تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایق‌سواری تالاب انزلی؛ تجربه‌ای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816818692
«خواب ذوزنقه»؛ ایوب صادقیانی؛ چشمه
واضح آرشیو وب فارسی:الف: «خواب ذوزنقه»؛ ایوب صادقیانی؛ چشمه
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۳:۲۹
خواب ذوزنقهنوشته: ایوب صادقیانی ناشر: چشمه، چاپ اول ۱۳۹۳۷۵ صفحه، ۵۸۰۰ توماناین کتاب را فروشگاه اینترنتی شهر کتاب تا یک هفته پس از معرفی، با ۱۰% تخفیف ویژه عرضه می‌کند، در صورت تمایل اینجا کلیک کنید.****ایوب صادقیانی به سال ۱۳۶۱ به دنیا آمده و ازجمله شاعران جوان و مستعد نسل خود محسوب می شود. «خواب در ذوزنقه» عنوان مجموعه اشعار اوست که به همت نشر چشمه منتشر شده است. این کتاب در دربرگیرنده ۴۱ شعر سپید که صادقیانی در دهه هشتاد سروده است. آدم‌های بالقوه، حیف، گنجشک گیج، سرنوشت، جدایی، معجزه‌های موازی در خیابان‌های متواتر کابوس، مرگ تدریجی، چهار راه، تبصره، اتهام، آواره، فرشته‌ی نجات، شبیخون، از جنوب تا چشم‌های درشت، یک در هزار، از پشت فرمان، قاب ۱۱، از چشم تو، کودتا، روابط اثبات شده، تبصره و... از جمله عناوین اشعار او در این کتاب است.صادقیانی در این اشعار سیمای شاعری اجتماعی‌نگر را از خود به نمایش گذاشته که با فاصله گرفتن از مفاهیم انتزاعی به مضامینی برگرفته از زندگی پیرامون خود نظر داشته است. اشعار او اغلب برخوردار از ساختاری روایی اند و کمتر به مفاهیم ایستا در آنها توجه شده است. در بخشهایی از این کتاب می خوانیم: قاب ۹جشن تمام شد عزیزممهمان‌ها به خانه‌های خود رفته‌اندو فردابرای رسیدنِ به ادارهدر ترافیک سنگینیگیر خواهند کرد آشغال‌ها را باید جمع کنیمو کم کم پیر شویم آوارهخیابان‌های جمعه شهر روی سرم چکه می‌کنندمیان برج‌های بلند سرپناهی مِ‌خواهمتا مرا داز دست به سقفش میخکوب کندو زیر پایم ارتفاعی تامرگ سکوت مرا بشکند هرگزهرگز موضوعی برای زندگی کردن نداشته‌اممگر تیغ کشیدن بر وسوسه‌ی مرگکسی نیست مرا به زبان مادری صدا کند؟از مادرم سال‌ها رد شده‌امو هایدااصلا نگران سردی غذای من
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 210]
-
گوناگون
پربازدیدترینها