واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: خلاصه دیدگاهای رهبر معظم انقلاب در دیدار دیروز جمعی از شاعران و ذاکرین اهل بیت(ع) بدین شرح می باشد: شفاف:من در طول سالهاى متمادى، در همین مناسبت و در مناسبتهاى دیگر، در این باره خیلى صحبت کردم؛ ولى باز هم تأکید میکنم. شعرى که شما با صداى خوش و با آهنگِ زیبا میخوانید، تأثیر آن در بسیارى از موارد از یک گفتار علمىِ منطقىِ فلسفى یا غیر فلسفى بیشتر است؛ اگر آنچه که خوانده میشود، بدرستى انتخاب شده باشد و جهات صورى و معنوى در آن لحاظ شده باشد. جهات صورى، زیبائى شعر است؛ شعر را بایستى درست و خوب انتخاب کرد. شعر یکى از نمادهاى برجستهى هنر است. هر بافتهى نظمى، شعر نیست هر بافتهى نظمى، شعر نیست؛ شعر خصوصیات خودش را دارد؛ باید شعر انتخاب کرد. خوشبختانه شعراى خوبى هم داریم؛ شعرائى که دربارهى اهلبیت (علیهمالسّلام) با زبانهاى مختلف میسرایند و زیبا و شیوا و خوب میسرایند؛ و وقتى شما مشترىاش باشید، این تقاضا، عرضه را هم به دنبال خودش مىآورد. پس شعر خوب، آهنگ خوب و صوت خوب مهم است. البته آهنگ خوب به معناى تقلید از آهنگ موسیقىهاى لهوىِ مضلّ عن سبیل اللَّه نیست؛ این را توجه داشته باشید. بعضى از آهنگها، آهنگهاى بدى است بعضى از آهنگها، آهنگهاى بدى است، آهنگهاى غلطى است، آهنگهاى لهوى است؛ این را نباید به وادى حرفهى مداحى و خواندن مداحى کشاند. عیبى ندارد که شکلهاى جدیدى را در خواندن و قرائت اشعار و آهنگسازىهاى گوناگون ابتکار کنید؛ اما از این تشابه و تداخل بپرهیزید. البته آهنگهاى لهوىِ مضلّ عن سبیل اللَّه را میگویم، نه حالا هر آهنگى که یک وقتى در یک مضمون دیگرى خوانده شده، آن را بخواهیم منع کنیم؛ نه، آهنگهائى که لهوى است و مضلّ عن سبیل اللَّه است؛ اینها را نیاورید. به حرف هاى سست تکیه نکنید مسئلهى بعد، مضمون است. بهترین مجموعهى شعرى که میشود در یک منبرِ مداحى انسان فکر کند، چیزى است که در آن، اولاً منقبت اهلبیت (علیهمالسّلام) باشد. ذکر مناقب آنها دلها را روشن میکند، شاد میکند، شوق را در انسان برمىانگیزد، اشک را از چشمها جارى میکند. البته منظور، مناقب متقن است. اینجور نباشد که انسان به حرفهاى سست تکیه کند. این همه مناقب اهلبیت (علیهمالسّلام) در کتابهاى معتبر وجود دارد؛ از آنها استفاده بشود؛ از گفتههاى افرادى که خودشان سندند، ثقه و معتبرند؛ مثل همین شعرى که امروز یکى از آقایان از مرحوم آشیخ محمدحسین اصفهانى - مفتقر - خواندند. خب، این بزرگوار استاد مجتهدین است. مجتهدین بزرگ و مراجع تقلید بزرگ، در فقه و اصول و فلسفه شاگردهاى او هستند. ایشان شاعر هم بوده. خب، این شعر میشود سند. یا روایات گوناگونى که در کتب مناقب وجود دارد، شرح حال ائمه (علیهمالسّلام)، مناقب معتبر. پس یک بخش، بخش مناقب اهلبیت (علیهمالسّلام) است. اینها را از کى یاد بگیریم؟ بخش دیگر، نصایح است، که این نصایح هم میتواند از زندگى خود این بزرگواران گرفته شود. امروز ما محتاج نصیحتیم. براى رشد اخلاق در جامعه، براى گسترش خلقیات خوب، براى اعتلاى روحیهى همدلى و برادرى و صفا و اخوتى که در جامعهى دینى مطلوب است، احتیاج داریم به نصیحت. اینها را از کى یاد بگیریم؟ پایههاى اخلاق در کلمات ائمه (علیهمالسّلام) است، در رفتار ائمه (علیهمالسّلام) است. ما اخلاق را در جامعه رشد بدهیم؛ مردم را به خیرخواهى، به امید، به تعاون، به اخوت، به صبر، به حلم، به شکر، به احسان، به ایثار، به گذشت دعوت کنیم؛ از اخلاق بد، از تنگنظرى، از ناامیدى، از بدبینى، از بدخواهى براى این و آن، از حسد، از بخل و بقیهى سیئات اخلاقى، مردم را پرهیز بدهیم. این کار با زبان شعر خیلى بهتر است و بهتر ادا میشود تا زبان نثر و زبان نصیحتآمیز. بایستى اخلاقیات گفته بشود گویندهاى مثل ما بنشیند به مردم نصیحت کند، خیلى معلوم نیست تأثیر عمیقى ببخشد؛ اما وقتى خوانندهاى همین مضمون را در یک شعرِ زیبا و خوب و با لحن خوب بیان میکند، مثل آب گوارائى است که انسان مینوشد؛ تمام سلولهاى بدن انسان از این آب بهرهمند میشود، تا اعماق وجود انسان اثر میگذارد. البته اخلاقیات باید تکرار شود. گفتن اثر دارد، شنیدن اثر دارد؛ اما این اثر، دائمى و ابدى نیست؛ مؤثرات دیگرى هم در جامعه هست که در جهت عکس آن کار میکند. لذا بایستى اخلاقیات هى گفته بشود، باز گفته بشود، باز تکرار بشود. من با این منبرهاى مداحى موافق نیستم یک بخش هم آگاهىها و بصیرتبخشىهاى نسبت به مسائل زندگى است. البته من با این که در منبرهاى مداحى، هى تعرض به این، بدگوئى به آن بشود، موافق نیستم و اینها را دوست نمیدارم؛ اما بصیرتبخشى خوب است، آگاهى پیدا کنند. امروز ملت ما بر اثر بصیرت است که توانسته است بایستد. ملت ما میداند علیه او چه توطئههائى هست، چه کسانى توطئه میکنند، هدف از این توطئهها چیست، از چه چیز ملت ایران ناراحتند؛ اینها را مردم ما میدانند. ملت ایران میدانند که روحیهى ایمان، اسلام، آزادیخواهى، استقلالطلبى، ایستادگى در راه درست، دشمن را عصبانى کرده. مردم ما دشمن را هم میشناسند. شیوههاى او را هم بتدریج همهمان یاد گرفتیم، فهمیدیم شیوههاى دشمن چیست. این بصیرت خیلى چیز باارزشى است. اگر این بصیرت نبود، ملت ما نمىایستادند. تبلیغاتى هم که دشمنان میکنند؛ چه آنهائى که خودشان مستقیماً تبلیغ میکنند، چه آنهائى که به زبان بلندگوها و بوقهاى اجارهاىشان میدمند و از زبان آنها پخش میکنند، همهاش در جهت این است که این بصیرت را از مردم بگیرند؛ امر را بر مردم مشتبه کنند؛ آنها را از ایمانشان، از اسلامشان، از استقامتشان، از ایستادگىشان در این راه، از معرفت درستشان نسبت به حوادث زندگى دور کنند. خب، یک برنامهى مجلسىِ مداحى میتواند یک بخشى را به این اختصاص دهد. شعرش را پیدا کنید، جملاتش را انتخاب کنید. در یک لحظهى مناسب، گاهى اوقات یک کلمه به قدر یک کتاب در دلها اثر میگذارد. در دلها اثر بگذارید. من مىبینم که خوشبختانه امروز جامعهى مداحان انصافاً در این جهت خیلى پیش رفتهاند؛ حالا آن برنامههائى که ما توفیق پیدا میکنیم