واضح آرشیو وب فارسی:فارس: دکتر عبدالله گنجی
چرایی تحریف امام
برخی از همراهان اولیه انقلاب که با شور و حرارت امام را دنبال میکردند، وقتی پا به سن گذاشتند یا در مقاطع تحصیلات تکمیلی به تحصیل علوم انسانی پرداختند ، بین نحوه حرکت در مسیر امام و پایبندی به آموختههای غربی گرفتار آمدند.
بخش سوم در یادداشت قبلی به چهار محور از چرایی تحریف امام اشاره گردید که عبارت بودند از: 1- احساس عدم منزلت برخی انقلابیون سابق2- مرعوب فضای بینالملل شدن (بازگرداندن امام به عرف بینالملل) 3- قرار گرفتن برخی انقلابیون در تیررس قوه قهریه و قانونی کشور 4- عدم تحمل رویشهای انقلاب (حسادت) در این یادداشت به چند محور دیگر درباره چرایی تحریف امام خواهیم پرداخت. 5- عدم شناخت صحیح از چارچوب نظامسازی امام و قانون اساسی در صدر انقلاب اسلامی بدون تردید نظامسازی امام مبتنی بر مأموریتی بود که برای انقلاب اسلامی پیشبینی کرده بودند. وقتی الزامات، نیازمندیها و چگونگی پیگیری اهداف انقلاب اسلامی در قانون اساسی هویدا گردید، ناسازگاریها هم شروع شد. رفراندوم قانون اساسی در فروردین 1358 در مرحله اول و شکلگیری ساختار قانون اساسی در مرحله دوم باعث گردید، مخالفتها با اهداف نظام جمهوری اسلامی شروع شود اما جایگاه اجتماعی و سیاسی امام به گونهای بود که هر کس به تقابل با وی میپرداخت، از حیز انتفاع ساقط میشد، بنابراین برخی از همراهان دیروز امام که از انقلاب امام چیزی غیر از نظام دینی میخواستند به تفسیر اهداف امام از انقلاب پرداختند و انقلاب امام را در حد مجانی کردن آب و برق تنزل دادند. سعید حجاریان معتقد است، امام به دنبال ایجاد یک جمهوری مثل فرانسه بود. برخی دیگر بر این باور شدند که امام به دنبال نظام ولایت فقیه نبود و به همین دلیل در بدو ورود در قم مستقر شدند. تحریفکنندگان، هجرت امام از تهران به قم در اوایل سال 1358 را به معنی دوری امام از سیاست قلمداد کردند. حال آنکه همه حیات امام برای اثبات وحدت دین و سیاست بود، به همین دلیل روحانیونی که دخالت در سیاست را دون شأن فقیه میدانستند مورد غضب امام بودند. مرحوم مهندس بازرگان نیز تلاش نمود با به کارگیری واژه «دموکراتیک» به عنوان پسوند نظام جمهوری اسلامی به تحریف چیستی انقلاب بپردازد که با مخالفت جدی امام مواجه شد. ایشان با گنجاندن ولایت فقیه در قانون اساسی هم به مخالفت پرداختند و تا مرز تهدید به انحلال خبرگان قانون اساسی پیش رفتند اما امام مانع آن شد. 6-باور به تضعیف و انحراف دین در همسویی با سیاست شاهبیت حرکت سیاسی و الهی امام، اثبات عدم جدایی دین از سیاست بود، البته در غرب جدید و خصوصاً در حوزه صاحبنظران «قرارداد اجتماعی» نسبتهای متفاوتی از رابطه دین و سیاست وجود دارد که از جمله آن میتوان به: 1-تفکیک دین و سیاست 2-سازگاری دین و سیاست 3-غلبه سیاست بر دین 4-غلبه دین بر سیاست و 5-هستی سالاری این دو اشاره کرد. دیدگاه حضرت امام درباره نسبت دین و سیاست هیچ یک از گزینههای مذکور نیست. امام معتقد به «وحدت دین و سیاست» است. از دیدگاه امام دین زایشگاه و مولود سیاست است و سیاست بخشی از دین است، بنابر این برخی از همراهان اولیه انقلاب که با شور و حرارت امام را دنبال میکردند، وقتی پا به سن گذاشتند یا در مقاطع تحصیلات تکمیلی به تحصیل علوم انسانی پرداختند یا با مدلهای رابطه دین و سیاست و نظرات هابز، لاک، روسو، مارکس وبر، هابرماس و... آشنا شدند، بین نحوه حرکت در مسیر امام و پایبندی به آموختههای غربی گرفتار آمدند. از یک سو تلاش میکردند امام را به عنوان یک چهره رحمانی - دموکراتیک به غرب معرفی نمایند و از سوی دیگر تأکید امام بر محتوای اسلام و استکبارستیزی مانع اجرای نقشه آنان میشد، بنابر این برای عبور محترمانه و بدون پرخاش