تبلیغات
تبلیغات متنی
پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه می‌تواند برندینگ کسب‌وکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1851286093
نتيجه كناره‌گيري از سياست پيشرفت بي‌دين‌هاست
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: نتيجه كناره‌گيري از سياست پيشرفت بي‌دين‌هاست
نویسنده : محمدرضا كائيني
64سال پيش در چنين روزهايي، مردم مظلوم ايران به اميد پيش آمدن روزهايي بهتر و براي رأي دادن به كانديداهاي مردمي و ملي براي مجلس شانزدهم، خود را آماده مي‌كردند. اين در شرايطي بود كه متأثر از وقايع بهمن ماه 1327 و دستگيري و قلع و قمع عده زيادي از رجال ملي و ديني، عالم مجاهد آيت‌الله سيدابوالقاسم كاشاني در تبعيدگاه لبنان به سر مي‌برد و در آنجا نيز در راستاي انجام وظيفه ملي و ديني خويش، براي نزديكان و آشنايان و در نگاهي كلي‌تر مردم ايران، نامه‌ها و رهنمودهايي را ارسال مي‌داشت. دو نامه‌اي كه پيش روي داريد از اين دست مكتوبات آيت‌الله است كه خطاب به مرحوم حاج‌محمدعلي توتونچي از بازاريان آگاه و مبارز وقت تهران نگارش يافته است. آيت‌الله كاشاني در اين دو نامه مي‌كوشد تا با ابطال از ذهنيت‌هايي كه در اذهان برخي علما و متدينان براي دخالت در سياست وجود دارد، آنها را به حساسيت بر سرنوشت خويش ترغيب نمايد و نيز برخي كانديداهاي ملي را به آنها معرفي كند. اين روشنگري‌ها در آن مقطع، سرانجام به يك حركت گسترده و مبارك اجتماعي منتهي گشت و بسيج عمومي مردم و به ويژه مذهبيون را براي شركت در انتخابات مجلس شانزدهم در پي داشت. همين شور و اشتياق عمومي موجب گشت كه به رغم تقلب گسترده در دور اول انتخابات، مردم مأيوس نگردند و با اقدامات واكنشي خود، دولت و دربار را به ابطال انتخابات قلابي وادار و در دور دوم انتخابات نمايندگان واقعي ملت به مجلس راه يابند. هرچند كه در اين مبارزه، اعدام عبدالحسين هژير وزير وقت دربار به دست شهيد سيد حسين امامي نقشي مهم ايفا كرد، اما نبايد از بين برد كه آن چيز كه اين سير مبارزات را پيش مي‌برد و اينگونه اقدامات را مؤثر مي‌كرد، روشنگري رهبراني چون آيت‌الله كاشاني و حمايت گسترده و عمومي مردم از آنان بود. از منظري ديگر اين دو مكتوب از آيت‌الله كاشاني و نيز ساير پيام‌ها و رهنمودهاي وي در آن مقطع، نمادي از اتحاد دين و سياست و اقدامي براي قبح‌زدايي از پديده‌هاي عرفي نزد متدينين به شمار مي‌رفت كه در شرايط پس از تجربه تلخ مشروطيت، اقدامي شجاعانه و پيشرو مي‌نمود. بي‌ترديد اقدامات اصلاحي و مبارزاتي كاشاني، نقشي شاخص در ديني شدن پديده‌هاي عرفي از جمله پار‌لمانتاريسم، درجامعه ايراني داشت. اميد مي‌بريم كه انتشار اين برگ خواندني از تاريخ معاصر ايران، پژوهندگان منصف و حق‌طلب تاريخ ايران را به كار آيد و آنان را به حقيقت وقايع نهضت ملي ايران نزديك سازد. نامه اول دوشنبه سيم شهر محرم‌الحرام جناب عمده التجار والاخيار آقاي حاج