واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: تعبير وارونه از روايت واقعي
نویسنده : هادی محمدی
اينكه مواضع دولت محترم بر مبناي كدام تحليل از روندهاي سياسي در داخل و خارج تأثير پذيرفته و چه نگاهي براي حل مشكلات يا بهرهمندي از فرصتهاي داخلي و خارجي دارد، تكليف بسياري از ابهامات را روشن ميكند. اگر مقامات مسئول مذاكرهكننده همانگونه كه در ماههاي پاياني سال گذشته براي مديريت مالي كشور به بن بست رسيده بودند و مشكل گشاي همه دردها را در توافق هستهاي ميدانستند، معناي آن اين است كه اصل در مذاكرات هستهاي، محتواي توافق و امتيازات داده شده و ستانده نيست، بلكه آنچه تحت عنوان اقتصاد مقاومتي براي حل مشكلات اقتصادي بيان ميشود، صرفاً براي كاهش و مديريت مطالبات مردم و نظام است و هيچ اقدام عملي براي آن ثبت نميشود. در موازنه مطالبات ملي از قدرتهاي استعماري و مداخلهگر كه عاديترين فرد جامعه ايراني با آن آشناست، يك تاريخ پررنج و مشقت و غارتگري ثروتهاي ملي ايران و نقض حاكميت و ظلم به شهروندان از طريق حكومتهاي وابسته وجود دارد و اگر حافظه تاريخي ما هم دچار فرسودگي شده باشد، تاريخ 35 ساله پس از انقلاب اسلامي، مملو از سياستها و رفتارهاي عداوتگونه آنها نسبت به انقلاب اسلامي است. در آخرين نمونه هم هيچكس فراموش نكرده كه فتنه 88 و سرمايهگذاري براي استحاله و براندازي از درون توسط سفارتخانههاي انگليس و بقيه دفاتر سياسي كشورهاي غربي، برنامهريزي و اجرا شد. هاموند، وزير خارجه انگليس در تهران مهمترين اصل اعتقادي خود كه يك تراژدي يكصدساله در خاورميانه را با تأسيس و حمايت از رژيم صهيونيستي رقم زده، تأكيد ميكند و ارزيابي و سنجش رويكرد دولت روحاني را با نوع نگاه به اسرائيل ميداند و از سوي ديگر به دنبال خسارت وارد شده به سفارتخانه خود در تهران است كه به دليل واكنش دانشجويان به مداخلهگريهاي انگليس در فتنه 88 وارد شده است.
دكتر روحاني بر اين مسئله تأكيد دارد كه نبايد در گذشته باقي ماند و هاموند هم از ايران ميخواهد كه با نگاهي روبهجلو با يكديگر همكاري داشته باشيم. اگر رئيسجمهور محترم خواستار كنار گذاشتن مطالبات تاريخي از ظلم انگليسي بر ايران و ايراني است، وجدان ملي و حق سياسي و تاريخي مردم ايران چرا بايد همه خواستههايش را كنار بگذارد تا بدهكار روباه پير و استعمار انگليسي باشند؟ آيا آنچه هاموند در مصاحبه با بيبيسي در تهران در مورد «ظريفتر شدن» مواضع ايران نسبت به رژيم صهيونيستي گفته، همان كنارگذاشتن مباني انقلاب و اسلام و مطالبات تاريخي است كه دكتر روحاني بدان اصرار ميورزد؟
اين تجديدنظرطلبي و پاك كردن خواستهها و مطالبات ملي و تاريخي براي رضايت غرب و انگليس، در راستاي كدام سناريوي غربي است كه هويت تاريخي و مطالبات فرهنگي و سياسي و مالي ايران را نشانه رفته است؟ اگر تيم حكومتي تسليم نظريههاي توسعه اجتماعي و سياسي و اقتصادي غربي شدهاند، چرا با صراحت از مباني اعتقادي خود كه تجديدنظر در شاكلههاي اعتقادي و سياسي به عمل آوردهاند، سخن نميگويد؟ هنوز تكليف رد يا تأييد توافق هستهاي روشن نشده ولي يك موج گسترده كه دستاندركاران دولتي بدان دامن ميزنند، براي سونامي واردات كالاهاي اروپايي به ايران، فراهم شده كه روشن است با اقتصاد مقاومتي هيچ نسبتي ندارد و موج بيكاري و نابودي اقتصاد ملي را در پي دارد. آنچه توسط برخي چهرههاي حكومتي با صراحت در حال پيگيري است اينكه با ذوقزدگي به استقبال گرگهاي غربي رفته و اميدوارند، از پيامدهاي توافق هستهاي و احياي روابط معيوب با غرب، اهرمي انتخاباتي فراهم كنند. اين كاملاً روشن است كه انگليسيها، در تهران بودن و حضور در صحنه را براي احيا و تقويت شبكههاي ارتباطي و هدايتي با جريانهاي فتنه و ليبرال و واداده را در اولويت دارند و هيچ امتياز نفتي، بانكي و اقتصادي را قبل از انتخابات اسفندماه به تهران نخواهند داد و همانگونه كه هاموند اعلام كرده است اگر مقدمات (تعهدات ايران) توافق به خوبي پيش برود از بهار 2016 بايد منتظر تعليق برخي تحريمها باشيم.
