واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فراز و نشيبهاي يك زندگي!
نویسنده : علي احمدي فراهاني
در تاريخ مشروطيت ايران، «شيخ ابراهيم زنجاني» نامي آشناست و با رخدادهاي گوناگوني پيوند خورده است كه محاكمه و صدور حكم اعدام براي شهيد آيتالله حاج شيخ فضلالله نوري در زمره آنها به شمار ميرود. شيخ ابراهيم زنجاني از جمله سياسيوني است كه از بدو تأسيس تشكيلات فراماسونري در ايران، به اين نهاد پيوست و ردپاي گرايش به اين نحله را ميتوان از آن پس، در رفتارهاي وي ديد. به هر روي زندگي اين فرد، فراز و نشيبهاي فراواني را به خود ديده است كه بررسي و تحليل آن مجالي ديگر ميطلبد. شيخ ابراهيم زنجاني از جمله چهرههايي است كه بخشي از خاطرات و فعاليتهاي سياسي خويش را به نگارش درآورده و در كتابي تدوين نموده است. كتاب خاطرات او در سالياني پيش، از سوي نشر كوير در تهران به چاپ رسيد. شيخ در مقدمه خاطرات خويش آورده است: «من در اواخر سال 1296 براي تحصيل و تكميل وارد نجف اشرف شدم و مصاحبت، مرافقت، گفتوگوها و سرگذشت عالي در نجف كه با يك نفر رفيق خالد نام در آنجا داشتم، يك جلد مفصل در آن باب نوشتم. اكنون ميخواهم بهطور اختصار آنچه را كه در عتبات كردم و اين را كه چه حالاتي عارض شد يادداشت كنم. همه كس امتحان كردهاند كه پس از گذشتن دوره بازي بچگي انسان بعد از بلوغ به سن پانزده، شانزده سالگي و به حال توجه به آرايش بدن، جمال، لباس، پسنديده بودن وضع و حال ظاهر و محبوب زنان و دختران واقع شدن و احساسات روابط ميان جنس مرد و زن و عشق و بالاخره مزاوجت و جوشش شديد شهوت و قوت جواني و سرگرمي به خوشگذراني و اطمينان به كمال زندگاني و بيباكي از حوادث و غلبه اقران و نكبات زمان ميرسد. مشكلترين مواقع زندگاني انسان همين موقع از سن بلوغ تا 24، 25، وقت هوا و هوس، خوشگذراني، شهوت، عشق، جواني و پيدا كردن همراهان نيك يا بد و گرفتار شدن به عشق سودبخش يا زيانآور است، تأسيس اساس عمر از بابت استقلال خانوادگي و شغل عمري و اشتهار نام نيك يا بد كه مبناي معروفيت آن شخص ميان مردم و تعيين صفت يا سمت اوست و افتادن به خط راست يا غلط و داخل شدن در مجامع انساني به عنوان استقلال شخصيت خود به عنوان قطع نظر از انتساب و تحت اداره ديگري بودن بسيار خطرناك است كه بايد خيرخواهان و بزرگان جوان را در اين سن با دقت بپايند. اگر جوان خودش پاكي فطرت، خرد و هوش دارد، قبول رنج مقاومت با هوا و هوس كند و خود را نگاه دارد و قدم از دايره استقامت بيرون نگذارد. پس از وارد شدن به سن 25، كمكم آن هوس خاموش و حرارت شهوت خنك ميشود يا زني را اختيار ميكند و اساس زندگي خانوادگي را ميگذارد يا اگر نگذاشت آن حرص و ميل كمتر ميشود. گاه به جايي ميرسد كه رغبت به زن و تأهل زايل ميشود و بلكه حس ديگري در انسان ايجاد ميشود كه اين حس بالذات بسيار خوب و لازم است، يعني حس تفاخر و برتري به اقران و ترقي در عالم زندگاني و عقب نماندن از مردمان. هر چند ميشود بهواسطه سوء استعمال اين حس بسيار مضر واقع شود، يعني حس رقابت، رشك و حسد بر ديگران. در هنگامي كه ببيند ديگري او را رقيب و قرين خود شمرده از او پيش افتاده است يا ببيند خودش به آن مقام كه ميخواهد نميرسد، آنگاه حس حسد، نقض كار ديگري، بدگويي، افترا، كين و بغض به منازعه و مشاجره ميرسد. حتي در بعضي موارد به جنگ، قتل و همه خصومتها ميكشد. پس بسيار مواظبت لازم است كه اين حس انسان را به سوي تكميل خود براند، نه نقض ديگران. حس برتري، شهرت، علو مقام، درك مقامات عاليه و پيشي گرفتن بر اقران محرك انسان بر كارهاي مهم و خطير است...»
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۴ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۶:۱۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]