واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
طنز/ چگونه حافظ از واردات خودروی چینی به شاعری رسید؟! طنز و کاریکاتور > طنز - نمایندگان مجلس شیراز گیر می دهند که باید از واردکنندگان استرهای چینی تحقیق و تفحص کنند؛ حافظ هم که می بیند هوا پس است، هر چی خودروی چینی داشته زیر قیمت و اقساطی می فروشد و ...
چگونه حافظ از واردات خودروی چيني به شاعري رسيد؟!
علي زراندوز، خبرآنلاین: بررسي و تفسير چند بيت از ديوان جناب حافظ شيرازي مشخص کرد که او قبل از آنكه به شعر و شاعري روي بياورد چه شغل هايي را امتحان كرده و چطور عاقبت به شاعر ماندن رضايت داده است.
بيت: آبی به روزنامه اعمال ما فشان / باشد توان سترد حروف گناه از او
تفسير: به روايت تاريخ و مش باقر (نان خشكي، كاغذ باطله و روزنامه برگشتي بخر شيراز در قرن هفتم هجري) جناب حافظ در برهه اي از زمان يك روزنامه معلوم الحال داشته كه با چاپ اخبار و مقالات جنجالي، جناحهاي سياسي خودي و غير خودي شيراز را زير آتش سر مقالاتش داشته. گويا در يكي از اين سر مقاله ها، حافظ گاف مي دهد و از طرف هيات نظارت بر مطبوعات شيراز مي آيند و در روزنامه اش را گل مي گيرند (اتفاقي كه خوشبختانه با پيشرفت تمدن بشري تغيير كرده و در حال حاضر، تيرچه بلوك بتوني جايگزين گل شده است!) گويا حافظ قصد داشته با سرودن اين بيت، آب توبه روي روزنامه اش بريزد و بتواند دوباره آنرا چاپ كند، سهميه كاغذ روزنامه كه شوخي بردار نيست!
بيت: وجود ما معمائیست حافظ / که تحقیقش فسون است و فسانه
تفسير: پس از گل گرفته شدن در روزنامه حافظ، نامبرده با استفاده از رانت هايی كه داشته از واردكنندگان درجه اول استر چيني به شيراز مي شود. شغل جديد سود زيادي براي حافظ داشته اما از شانس بد، اول از همه ناگهان واردات استرهاي با كيفيت آزاد مي شود و بعد هم نمايندگان مجلس شيراز گير مي دهند كه بايد از واردكنندگان استرهاي چيني تحقيق و تفحص كنند ... حافظ هم كه مي بيند هوا پس است، هر چي خودروي چيني داشته زير قيمت و اقساطي مي فروشد و در حاليكه شعر فوق را زير لب زمزمه مي كرده، مي رود سراغ شغل بعدي!
بيت: از چار چیز مگذر گر عاقلی و زیرک / امن و شراب بیغش معشوق و جای خالی
تفسير: مي گويند اصل اين توصيه متعلق به يكي از دوستان ناباب حافظ بوده! حافظ پس از كنار كشيدن از واردات، از موارد پيشنهادي فوق، به آخري عمل مي كند و مي رود سراغ ساخت و ساز خانه و ملك. از قضا وقتي مجتمع حافظ ساخته مي شود بازار مسكن به ركود شديدي دچار مي شود و با وجود همه تلاش هاي دولت شيراز براي رونق بازار مسكن، خانه هاي حافظ خالي مي ماند و نه فروش مي رود، نه اجاره! اين جاست كه حافظ بيت فوق را مي سرايد كه در نسخ اصلي آمده است :" از چار چيز بگذر! " كه متاسفانه به مرور زمان اين "بگذر" توسط فرصت طلبان تبديل مي شود به "مگذر!" خلاصه حافظ در اين جا هم كلي ضرر مي دهد و مي رود شغل ديگري را امتحان كند!
بيت: حلقه زلفش تماشاخانه باد صباست/ جان صد صاحبدل آن جا بسته یک مو ببین
تفسير: حافظ در اين برهه زندگي ناگهان متوجه مي شود چقدر به هنر هفتم علاقه دارد. پس پولي كه برايش مانده بوده را به سينما مي برد و مي شود تهيه كننده فيلم هاي سينمايي در شيراز . اما باز هم از بخت بد، فيلمي كه حافظ تهيه كننده اش بوده به خاطر برخي صحنه ها و ديالوگ ها و پوشش هنرپيشه هاي زن، در وزارت ارشاد شيراز گير مي كند و جلوي اكرانش گرفته مي شود. حافظ هم كه مي بيند چند تار موي بازيگران زن فيلمش، دارد كل هستي و سرمايه او و كارگردان و صدا بردار و منشي صحنه و سينه موبيل و خانواده رجبي را به باد مي دهد، بيت فوق را مي سرايد و تازه مي فهمد بيش از هر كاري در شعر سرودن استعداد دارد! پس همه مشاغل فوق را مي بوسد و مي شود همان حافظي كه همه مي شناسيم و دوستش داريم! 6060
کلید واژه ها: بازار خودرو - طنز - حافظ شیرازی -
چهارشنبه 18 شهریور 1394 - 08:04:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]