بشنویم، یا اینجا برگزار میشود، یا بعضاً از تلویزیون مىبینیم. احتیاج به مطالعه دارید مطلب آخر اینکه: صاحب حرفهى مداحى که خود را مفتخر کرده است به اینکه در این راه خدمت و کار کند، اگر بخواهد همهى این خصوصیات را جمع کند، اولاً احتیاج دارد به مطالعه و کار. به قول معروف، بىمایه فطیر است. احتیاج به مطالعه هست، احتیاج به کار هست. البته مداحهاى قدیمى ما مقید بودند حتماً از حفظ بخوانند؛ بد میدانستند که از رو بخوانند. امروز خوشبختانه اینجور نیست. هیچ لازم نیست که حالا مثلاً ساعتها صرف وقت کنند، قصیدهاى را، شعرى را حتماً حفظ کنند؛ نه، از رو هم بخوانند. منبرىها هم همین جورند. ما در دوران جوانى و نوجوانى هرگز ندیده بودیم که منبرى از جیبش کاغذ در بیاورد، حدیث را از رو بخواند؛ این را بد میدانستند. مرحوم آقاى فلسفى (رضوان اللَّه علیه) این سنت غلط را شکست؛ از جیبش کاغذ در آورد، روایت را از رو خواند. خب، ایشان واعظ درجهى یک کشور بود. حالا هم وعاظ یاد گرفتهاند. براى اینکه درست بخوانند، براى اینکه بجا بخوانند، براى اینکه آنچه میخواهند بخوانند، بخوانند، کاغذ را از جیبشان در مىآورند، حدیث را میخوانند؛ مطلب را که نوشتهاند، میخوانند؛ شعر را میخوانند؛ این خیلى کار را آسان کرده. مداحى هم همین جور. بنابراین مطالعه کردن، یادداشت کردن، یادداشت داشتن، با حساب و کتاب و مطالعه حرف زدن، شرط اول است. با قرآن و حدیث آشنا شوید شرط دوم این است که در مطالعات خود، با قرآن و حدیث آشنا شوید. انس با قرآن براى همه لازم است؛ این را ما به همه توصیه میکنیم، به همهى جوانهاى کشور توصیه میکنیم. امروز خوشبختانه همین جور هم شده؛ انسان در میان دانشجوها، در میان طلاب، در بین جوانهاى غیر دانشگاه و حوزه، عناصرى را مىبیند که با قرآن انس دارند؛ بعضىشان قرآن را حفظ هم دارند؛ بعضى هم که حفظ ندارند، قرآن را فىالجمله درک میکنند؛ یعنى ولو حالا تمام جزئیات را هم ندانند، مضمون را میفهمند؛ این خیلى چیز مغتنمى است. امروز را که انسان با بیست سال قبل، بیست و پنج سال قبل مقایسه میکند، مىبیند زمین تا آسمان تفاوت کرده. حساب دست خیلىها نیست. بنده چون به این مسئله اهتمام داشتم، حساب دستم هست؛ میدانم در امر آشنائى و انس با قرآن چه اتفاقى افتاده و دارد مىافتد. قبلها قارى ما که قرآن میخواند، خیلى اوقات معناى آیات را نمیفهمید؛ جائى که باید وصل کند، قطع میکرد؛ جائى که باید قطع کند، وصل میکرد. امروز اصلاً اینجور نیست؛ همه آشنایند. بنابراین آشنائى با قرآن و حدیث توصیهى ما به همه است؛ اما مبلغان دین و جامعهى مداحان طبعاً مخاطب ویژهى این حرف هستند؛ با قرآن باید انس پیدا کنند. قرآن را حتماً بخوانید، با توجه به ترجمه بخوانید، این ترجمه را به یاد بسپرید. در آیاتى که نصیحت هست، متضمن یک معرفتى است که انسان میفهمد، آنها را ثبت کنید، ضبط کنید، یادداشت کنید، از آن بهرهمند شوید؛ هم بگوئید، هم عمل کنید. حدیث هم همین جور.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 431]