واضح آرشیو وب فارسی:فارس: حامد شهبازی
آوارگی و بیخانمانی؛ ارمغان دمکراسی تحمیلی غرب
فرار از خانه یعنی آوارگی، عدم دسترسی به مواد غذایی و آب آشامیدنی، بیماری و آیندهای نامعلوم در مکانی نامعلوم و ناخواسته. امروز این واقعیتی غیر قابل انکار برای میلیونها سوری است و حمایت از آوارگان ذرهای از مصائبی که اروپاییها برای مردم بی گناه سوریه به بار آوردند را جبران نمی کند.

تابستان 2015 و بزرگترین بحران آوارگان که اروپا تا به حال با آن روبرو شده است اما به نظر می ر سد این فاجعه انسانی با پاسخ مناسبی از سوی دولتهای اروپایی همراه نشده جز آنکه برخوردهای خشن نیروهای پلیس با آوارگان به صحنهای عادی در خیابانهای کشورهای اروپایی و پشت مرزها تبدیل شده است. بنا بر اعلام کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل بیش از 300 هزار نفر تا کنون در سال جاری با عبور از دریای مدیترانه به هر زحمتی خود را به اروپا رسانده اند و این درحالی است که در کل سال 2014 حدود 219 هزار آواره خود را به اروپا رسانه اند.آمار خود گویای همه چیز است. از این تعداد پناهنده، 200 هزار نفر راهی یونان شده و 110 هزار نفر نیز به ایتالیا رسیدند. ارزیابیها ازاین امر حکایت دارد که 2هزار و 500 نفر در سال جاری میلادی در تلاش برای رسیدن به مکانی امن جان خود را از دست داده اند. هر هفته اخبار مربوط به غرق شدن یا خفه شدن پناهندگان در کشتیهای کوچک اما پرجمعیت یا کانتینرهای پشت کامیونهایی که پناهندگان را قاچاقی به اتریش یا آلمان می برند، در اخبار شنیده می شود. در عین حال که زنان، مردان و کودکان برای یک بار هم که شده، ضربه باتونها را بر بدنهای نحیف و رنج کشیده خود حس کرده و در تلاش برای عبور از مرزها با گاز اشکآور مورد استقبال قرار گرفته اند. سیمهای خاردار اکنون محکمتر از گذشته برای جلوگیری از ورود پناهندگان در مرزها به کار گرفته شده اند. هزاران پناهجو در وضعیتی اسفبار در اردوگاهی در شهر «کاله» فرانسه در انتظار ورود به انگلیس هستند اما به نظر می رسد این بزرگترین بحران آوارگان از زمان جنگ جهانی دوم که طی آن میلیونها اروپایی در نتیجه جنگ شش ساله بی خانمان شدند، به چالشی جدی برای مقامات کشورهای اروپایی تبدیل شده است. اکنون جهان شاهد خشونت و قساوت علیه نسل جدیدی از پناهندگان است؛ پناهندگانی که به دلیل سیاستهای همین دولتهای اروپایی برای فرار از جنگ و قحطی و بی خانمانی چارهای جز پناه بردن به اروپا نداشتند. اما این افراد بی خانمان بیش از آنکه مهاجر محسوب شوند پناهنده محسوب می شوند و در واقع به کارگیری واژه مهاجر برای توصیف این افراد به نوبه خود به منظور برخورد با آنها به عنوان کسانی طراحی شده که از گویی هیچ حقی برای حضور در کشورهایی چون انگلیس دارند. این در حالی است که به موجب قوانین بین الملل این افراد این حق را دارند که به عنوان پناهجو پذیرفته شوند. انگلیس در عین حال مسئولیتی به مراتب خطیرتر بر عهده دارد چرا که در واقع شمار بسیاری از این افراد که به دنبال کسب پناهندگی هستند، آوارگان جنگی محسوب می شوند. بیشترین تعداد آوارگان به مردم سوریه که در حال گریز از مناطق جنگی هستند تعلق دارد. پس از پنج سال جنگ و درگیری که سوریه-این کشور زیبای عربی- را به ویرانهای تبدیل کرد، چشم اندازی برای امنیت دیده