واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت/ خلیل نوروزی
حرمت استقلال دادن به دانشگاههای نفتی
نخبگان واقعی بچهپولدار بازی در نمیآورند و استقلال دادن به این افراد هم عین کشتن آنهاست. دانشگاهها هم برای مستقل شدن باید دست از نفتی بودن بکشند و پول خودشان را دربیاورند.
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، خلیل نوروزی دانشجوی دکتری علم و فناوری دانشگاه تهران در یادداشتی پیرامون حرمت استقلال دادن به دانشگاههای نفتی بیان کرد: هر چند که قوانین مربوط به هیات امنای دانشگاهها قبل از انقلاب هم طرح شده بود؛ اما استقلال دانشگاهها در کشور صحبت چند ساله اخیر است و قدمت طرح این مسائل به دوران سازندگی هم نمیرسد. با وقوع انقلاب اسلامی، تمرکزگرایی به موجب اقتضائات اوایل انقلاب جایگزین هیاتهای امنا شد. اساسا جنگ و بعد از آن فرصت محدود برای رفع نیازهای معیشتی مردم، مجالی برای طرح دغدغههای اینچنینی نمیداد و موضوعاتی مانند استقلال در اداره دانشگاهها در درجه سوم یا چهارم اهمیت هم نبودند. در اواخر دوران اصلاحات و با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری نهم وزارت علوم مباحث مربوط به استقلال دانشگاهها را طرح کرد. جایگزین معین، وزیر علوم مستعفی، توفیقی بود که توانست دانشگاهها را از قانون استخدام کشوری و قانون محاسبات عمومی مستثنا کند. باب این نوع استقلالطلبی دانشگاهها در دولت نهم نیز باز بود و در قانون پنجم توسعه، دانشگاهها از قانون مناقصات هم مستثنی شدند. در این نوع نگاه، دانشگاه دارای قوه ادراک بسیار بالا، مغز جامعه و پیشران علم و فناوری کشور تلقی شدند. دولتمردان کشور کوشیدند علم و فناوری را با رشد دادن دانشی که در دانشگاهها تولید میشود، پیش ببرند. این نوع تلقی در کشور به صورت یک گفتمان در آمد و باعث شد غیر دانشگاهیان نسبت به اینکه چرا برای دانشگاهها و توسعه آنها اینقدر بودجه تخصیص داده میشود و پول بیزبان مملکت خرج آنها میشود اعتراض نکنند. در واقع دانشگاهها یک قداستی در این چند دهه پیدا کردند که اعتراض به آنها نشانهای از نشانههای قطعی حماقت و نادانی و البته کمسوادی و کمدانشی محسوب شد! در عجبم که اندک نفراتی در کشور فهیم ایران اسلامی یافت نمیشوند که بگویند اینقدر توسعه دانشگاهها به چه درد کشور خورده است؟ چه گرهای را از کار صنعت ملی گشوده و چه نانی را سر سفره مردم آورده است؟ ممکن است ارسال ماهواره به فضا و توسعه صنعت مخابرات و مانند آن را نشانه کارامدی دانشگاهها بدانیم؛ حال آنکه توسعه دانشگاهها به صورتی که رایج است، از زاییدن چنین فناوریهایی عقیم است. دانشگاهیان خود به خوبی ادراک کردهاند که روال جاری تعلیمات در دانشگاههای کشور نمیتواند ثمرههای اینچنینی داشته باشد. پژوهش در کشور با مدلهای حاکم در مدیریت پروژهها نیز دخالت چندانی در این مورد ندارد. معتقدم موفقیتهای فناورانه در کشور حاصل رشد صنعت و تلاش مهندسان فعال در قسمتهای تحقیق و توسعه آنهاست و بعید نیست مجموعه دستاوردهای صنعت در یک رگه خاص آن نظیر هوافضا بیشتر مدیون تکنسینهایی است که غیرتمندانه و بیادعا در این صنعت مشغول کارند و نه دانشجویان و حتی اساتید دانشگاههای درجه یک کشور که ممکن است حتی نامی در میان یک درصد دانشمندان برتر جهان در حوزه خود در کرده باشند. معیار ارتقای اعضای هیات علمی در کشور بیش از آن که آورده برای کشور داشته