آقاي دكتر روحاني و تيم حكومتي پس از توافق هستهاي تأكيد دارند كه منتظر حل مشكلات خود به اين زوديها نباشيد و آنچه از خلال هيئتهاي اروپايي كه به ايران سفر كردهاند و امواج اجتماعي توليد شده در بخشهاي بازرگاني ميتوان ثبت كرد اين است كه دولت محترم، پيوند با غرب و به ويژه برخي كشورها را اصل قرار داده و توسعه اقتصادي و مالي را در تعامل با غرب و برخلاف آموزههاي اقتصاد مقاومتي قرار داده است. عرصههاي همكاري و تعامل مشترك با هاموند آنچنان مضحك و فريبكارانه است كه صرفاً يك توهين به درك ملي ايرانيان بايد تلقي شود. همكاري مشترك با انگليس در مبارزه با داعش و تروريسم و راه حل سياسي در سوريه مبناي مذاكرات مهم با انگليسيهاست. چه كسي نيست كه نداند انگليس و غرب چه نقشي در ايجاد و حمايت و هدايت داعش و تروريست يا بحران سوريه دارند؟ آيا حال كه كارتهاي غربي در بنيانگذاري تروريسم و بحرانسازي در سوريه سوخته و به بنبست رسيده، قرار است با كمك ايران جايزه دريافت كنند؟ اگر قرار است اينگونه بحثها در بين باشد، آيا انگليسيها نياز به رايزني با ايران دارند يا بايد اقدامات ضدانساني و تروريستي در عراق و سوريه و منطقه را متوقف كنند؟ پس مسئله اين نيست كه بخواهند شكست را پذيرفته و سياستهاي خود را متوقف كنند بلكه با كارتهاي سوخته و با همراهي ديپلماسي تجديدنظرطلب، احتمالاً به دنبال راضي كردن غربيها در عراق و سوريه هستند. اين رؤيا تعبير ديگري دارد و سياستهاي نظام خدشهبردار نيست. اگر غرب به دليل شكست در سياست تحريم و فشار بر ايران، نيازمند مذاكره و توافق بوده و در اظهارات مكرر اوباما و جان كري بدان تأكيد كرده، رويكردهاي سياست خارجي آنچنان كه در قبال غربيها دنبال ميشود،تعبير وارونه از يك روايت واقعي در توافق هستهاي است. آنچه توسط آقاي شمخاني دبير محترم شوراي عالي امنيت ملي در ملاقات با هاموند اعلام شد، بايد مبناي سياستهاي دولت باشد كه «غرب قدرت ايران را درك كرده و بدان احترام بگذارد»، نه اينكه تيم حكومتي خود را در نياز حياتي به روابط با غرب احساس كرده و سرنوشت كشور را به آنها گره بزند تا امكان تكرار فتنه 88 را داشته باشند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۳۹۴ - ۲۱:۳۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]