واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
دژاگه - تیم ملی در مسیر جدایی؟
این یک جستار ساده است در قیاس اعداد و ارقامی که در ذهن متبادر میشود. قیاسی میان علی دایی 29 ساله که تازه آن ایام به سبب درخشش در فوتبال آسیا به بوندس لیگا راه یافت و وضعیتی که اشکان دژاگه در همین سن با آن روبهرو است.
روزنامه ایران ورزشی: این یک جستار ساده است در قیاس اعداد و ارقامی که در ذهن متبادر میشود. قیاسی میان علی دایی 29 ساله که تازه آن ایام به سبب درخشش در فوتبال آسیا به بوندس لیگا راه یافت و وضعیتی که اشکان دژاگه در همین سن با آن روبهرو است. دایی آن روزها چنان سیال و روان بود که نه تنها در آرمینیا بیله فلد متوقف نشد بلکه نمایش تحسینبرانگیزش چشمهای قیصر را هم به خود خیره کرد تا سر درآورد از اول تیم شهر مونیخ. حال دژاگه که خود ساخته و پرداخته کلان فوتبال آلمان است و نتهای موسیقی فوتبال را در سرزمین ژرمنها آموخته در این سن به نقطه تاریکی رسیده است...
دژاگه انگار در تیم ملی ایران یک جرقه بود. همچون نوری زودگذر و کوتاه که چند صباحی دنیای تازهای را پیش روی تصویر میکرد. وقتی به یاد میآوریم آن شروع توفانی را مقابل قطر که نوید میداد یک هافبک- مهاجم گلزن در تیم ملی و حتی آسیا. یا آن شوتهای مرگباری که پس زمینه حضورش در تیم ملی شده بود و انبوهی بازی در تیمهای ملی رده پایه آلمان، باور میکردیم که فوتبال ایران فرزندخواندهای را به خدمت دارد که تا سالها رشک و حسادت را بر دل رقبای آسیاییاش میاندازد.
اشکان اما پس از ایام کوتاهی روند گلزنیهایش متوقف شد و سپس آنقدر افت کرد که کیروش راهی جز تغییر پست پیش روی خود متصور نبود حال پسر آریایی سرزمین ژرمنها همان وظایف کلیدی خواسته شده در باب بازیسازی و موقعیتسازی را هم به خوبی انجام نمیدهد به شکلی که ساخت یک موقعیت ایدهآل در بازی با تیم درجه سه هند برایش میشود رویا، حال گلزنی به کنار. اشکان همین حالا هم باخته است و آنقدر گزک دست کارلوس داده است تا پروژه کنار گذاشتنش از ترکیب اصلی تیم ملی را همین روزها کلید بزند.
روندی که اشکان تیم ملی در پیش گرفته کاملا بیانگر افتی محسوس و فاحش است. نه تنها بازی با هند بلکه در بازی با گوام نیز اشکان را فرسنگها دورتر از فرم ایدهآل یافتیم. آخرین یادگاری که او در ذهنمان حک کرده برمیگردد به آن قدمهای سریع و تاریخی که به سمت دروازه آرژانتین برمیداشت تا شاید مهمترین گل تاریخ فوتبال ایران را به ثمر برساند که با خطای زابالتا متوقف شد.
پس از آن دیگر هیچ بود. حتی در جام ملتهای آسیا در دسته بازیکنان معمولی تیم ملی قرار میگرفت. هیچ حرکتی دال بر اینکه اثبات کند اشکان در فوتبال ژرمن، فوتبال را هجی کرده به یاد نمانده است. کارلوس کیروش نیز همواره میکوشید در این ایام اشکان را در وضعیت بازی نگه دارد تا شاید او همچون یوزی پراشتها و تشنه شکار احیا شود اما تمام مساعی کارلوس نیز افاقه نکرد. اشکان را در 29 سالگی در حالی که باید اوج شکوفایی و هنرمندی و تیزهوشیاش باشد اوج اشباعشدگی میبینیم. نوعی سیری زودرس که انگار محصول ناکامی در رسیدن به تیم ملی آلمان باشد یا شاید هم ریخت و پاشهایی که فوتبال قطر برایش کرد. اشکان دیگر آن اشکان مورد وثوق نیست و کافی است تا پایان همین مرحله پیش مقدماتی که با تیمهای درجه سه و چهار مصافهایی باقیمانده، به روند نزولیاش ادامه دهد تا نتیجه و برآینده آنچه بر خود گذشته است را به زودی ببیند.
