تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکت‌های معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تست‌شده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1868640079
روایت داستان کودک غرق شده سوری از زبان پدر
واضح آرشیو وب فارسی:شبستان: به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از "الجزیره"؛ پدر کودک سوری که جسد او در سواحل ترکیه پیدا شد و انتشار تصاویر آن موجی از اندوه را در سراسر جهان برانگیخت، می گوید هنگامی که قایق واژگون شد، دو فرزندش از میان دستانش سُر خوردند. "عبدالله شنو" در حالی که یغض گلویش را گرفته بود افزود: "ما جلیقه نجات داشتیم، ولی قایق ناگهان واژگون شد؛ چرا که برخی از افراد حاضر در آن به طور ناگهانی برخواستند؛ من دست همسرم را گرفته بودم، ولی کودکانم از میان دو دستم سُر خوردند." پدر ادامه می دهد: "هنگامی که قایق واژگون شد، شب بود و تاریکی همه جا را فرا گرفته بود؛ همگی فریاد می زدند؛ به همین خاطر همسر و فرزندانم صدایم را نشنیدند؛ من به سمت ساحل شنا کردم و با استفاده از نورهای موجود به جستجوی همسر و فرزندانم پرداختم، ولی موفق نشدم." "عبدالله شنو" پایان این داستان غم انگیز را اینگونه روایت می کند: "من پس از آنکه به ساحل رسیدم به بیمارستان رفتم و در آنجا با حقیقت تلخی که از غرق شدن کودکان و همسرم حکایت داشت غافلگیر شدم." "عبدالله حمو" -یکی از نزدیکان این خانواده سوری- با اشاره به مصیبت بزرگی که با آن مواجه شده ...
جمعه ، ۱۳شهریور۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبستان]
[مشاهده در: www.shabestan.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]
-
گوناگون
پربازدیدترینها