واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
واکنش اسطوره به خبر درگیری اش با تنابنده
روز نو : "درگیری خداداد عزیزی و تنابنده در اتریش" این تیتر روزنامههای ورزشی بود که تماس بازیکنان تیم 98 از یکسو و دلخوری خداداد عزیزی، محسن تنابنده و مسئول برگزاری بازی ایران - اتریش باعث شد تا توضیحات عزیزی را جویا شویم. خداداد که به شدت از این مطلب ناراحت بود به اظهارنظر در این خصوص پرداخت که در ادامه می خوانید: * بچههای تیمتان از این اتفاق خیلی ناراحت بودند.- خودتان بهتر میدانید که من اهل روزنامه و اینجور حرفها نیستم. کلا به این چیزها توجهی نمیکنم چون رفتارهای درستی نمیبینم. چون صداقت نمیبینم و بعضیها بهشدت از روی تخیلات و توهمات مینویسند. اگر بخواهم راحتتر صحبت کنم باید بگویم که بعضیها مریض هستند... دیوانهاند. من همیشه خودم را یکی از مردم میدانم. همیشه با آنها بودهام و هیچوقت احساس بزرگی نکردهام. اگر در مورد خداداد اتفاقی افتاده فقط از روی لطف مردم و نگاه ویژه خدا بوده است. من نه ستارهام و نه بزرگ... من فقط خداداد هستم. * شایعه درگیری شما با محسن تنابنده خیلی عجیب بود.- گفتم که... بعضیها مشکل دارند و بهتر است که سری به دکتر بزنند. من در این مدت که اتریش بودیم چهار، پنج بار آقامحسن را دیدم. یکبار سر بازی بود و بقیه هم سر میز شام و ناهار. در تمام این مدت من به ایشان آقامحسن و آقای تنابنده گفتم و جالب اینکه ایشان هم در تمام این مدت کلی به من احترام گذاشت و مرا "آقاخداداد" خطاب میکرد. اینها این چیزها را مینویسند که چهار تا بیشتر بفروشند و برای فروش دست به هر کاری میزنند. اگر میخواستند از روی صداقت رفتار کنند، هرگز این دروغها را نمینوشتند. * اما شاید ماجرا به این شکل نباشد و به این دوستان هم خبر اشتباه و دروغ داده باشند.- مگر این روزنامه سردبیر ندارد؟ مگر او تایید نکرده؟ این چه حرفی است که میزنید؟ چرا یک نفر در مورد این چیزها تحقیق نکرده و نپرسیده که این شایعه درست است یا غلط. امروز من و محسن تنابنده را سوژه میکنند، فردا میخواهند چه کار کنند؟ * شما درست میگویید ولی شاید همکاران ما...- ... داری پشتیبانی میکنی ها! بگذار خیالت را راحت کنم. حتی اگر یک جمله از صحبتهای مرا سانسور کنی، دیگر با خودت صحبت نمیکنم. صحبتهای مرا مو به مو و همینطور که میگویم بنویس و کلا بیخیال مصاحبه شو! * بفرمایید.- مگر شما با تیم ما در اتریش نبودی؟ مگر بچهها به شما اعتماد نداشتند؟ مگر مدام همراه تیم نبودی و کلی عکس و گزارش نگرفتی؟ * شما درست میگویید...- ... اگر ما به شما اعتماد داریم و با هم حرف میزنیم، بهخاطر صداقت و روراستی است. اگر صحبتهای مرا سانسور کنی و طرف همکارانت را بگیری، صداقت خودت را زیر سوال بردهای. در تمام این مدت شما درگیری و مسالهای بین من و آقای تنابنده دیدی؟ مشکلی در اردوی تیم دیدی؟ * نه بین شما و آقای تنابنده مساله وجود نداشت و نه بین بقیه بچهها.- ممنون که راستوحسینی صحبت میکنی... این را برای آنها بنویس که خداداد با این چیزها و این دروغها خراب نمیشود. اگر الان ناراحت هستم بهخاطر چیز دیگری است. * بهخاطر چی؟- بهخاطر اینکه هیچ جایی نیست که با این چیزها برخورد کند. هیچ ارگان و جایگاهی وجود ندارد که با این مسایل برخورد قانونی کند. مگر میشود که یک نفر به همین راحتی بنویسد خداداد با تنابنده و فرهاد مجیدی درگیر شده و کسی هم چیزی نگوید؟ ایکاش اینجور چیزها هم توی مملکت ما رعایت میشد و یک جایی بود که به آن رسیدگی میکرد. این خیلی بد است که با شخصیت و آبروی دیگران به این راحتی بازی شود. * شاید اگر صحبت کنید...- ... صحبت؟ اینها نوشتهاند که من با فرهاد مجیدی و محسن تنابنده درگیر شدهام. تو میگویی صحبت کنیم ولی خیلیها میگویند که مطالبشان بار حقوقی دارد و حتما هم همین طور است. من اهل شکایت و اینجور حرفها نیستم. اینها در این حد نیستند که من شکایت کنم. اگر شکایت کنم، گنده میشوند و اینطوری به نفعشان میشود. این اتفاق قبلا هم در فوتبال ما افتاد. بعضیها از گندههای فوتبال ما از بعضیها شکایت کردند و طرف الکیالکی بزرگ شد. * در مورد انتشار این شایعهها و اتفاقهای ناخوشایندی که میافتد با شما موافق هستم ولی...- ... ولی چی؟ چند تا از بچهها که 90 را دیدهاند، میگویند عادل فردوسیپور هم آمده و این خبر را در برنامهاش خوانده! اینها نوشتهاند که من و تنابنده درگیر شدهایم... شاید روزنامه اینها را یک تعداد خیلی محدود بخوانند ولی به هر حال 90 برنامه پربینندهتری است. عادل که در رختکن تیم ستارهها بود چرا یکبار در مورد شایعه درگیری من و مجیدی صحبت نکرد؟ او که در آنجا بود... او که دید هیچ درگیری بین من و فرهاد نشد! عادل هم دنبال کار خودش است و اگر مسایل اینچنینی باشد حتما یادش میرود که خودش در رختکن بوده و همه چیز را دیده! آقای عادلخان... چطور وقتی کار داری، تلفن مرا پیدا میکنی و زنگ میزنی. اما وقتی ماجراهای این شکلی میشود، پیدایت نمیشود و خبر میخوانی؟! ایرادی ندارد... این هم از عادل! * شاید دلیل این زوم شدن، محبوبیت خاص خداداد عزیزی است.- این محبوبیت را خدا به من داده. یک لطف از طرف خداست. خودش داده و اگر بخواهد خودش هم میگیرد. این محبوبیت با قلم یا زیرآبزنی بعضیها از بین نمیرود. عزت و ذلت آدمها دست خداست. نه کسی میتواند به دیگری عزت بدهد و نه میتواند بگیرد. اصلا بگذار خیالشان را راحت کنم... آقا، من آدم بدی هستم! ولی مردم مرا دوست دارند... مردم محبت دارند... حالا هی دروغ بگویید... بگویید خداداد درگیر شده و شر به پا کرده. من دوست ندارم جواب بعضیها را بدهم. دلم نمیخواهد درگیر یکسری چیزها شوم. بعضیها توی یک دوره با دایی درگیر شدند و همان باعث شد که معروف بشوند. من حواسم هست. اگر آدمهای بزرگ در موردم اظهارنظر کنند حتما گوش میکنم ولی جواب "فنچ، منچ" ها را نمیدهم. اینهایی که در این مدت نوشتند، دروغ بود و تکلیفش روشن است. بعضیها حتی اگر از من انتقاد هم کنند، برایم مهم نیست. من طرفدار کسانی هستم که دروغ نمیگویند و الان هم چون دروغ نگفتی صحبت کردم. باز هم میگویم که هر چه را در اتریش دیدی، بنویس و وجدانت را در نظر بگیر. در ضمن اینها آنقدر اشتباه فکر کردهاند که برای خراب کردن من حتی پای محسن تنابنده را هم وسط کشیدهاند. آخر به آن بندهخدا چه کار دارید؟ چرا او را وارد حاشیه میکنید؟ * جالب اینکه در رختکن و حتی حین بازی اتفاقهای خوبی بین شما و تنابنده افتاد و کلی همدیگر را تحویل گرفتید.- محسن تنابنده یکی از هنرمندان خوب کشور ماست. در تمام این مدت هم کلی به من احترام گذاشت و هر بار مرا "آقا خداداد" صدا میکرد. همانطور که خود شما و بقیه بچهها دیدید، در رختکن تیم من به محسن گفتم که لخت شود و لباس بپوشد و به عنوان کاپیتان تیم به او لباس دادم. بر خلاف آنچه که آقایان نوشتهاند، تیم ما بزرگتر هم داشت و آقامجید (نامجومطلق) با محسن تنابنده صحبت کرد. دقیقه هفتاد بازی بود که من کنار زمین آمدم تا جای خود را به "آقا محسن" بدهم ولی آقامجید (نامجومطلق) گفت که چون شرایط بازی خیلی حساس است، من چند دقیقه بیشتر در زمین بمانم تا محسن تنابنده هم گرم کند. حدود دقیقه هفتاد و شش من دوباره کنار زمین آمدم و جای خودم را به تنابنده دادم و اتفاقا کنار خط با هم دست دادیم و او جانشین من شد. خدا را شکر عکس و حتی ویدئوی این چیزهایی که من میگویم هم موجود است و خودت آنها را گرفتی. * کارهای تنابنده را دیده بودید؟- من با بعضی از بچههای سینما دوست هستم و حتی در فیلم رضا عطاران که دوست خوبم هم هست، بازی کردم. کارهای محسن تنابنده را هم دیده بودم و از ایشان شناخت داشتم. به هر حال او مهمان ما در این سفر بود و با توجه به شخصیت خوبش رابطه خوبی هم با بچهها داشت. ما در اتریش روزهای خوبی را سپری کردیم. بدون حاشیه و جنجال بازی کردیم و کلی خوش گذراندیم. من فکر میکنم که بعضیها از این موضوع ناراحت هستند و دنبال این هستند که از سفر بیحاشیه ما یک داستان و دردسری درست کنند. ولی اینها به جایی نمیرسند چون ما از حالا به دنبال این هستیم تا یک تیم بهتر و قویتر را برای سفر به یوگسلاوی و آلمان آماده کنیم و حتی صحبتهایی را هم با خشایار (محسنی) انجام دادهایم. حرف آخر من این است که وقتی یک اتفاق خوب میافتد از آن حمایت کنیم. وقتی دو نفر با هم هستند و کاری انجام میدهند، بین آنها رفاقت و دوستی به وجود بیاوریم. به خدا راه بزرگ شدن این نیست که دیگران را زمین بزنیم و اینجوری رفتار کنیم.
تاریخ انتشار: ۱۹ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۹:۳۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]