از امام، به تبیین رهیافتهای غرب درباره رابطه دین و سیاست پرداختند و با احتیاط وارد تحریف امام شدند. طرح «پروتستانتیسم اسلامی» از سوی اصلاحطلبان و خصوصاً هاشم آغاجری در خانه معلم همدان (1381)،و طرح جمهوریخواهی اکبر گنجی و همچنین طرح اسلام رحمانی با هدف سازگار کردن اسلام و لیبرالیسم از همین زاویه بود. مدعای این جماعت این است که تأکید بر دین سیاسی موجب آسیب به دین میشود و عرفیگرایی باعث قلب ماهیت آن خواهد شد. حال آنکه در دیدگاه امام تأکید بر دین خود سدی برای نغلتیدن در وادی عرفیگرایی است. مثال آوری این دسته دو آبشخور دارد؛ اول قیام مارتین لوتر در اروپای قرن شانزدهم میلادی و دوم مخالفت با «امری قطعی» در معرفت نسبی است، بنابر این چون امر دینی از قطعیت و دائمی بودن برخوردار است، نمیتواند با سیاست معرفت همسو شود، لذا تابعین معرفت نسبی، امام را طوری تفسیر میکنند که با رهیافتهای غرب در نسبت دین و سیاست در تضاد نباشد. اما ماحصل این پرستیژ خواهی روی دیگری دارد و آن انحراف در رابطه دین و سیاست از نگاه امام خمینی است. 7- عدم امکان اجماع رفاه – مبارزه در اندیشه امام و تعارضات برخی انقلابیون در مواجهه با دوگانه مذکور در سبد ارزشی اسلام، رفاهزدگی امری مذموم و مبارزه در راه باورها و اعتقادات الهی امری مقدس است. امام خمینی بر این باورند که «تا کفر و شرک هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم» و بارها خطاب به ملت میفرمودند: «شما قدری مشکلات را تحمل نمایید تا مسئولین به امر صدور انقلاب بپردازند» و از طرفی در سال پایان حیات خویش خطاب به مسئولین میفرمودند: «کمربندها را محکم ببندید که ما هنوز در آغاز مبارزه جهانی خود علیه شرق و غربیم» یا میفرمودند: «خود را برای یک مبارزه علمی و عملی تا رسیدن به اهداف عالیه انقلاب اسلامی آماده نمایید.» امام شرط این مبارزه مستمر را نغلتیدن در وادی رفاه میدانستند و میفرمودند: «کسانی که بر این باورند که رفاه و مبارزه با هم سازگارند، آب در هاون میکوبند.» از طرفی برخی از انقلابیون با عبور از دهه اول انقلاب و تحمل خستگیهای مبارزه و جنگ به سمت «زندگی بهتر» رفتند و همانند دهه دوم و سوم بعد از پیامبر چرب و شیرینی زندگی در خانواده و بعضاً خود آنان رخنه کرد. چون افکار عمومی رفاه زدگی را مذموم میداند، جسارت فریاد مصرفگرایی یا لذتپرستی را ندارد اما در گفتمان، تصمیمات و نگرش آنان دیگر بویی از مبارزه نیست. وقتی به رفتار و مطالبات امام میرسند برای گرفتار نیامدن در آن بخشی از اندیشه امام را برجسته و بخشی را به کلی نادیده میگیرند. در نتیجه رفاه نسبی آنان باعث کمرنگ شدن مبارزه میشود. نگارنده شخصاً از یکی از مسئولان سابق و عالی کشور درباره کمرنگ شدن شعارهای انقلابی در کلام و رفتار ایشان سؤال کردم و پاسخ شنیدم که :«این حرفها مال عدهای خاص است مردم میخواهند زندگی کنند.» به ایشان عرض کردم: امام بحث نسبت مبارزه و رفاه را برای مردم نمیگوید بلکه مسئولین را به گرفتار نیامدن در این دام متذکر میشوند که پاسخ موجهی ندارد، بنابراین وقتی مدیران کشور از سرمایه هزار یا چند صد میلیارد تومانی برخوردار باشند چطور میتوانند به مبارزه با استکبار و پرداخت هزینههای آن فکر کنند؟ لذا یا پشت شعار زیبای رفاه برای مردم مخفی میشوند یا مبارزه را مسکوت میگذارند. امام در این باره میفرمودند: «آنان که میگویند مردم از مبارزه خسته شدهاند خودشان خسته شدهاند و از اول هم خسته بودند.» از طرفی مدیر نظام جمهوری اسلامی هستند و نمیتوانند به صورت علنی از امام عدول نمایند. بنابر این به تفسیر و تأویل امام میپردازند تا آنچه خود میپسندد از امام بسازند. ادامه دارد....
94/06/01 - 00:05
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]