تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 3 فروردین 1404    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1868511855




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

رزمندگي‌ام را مديون شيرزني به نام مادر هستم


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: رزمندگي‌ام را مديون شيرزني به نام مادر هستم
مصطفي نوري‌ثابت از رزمندگان پاي كار خطه شمال كشورمان در دفاع مقدس بوده است.
نویسنده : غلامحسين بهبودي 


او كه مدت‌هاي مديدي در جبهه‌هاي جنگ حضور داشته، از روابط انساني بين رزمندگان و همچنين خانواده‌اش در برخورد با مقوله جنگ حرف‌ها دارد كه در گفت و گو با ما بخشي از اين داشته‌هاي ارزشمند را بيان داشته است.   از شمال تا جنوب من اصالتاً اهل شمال ايران و حوالي رودسر هستم. اينكه چطور از هواي نمناك و سرسبز شمال به شلمچه و هواي گرم جنوب رسيدم، ماجرايي دارد. خانواده‌اي مذهبي داشتم. استعدادم خوب بود. برادر بزرگترم مرا فرستاد مدرسه. 13 ساله بودم كه با جلسات مذهبي آشنا شدم. قبل از انقلاب اسلامي با بچه‌هاي محله در جلسات قرآن شركت مي‌كرديم و از خيانت‌هاي رژيم ستمشاهي آگاه مي‌شديم. چند باري هم از سوي پاسگاه منطقه تهديد شدم. گاهي توي درگيري‌ها كتك مي‌خوردم اما عشق به انقلاب و امام خميني در قلبم ريشه كرده بود. پسرخاله‌ام روحاني بود و در جهت‌دهي فكر ما نقش زيادي داشت. اعلاميه‌ها و نوارهاي صوتي امام خميني ما را بيشتر به ادامه مبارزه تشويق مي‌كرد. براي پيروزي انقلاب سر از پا نمي‌شناختيم تا اينكه انقلاب پيروز شد. مادر و رزمندگي من سال 59 كه جنگ شروع شد، 16 سالم بود. از همان زمان جنگ را نعمت بزرگي براي خودم مي‌دانستم. مادر شيرزني بود كه نه تنها با رفتنم به جبهه مخالفتي نداشت، بلكه در هر اعزام بدرقه‌ام مي‌كرد و شعارهاي انقلابي و كوبنده مي‌داد. يك بار ديدم برخلاف هميشه دارد اشك مي‌ريزد. گفتم: «چي شده؟ روحيه‌ات را باختي؟» اشك‌هايش را پاك كرد و گفت: «نه براي تو گريه نمي‌كنم به خاطر عشقت به جبهه اشك شوق مي‌ريزم.» چنين روحيه‌اي از مادر بود كه باعث مي‌شد من هم با انگيزه بيشتري در جبهه حضور پيدا كنم. دو خاطره خاطرات بسياري از دوران جنگ در ذهنم ماندگار شده است. خيلي از دوستانم را در مناطق عملياتي از دست دادم. يك دوستي داشتيم به نام شهيد آمر كه بچه خوبي بود. يك بار به همراه يكي ديگر از دوستان به سنگرش رفته بوديم. با چاي از ما پذيرايي كرد، اما يكباره گفت مي‌خواهم استراحت كنم. از دستش دلخور شديم و از سنگر بيرون آمديم. هنوز چند قدمي دور نشده بوديم كه ناگهان يك گلوله خمپاره به روي سنگر آمر نشست و به شهادت رسيد. شايد او مي‌دانست چه اتفاقي قرار است بيفتد و اينطور براي حفظ جان ما، ‌خستگي و استراحت را بهانه كرده بود. دوستي‌هاي جنگ رفاقت‌ها و دوستي‌هاي دوران جنگ عالمي داشت. بچه‌ها طوري با هم رفاقت مي‌كردند كه انگار برادر زاده شده‌اند و واقعاً هم دوستي‌ها چيزي از برادري كم نداشت. من دوستي داشتم به نام ابوالقاسم حسن‌پناه، از اوايل انقلاب و جنگ با هم بوديم. شب عمليات كربلاي5، ساعت دو و نيم شب هر دو كاغذ و قلمي برداشتيم و شروع كرديم به نوشتن وصيت‌نامه. هر دو متأهل بوديم و همسران‌مان باردار بودند. قرار گذاشتيم هر كدام نام ديگري را روي فرزندش بگذارد. يعني پسر ايشان همنام من مصطفي شود و پسر من همنام دوستم ابوالقاسم بشود. ابوالقاسم حسن‌پناه در همين عمليات كربلاي5 به شهادت رسيد و من نام فرزندم را ابوالقاسم گذاشتم. الوعده وفا بامروت در عمليات كربلاي5 شهداي بسياري تقديم شد. يكي از رزمندگان به نام برادر بامروت بود كه شب قبل از عمليات چهره‌اش بسيار نوراني شده بود. من مسئول تعاون لشكر بودم كه وظيفه خارج كردن پيكر شهدا از معركه را داشتيم. به بامروت گفتم اگر با خدا ملاقات كردي، ‌شفاعت ما يادت نرود. لبخندي زد و گفت به شرطي كه جنازه‌ام را برگرداني و نگذاري خانواده‌‌ام چشم انتظار بمانند. دوست ندارم حتي جنازه‌ام دست عراقي‌ها بيفتد. عمليات شروع شد و برادر بامروت با ساير رزمندگان به خط زد و شهيد شد. اولين كسي بودم كه رسيدم بالاي سرش. مي‌خواستم پيكرش را بلند كنم كه ياد حرفش افتادم و گفتم بامروت الوعده وفا. سخت مشغول بودم كه دستم تير خورد. جراحتم زياد نبود بنابراين كارم را ادامه دادم و او را منتقل كردم. اما خودم در بازگشت به منطقه دوباره از ناحيه دست و پا به شدت مجروح شدم و بالاخره مجبور شدم به عقب برگردم.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۱۴ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۶:۱۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن