً مرحوم آيت‌الله حجت را بر در مرحوم خوانساري ديدم كه منتظر اذن دخول بود. سلام كردم و خبر كشته شدن كسروي را به ايشان دادم. خيلي خوشحال شد و چون با هم به منزل آقاي خوانساري وارد شديم و آقاي خوانساري را هم از ماجراي كسروي مطلع كرديم، فرمود: «الحمدلله!» و رنگ صورت آقاي خوانساري از هيجان و خوشحالي برافروخته شد.» اين خاطره نشان مي‌دهد آقاي حجت نيز در واقع از عملكرد فدائيان اسلام ـ لااقل در برخي موارد ـ راضي و از آن خوشحال بود و تأييدشان مي‌كرد. حجت‌الاسلام والمسلمين سيد جعفر شبيري زنجاني، فرزند مرحوم آيت‌الله سيد احمد زنجاني نيز، در اين باره خاطره‌اي شنيدني دارد:«‌اما در مورد با مجوز عمل كردنش، من به دو خاطره كه خودم شاهد بوده‌ام، بسنده مي‌كنم. يك بار مرحوم نواب به قم آمده بود و بنده و آقاي خدائي- كه در سال‌هاي اخير در دفتر مرحوم آيت‌الله فاضل لنكراني به خدمت مشغول بود- در جلسه‌اي در خدمتشان بوديم. در آنجا آقاي خدائي همين اشكال را به مرحوم نواب مطرح كرد كه: شما بر اساس كدام مجوز شرعي ترور مي‌كنيد و آدم مي‌كشيد؟ مرحوم نواب گفت:‌اي برادر!‌ ما مي‌‌دانيم راهي را كه داريم مي‌رويم به شهادت منجر خواهد شد و كاملاً با علم به اينكه به كجا داريم مي‌رويم، حركتمان را شروع كرده‌ايم. انگيزه‌ ما زنده كردن نام و انديشه اسلامي است و ترور افراد را هم به عنوان آخرين راه‌حل در نظر گرفته‌ايم. ما بارها اتمام حجت و ارائه طريق مي‌كنيم. همان چيزي كه دستور اسلام و شيوه انبيا بوده كه در مواجهه با كفار، ابتدا آنها را نصيحت و سپس اتمام حجت مي‌‌كردند. . . در همين اثنا كه مرحوم نواب حرف مي‌زد، مرحوم واحدي هم وارد شد و دنباله حرف‌هاي ايشان را اينگونه بيان كرد و گفت: الان مرحوم آيت‌الله حجت از دنيا رفته، ولي يكي از كساني كه ما در‌باره فعاليت‌هايمان به طور مفصل با او صحبت مي‌كرديم، ايشان بود. اين درحالي كه در حوزه اين طور شايع كرده بودند كه آيت‌الله حجت به‌شدت غير سياسي است!‌ مرحوم واحدي مي‌گفت كه ايشان مجوزهاي شرعي را به ما مي‌دادند. واقعيت اين است كه علي‌الخصوص در اين اواخر، بدنه حوزه و بسياري از شخصيت‌هاي حوزه به حقانيت راه مرحوم نوابپي‌ برده بودند.» فدائيان اسلام و آيت‌الله بروجردي حجت‌الاسلام والمسلمين سيد جعفر شبيري زنجاني در ادامه خاطرات خويش انگاره اختلاف آيت‌الله بروجردي با فدائيان اسلام را تضعيف و در اثبات آن به خاطره‌اي اشاره مي‌كند كه خواندني است: «بسياري بر اين قضيه تكيه مي‌كنند كه مرحوم آيت‌الله بروجردي دستور اخراج آنها را از حوزه داد؛ البته عده‌اي هم ريختند و فدائيان اسلام را زدند كه اين بخش از قضيه، ابداً‌ دستور مرحوم آيت‌الله بروجردي نبود، اما به اين نكته اشاره نمي‌كنند كه ايشان توسط مرحوم آيت‌الله بدلا به فدائيان كمك مالي مي‌كردند. خاطرم است كه بعد از آزادي مرحوم نواب از زندان در زمان مصدق، همه طلاب و فضلا و علما به ديدن او آمدند. از طرف آيت‌الله بروجردي هم، مرحوم آيت‌الله فاضل قفقازي، پدر مرحوم آيت‌الله فاضل لنكراني و نيز آيت‌الله بدلا به ديدن مرحوم نواب آمدند. در آن زمان آيت‌الله صدر مريض بودند و مرحوم نواب به ديدن ايشان