محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853578914
گفتوگو با فرزند نجار آیتالله جنتی + عکس
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۳
قد و قیافه و حتی لحن صدای پسر، همانند پدر است. گویا احمد جنتی 30 سال جوانتر شده است. حسن آقا سرزنده و غبراق کار میکند و از پدر با نام «حاج آقا» و از برادر با نام «علی آقا» یاد میکند. به گزارش ایسنا، متن زیر مشروح گفتوگوی سایت «قلمکده» با حسن جنتی برادر علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و فرزند آیتالله احمد جنتی دبیر شورای نگهبان و امام جمعه موقت تهران در کارگاه نجاریاش در یکی از محلههای قدیمی اصفهان است: * یک هفتهای هست مغازهتان بسته است. بله، رفته بودم قم، اصفهان نبودم. ببخشید مغازهام به هم ریخته است. قم بودم کارهایم عقب افتاده است. * قم برای زیارت رفته بودید؟ نه! یک مقدار کار بود رفته بودم آنجا انجام بدهم. * کار نجاری؟ بله! یکی دو تا سفارش آنجا داشتم رفتم انجام بدهم. * آشنا بودند؟ بله، خب ما را میشناسند و سفارش کار میدهند. ما هم میرویم انجام میدهیم. * غیر از قم از کجا سفارش گرفتهاید؟ از تهران هم بوده. * تعجب نمیکنند پسر آیتالله جنتی در خانهشان کار نجاری میکند؟ خیلیها وقتی روبهرو میشویم به هیچ عنوان باورشان نمیشود. همان بهتر که باور نکنند. * چرا باور نمیکنند پسر یک مسئول عالیرتبه مثل بقیه مردم امرار معاش میکند؟ خب! حتما از آقازادهها چیزهایی دیدهاند و شنیدهاند. ما فعلا با این کارها از قافله عقبیم (با خنده)! الحمدلله صد هزار مرتبه شکر مشغول به این کاریم. * شما بزرگتر هستی یا علی جنتی؟ علی آقا. * چقدر؟ حدود یک سال. * با هم ارتباط دارید؟ کم و بیش. بالاخره سال به سال یکی دو مرتبه تماس میگیرند یا اگر اصفهان بیایند میبینیمشان. ما هم برویم تهران میبینمشان. * در همین حد؟ خب بله، او مشغول کارش هست و ما هم مشغولیم. * متولد چه سالی هستید؟ سال ۱۳۲۹. * یعنی ۶۵-۶۴ سال دارید. اسم این محله چیست؟ به اینجا می گویند لادان یا به تعبیر عامتر لادون. * لادان جزو خمینیشهر است؟ در قدیم جزو خمینیشهر بود. اوایل انقلاب به اصفهان ملحق شد. * اینجا تابلو زده کتابخانه ملاهاشم جنتی. چه نسبتی با ایشان دارید؟ من نوه ملاهاشم هستم. ملاهاشم روحانی معتمد محل و پدر حاج آقا جنتی هستند که خب سالهای مدیدی است فوت کردهاند. * در این منطقه هر کسی با آقای جنتی کار دارد سراغ شما میآید؟ بله! خیلیها میآیند اینجا و با حاج آقا کار دارند یا نامه میآورند. ما هم از ایشان خواهش میکنیم تا جایی که از دستشان برمیآید مشکلاتی که مردم دارند را حل کنند. * چی مثلا؟ درخواست وام دارند؟ وام و اینها کم است. بیشتر درخواست کار و شغل دارند یا گره اداری دارند. ایشان هم تا آنجا که از دستشان بر بیاید و بتوانند انجام میدهند. * شما خودتان مستقیم به حاج آقا میدهید؟ بله، ایشان میآیند منزل ما و من نامهها را تحویلشان میدهم. * چند وقت یکبار میآیند اینجا؟ بستگی دارد. یک ماه، دو ماه و گاهی سه ماه یکبار. بستگی به مشغله خودشان و کارهای ضروری اینجا دارد. * چه کار ضروری؟ کارهای ضروری محل مثل کارهای مسجد و کتابخانه و اینها. * اینجا میآیند ساکن منزل خودتان میشوند؟ بله. * برای خودتان تا به حال چه سفارشهایی انجام دادهاند؟ وامی؟ پروانهای؟ هیچ. مثلا خود من از ابتدا تا آخر دنبال کار ساخت خانهام بودم و خودم ساختم. توی این مدت هم پیام را در آوردند و خیلی اذیت کردند. * چه کسی اذیت میکرد؟ شهرداری. شهرداری خیلی اذیت میکرد. البته شاید هم ما بیقانونی کار کرده بودیم. * چه سالی؟ ۲۵ سال پیش. خیلی هم با شهرداری درگیری داشتیم. حاج آقا هم فهمیدند و به من گفتند چی شده؟ چرا خلاف میسازی؟ من هم گفتم اگر خلاف هست ما کار را تا اینجا رساندهایم، حالا باید چه کار کنیم؟ شهرداری هم از دست ما شکایت کرد. * چه کسی شکایت کرد؟ شهرداری. من ۱۵ متر عقبنشینی کرده بودم ولی خب بیشتر از این باید عقبنشینی میکردم ولی نمیدانستم. ما را به دادگاه و این طرف و آن طرف کشاندند و خسارت گرفتند و جریمهمان کردند تا بالاخره یک مجوز گرفتیم. همین مغازه را هم ده دوازده سالی هست ساختم. این بار حواسم را جمع کردم و از ابتدا پروانه گرفتم و قسطی هزینهاش را دادم. * شهرداری میدانست شما پسر آقای جنتی هستید؟ اوایل نه ولی کم کم آخر کار فهمیدند. آن وقت هم که فهمیدند خودم خجالت میکشیدم که چرا خلاف ساختم. من نباید با بقیه فرق داشته باشم. هر کاری با بقیه میکنند باید با من هم بکنند. البته آنها هم نباید اذیت کنند و طبق قانون اگر جلو برویم نباید به مشکل بر بخوریم. * خب آن موقع که اوایل انقلاب بوده و دوران جنگ و فضا با فضای پس از جنگ خیلی فرق دارد. توی این چند سال اخیر چه سفارشی برایتان کرد؟ اصلا. * مگر میشود؟ یک مثال میزنم. دختر من دانشگاه ارومیه قبول شد. خب راهش طولانی بود و برای رفت و آمد اذیت میشد ولی حاج آقا سفارشی چیزی نکردند تا اینکه خودم پیگیری کردم و جایگزین میخواستیم بکنیم که موفق نشدم و فقط یک ترم انتقالی گرفت و اصفهان مهمان شد، آن هم طبق قانون. * اخبار و سخنرانیهای پدرتان را پیگیری میکنید؟ بله، اگر در نماز جمعه یا جایی سخنرانی داشته باشند پیگیری میکنم. نه فقط ایشان بلکه خیلی از آقایان را دنبال میکنم. * اخبار برادر را چطور؟ ایشان را هم پیگیری میکنم، مخصوصا توی اخبار. * آخرین صحبت علی آقا را گوش کردید؟ نه، من چند روزی اینجا نبودم. * نظرتان در مورد رفع فیلترینگ فیسبوک که برادرتان مطرح کرد و حسابی جنجالی شد چیست؟ نظری ندارم. * چند برادر و خواهر هستید؟ ما چهار برادریم. یکی حسین آقا بود که عضو مجاهدین خلق شد و اوایل انقلاب کشته شد. محمد هم در سازمان تبلیغات تهران مشغول است. او قبلا در کارهای برقی مشغول بود و ۳۰ سال است رها کرده و رفته سازمان تبلیغات. علی آقا هم که میدانید زمانی استاندار خوزستان بود و بعد استاندار خراسان شد و مدتی هم سفیر ایران در کویت بود. الان هم وزیر است. * حاج آقای جنتی دختر ندارد؟ نه. * چقدر در جریان مبارزات پدر بودید؟ کم. اطلاعات کمی داشتم. یادم هست اواخر خیلی اذیت شدیم. ساواک مرتب میریخت درب منزل ما و مرتب درب خانه و روی پشت بام و ... بودند. مردم از دستشان در عذاب بودند. گاهی ساواک مردم را میزدند، گاهی هم از مردم کتک میخوردند. * اینجا یا قم؟ اینجا. منزل حاج آقا بزرگ ملاهاشم پدر حاج آقای جنتی. مرتب میآمدند اینجا دنبال حسین و علی. * دنبال پدرتان نمیآمدند؟ پدرم همدان تبعید بود. * و نتیجه این رفت و آمدها؟ حسین را گرفتند ولی نتوانستند علی را دستگیر کنند. علی به راحتی دم به تله نمیداد و ساواک را در عذاب گذاشته بود. ولی خب حسین همان موقعها دستگیر شده بود. * سیاسیهای خانواده شما بهجز پدر، علی و حسین هستند. درست است؟ بله. من و محمد سیاسی نبودیم. * حسین فرزندی نداشت؟ یک پسر داشت که او هم کشته شد. * چطوری؟ اسمش محسن بود. پدرش که کشته شد تحت نظارت حاج آقای جنتی تربیت شد. تحت کنترل بود و مسالهای هم نداشت. یک روز در بسیج مشغول گشتزنی بود که توی یک تصادف کشته شد. حدود ۱۵ سال سن داشت. * وقتی میگویید بسیج، مشخص است که از نظر تفکرات سیاسی به پدربزرگش رفته بود تا پدر. بله. بالاخره پیش حاج آقا بزرگ شده بود. پسر زرنگی بود. عضو فعال بسیج بود و مسالهای نداشت. * از بچههای حاج آقای جنتی چطور شد کسی راه پدر و پدربزرگ را ادامه نداد و راهی حوزه علمیه نشد؟ علی آقا حوزوی بودند. دو سالی هم در لباس روحانیت بودند، منتها در گرفتاریهای ساواک و اینکه مرتب میرفتند لبنان و سوریه و این طرف و آن طرف، لباس را کنار گذاشتند. ولی خب در قم در مدرسه حقانی تحصیل کرده بودند. * پس علی معمم بود؟ بله. استعداد و هوش بالایی داشت. * آقای جنتی! پیامکهایی که در مورد پدرتان رد و بدل میشود را دیدهاید؟ از این پیامکهایی که در مورد پدرم رد و بدل میشود خیلی دیدهام و شنیدهام. چشم و گوشمان از اینها پر است. ما حضوری میشنویم چه برسد به اینکه برایمان پیامک کنند. ولی خب چه کار میتوانیم بکنیم؟! (با خنده) نمیشود که درگیر شد. * ناراحت میشوید؟ چه کار میتوانیم بکنیم؟! (با خنده) نمیشود که درگیر شد. البته به صورت کلی در مورد این نقزدنها مقداری مردم حق دارند، تعدادی هم مغرض هستند. به هر حال باید بسازیم. * محتوای این پیامک ها اشاره به عمر طولانی حاج آقا میکند. خود شما هم با این چابکی و نشاطی که دارید به ۶۳ سال نمیخورید. ما موروثی این طوری هستیم. پدر بزرگ ما ملاهاشم جنتی هم ماشاءالله خیلی سرزنده و سر حال بود. توی محل میگفتند پدر و پسر برعکسند. * یعنی چه؟ میگفتند پدر و پسر برعکسند یعنی اینکه مثلا پدر سرزنده است ولی پسر ضعیف یا بر عکس. * ولی پدرتان که نسبت به سنشان سر حال است. الان بهتر شدهاند ولی خب قبلا خیلی لاغر و ضعیف بودند. علی آقا هم همینطور. خیلی ضعیف بودند. * درسته در خانواده شما عمر طولانی متداول است و مثلا دایی حاج آقا جنتی اخیرا فوت کردهاند؟ بله، ایشان دو سالی هست فوت کردهاند. با هم همکار بودیم. ایشان یک نجار قدیمی بود. * به نظرتان چه چیزی باعث شده اینطور سالم و سرزنده باشید؟ من و پدرم از نظر شکل و رفتار خیلی به هم رفتهایم ولی با این حال پدرم قبلا خیلی عصبانی بودند و جوش میزدند. شاید این علت ضعفشان بوده باشد. * سر چه چیزی عصبانی میشدند؟ سر مسائل سیاسی. سر مسائل انقلاب. خیلی از بارهای کشور روی دوش ایشان بوده و هست. البته بقیه وقت هم سرشان توی کتاب بود. * الان چطور؟ اینجا روزنامه میخوانند؟ بیشتر اخبار را گوش میدهند. گاهی هم روزنامه میآورند و مطالعه میکنند. * توی یک ۲۴ ساعت که منزلتان هستند چه کار میکنند؟ ایشان خیلی به کار با برنامه اعتقاد و اصرار دارند. مثلا اگر قرار ملاقاتی دارند باید دقیق سر وقت انجام شود وگرنه ناراحت میشوند. * به جز ملاقاتها، برنامه کامل روزانهشان چیست؟ صبح زود قبل از اذان بیدار میشوند. مقید به نماز شب هستند. پدرشان هم همینطور بودند. صبح آفتابزده کمی میخوابند، حدود نیم ساعت تا سه ربع. در طول روز اگر ملاقاتی دارند انجام میشود یا نامهها را مطالعه و بررسی میکنند. بعد از ظهر هم یک ساعتی میخوابند. شبها هم حدود ۱۱ میخوابند. * قرارشان با مردم است یا مسئولان؟ هم با مردم، هم با مسئولان. از محله و بسیج گرفته تا ادارات مهم. * در دوران کودکی از پدر کتک خوردهاید؟ بچه اگر کتک نخورد که بزرگ نمیشود. (با خنده) ولی خب ایشان بیشتر جذبه داشتند و دارند. نه اینکه بد اخلاق باشند ولی خب رفتار ایشان به صورتی بود که ما از ایشان خیلی حساب میبردیم. * برای بحث رد صلاحیتها پیش شما میآیند که واسطه شوید و با پدرتان صحبت کنید؟ بله میآیند. ولی ما مردهشور هستیم. حرفها و درخواستها را به حاج آقا منتقل میکنیم و حاج آقا خودش پیگیری میکند. ایشان هم تحت تاثیر من و امثال من قرار نمیگیرد. اگر بداند حقی ضایع میشود وارد میشود و کمک میکند؛ چه برای کاندیداتوری نمایندگی باشد، چه کاندیداتوری ریاست جمهوری. * از کجاها میآیند؟ از اصفهان هستند. بیرون از اصفهان بوده که آمدند با حاج آقا صحبت کردهاند. * شیرینترین خاطره شما چیست؟ زندگی پر از خاطره است. شیرینترینش این است که ازدواج کردم و از تنهایی در آمدم چون آن زمان خیلی تنها بودم. * چند سالگی؟ ۲۲ سالگی. * خودتان انتخاب کردید یا پدر؟ بیشتر پدربزرگ و مادربزرگمان پیگیری میکردند و البته حاج آقا هم در جریان بودند. من هم گفتم هر کسی را شما بپسندید کاری به چیزهای دیگرش نداریم و آنها هم از محل برایم همسر انتخاب کردند. * تلخترین خاطره؟ خاطره دوران سخت کودکی که هنوز هم برایم تلخ است. * چند بچه دارید؟ یک پسر و پنج تا دختر. پسرم قم طلبه است و سه تا از دخترهایم هم ازدواج کردهاند و دو تا هم در خانه هستند. * دامادها چهکاره هستند؟ هر سه مهندس هستند. یک مهندس پلی اکریل است. دو تای دیگر هم مهندس کارخانههای دیگر هستند. * آخرین باری که همه اهل خانواده اعم از پدر و برادرهایتان دور هم جمع شدید کی بود؟ عروسی بچه علی آقا بود. * چه زمانی؟ بهمنماه ۹۲. * به جز این. سالی یک بار بروم تهران میبینمشان. * عید دیدنی در خانواده جنتی چقدر مرسوم است؟ زیاد پررنگ نیست. عیدهای ما اعیاد غدیر خم و قربان است. البته این عید هم برایمان مهم است ولی نه خیلی زیاد. حاج آقا هم همینطورند. * به عملکرد علی آقا در این مدت وزارتش چه نمرهای میدهید؟ من در اینباره اطلاعات جزئی ندارم که چه کار دارد میکند. فقط از طریق اخبار میشنوم. * آیا مردم در مورد عملکرد برادرتان با شما صحبت میکنند و نظر میدهند؟ کم و بیش میگویند. عدهای دلسوزند، بعضیها هم غرض دارند. * پس هم تعریف میکنند و هم انتقاد؟ بله. * یک صحبتی ابراهیم حاتمیکیا در مورد برادرتان داشتند، شنیدهاید؟ نه، مسافرت بودم. * رابطه جنتیِ پدر با جنتیِ وزیر چطور است؟ خوب است. * به هر حال زاویه تفکراتی با هم دارند که این زاویه قابل توجه است. این در روابطشان تاثیر میگذارد؟ اطلاعی ندارم. * شده در مورد وضعیت فرهنگی جامعه با برادرتان صحبت کنید و ابراز نگرانی کنید؟ در این موارد زیاد صحبت نمیکنیم، حتی با حاج آقا. * در این گرانی و تورم چه کار میکنید؟ هر کاری مردم میکنند. ما کاری نمیتوانیم بکنیم. من معتقدم مسئولان و رجال مملکت باید جلوگیری کنند که نمیکنند. این نتیجه بیتعهدی مسئولان است. * شما با گرانی دست و پنجه نرم میکنید؟ چرا نمیکنم؟ * به هر حال آقازادگی امتیازات خوبی دارد و خیلیها بهرهمند شدهاند. من با رفتار دیگران کاری ندارم. کار خودم را میبینم و می گویم. ما را لب پرتگاه هولمان ندهند، نمیخواهد دستمان را بگیرند. فقط حرف پشت سر برایمان دارد. همین خانه را که داشتم میساختم چند دفعه جوی ایجاد کرده بودند که پسر فلانی دارد قصر میسازد. در حالی که برای ساختن این خانه، خودم دوشادوش عملهها و بناها کار کردم. زمان شاه یک مغازه ۱۵متری اجاره کرده بودم و شب و روز کار میکردم. اینطوری کار کردهام. الان هم میبینید که چطور مشغول کار هستم. * چه کسی گفته بود؟ پشت سرمان میگفتند. مثلا یک مهندسی این طرف و آن طرف میگفت فلانی دارد قصر میسازد. یک روز آوردندش اینجا و خانه ما را نشانش دادند، مثل یخ وارفته بود. باورش نمیشد. این وانت من است. چند سال پیش خریدمش. قبلش یک ماشین دیگر داشتم که تهران دزدیدنش و این را خریدم. * کجا دزدیدند؟ رفته بودم تهران آنجا نجاری میکردم. همانجا هم دزدیدند. * پدرتان باخبر شدند؟ باخبر شدند ولی کار خاصی نکردند. مثل بقیه مردم رفتم نیروی انتظامی شکایت کردم و پرونده تشکیل دادم. هیچ وقت هم ماشین پیدا نشد.
انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]
صفحات پیشنهادی
فرزند آیتالله جنتی شاغل در کارگاه نجاری +عکس
زندگی ساده و عادی فرزند آیتالله جنتی شاغل در کارگاه نجاری عکس قد و قیافه و حتی لحن صدای پسر همانند پدر است گویا احمد جنتی ۳۰سال جوان تر شده است به گزارش سرویس فرهنگی- اجتماعی جام نیوز در منطقه لادان اصفهان همه حسن جنتی را می شناسند و رویش حساس هستند آنقدر حساس که جوانی کهفرزند آیتالله جنتی شاغل در کارگاه نجاری
فرزند آیتالله جنتی شاغل در کارگاه نجاری قد و قیافه و حتی لحن صدای پسر همانند پدر است گویا احمد جنتی ۳۰سال جوان تر شده است به گزارش فرهنگ نیوز در منطقه لادان اصفهان همه حسن جنتی را می شناسند و رویش حساس هستند آنقدر حساس که جوانی که خانه جنتی را نشانمان داد قبلش آهسته گفت منفرزند نجار آیت الله جنتی (+عکس)
قد و قیافه و حتی لحن صدای پسر همانند پدر است گویا احمد جنتی ۳۰سال جوان تر شده است حسن آقا سرزنده و غبراق کار می کند از پدر با نام حاج آقا و از برادر با نام علی آقا یاد می کند به گزارش قلمکده در منطقه لادان اصفهان همه حسن جنتی را می شناسند و رویش حساس هستند آنقدر حساس که جفرزند آیتالله جنتی شاغل در کارگاه نجاری |اخبار ایران و جهان
فرزند آیتالله جنتی شاغل در کارگاه نجاری قد و قیافه و حتی لحن صدای پسر همانند پدر است گویا احمد جنتی ۳۰سال جوان تر شده است کد خبر ۵۲۷۲۷۶ تاریخ انتشار ۰۵ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۵ ۱۵ - 27 August 2015 قد و قیافه و حتی لحن صدای پسر همانند پدر است گویا احمد جنتی ۳۰سال جوان تر شده استفرزند آیت الله جنتی در کارگاه نجاری (+عکس)
قد و قیافه و حتی لحن صدای پسر همانند پدر است گویا احمد جنتی ۳۰سال جوان تر شده است حسن آقا سرزنده و غبراق کار می کند از پدر با نام حاج آقا و از برادر با نام علی آقا یاد می کند به گزارش قلمکده در منطقه لادان اصفهان همه حسن جنتی را می شناسند و رویش حساس هستند آنقدر حساس که جوگفتگوی خواندنی با فرزند آیت الله جنتی در کارگاه نجاری اش+عکس
مجله مهر در منطقه لادان اصفهان همه حسن جنتی را می شناسند و رویش حساس هستند آنقدر حساس که جوانی که خانه جنتی را نشانمان داد قبلش آهسته گفت من خانه را نشان می دهم و فرار می کنم بقیه اش با خودتان یک خانه آجرنمای دوطبقه که یک طرفش هنوز نماکاری نشده منزل اوست نجاری جنتی با خانه اگفتگوی خواندنی با فرزند آیت الله جنتی در کارگاه نجاری +عکس
به گزارش تابناک یزد در منطقه لادان اصفهان همه حسن جنتی را می شناسند و رویش حساس هستند آنقدر حساس که جوانی که خانه جنتی را نشانمان داد قبلش آهسته گفت من خانه را نشان می دهم و فرار می کنم بقیه اش با خودتان یک خانه آجرنمای دوطبقه که یک طرفش هنوز نماکاری نشده منزل اوست نجاری جنفرزند نجار آیت الله جنتی از پدر و برادرانش می گوید + عکس
به گزارش شیرازه سایت قلمکده نوشت در منطقه لادان اصفهان همه حسن جنتی را می شناسند و رویش حساس هستند آنقدر حساس که جوانی که خانه جنتی را نشانمان داد قبلش آهسته گفت من خانه را نشان می دهم و فرار می کنم بقیه اش با خودتان یک خانه آجرنمای دوطبقه که یک طرفش هنوز نماکاری نشده منزل اوفرزند آیت الله جنتی شاغل در کارگاه نجاری
به گزارش مشرق در منطقه لادان اصفهان همه حسن جنتی را می شناسند و رویش حساس هستند آنقدر حساس که جوانی که خانه جنتی را نشانمان داد قبلش آهسته گفت من خانه را نشان می دهم و فرار می کنم بقیه اش با خودتان یک خانه آجرنمای دوطبقه که یک طرفش هنوز نماکاری نشده منزل اوست نجاری جنتی با خفرزند نجار آیت الله جنتی
به گزارش بافق خبر در منطقه لادان اصفهان همه حسن جنتی را می شناسند و رویش حساس هستند آنقدر حساس که جوانی که خانه جنتی را نشانمان داد قبلش آهسته گفت من خانه را نشان می دهم و فرار می کنم بقیه اش با خودتان یک خانه آجرنمای دوطبقه که یک طرفش هنوز نماکاری نشده منزل اوست نجاری جنتی-
گوناگون
پربازدیدترینها