واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
غیبت افشارزاده در استقلال و معضلی به نام «مدیرخواندهها»
روز نو : بهرام افشارزاده مدیری است که نبودش بیش از بودنش احساس میشود. در هیاهوی «مدیرخواندهها»ی استقلال، چه کسی هوای هواداران را دارد؟ زمانی که بحث آمدن بهرام افشارزاده به حوزه مدیریتی فوتبال مطرح شد کمتر کسی باور میکرد او مدیریت یک باشگاه را بپذیرد، چراکه سابقه کاری افشارزاده کاملا پر بود از ریاست فدراسیون و پستهای مدیریتی کلان در ورزش ایران و تقریبا همه افشارزاده را یک مدیر بالادستی میشناختند و مدیریت یک باشگاه فوتبال را از چند جهت برای او مناسب نمیدیدند؛ جنبههایی که این جا مورد بحث ماست:نکته اول در نظر مخالفان حضور افشارزاده در رأی هرم مدیریت باشگاه استقلال سابقه مدیریتی بالای او به عنوان مدیر کلان ورزشی بود. آنها اعتقاد داشتند توان مدیریتی افشارزاده بسیار بیش از یک باشگاه فوتبال است و در صورت استفاده از او در چنین پستی ظرفیت بالای او برای مدیریت کلان ورزش از دست میرود. دقیقا به دلیل شناخت همین خلاء بود که محمود گودرزی وزیر ورزش و جوانان امسال افشارزاده را به عنوان مشاور ارشد خود منصوب کرد.نکته دوم محدودیت بالای کار در یک باشگاه فوتبال و به ویژه استقلال بود. آنقدر بر شیپور مسائل اقتصادی این باشگاه دمیده شد که دیگر کودکان هوادار استقلال هم میدانند این باشگاه چقدر بدهی دارد و چقدر از نظر امکانات ضعیف است. در چنین وضعی توان مدیریتی فردی چون افشارزاده اصلا به چشم نمیآید. عدم تمایل افشارزاده به ادامه همکاریاش با استقلال - بنا بر مصاحبههایی که اخیرا انجام داده - حکایت از خستگی او دارد.سعدی در گلستان حکایتی دارد بر این اساس که پادشاه شکست خورده یک کشور دلیل نابودی مملکت خود را سپردن کارهای کوچک به افراد بزرگ و کارهای بزرگ به افراد کوچک دانسته است. مدیریت استقلال برای افشارزاده کوچک بود و شاید به همین دلیل هم پس از یک فصل کار در این باشگاه، حالا از رفتن دم میزند.درست است که افشارزاده مدیر بزرگ و کارنامهداری است اما استقلال هم باشگاه پرطرفداری است و هواداران این تیم انتظار دارند تیم محبوبشان در بهترین شرایط باشد. اما اگر درست نگاه کنیم اوضاع استقلال را از این جهت مناسب و مساعد نمییابیم.مدیرعامل باشگاه دلش با تیم نیست و میخواهد برود. به دلیل گرفتن پست مشاور در وزارت ورزش حضور فیزیکی کافی در استقلال ندارد و تمام وظایفش را نظری جویباری، بهرام امیری و دیگران انجام میدهند و عملا دیگران هستند که در استقلال تصمیم میگیرند. تناقض گویی در باشگاه بیداد میکند. یک عضو هیات مدیره از مظلومی میخواهد درباره باخت به ذوب آهن جوابگو باشد، افشارزاده میگوید نیازی نیست، افشارزاده از کرار انتقاد میکند و میگوید به درد نمیخورد، این بار مظلومی مخالفخوانی میکند و این مسیر همچنان ادامه دارد.این روزها که استقلال از نظر فنی وضعیت نسبتا خوبی دارد و به ظاهر این ضعف و نقصها خود را نشان نمیدهند. تا وقتی تیم روزهای خوبش را سپری کند و برنده باشد، همه چیز به ظاهر خوب است اما قطعا استقلال در طول فصل روزهای سختی هم خواهد داشت. آن وقت است که مشکلات درونی و مدیریتی باشگاه چون زخمی سر باز میکند و بدنه تیم را ضعیف میکند. استقلال این روزها بیمدیر اداره میشود. هرچند نام بزرگی بالای سر باشگاه هست. در استقلال فصل پانزدهم لیگ برتر همه مدیر هستند و خود مدیر در باشگاه نیست. در حالی که افشارزاده در ساختمان سئول به وزیر مشاوره میدهد، مدیران خودخوانده در استقلال به جای او تصمیم میگیرند، نقد میکنند، تشویق میکنند و نظر میدهند.مساله اصلی درباره استقلال این است که وزارت ورزش به عنوان متولی این باشگاه و هیات مدیره باشگاه به عنوان بازوی اجرایی دو راه پیش رو دارند. اول اینکه به حرف دل افشارزاده گوش دهند و مدیر دیگری را به جایش بنشانند تا استقلال زیر نظر یک مدیر اداره شود؛ مدیری که حضور هم داشته باشد و تنها یک اسم نباشد.راهکار دوم این است که افشارزاده به عنوان مدیرعامل باقی ماند اما حضورش در باشگاه بیشتر کند و به جای پرداختن به مشاغل مختلف و سرگرم شدن به دلمشغولیهای متعدد، همه حواس خود را جمع استقلال کند.بلبشوی مدیریتی در باشگاه استقلال و وجود تصمیمگیرندگان متعدد به جای یک مدیر، در روزهای سخت طول فصل و در هنگام ناکامیها و باختهای احتمالی بعدی زیر پای استقلال را خالی میکند و آن وقت برای پیدا کردن راه حل دیر است. آن روز تا افشارزاده بخواهد خود را از «سئول» به «سعادت آباد» برساند، استقلال منکوب مشکلات و درگیریها شده است.
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۸:۳۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]