باشد، فروش مفت و مجانی اندیشههای ایرانیان به غربیها و حل مشکلات و مسائل پیشروی آنهاست؛ تا شاید مقالههای ISI به تعدادی برسد و دانشجویی جذب دوره دکتری شود یا استادی ارتقا بگیرد! در دیگر کشورها تامل کردن گرهگشاست. کدام کشور وزن تولیدات به اصطلاح علمی را به مقاله ISI داده است؟! فارغ از این عقل خودش چه حکم میکند؟! آیا عقل اینقدر بیعقل شده است که نمیتواند ثروتآفرینی پتنت و ثبت اختراعات را درک کند؟! جالب است که چندسال است که جنبش ضد تولید ISI در کشور شروع شده است و همه گلگی میکنند. اما مسئولان دانشگاهها اشتباه 30 ساله را کنار نمیگذارند! بعضی اوقات فکر میکنم تعمدی در این باره هست! استقلال به دانشگاهها بسیار واجب و ضروری است؛ اما نه به این مفهوم که بگذاریم صرفا سیاسیون بروند و بیایند به دانشگاهها و دانشگاهها بتوانند هر کس و برخی مواقع ناکسی را به بهانه استقلال دانشگاه برای سخنرانی و سمینار و حتی تخصیص کرسی دانشگاهی دعوت کنند. استقلال دانشگاه خیلی مهم است؛ اما نه به این مفهوم که مخالفت با رفتارهای غیرمنطقی و غیر دینی برخی را محکوم کنند. استقلال دانشگاهها آب حیات دانشگاه است؛ اما نه به اینکه اجازه هتک حرمت شخصیتها در آن بدون ادله قضائی داده شود. اساسا استقلال در این موارد استقلال نیست. عین اسیر کردن و به تاراج بردن دانشگاهها و ذخایر بینظیر آن است. معتقدم طرح استقلال در دانشگاهها در این سطوح، بدون پرداختن به سطوح دیگر ابزار کردن دانشگاه و دانشگاهیان برای توجیه دولتهاست. استقلال در دانشگاه دقیقا باید با دامنه وظایف آن تطابق پیدا کند. استقلال در اداره دانشگاه به شرط پاسخگو بودن دانشگاهها به نیازهای مردم. استقلال در اداره دانشگاه به شرط تامین مالی خود دانشگاهها و انصراف از نفتی بودن. دانشگاهها در ایران اساسا نفتی اداره شدهاند و اگر این بچه پولدارها را از نفت جدا کنی، اینقدر بیچارهاند که در دم تعطیل میشوند. متاسفانه دانشگاههای نفتی معتادوار به دنبال کندن بودجه از وزارت علوم و بهداشتاند و حتی از بابت چند شرکت به اصطلاح دانشبنیان خود (که البته تنها برخی از دانشگاههای معتبر کشور صاحب آنها هستند) تنها زیان و هزینه میبینند و توان تولید ثروت ندارند. صحبت از استقلال دانشگاهها وقتی به این مسائل میرسد، متقین کم میشوند و ادعاها میخوابد! البته خود وزارت علوم هم وضع بدتری دارد که بهتر نیست. وزارت علوم از نخبگان کشور حمایت نمیکند و عملا زیربار تحمل هزینههای تامین مالی دانشجویان نخبه خود در دورههای ارشد و دکتری نمیرود. این وزارتخانه هم مانند سایر وزارتخانهها دست در نفت دارد و بالاخره محدودیت توان استخراج و فروش و قیمت بینالمللی اجازه چنین کارهایی را به وزارتخانه نمیدهد! نمیدانم کسانی که خود را طبق تعاریف بنیاد ملی نخبگان «نخبه» میدانند و نمیتوانند خودشان هم شاغل شوند و به یک میز یا یک کار مدیریتی ساده در وزارتخانهها قانعاند، چگونه نخبهاند؟! نخبه کسی نیست که رتبه اول تا سوم کنکور میشود یا چندین ده مقاله دارد. نخبگان واقعی بچهپولدار بازی در نمیآورند. اصلا نباید به کسانی که مدل فکری اینگونه دارند استقلال داد. استقلال دادن به این قماش افراد عین کشتن آنهاست. دانشگاهها هم اگر استقلال میخواهند باید دست از نفتی بودن بکشند. فعال باشند و پول خودشان را دربیاورند. انتهای پیام/
94/06/18 - 11:42
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]