محمدعلي توتونچي دام مجده ملاحظه فرماييد هو برادر عزيزم، خط مورخ 10/6/28 يك‌شنبه واصل، چون از روي انسانيت كامل و احساسات پاك و عواطف خداپسندانه تراوش و نگارش يافته و حاكي از سلامت وجود شريف بود باعث مسرتم شد. خيلي متأسف شدم در اين ملت اين احساسات كم است و از اين رو مجاهدات و فداكاري‌هاي اين ضعيف كه تمامش براي دين و دنياي اين ملت بدبخت بوده هدر رفته و روز به روز از جهت معنويات، ماديات و اجتماعات عقب نشسته است، اينكه مذمت از دزدان و خائنين اجتماع كرده‌ايد صحيح است، ولي تقصير متوجه اين ملت بي‌خبر است كه عده معدودي دزد، خائن، اجنبي‌پرست و خودخواه زندگاني اين ملت را تباه و روزگارشان را سياه كنند و به‌واسطه ترس از يكي دو روز حبس نفس نكشند و دست از پا خطا نكنند. چنين ملتي مستحق اين وضعيت ننگين و بدتر از اين است، چنانكه خواهند ديد و قريباً به آن خواهند رسيد. اين ملت شريف دو طبقه است: يك طبقه بي‌دين كه از آنها توقعي نداريم، طبقه ديگر متدين ترسوي بي‌فهم و بي‌غيرت كه به دليل تبعيت از مرجع تقليدش اسم هر حقيقتي را سياست مي‌گذارد و كناره‌گيري مي‌كند با آنكه دخول در سياست معلوم نيست به كدام آيه يا روايت حرام شده است؟ آيا پيغمبر اسلام و حضرت امير(ع) مملكت اسلام را به نماز و روزه اداره مي‌فرمودند؟ هر چه بگويي تسلط ظالم بر عرض، ناموس، جان و مال مخالف دين و عقل است و هر مسلماني مكلف است در جلوگيري مجاهده كند، مي‌گويد: «آقا فرموده است مداخله در سياست حرام است»، هر چه بگوييد نتيجه كناره‌گيري در انتخابات پيشرفت بي‌دين‌ها و اجانب است و سبب رواج بي‌ديني و تبليغ لامذهبي در مدارس جديد و فقر، فلاكت، گرسنگي، بيچارگي ملت، شيوع فحشا، منكرات، مسكرات، ظلم و يغماي مال ملت و ظلم و رفع آزادي است مي‌گويد: «با اين همه داخل سياست نبايد شد» و اين ملت پول‌ها را مي‌دهد به اين قبيل اشخاص و يك نفر را كه قد فداكاري علم كرده و پيه همه چيز را به خود ماليده و سال‌هاي دراز امتحان درستي و دينداري داده است بايد معطل و مقروض باشد و نتواند براي پيشرفت كار و خدمت به عالم اسلام و ملت عده‌اي مسلمان فداكار را نگاهداري كند و اين‌قدر اين ملت بي‌غيرت و بي‌شعور هستند كه مرا بدون هيچ گناهي مي‌برند و يك روز تعطيل نمي‌كند، نمي‌فهمد اين بي‌اعتنايي و بي‌حسي براي خودش بد است. چون هر باشعوري از من مذمت نمي‌كند از بي‌حسي اين مردم درباره چنين خدمتگزار فداكاري تعجب و از رفتارش تقبيح مي‌كند و به‌علاوه خائنين، دزدها و اجانب مي‌فهمند كه هر جنايتي را اراده كنند بدون هيچ مانعي مي‌توانند انجام دهند، چنانكه در تغيير قانون اساسي و انتخابات مجلس سنا و فردا در انتخابات مجلس شانزدهم كردند و مي‌كنند حرف اين ملت منفعت است، به اجداد طاهرينم در راه ديانت و ملت از جان خود مضايقه ندارم، ولي با كدام يار و معين ملت؟ اين دو نمونه را شرح داده و براي العين ديده‌ايد آقايان از صغير و كبير، مخالف يا ساكت، خائنين و دزدهاي مملكت و زمامداران و اجانب مخالف دست تهي يك نفر با اين وضعيات چه مي‌تواند بكند؟ به نظر من اقدام و مجاهده آهن سرد كوبيدن است و الله العظيم مايل نيستم به ايران ويران بيايم. اين مردم لايق نيستند و به درد نمي‌خورند. من هم در نتيجه زحمات، لطمات، صدمات و زحمت‌هايي كه صبح تا شام براي اين ملت كشيده خسته‌ام و كمرم شكسته است و الله العظيم اگر با جدم حسين بن علي(ع) اين معامله را كنند ملت با آن همه گريه و زاري و سر و سينه زدن اقدامي نمي‌كند، چون مي‌ترسد، باشد تا قدرم بعد از اين به اين مردم بي‌غيرت و بي‌همه چيز ظاهر شود، هر چند محال است ايراني ملت حسابي شود. علي‌الحال باز بايد تبليغ كرد شايد در هزار يكي دو نفر هدايت و آدم شوند. عجالتاً لازم است عموماً به آقاي دكتر مصدق، آقاي حائري‌زاده، مكي، دكتر بقايي و عبدالقدير آزاد كه چند نفر فداكار هستند و چند روز قبل هم از من سؤال كرده‌اند و جواب نوشته‌ام رأي بدهند و همچنين سؤالي در باره آقاي رضاي فقيه‌زاده و آقاي دكتر محمود شروين كه هر دو لايق و مردمان درستي هستند رأي داده شود. دوست عزيزم آقاي....(1) را سلام مي‌رسانم، ظاهراً چون مرجع تقليد ايشان گفته است دخول در سياست حرام است جواب كاغذم را ننوشته‌اند، زياده زحمت نمي‌دهد. سيدابوالقاسم كاشاني نامه دوم 11 رجب 69 هو عرض مي‌شود، از خط مفصل وجود شريف كه از روي فهم، حقيقت، بصيرت و ايمان صادر شده بود خيلي مشعوف شدم، اولاً از سلامتي شما، ثانياً پس از تحمل صدمات، لطمات و مجاهدات طاقت‌فرسايم الحمدلله تعالي گوشه و كنار عده امثال شما پيدا شده مطلب و دردهاي ديانت، ملت و مملكت را فهميده است، خائنين نگذاردند مردم را از خواب غفلت بيدار و آنها را به تكاليف ديني، اجتماعي و وجداني آشنا سازم و روح شجاعت را در كالبد بي‌روح اين مردم بي‌حس بدمم. (2) اندازه از بيداري عده‌اي با دست‌هاي پليدي كه برخلاف من در كار بوده چقدر رنج كشيده و تحمل صدمات و ناملايمات را كرده كه داستانش زياد است. والله العظيم هر وقت فكر مي‌كنم در خرابي امر دين و دنياي اين ملت بدبخت بهايي‌ها از يك طرف وسايل بي‌ديني نوباوگان، دوشيزگان و زن‌ها در مدارس و غير مدارس را به ترتيبات و وسايلي كه فراهم كرده‌اند و شرحش ميسر نيست و طغيان ظلم و بيدادگري در غارت بيت‌المال و صرف عياشي و شهوت‌راني در ايران و خارجه و مداخلات اجنبي در امور اين ملت، مملكت، فقر و فلاكت عمومي كه مايه فساد اخلاق و تشكيلات شهر نو و اتلاف نفوس و مهاجرت فوج فوج به خارج از مملكت از جمله يك قلم 50 هزار نفر از آذربايجان از سرما و گرسنگي تلف مي‌شوند و در ساير بلاد هم البته خيلي تلف شده‌اند در بحر حيرت فرومي‌روم كه چگونه زعماي قوم چشم‌پوشي مي‌كنند و به اين همه فجايع و مصائب تن درمي‌دهند! آيا حكم اسلام همين است؟ آيا مي‌دانيد چرا ساكت هستند و امر به معروف و نهي از منكر و دفاع از حوزه ديانت كه از ضروريات اسلام است نسيا منسيا و عدم اعتنا به اين ضروريات اسلام علامت زهد و تقوي شده است؟ براي اين است كه متدينين عقيده دارند پيشواي متقي و زاهد كسي است كه كار به هيچ كاري نداشته باشد، هر چه به سر دين و دنياي اين ملت مي‌آيد نفس نكشد و مردم تقليد، نماز و ساير امور شرعيه را از حقوق مثل سهم امام عليه‌السلام به او مراجعه مي‌كنند. از بي‌دين‌ها شكايتي ندارم، بي‌ديني آنها مستعد به همين سكوت‌ها، كناره‌گيري‌ها و دسايس اجانب است كه وسايل بي‌ديني را فراهم كرده‌اند، از متدينين احمق كه محرمات ضروري اسلام را علامت زهد و تقوي مي‌شمارند تعجب مي‌كنم و با انتخابات كه همه چيزش گروگان آن است مخالفت مي‌كند و حرام مي‌داند يا مسامحه مي‌كند. در اين جمعيت طهران در حقيقت 30 هزار رأي داده‌اند واي بر آن احمق‌هايي كه آزادي را نمي‌خواهند و تن به توسري خوردن و ظلم مي‌دهند، علت‌‌العلل عدم مداخله روحانيون در امور اجتماعي انگليسي‌ها و دربارهاي فاسد هستند، چون ديدند قوه روحانيت قوه بزرگي است و امتياز دخانيات را به هم زد، به وسايلي كه در دست دارند در ذهن مردم كردند كه مجتهد و مرجع تقليد و امام جماعت نبايد مداخله در سياست كند و حرام است. آنها هم چون امور معاششان مربوط به مردم است طبق مذاق و عقيده مردم عمل كردند. در واقع در ظاهر مردم مقلد آنها بودند و در باطن آنها مقلد مردم در حالي كه دين اسلام دين سياسي است، فقط دين نماز و روزه نيست، چون از اجتماعات كناره‌گيري كرده‌اند مردم بزدل و جبان بار آمده‌اند. اگر حسين بن علي(ع) را در ميدان سپه تيرباران كنند مردم قيام نمي‌كنند. اين خادم اسلام را كه صبح تا شام وقف مردم بودم يك ساعت تعطيل نكردند، براي خود تكدري ندارم، البته چنين ملت بي‌حسي را با كمال آساني هر بلايي بخواهند به سرش مي‌آورند، چون مي‌دانند با كمال بي‌غيرتي تحمل مي‌كند. با هر كدام از پيشوايان مذاكره مي‌شود مي‌گويند از من چه كاري پيش مي‌رود، اگر همه دست به دست هم بدهند همان قسم كه اين ضعيف در بيدار كردن مردم و تشجيع آنها جديت داشتم و تا اندازه هم الحمدلله نتيجه گرفتم، همه ناهمواري‌ها صاف مي‌شد، اين كار را نمي‌كنند هيچ، اغلب مردم را از امور اجتماعيه منحرف مي‌كنند. اگر احمقي از آنها بپرسد شركت در انتخابات چطور است؟ مي‌گويند برو عقب كارت، تو را به اين كارها چه! راه را براي دزدها، خائنين و اجنبي‌پرست‌ها باز مي‌كنند. مردم احمق حتماً بايد سهم امام(ع) را به كسي بدهند كه تقليدش را مي‌كنند و مخصوصاً خيلي كناره‌گير باشد. در حالي كه بايد به كسي داده شود كه مجتهد عادل باشد چه مقلدش باشد چه نباشد. اين سهم بايد صرف مصالح مسلمين شود از قبيل حفظ حدود اسلام و جلوگيري از خائنين و تربيت طلاب به وجه صحيح كه به درد اسلام و مسلمين بخورند با تأسف كسي كه فقط در مقام حفظ اسلام و جلوگيري از خائنين و ظلم است مثل مخلص از غيرت مردم بايد تهي‌دست باشد، اگر يك اعلاميه بخواهد بدهد بايد پول چاپش را قرض كند، در حالي كه در اين مبارزه بايد پول زياد