محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840610973
آدرس غلط روشنفکرنماها برای پیشرفت
واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
آدرس غلط روشنفکرنماها برای پیشرفت
با نگاهی به تاریخ دویست سالهی اخیر ایران میتوان دریافت که جریان روشنفکری، دارای دو خصوصیت بارز و همیشگی در طول تاریخ بوده است: غربزدگی و وابستگی.
بعد از شکلگیری جنبش مشروطه در ایران، همواره دیدگاهی وجود داشته است مبنی بر اینکه ایران برای ترقی و تجدد چارهای ندارد جز اینکه خودش را شبیه غربیها کند. به نظر شما، این تفکر از کجا ناشی میشود و دلایل اصلی آن چه میتواند باشد؟ این اتفاقات برمیگردد به دورانی که بعد از جنگ با روسها برای ما اتفاق افتاد. ما آنجا لطمات سنگینی دیدیم، بخش اعظمی از کشور ما تجزیه شد. به تعبیر بعضی از محققان معاصر، اخذ تمدن فرهنگی غرب در تاریخ ایران از این دوره اتفاق افتاد. عدهای در دیوانسالاری حکومتی ما پیدا شدند که میخواستند علل این شکست را ارزیابی کنند. در رأس آنها عباسمیرزا بود. او گفتوگویی با سفیر فرانسه دارد و این پرسش از او در تاریخ ثبت شده است با این مضمون که فرنگی! به من بگو چرا ما از روسها شکست خوردیم؟ آیا خورشید بر آنها بیشتر میتابید و بر ما کمتر؟ آیا عده و عُدهی ما کمتر بود، برای آنها بیشتر؟ سفیر فرانسه میگوید: آنها ابزار و تکنیکهایی داشتند که شما نداشتید. چون شما اینها را نداشتید، در عین حال که عدهی شما بیشتر بود (در جنگ با روس چون علما وارد صحنه شده بودند و فتوا داده بودند، مردم زیادی به صحنهی نبرد آمده بودند)، شکست خوردید. چنین گفتوگویی در تاریخ ثبت شده است. از این دوره در دیوانسالاری دورهی قاجاریه، آن هم نه در ساختار دولتی به مفهوم عمومی، در ساختار ارتش در ذهن بعضی از دولتمردان فکری به وجود آمد که برویم این تکنیک را بگیریم. ابتدا این فکر به ذهن آنها میآید که چند محصل به خارج بفرستیم تا فنون را یاد بگیرند و به ما یاد بدهند. در دورهای این کار را میکنند و میبینند هیچ اثری ندارد و وقتی آنها برگشتند، به تعبیر حکومتیها، گفتند «شترمرغهای ایرانی» برگشتند. هیچکاری از آنها برنمیآمد، جز تحقیر مردم و ترویج اداواطوارهایی که از این دوران در جامعهی ما معروف میشود به اداواطوارهای فرنگیمآب. طرفداران تجدد میگفتند اگر میخواهید در کشور ترقی و تحول اتفاق بیفتد، باید همهچیز را رها کنیم و تابع غربیها شویم، چون فرهنگ ما استعداد و ذخایر لازم برای تولید را ندارد. تولید باید مبتنی بر ذخایر باشد و ما این ذخایر را نداریم. پس باید از آنها وام بگیریم. از دورهی ناصرالدینشاه به بعد بود که کمکم افرادی تحت نام منورالفکر پیدا شدند که متن مینوشتند دربارهی اینکه اگر قرار است در کشور تحولی اتفاق بیفتد، ما هیچ راهی نداریم مگر اینکه مقلد و وابسته باشیم. «عقل» ما باید تعطیل شود و نردبان ترقی ما «تجربه» است. کمکم اینها به یک ایدئولوژی تبدیل شد. اولین کسی که این موضوع را در قالب رساله منتشر کرد، میرزا ملکمخان بود. نشریاتی که آرامآرام در کشور شکل گرفتند، اینها را منتشر میکردند. البته در این دوره، از کلماتی چون وابستگی استفاده نمیشد، مدام میگفتند اگر میخواهید مترقی شود، باید متجدد شوید. اما از دورهی بعد