نمی شود صرفنظر از آنکه آیندهای نامعلوم نیز در انتظار مردم سوریه است که در آتش سهمخوایی و دیدگاههای امپریالیستی و استعماری قدرتهای بزرگ به دام افتاده اند و بی خانمانی، قحطی و خونریزی ارمغانی است که آمریکا و کشورهای اروپایی به جای بهروزی و سعادت و آیندهای روشن به مردم سوریه هدیه دادند؛ کشوری که هنوز هم از سوی جنگندههای آمریکایی ظاهرأ برای نابودی داعش بمباران می شود. انگلیس به این عملیات در عراق پیوست در عین حال که خلبانانش به ماموریتهای آمریکا در سوریه نیز کمک می کنند. دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس به دنبال کسب مجوزی از پارلمان برای تمدید این بمبارانهاست. اما چه انتظاری می توان داشت که ماموریت آمریکا و انگلیس در بمباران مواضع داعش موفقیت آمیز باشد حال آنکه اسناد به تازگی فاش شده اثبات کرده اند که دستگاههای جاسوسی آنها در شکلگیری داعش نقش داشته اند و سیاست دوپهلو غرب و در راس آن آمریکا و انگلیس در محدود کردن دامنه فعالیت داعش نه تنها به تضعیف تروریسم منجر نشده بلکه به گسترش آن دامن زده است. در عین حال که برخی از متحدان غرب نظیر عربستان سعودی و ترکیه نیز در تامین مالی و حمایت از داعش از هیچ کوششی دریغ نکردند. بمبارانهای گسترده آثار مخربی بر جمعیت غیرنظامی بر جای گذاشت در عین حال که مردم غیرنظامی سوری چارهای جز ترک خانه و کاشانه خود برای گریز از قساوتها و جنایات و تجاوزهای گروهی بی رحم نداشتند. جنگ ایجاد آوارگی می کند. مردم از نابودی و ویرانی می گریزند چرا که از مرگ و جراحت می هراسند در عین حال که منازل خود را در بمبارانها و درگیریها از دست می دهند و فرار از خانه یعنی آوارگی، عدم دسترسی به مواد غذایی و آب آشامیدنی، بیماری و آیندهای نامعلوم در مکانی نامعلوم و ناخواسته. امروز این واقعیتی غیر قابل انکار برای میلیونها سوری است و حمایت از آوارگانی که به هر مشقتی خود را به اروپا می رسانند، ذرهای از مصائبی که اروپاییها برای مردم بی گناه سوریه به بار آوردند را جبران نمی کند. نابودی ساختارهای زیربنایی مردم را به انجام هر اقدام نومیدانهای وامی دارد همانگونه که که آوارگان با سوار شدن بر قایقهای ناامن و کانتینرهایی که از کمترین امکانات و تجهیزات برخوردارند، جان خود را به خطر می اندازند یا سوار بر سقف قطارها جان خود و خانواده خود را به دست حوادث می سپارند. اما جنگ و آوارگی تنها مخص سوریه نیست. در سالهای اخیر نیز شمار بالایی از آوارگان از افغانستان و عراق-دو کشوری که در مرکز جنگ جهانی علیه به اصطلاح تروریسم جرج بوش و تونی بلر قرار داشتند- راهی کشورهای دیگر شدند. هر بحران آوارگی که در گوشه و کنار دنیا روی می دهد، بی تردید ردپای قدرتهای بزرگ را می توان دید. از سوریه گرفته تا عراق و افغانستان و از لیبی گرفته تا سودان، این دولتهای غربی و استعماری بوده اند که با سیاستها و جنگ افروزیهای خود به آوارگی و بدبختی و بی خانمانی ملتها دامن زده اند اما جالب آنکه همین کشورها در پذیرش مسئولیت پناهندگان و آوارگان امتناع کرده و غیرانسانیترین برخوردها با آنها می شود. ظاهرا دمکراسی و ارزشهای ادعایی و تحمیلی غربی جز بدبختی و آوارگی ارمغانی به همراه ندارد. انتهای پیام/.
94/06/15 - 11:52
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]