در اختيارم باشد، از اشخاصي كه در اطرافم فداكاري مي‌كنند و فقير هستم نگاهداري كنم، مبلغي بفرستم، تلگراف‌هايي به خارجه ارسال كنم، اشخاص را به آنجا بفرستم، طلاب مجاهد را تربيت كنم. پيغمبر اسلام(ص) بدون مال خديجه نمي‌توانست كاري كند. در تبعيد بايد زن و بچه‌ام بيچاره باشند، خودم در اينجا مقروض باشم، با اين اوضاع هر كسي جاي من بود قدمي از قدم برنمي‌داشت، ولي چه كنم عشق به حفظ دين خدا و آسايش اين مسلمانان نالايق دارم و الله العظيم از اين وضعيت رقت‌بار ايران در همّ و غم هستم. اينكه مرقوم كرده‌ايد: مسئول اين وقايع كيست؟ يك عده دزد شياد، بي‌شرف و قطاع‌الطريق كه خود را به نام هيئت حاكمه معرفي مي‌كنند، برادرم هر چند آنها البته آنها مقصر هستند، ولي اساس تقصير از زعماي قوم است. گوشت را بگذاريد گربه ببرد، در خانه را باز بگذاريد شب مالتان را سرقت كنند. مقصر شما هستيد، حال زعماي ملت و ملت و هيئت حاكمه همين و تقصير متوجه ماست. نوشته‌ايد دولت، حكومت پوشالي يهود را شناخت و احدي از علماي قم و غير هم اعتراض نكردند، برادرم حق با آنهاست، چون نبايد داخل سياست شوند والا سهم امام(ع) كسي به آنها نمي‌دهد! من دو دفعه تظاهر به ضد يهود(3) كردم. يك نفر از آقايان با من همراهي نكرد و خيال مي‌كنيد آن كار با دست‌هايي كه از روس‌ها، انگليسي‌ها و امريكايي‌ها در كار بود آسان و بدون وحشت بود؟ اگر شجاعت و اعتقادم به خدا نبود اقدام نمي‌كردم. هر آن خوف انقلاب را داشتم. خداوند حفظ فرمود با اين عمل آبروي ايران را حفظ كردم. اينكه مرقوم كرده‌ايد انتظار پيشواي خود را داريد، برادرم با آن دربار، انگليسي‌ها، مسئله نفت و تغيير قانون اساسي كه در صددش هستند و آن ملت چه كاري از من پيش مي‌رود؟ باز مرا مي‌گيرند، مي‌برند و كسي نفس نمي‌كشد! به علاوه تا به حال هم رفع موانع نشده است به هر حال تا حد جانم براي خدمت به اسلام و مسلمين حاضرم و كراراً شهادت در راه خدا را از خدا خواسته‌ام، ولي برادرم با اين وضعيت چه مي‌شود كرد. عجالتاً جديت كنيد و كلاً حاضر براي تغيير قانون اساسي نشوند. بايد عده وكلا را در اين خصوص ملاقات كنند و سر و صدا در بازار لازم است. دوستان عزيزم كه همه را مثل فرزندانم دوست دارم و روز و شب چندين مرتبه به آنها دعا مي‌كنم و انصافاً به قدر همت خود روي ايران را سفيد كردند. به آنها سلام مشتاقانه مي‌رسانم، مخصوصاً خيرالحاج آقاي حاج‌عباس آقاي...(4) دام توفيقه را سلام برسانيد، زياده زحمت دادم معذرت مي‌خواهم. ايام خوش و سعادت به كام باد. سيدابوالقاسم كاشاني پي‌نوشت‌ها: (1) نام مندرج در نامه، توسط آقاي توتونچي خط زده شده است. (2) يك كلمه توسط آقاي توتونچي سياه شده است. (3) مقصود صهيونيست‌هاي غاصب هستند. (4) نام خانوادگي توسط آقاي توتونچي خط خورده است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۴ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]
-
گوناگون
پربازدیدترینها