رفت. حمايت آقاي صدر از فدائيان اسلام بسيار مشهود بود و همه از اين قضيه مطلع بودند. خاطره ديگري كه دارم و شنيدني است، اين است كه در يك مورد خود من واسطه فدائيان اسلام و مرحوم آيت‌الله بروجردي شدم. در جريان مبارزه‌اي كه مرحوم آقاي فلسفي به پشتوانه مرحوم آيت‌الله بروجردي و با چراغ سبز شاه با بهائيت شروع كرده بود، آقاي واحدي به قم آمد و گفت: ما با مبارزه با بهائيت به عنوان يك فرقه ضاله موافقيم، منتها معتقديم شاه نبايد ميداندار مبارزه با بهائيت شود. قطعاً‌ شاه در اين مسئله صداقت ندارد و از آنجا كه بهائيان با كانون‌هاي خارجي ارتباط دارند، آنها با فشار بر شاه موجب مي‌شوند كه عقب‌نشيني كند. آقاي فلسفي بايد كفه مبارزه با بهائيت را به طرف آقاي بروجردي سنگين‌تر كند... البته ايشان هم عملاً‌ همين كار را كرد و در سخنراني‌هاي خود، بيشتر بر حمايت آقاي بروجردي و نامه‌هايي كه ايشان به او نوشته بود، تكيه مي‌كرد. همان ‌طور كه پيش‌بيني مي‌شد، در اواسط كار، شاه به آقاي فلسفي پيغام داد كه صحبت درباره بهائيت را قطع كند و ايشان هم گفته بود كه: اين كار را نمي‌كنم و اگر مانع شويد، ديگر منبر نمي‌روم! و يك حالت افسردگي و ناراحتي شديد براي آقاي فلسفي پيش آمد. واحدي مي‌گفت: ما در تهران با آقاي فلسفي تماس گرفتيم و ايشان به‌قدري بي‌حوصله و افسرده بود كه نتوانست با ما صحبت كند! به هرحال در اين ملاقات واحدي به من گفت: حالا كه شاه و دربار از مبارزه با بهائيت عقب كشيده، بهترين فرصت است كه اين مبارزه با نام آيت‌الله بروجردي به عنوان رئيس مسلمين و مرجع اعلاي شيعه ادامه پيدا كند. ما با آقاي بروجردي رابطه حسنه‌اي داريم و برخلاف تصور همه، ايشان تا به حال دوبار توسط آقاي بدلا براي ما پول فرستاده، منتها تماس مستقيم را به صلاح آقاي بروجردي نمي‌‌دانيم و معتقديم ايشان بايد حفظ شود و اگر با ما تماس مستقيم بگيرد، شايد عليه ايشان جوسازي شود. . . و از من خواست توسط پدرم به آيت‌الله بروجردي پيغام بدهم كه: «اگر دستور مي‌دهند عليه بهائيت مقاله بنويسيم، اين كار را مي‌كنيم، اگر بايد سخنراني كنيم، اين كار را خواهيم كرد و اگر دستور بدهند كه سران اين فرقه ضاله و كساني كه در حكومت از اينها حمايت مي‌كنند را از سر راه برداريم، اين كار را خواهيم كرد، اگر هم دستور بدهيد سكوت كنيم، اين كار را خواهيم كرد. ما مي‌خواهيم كاري كنيم كه اين جريان به نام آقاي بروجردي تمام شود.‌» من اين حرف را به پدرم منتقل كردم، ولي از جوابي كه آقاي بروجردي دادند، بي‌اطلاعم. چون مرحوم آقاي بروجردي تظاهر به ارتباط با فدائيان اسلام نمي‌كردند. بعدها فهميدم كه از طريق آقاي بدلا پيغام داده بودند كه از ادامه مبارزه مأيوسند، چون در آغاز تصور مي‌كردند كه دستگاه هم از اين قضيه حمايت خواهد كرد. اين واقعاً اوج اراده فدائيان اسلام را در پيروي از مرجع تقليد زمان و اراده كامل آنها براي در اختيار نهادن تمام بضاعتشان براي تحقق اراده مرجعيت شيعه بود.»

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۲۲ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۴:۰۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن