محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826681543
معمای پیچیده کودک‌ربایی مرگبار
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: کاش به جای آن‌که حالا دنبال آدم‌ربایان بگردند قبل از مرگ مهدی این کار را می‌کردند، این قسمتی از گفت‌وگوی پدر کودک ربوده شده زابلی بود که بعد از یک هفته تحمل جراحات شکنجه، در بیمارستان جان خود را از دست داد.
اواخر خرداد امسال، مهدی 9 ساله از خواب بیدار شد و برای خرید صبحانه از خانه خارج شد. دقایقی از خروج مهدی از خانه گذشت، اما انتظار مادر برای بازگشت فرزندش بی نتیجه بود. مادر اول با خود فکر کرد که شاید فرزندش در راه بازیگوشی می کند و به همین دلیل رسیدنش طول کشیده ولی با گذشت یک ساعت از خروج مهدی او نگران تر شد. ساعت حدود 12 ظهر بود که پیامکی به پدر مهدی ارسال شد و در آن نوشته شده بود «فرزندت پیش ماست. اگر می خواهی برگردد باید هر چه از تو می خواهیم انجام دهی» پدر مهدی فکر کرد که کسی با او شوخی می کند و جواب پیامک را نداد. بیست دقیقه بعد یک پیامک تهدیدآمیز دیگر به گوشی او ارسال شد و در آن لحظه صادق هراتی که در مغازه خود بود احساس خطر کرد و با شماره ارسال کننده پیام تماس گرفت. پدر مهدی در این باره به جام جم گفت: زمانی که با آن شماره تماس گرفتم با اولین زنگ پاسخ داد و گفت که پسرت را وقتی داشت به خانه بازمی گشت دزدیدیم. او الان پیش ماست و تو باید 900 میلیون تومان به ما بدهی تا او را آزاد کنیم. وی همچنین گفت: من را تهدید کردند که با پلیس تماس نگیرم. گفتند اگر با پلیس تماس بگیرم جنازه فرزندم را تحویلم می دهند. وی که بسیار ترسیده بود نمی دانست چه باید انجام دهد. همسرش هم که از موضوع خبر نداشت مدام با او تماس می گرفت و از بازنگشتن مهدی به خانه خبر می داد. صادق که وضعیت را خطرناک احساس کرد ماجرا را به همسرش توضیح داد. مادر مهدی نیز به محض با خبر شدن از موضوع بی تابی کرد و می خواست که هرچه زودتر فرزندش از دست آدم ربایان آزاد شود. پدر مهدی که توانایی پرداخت چنین پولی را نداشت ماجرا را با ماموران پلیس درمیان گذاشت و از آنان قول همکاری گرفت. هراتی در این باره گفت: با وجود آن که آدم ربایان گفته بودند با پلیس تماس نگیرم ولی من به پاسگاه مراجعه کردم از ماموران خواستم که کمکم کنند و آنها هم به من گفتند که تماس های آنها را تحت کنترل می گیرند تا به سرنخ برسند ولی در طول پنجاه و چند روزی که آدم ربایان با من در تماس بودند پلیس به هیچ سرنخی نرسید و هیچ کمکی به ما نکرد. آدم ربایان هر روز به وسیله یک خط گوشی همراه با کد افغانستان با پدر مهدی تماس می گرفتند و او را تهدید می کردند. پدر بیچاره هم هیچ کاری از دستش برنمی آمد. نه می توانست پولی که آدم ربایان می خواهند را به آنها بدهد نه سرنخی از آنها داشت که بتواند فرزندش را از دست آنان نجات دهد. او ادامه می دهد: من یک مغازه ساندویچی در زابل دارم. همه زندگی خودم و فامیل هایم را هم بفروشم نمی توانم 900 میلیون جمع کنم. به پلیس هم که مراجعه می کردم فقط به ما می گفتند که ما داریم شنود می کنیم و به هیچ نتیجه ای نرسیدیم. تنها کاری که از دستم برمی آمد آن بود که با آدم ربایان حرف بزنم و در مقدار پولی که از ما می خواستند تخفیف بگیرم. آدم ربایان بی رحم زمانی که متوجه شدند پدر مهدی نمی تواند این مقدار پول را به آنها بدهد، مبلغ پول را کم کردند و به 450 میلیون رسیدند. آدم ربایان از صادق هراتی خواستند که پول را به شهر دلارام واقع در کشور افغانستان ببرد. صادق نیز درحالی که نمی دانست دلارام کجاست، خواسته آنها را قبول کرد قصد رفتن به دلارام را کرد ولی روز بعد متوجه شد که فرزندش در بیابان های شهر های اطراف، نزدیک یک مسجد پیدا شده است. اهالی روستا مهدی 9 ساله را در حالی پیدا کردند که هیچ لباسی به تن نداشت و بیهوش روی زمین افتاده بود. زخم های بدن پسر نشان می داد که آدم ربایان او را شدید شکنجه داده بودند و هیچ رحمی هم در کار نبوده است. پدر مهدی درباره چگونگی اوضاع پسرش گفت: همه تن فرزندم را با سیگار سوزانده بودند و جای کبودی همه جای بدنش معلوم بود. اهالی با دیدن وخامت حال مهدی او را به بیمارستان منتقل کردند ولی او متاسفانه بعد از یک هفته در بیمارستان درگذشت. با گذشت دو روز از مرگ این کودک پلیس زابل اعلام کرد که دو نفر از آدم ربایان دستگیر شده اند و ماموران برای پیدا کردن همدستانشان از آنها بازجویی می کند. فرمانده انتظامی زابل نیز در این باره گفت: زابل شهر کوچکی است و بیشتر مردم همدیگر را می شناسند. شایعاتی در این باره پخش شده که ما پیگیر پرونده نبودیم و نتوانستیم آدم ربایان را دستگیر کنیم ولی این حرف ها درست نیست.کارآگاهان ما به محض آگاهی از موضوع ربودن کودک، تحقیقات خود را آغاز کردند و در پی پیدا کردن هویت آدم ربایان بودند. سرهنگ نوربخش همچنین گفت: اگر ماموران پیگیر پرونده نبودند نمی توانستند دو نفر از آدم ربایان را پیدا کنند. پرونده ربودن کودک 9 ساله درحالی ناتمام مانده که ماموران همچنان در پی قاتلان این کودک هستند.
منبع: جام جم آنلاین
20 شهریور 1394
###12##12###
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]
-
گوناگون
پربازدیدترینها