کارلوس کیروش مترصد یک فرصت است تا آنها که لمحهای احساس میشود نمیتوانند تا 3 سال دیگر دوام بیاورند و در روسیه یکی از سربازهای ارتش یوز باشند را از قطر پایین بیندازد. کیروش هشدار بزرگ را وقتی داد که قلم قرمز کشید روی نام مسعود شجاعی که به سبب بازیهای ضعیف و دوری از میدان هرگز نتوانسته بود انتظارها را برآورده سازد.
کنار گذاشتن هاشم بیکزاده و امیرحسین صادقی و دعوت از مشتی جوان به تیم ملی نشانههای دیگری از میل و اشتیاق مرد پرتغالی به تغییر نسل در تیم ملی است. برای کیروش آرمانیتر است که این دگرگونیها را از همین نقطه آغاز کند. جایی که تا آغاز جام جهانی روسیه 3 سال و اندی باقی مانده است. چه آیندهاندیشانه هم هست این تفکر. تصورش را هم نمیشود کرد که کمی مانده به آغاز جام جهانی کیروش بخواهد جوانترها و میدان ندیدهها را جانشین مردانی کند که آن روزها به خط پایان رسیدهاند. پس عاقلانه است اگر میخواهد مهرهای جای مهره دیگر را بگیرد در همین مراحل باشد تا استرس و نگرانی رخت ببندد از تیم ملی.
همین حالا که کیروش میداند در جام جهانی آندو 36 ساله خواهد شد یا سیدجلال به 37 سالگی و منتظری نیز در همین حوالی سیر خواهد کرد، دقیق و موشکاف شده است روی حرکات آنها. کیروش میداند که این مردان را که آن روزگار به سنین بازنشستگی میرسند را باید جدیتر پایش کند، به همین جهت است که کار برای این نسل دشوارتر از بازیکنانی همچون آزمون، پورعلی، امیری، غفوری، ابراهیمی و... است که تازه نخستین بازیهای خود را در تیم ملی پشت سر میگذارند. دژاگه امروز، اندکی مانده به خط پایان و نه رسیده به انتهای مسیر اگر میخواهد همچنان جزو مردان مورد اعتماد و مورد منظور کیروش باشد باید دوباره در ذهن بازنگری کند تمام آنچه در فوتبال آلمان آموخته بود را. اشکان باید برود پرونده تولد آن اشکانی را که در ولفسبورگ ستارهای بود بیبدیل را دوباره مرور کند و از لابهلای نسخههای بر جا مانده از آن اسناد بیابد چرایی تفاوتهایش با امروز را. اشکان باید سری بزند به پرونده خودش در تیم هرتابرلین و مرور کند دوباره و چند باره آنچه موجب شد در تمام ردههای سنی پایه ملی آلمان بازی کند. فاصله از زمین است تا ثریا. اشکان بیتعارف نیاز دارد به تلنگری اساسی. او را البته هیچ کس جز خود نمیتواند دریابد.
حتی کارلوس که این روزها از دیدن این اشکان غصه میخورد و حتی پس از بازی در نشستهای خصوصی با دستیارانش از این همه افول شماره 21 گلایه میکند و انگشت حیرت بر دهان میگیرد. اشکان چنانچه خیزش دوباره را آغاز نکند خیلی زود در مسیری قرار میگیرد که بازگشت از آن ناممکن خواهد بود. برهه حساسی است. یک اشاره کافی است تا کیروش دانه درشتهایی را که شاید به زعم او فردای تیم ملی در جام جهانی روسیه را نمیتوانند تامین کنند از قلم بیندازد.
تاریخ انتشار: ۱۹ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]