از مشروطه، وقتی بعد از جنگ دوم جهانی، نظریههای توسعه در دنیا مطرح شد، واژهی جدیدی وارد ادبیات ما شد که به این واژه میگوییم وابستگی. کلمهی وابستگی برای ادبیات دورهی پهلوی به این طرف است، در دورهی قاجاریه چنین چیزی مطرح نبود. تقلید یا فرنگیمآبی وجود داشت، اما این واژه به کار نمیرفت. در دوران رضاخان که تقریباً جریانهای چپ در ایران ظهور پیدا کردند، کمکم واژهی وابستگی جای آن اصطلاحات نشست. دلایل اصلی چنین تفکری که برای ترقی چارهای جز غربیشدن نداریم چه بود؟ در دورهی قاجاریه، با محاسباتی که انجام میدهیم، میبینیم نسبت به دنیا خیلی عقبمانده هستیم. فرضاً ساختار نظام سیاسی ما یک ساختار استبدادی بود. البته علما تعبیر قشنگی دارند، میگویند آن استبداد «استبداد بسیط» بود. در مقابل استبداد بسیط، استبداد مرکب مطرح میشود. استبداد مرکب یعنی استبداد چندلایه و چندوجهی. برای همین است که امام میگوید استبداد پهلوی سیاهتر از استبداد قاجاریه است، چون استبداد پهلوی مرکب و استبداد قاجاریه بسیط بود. بنابراین ساختار سیاسی ما یک دلیل عقبماندگیمان محسوب میشد دلیل دوم، اقتصاد معیشتی است. میگویند اقتصاد معیشتی توانایی بازتولید سرمایه را ندارد. بنابراین در آن تولید سرمایه اتفاق نمیافتد و نمیتوانید رشد کنید. این شاخصها را ارزیابی میکنند و میگویند اینها شاخصهای دورهی عقبافتادگی است. کارهایی مانند تأمین اجتماعی، امکانات رفاهی برای مردم و کارهایی که در موج اول توسعه تعریف میشود، مثل آب، برق و جاده، در کشور وجود نداشت. ابتدا روی حوزهی تعلیموتربیت و قوهی قضائیه و دخالت در تجارت دست نمیگذاشتند. کسانی که بعدها به منورالفکر معروف میشوند، میگویند اینها شاخصهای عقبماندگی است و این به معنای یک جامعهی پراکنده است. از ظهور اولین روشنفکران (میرزا ملکمخان ارمنی، میرزا فتحعلی آخوندزاده و حاج سیاح محلاتی) تا پیروزی انقلاب، چقدر روشنفکران در وابستگی کشور و ترویج اندیشهی «ما نمیتوانیم» در بین اقشار تحصیلکرده و تأثیرگذار کشور مؤثر بودهاند؟ به نظرم، دو فراروایت تاریخی است که باید حل کنیم. یکی از آنها همین واژهی روشنفکر است. اگر ما بگوییم روشنفکری وابسته بوده یا خیانت کرده است، به این معنا نیست که اگر فرد، تاریکفکر باشد، بهتر است. انتقاد ما به افرادی است که خودشان را روشنفکر میخواندند در حالیکه کسی به آنها عنوان روشنفکری را اعطا نکرد؛ یعنی اینگونه نبود که آثار بسیار مطلوبی از محصولات و اندیشهی آنها ببینند و بعد به آنها بگویند روشنفکر. در واقع میتوان گفت در ایران شبیهسازی شده بود. جریان روشنفکری در اروپا محصولات فکریاش درآمده بود و از نظر تاریخی به آنها این واژه را اطلاق کرده بودند. اما در ایران عدهای خودشان را شبیه آنها کردند و خودشان را روشنفکر خواندند. کسی مثل میرزا ملکمخان میگوید عقل را باید تعطیل کرد و نردبان تجربه هیچ پلهای ندارد که ما تجربه کنیم. آخرین پله را غربیها رفتند و هیچ راهی نداریم، جز اینکه تقلید کنیم! چه کسی میتواند اسم این فرد را روشنفکر بگذارد؟ این تاریکترین نقطهی تفکر است. غربیها وقتی به دورهی رنسانس رسیدند، فهمیدند عقبمانده هستند. در جنگهای صلیبی هم فهمیده بودند خیلی عقبمانده هستند. چه کار کردند؟ آیا گفتند ما تمام فرهنگ و تمدن خود را دور میریزیم و از متجددترین کشورها (که در آن دوره مسلمانان بودند) تقلید میکنیم؟ ابداً چنین چیزی را نگفتند. هیچجای تاریخ چنین چیزی نیامده است. اصلاً رنسانس یعنی بازگشت به اصول اولیهی دورههای تاریخی. منظور دورههای آرمانی تاریخی و بازگشت به یونان و روم است. هیچ متفکر رنسانسی را ندارید که در باب علل و عظمت امپراتوری روم و یونان متن ننوشته باشد. یعنی موضع دگرگونی در آنها، بازگشت به ذخایر و سرمایههای اولیه بود، ولی جالب اینجاست که همین جریانی که در ایران دنبالهرو آنهاست، برعکس به ما میگوید. نمیگوید اگر میخواهید متحول شوید، به سرمایهها و ذخایر اولیهی خودتان برگردید، بلکه ما را ارجاع میدهد به وام گرفتن از بیرون! شما وقتی بخواهید تولید کنید، برای تولید نیاز به سرمایه دارید. این سرمایه یا باید از ذخایر شما به دست آید، یا باید آن را وام بگیرید و یا تلفیقی از این دو است. غیر از این، راه دیگری ندارید. اگر سرمایه برای خودتان باشد، هرچه تولید کنید سودش برای خودتان خواهد بود. اگر وام بگیرید، بخش اعظمی از سودتان را باید صرف بازپرداخت آن وام کنید و این مصیبت است. اختلاف بین علمای اسلامی با منورالفکرها همینجاست. اینکه برخی میگویند عدهای تحصیلکردهی فرهنگ، طرفدار تجدد، تحول، پیشرفت، دگرگونی، قانون، آزادی و حقوق بشر و... بودند که با عنوان منورالفکر شناخته میشدند و عدهای دیگر افراد مذهبی عقبماندهی سنتی بودند که پیشرفت، ترقی، تحول و تجدد را نمیخواستند، حرف غلطی است. اصلاً اختلاف این نبود که عدهای ترقی را نمیخواستند. هر دو طرف میگفتند ما اینها را میخواهیم، منتها عدهای میگفتند برای اینکه این اتفاق بیفتد باید همه را از غربیها وام بگیریم و طرف مقابل معتقد بود ما بخش زیادی از ذخایر را داریم که شناسایی نشدهاند و باید این ذخایر را شناسایی و استخراج کنیم. بعد از اینکه استخراج کردیم، این ذخایر تبدیل به سرمایه میشوند، اما اگر وام بگیریم، هرچه تولید کنیم باید به غربیها بدهیم. این مطلب را اگر متوجه شویم، بقیهی داستان جریان وابستگی مشخص میشود. نقش روشنفکران غربزده تا زمان پیروزی انقلاب در وابستگی کشور و گسترش اندیشهی «ما نمیتوانیم» در اقشار تحصیلکرده و تأثیرگذار مملکتی را چگونه ارزیابی میکنید؟ اصلا مگر روشنفکران غربزده جز شعار «ما نمیتوانیم»، شعار دیگری هم داشتند؟ هیچجایی از تاریخ نداریم که به مردم گفته باشند مثلاً ما ملت بسیار ثروتمندی هستیم و ذخایر بسیار غنی و فراوانی داریم و اگر بخواهیم در کشورمان دگرگونی ایجاد شود، بهترین روش این است که به ذخایر خودمان برگردیم. اما برعکسش را تا دلتان بخواهد داریم. این افراد حتی به پزشکان معمولی ما در ایران هم اعتماد نداشتند و اگر یک سرماخوردگی کوچک پیدا میکردند، برای معالجهی خود، به آن طرف آب میرفتند. حال این را مقایسه کنید با امام رحمةاللهعلیه که در بدترین شرایط بیماری، وقتی به ایشان میگفتند اجازه بدهید شما را به خارج از کشور ببریم یا برای معالجهتان پزشک خارجی بیاوریم، در پاسخ میفرمودند مگر پزشک ایرانی ما چه عیبی دارند؟ پزشکان خارجی چه چیزی بلد هستند که اینها بلد نیستند؟ همین تابستان سال گذشته بود که رهبر انقلاب برای درمان خود، در همین بیمارستانهای تهران بستری شدند و پزشکان ایرانی عمل جراحی ایشان را انجام دادند. زمان مرخص شدن هم کلی از پزشکان و پرستاران ایرانی تقدیر و تشکر کردند. پیروزی انقلاب اسلامی بر این جریان چه تأثیری گذاشت؟ امام خمینی رحمةاللهعلیه ساختار دیوانسالاری رژیم گذشته و همچنین جریانهای سیاسی- فرهنگی منکف از مردم را نفی کرد. انقلاب اسلامی نخبهگرا نبود، مردمگرا بود. امام هم همهجا این موضوع را گفتهاند. حتی در آن نامهای که به حجتالاسلام سید حمید روحانی مینویسند و ما آن را منشور تاریخنگاری انقلاب اسلامی میدانیم، به ایشان توصیه میکنند برای نگارش تاریخ انقلاب، سراغ نخبگان نروید. انقلاب را مردم پیش بردند، بروید انقلاب را از زبان مردم بنویسید. انقلاب اسلامی برخلاف همهی انقلابهای جهان که عموماً انقلابهای نخبهگرا بودند، وابسته به نخبههای جامعه به مفهوم الیتهای وابسته به ساختارهای دیوانسالاری نبود. شاید یکی از دلایلی که نمیتوانستند انقلاب اسلامی ایران را پیشبینی کنند همین حجم وسیع تمایلات مردمی بود که برایشان قابل تشخیص نبود. شما نمیتوانید همهی آرمانهای مردم را احصاء کنید، چون کار خیلی سختی است. به نظر من، انقلاب اسلامی درست یک انقلاب ضدسیاست قبیلهای بود که منورالفکری از دورهی قاجاریه بر ساختار دیوانسالاری ایران تحمیل کرده بود و قاعدتاً باید این تفکر حذف میشد. در یک دورهای حذف شد، اما متأسفانه در دههی دوم انقلاب بازسازی شد؛ یعنی دوباره این ساختار دیوانسالاری قبیلهگرا و حزبگرا قوت گرفت. انقلاب ما این ساختار قبیلهای را بر هم زد، ولی متأسفانه از اوائل دههی هفتاد، آرامآرام این ساختار شروع به بازسازی کرد. مدام رهبر انقلاب تذکر دادند که باید حواسمان باشد، اما این جریان هم مقاومت کردند تا این ساختار دیوانسالاری که در ادبیات سیاسی روسها به آن «نومانکلاتور» یعنی یک الیگاشی جدید میگویند به وجود آمد؛ هرچند رنگوبوی دینی هم به خود گرفته است. عدهای معتقدند که در عصر حاضر، مفهوم استقلال چندان معنایی ندارد. از منظر تاریخی، این اصل را چگونه تحلیل میکنید؟ این هم مبتنی بر یک فراروایت است که اول باید آن را حل کنیم. وقتی میگوییم میخواهیم کشوری مستقل باشیم، منورالفکرها شیطنت میکنند و به مردم میگویند یعنی با دنیا نمیخواهیم رابطه داشته باشیم و از دستاوردهای علمی و فنی دنیا نمیخواهیم استفاده کنیم. بههیچوجه استقلال این معنا را ندارد. درست مثل پاسخ امام به اوریانا فالاچی است. وقتی امام نظام را تشریح کردند، او گفت: شما شبیه فاشیسم نمیشوید؟ امام فرمودند فاشیسم در ایدئولوژی غربی شکل میگیرد. در اسلام اصلاً فاشیسم شکل نمیگیرد. بعد در ادامه گفتند ما از دانش و تکنولوژی و دستاوردهای علمی شما نمیترسیم، ما از ایدئولوژی شما میترسیم. ایدئولوژی شما انسانیت را محو میکند. دانش شما چیز خوبی است و هیچجای دنیا نمیگوید از این دانش نمیخواهیم استفاده کنیم. مفهوم استقلال یعنی مردم تصمیم میگیرند با چه کسانی مراوده داشته باشند و با چه کسانی نداشته باشند، با چه کسانی قرارداد ببندند و با چه کسانی نبندند. این یعنی نظامی که وابسته به مردم است. ما چنین برداشتی از استقلال داریم، نه اینکه دستاورد علمی دنیا را نخواهیم. اینکه خودمان را از دستاوردهای علمی بشر محروم