واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فرهنگ لغت آزادگان در اسارت
آزادگان در داخل اردوگاه و در روزهاي اسارت همچون يك اجتماع در كنار هم زندگي ميكردند و سبك زندگي مخصوص به خود را داشتند. درك اين سبك زندگي و قوانين براي كساني كه شرايط آن روزهاي آزادگان را درك نكردهاند كمي سخت به نظر ميرسد ولي با نگاهي به آن ميتوان نكات جالب توجهي برداشت كرد. يكي از اين موارد اصطلاحات خاصي است كه آزادگان در اسارت به كار ميبردند. اصطلاحاتي بكر كه ساخته و پرداخته شرايط آن زمان بود و با خواندنش حال و هواي آن سالها زنده ميشود. البته بعضي از اين واژهسازيها پس از ورود آزادگان به كشور در ميان مردم جا افتاد و بقيه هم با خلاقيت آزادگان در ساختن اصطلاحات مختلف آشنا شدند. «ارتش قلي» يكي از اصطلاحات پركابرد آزادگان بود. دليل واژهسازي آن هم اين بود كه قلي، مترادف «ابولي»، اسم مستعار صدام حسين بود و در اردوگاه وقتي قصد صحبت از ارتش عراق بود از لفظ «ارتش قلي» به منظور گمراه ساختن جاسوسان استفاده ميشد. «احسنت» هم از اصطلاحاتي بود كه آزادگان هنگام جمع شدن دور هم ميگفتند. اين كلمه شكل جدا شده «احسنت» است و هرگاه شخصي قصد تحسين طنزآميز ديگري را داشت، اين كلمه را به اين شكل ادا ميكرد و اين يك شوخي بود؛ يعني اوّل «اَحْ» را ميگفت و بعد «سنت» را اضافه ميكرد. «آمپول ضد عاشورا» هم به اين دليل كاربرد داشت كه هنگام فرا رسيدن ايام عزاداري سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين(ع) نيروهاي عراقي به منظور جلوگيري از برپايي مراسم سوگواري و براي كِسِل كردن آزادگان، تحت عنوان پيشگيري از كزاز، اقدام به واكسن زدن اسرا ميكردند كه به نام آمپول و واكسن ضد عاشورا در اردوگاهها معروف شده بود. آسمان ابري است (آفتابه را آب كنيد) هم اصطلاحاً رمزي بود براي مطلع ساختن سايرين از وجود نگهبانان عراقي و افراد ستون پنجم و آنتنها در محوطه آسايشگاه. «يوم الورود» هم به اولين روز ورود برادران آزاده به اردوگاه گفته ميشد كه از ايام به يادماندني در زندگي هر شخص آزاده بود. از ديگر اصطلاحات آزادگان «آژ- يخ» بود. اين كلمه اسم رمزي بود كه در مورد يكي از جاسوسان نفوذي دشمن به كار برده ميشد تا سايرين را از حضور او مطلع سازند. كار روزانه اين شخص گشتزني و جمعآوري خبر براي عراقيها بود. «آب و علف» به نوعي غذا اطلاق ميشد كه محتويات و مخلفات آن فقط شامل آب و علف (به اصطلاح سبزي) بود و عراقيها آن را به عنوان قرمه سبزي در برنامه غذايي اردوگاه موصل ۱ قرار داده بودند ولي اثري از گوشت، سبزي و... در آن ديده نميشد. آب از نو ميآيد (هوا صليبيه) هم اصطلاحي بود كه هر زمان كه بازرسان صليب سرخ جهاني جهت بازديد به اردوگاه ميآمدند، نيروهاي عراقي نيز آب لولهكشي اردوگاه را وصل ميكردند و آب جريان مييافت. به همين جهت براي اطلاع سايرين از بازديد صليب سرخ، اصطلاحاً گفته ميشد «آب از نو ميآيد».
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۵۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 101]