کنیم، سادهلوحانه است. این اتفاق نه در اینجا و نه در هیچ نقطهای از جهان نمیافتد. بحث دومی که روشنفکران دارند این است که وقتی حرف از «تعامل با دنیا» میزنند، مرادشان همهی کشورها نیست، بلکه فقط منظورشان آمریکا و چند کشور اروپایی دنبالهرو آمریکاست. وگرنه ما الآن با همهی کشورهای دنیا مراوده داریم و با آنها معامله میکنیم. موضوع سوم اینکه یکی از مسائلی که آمریکاییها صریحاً مطرح میکنند این است که میخواهند در دنیا، هویت انگلوپروتستان آمریکایی را ترویج دهند. امروز چرا اروپاییها در مقابل این نگاه و حتی موضوع اتحادیهی اروپا، مقاومت میکنند؟ کشورهایی مثل یونان، اسپانیا، ایتالیا، نروژ، دانمارک و خیلی دیگر از کشورها، در مقابل این موضوع مقاومت میکنند. آنها میگویند اگر ما ادغام شویم، هویتمان ادغام میشود و از بین میرود. ما هم وقتی حرف از استقلال میزنیم، منظورمان این است که از تجربهی دیگران استفاده میکنیم، اما تصمیم نهایی را خودمان میگیریم. این مفهوم استقلال در نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی ماست. روشنفکران میگویند جهان زیر سیطرهی دو سه قدرت برتر است و آنها تعیینکننده هستند. شما تعیینکننده نیستید، چون پیشرفته نیستید و نمیتوانید مناسبات را تعیین کنید. بنابراین هیچ راهی ندارید جز اینکه مناسبات آنها را بپذیرید. ما میگوییم این مفهوم بهنوعی کاپیتولاسیون جدیدی است؛ یعنی قواعدی را به شما تحمیل میکند، منتها اسمش کاپیتولاسیون نیست و تحت عنوان «جهانی شدن» شناخته میشود. در حقیقت همان اختیاراتی که در دورهی قاجاریه و پهلوی به نام کاپیتولاسیون به ابرقدرتها داده شده بود، میخواهند تحت عنوانی جدید به آنها بدهند. این ضداستقلال است. در حالیکه ما در پایان دورهی جهانی شدن هستیم. این دوره برای جمهوری اسلامی نیست. جهانی شدن مختص دوران پهلوی بود، نه جمهوری اسلامی. نه اینکه ایران جهانی شدن را تمام کرده باشد، بلکه دنیا از آن عبور کرده است. اکنون ما در عصر پساجهانی شدن هستیم. منورالفکری ما شصت هفتاد سال همیشه عقب است؛ یعنی درحالیکه در دنیا این مسئله منسوخ شده و پروندهاش را بستهاند، اینجا تازه مطرح میشود. مثلاً مفهوم قبض و بسط شریعت برای نزدیک به شصت هفتاد سال قبل است و در دورهی روشنگری اروپا مطرح بوده است. یکدفعه میبینید توسط اینان مطرح میشود. نسبت میان توسعهیافتگی و سیاست خارجی چگونه است؟ آیا برای توسعهیافتگی چارهای وجود ندارد جز آنکه مشکل سیاست خارجی را حل کنیم؟ این موضوع مستلزم آن است که توسعهیافتگی را یک مفهوم بیرونی تعریف کنید؛ یعنی مدعی باشید این امکان برای ما وجود ندارد، جز اینکه رابطهی خود را با جهان حسنه کنیم و بتوانیم امکانات بگیریم. خب ما از دورهی مشروطه به این طرف تا پایان دورهی پهلوی، این کار را کردیم، اما چرا توسعهیافته نشدیم؟ اگر در دورهی قاجاریه کمی بالا و پایین داشتیم، در دورهی پهلوی بهصورت مطلق این کار را کردیم؛ یعنی تمام روابط ما با دنیا حسنه بود، آمریکاییها اینجا همهکاره بودند، تمام منابع ما دست آنها بود و حتی برنامه و بودجه را هم آنها برای ما مینوشتند. با این حال، باز هم ما توسعهیافته نشدیم، چرا!؟ دو جلد از اسناد اصل چهار ترومن ترجمه شده و خود مرکز ریاستجمهوری هم آن را منتشر کرده است. همچنین اسناد دوران مصدق که اخیراً آمریکاییها آنها را منتشر کردهاند، اسناد بسیار مهمی هستند. مصدق در مقابل آمریکاییها یک جا خطا کرد و تاوانش را هم داد. همان اشتباه باعث شد هم خودش ساقط شود و هم به کشور ضربه بزند. وقتی با آمریکاییها پای میز مذاکره نشست، گفت ما چیزی نداریم، دولت ما در مرز ورشکستگی است و تحریمهای انگلیس بر ما اثر گذاشته است. اگر شما به ما کمک نکنید، ما راهی نداریم و بهاجبار باید به سمت شوروی برویم. همین کار باعث شد مصدق نتواند دولت خودش را نگه دارد. بنابراین این نظریه که شما باید رام شوید تا دنیا به شما امکانات بدهد، منسوخ شده است. معلوم است که آمریکاییها به شما امکانات نمیدهند. برای چه باید بدهند؟ که برای خودشان دردسر شود؟ درحالیکه این نظریه بنمایهی اصلی فکر کسانی است که مدعیاند توسعه ماهیت درونی ندارد و برونزاست. این نظریه حرف جدیدی نیست. در تاریخ معاصر، صد سال است که جریان منورالفکری چنین موضوعی را مطرح میکند و به آن عمل هم کرده است. در دورهی پهلوی، هفتاد سال همین کار را کردیم، ولی نتیجهاش چه شد؟ آخر هم توسعهیافته نشدیم. سؤال اینجاست که چرا این جریان میخواهند ما را به راهی بکشانند که قبلاً تجربه کردهایم و به جایی نرسیدهایم؟ یک بار ما در شورای بررسی کتب علوم انسانی، با جمعی به محضر آقا رفته بودیم. ایشان فرمودند: میدانید تفاوت علوم انسانی با علوم دیگر در چیست؟ علوم دیگر مثل پولتوجیبی است؛ یعنی آن را در جیبتان میگذارید که خرجش کنید، ولی علوم انسانی سرمایه است. هیچ سادهلوحی سرمایه را هزینه نمیکند. سرمایه مبنای تولید است. پول نفت هم در این کشور سرمایه است. کشورهای اروپایی را نگاه کنید. آنهایی که همین تصور را داشتند و در پی جهانی شدن بودند، آرامآرام در حال ورشکستگی هستند. همین چند سال پیش که بحرانی در آمریکا به وجود آمد، مالزی ورشکست شد و کره ضرر مالی شدیدی داد. علتش این است که آنها اختیارشان دست خودشان نیست. این در حالی است که برخی همچنان در داخل کشور ما معتقدند ما باید استقلالمان را به ابرقدرتها بسپاریم. منبع: پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) - انتهای متن/
94/06/04 - 00:20
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]
صفحات پیشنهادی
آدرس غلط روشنفکرنماها برای پیشرفت/ ساختارهای سیاسی مانع پیشرفت
مظفر نامدار در گفتگویی تصریح کرد آدرس غلط روشنفکرنماها برای پیشرفت ساختارهای سیاسی مانع پیشرفت شناسهٔ خبر 2895445 - سهشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۶ ۴۱ دین و اندیشه > اندیشمندان مگر روشنفکران غربزده جز شعار ما نمیتوانیم شعار دیگری هم داشتند هیچ جایی از تاریخ نداریم که به مرپیشرفت 54 درصدی سد شرفشاه در 4 سال
در حالی مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران از بهره برداری از سد شرفشاه کرمانشاه تا پایان سال 95 خبر داده است که پیشرفت اجرایی این سد هم اکنون در مرز 54 درصدی است به گزارش تسنیم سد شرفشاه یکی از 9 سد در دست اجرا در استان کرمانشاه است عملیات اجرایی این سد که به منظور تامین آب زهیچ قطعنامه ای نمی تواند ایران را از مسیر پیشرفت نظامی خود بازدارد
وزیر دفاع گفت ایران با توجه به نیاز خود و تهدیدات خارجی درمسیر پیشرفتنظامی و طراحی سلاح های به روز تلاش می کند و هیچ قطعنامه و بلندگویی نمی تواند ایران را ازمسیر پیشرفتنظامی و عزت ملی خود بازدارد به گزارش سیاست فردا به نقل از خبرگزاری تسنیم سردار حسین دهقان وزیر دفاع و پشتیبظریف: تصور عبور از خط قرمزها قطعاً غلط است/برجام نیازی به تصویب مجلس ندارد/منتقدان انصاف داشته باشند
طبق برنامه عصر چهارشنبه برای پاسخگویی دکتر ظریف به سوالات بینندگان الف به دفتر دکتر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان رفتیم و محمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان در گفتگو با سایت "الف" به تشریح فراز و نشیب های مذاکرات هسته ای خاطراتش و همچنین رویکرد گروهها و جناواحدهای مسکنی که با پیشرفت 15 درصدی رها شدند
پورحاجت با اشاره به اینکه انبوه سازان دارای واحدهای مسکن مهر نیمه کاره بسیاری است گفت تعداد زیادی نیز مسکن مهر توسط انبوه سازان ساخته شده است که متأسفانه بدون متقاضی باقی مانده است وی در ادامه افزود طی تفاهم نامه ای که با وزارت راه و شهرسازی منعقد کرده بودیم مقرر شده بود که دعذر خواهی دولت سنگاپور از مردم به دلیل انتشار غلط نام بنیانگذار این کشور بر روی اسکناس جدید
عذر خواهی دولت سنگاپور از مردم به دلیل انتشار غلط نام بنیانگذار این کشور بر روی اسکناس جدید تهران - ایرنا - خبرگزاری فرانسه اعلام کرد که دولت سنگاپور امروز جمعه مجبور شد از مردم این کشور به دلیل چاپ اسکانس جدید با املای غلط نام نخستین رییس جمهوری و بنیانگذار این کشور عذر خواهیواحدهای مسکن رها شده با پیشرفت 15 درصدی/ دولت هزینههای مسکن مهر خالی را پرداخت نمیکند
واحدهای مسکن رها شده با پیشرفت 15 درصدی دولت هزینههای مسکن مهر خالی را پرداخت نمیکند نایب رئیس کانون سراسری انبوهسازان گفت دولت مقرر کرده بود که در صورت خالی ماندن واحدهای مسکن مهر زیانهای آن را به انبوهسازان پرداخت کند و همچنین واحدهای نیمه کاره بسیاری با پیشرفت فیزیکی 15صنایع دفاعی موجب پیشرفت توان بازدارندگی کشور است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج در آذربایجان شرقی آیت الله محسن مجتهد شبستری افزود نظام سلطه چون از توان دفاعی ما هراس دارد تلاش دارد مانع از ساخت موشک های بالستیک توسط دانشمندان نظامی ما شود وی با یادآوری پیشرفت های قابل توجه کشور در صنایع دفاعی ادامه داد در دوران دفاع مقدس هآزادگان شمالی به پیشرفت 95 درصدی رسید
مجری طرح آزادگان شمالی با اشاره به پیشرفت 95 درصدی این میدان مشترک در مردادماه امسال گفت در حال حاضر بیش از 30 فعالیت به طور همزمان در این میدان در حال انجام است و امکان توقف فعالیت ها در این مرحله از پیشرفت وجود ندارد به گزارش ایلنا کرامت بهبهانی با اشاره به انتشار اخباری مامام جمعه موقت خمین: پیشرفت صنعت دفاعی کشور از برکات خون شهدا است
امام جمعه موقت خمین پیشرفت صنعت دفاعی کشور از برکات خون شهدا است خمین- ایرنا- امام جمعه موقت خمین با یادآوری سالروز صنعت دفاعی کشور گفت پیشرفت صنعت دفاعی و موشکی کشور از برکات و آثار خون شهدای این صنعت است حجت الاسلام حیدر رفعتی در خطبه های نمازجمعه افزود توسعه صنایع دفاعی و-
گوناگون
پربازدیدترینها