واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آموزش مبتنی بر جستجوگری
آموزش مبتنی بر جستجوگری یک نوع آموزش دانش آموز محور است که بر پرسیدن سوال تمرکز دارد. اول اینکه در این نوع آموزش معلمان محوریت خود را در کلاس از دست می دهند آنها دیگر بالای کلاس نمی ایستند و سخنرانی نمی کنند و برای هر سوالی پاسخ ندارند و دوم اینکه تمرکز کلاس بر سوال جواب هایی که معلمان می پرسند و خودشان به آنها جواب می دهند نیست. در این نوع آموزش دانش آموزان تشویق می شوند که سوال بپرسند و وظیفه معلم هم این نیست که به سوالات پاسخ گوید بلکه وظیفه او این است که دانش آموزان را تشویق کند که " دانش آموزان عزیز من اول از همه سعی کنید که سوال بپرسید و از آن مهم تر سعی کنید به کمک همدیگر و با کمک روش های علمی برای سوالات خود پاسخ پیدا کنید" معلمان سعی می کنند که بعد از اجرای یک دوره درسی دانش آموزانشان بتوانند تشخیص دهند که حفظ کردن جواب سوالات که توسط معلم داده شده ارزش زیادی ندارد آنچه مهم است پرسیدن سوال است و نحوه برخورد آنها برای یافتن پاسخ آن. در این روش بجای اینکه بر حفظ کردن جواب آخر سوالات تمرکز داشته باشیم بر فرایند ایجاد پرسش، فرایند نحوه برخورد با پرسش و فرایند علمی حل آن تمرکز می شود.معلمان به دانش آموزان می گویند" این که چه پرسیده اید مهم نیست اینکه بپرسید مهم است. اینکه جواب پرسش شما چیست مهم نیست اینکه چگونه سعی می کنید برای پرسش خود پاسخ منطقی پیدا کنید مهم است".
این سبک از آموزش چه تغییر رفتاری روی دانش آموزان ایجاد می کند؟ انتظار می رود دانش آموزانی که بمدت طولانی در چنین محیط آموزشی قرار می گیرند رفتار های ذیل را بروز دهند: • به توانایی های یادگیری خود اعتماد دارند: بعبارتی برای یادگیری منتظر معلم نمی ماند. زیرا عادت کرده اند که خودشان سوال مطرح کنند و خودشان برای حل سوال خود روشی پیدا کنند و خودشان دست بکار شوند تا از روشی که پیشنهاد کردند برای سوال خود پاسخی پیدا کنند. • به روش حل مساله خود افتخار می کنند: برای روشی که برای حل مساله بکار بردند احترام قائلند زیرا آنرا برای خود می دانند، به کار آمدی آن ایمان آورده اند. • از یافتن ارتباط بین چیزهای مختلف لذت می برند: از اینکه می توانند بین دو عامل مختلف ارتباط برقرار کنند لذت می برند زیرا که فهمیده اند با پیدا کردن عوامل موثر در یک پدیده یک گام به فهم آن پدیده و حل مساله مربوط به آن پدیده نزدیک شده اند. • به قضاوت خودشان در مورد یک مساله اعتماد دارند: به عبارتی منتظر نیستند که از معلم یا شخص ذی صلاحی پاسخ مساله های خود را بپرسند. بلکه برای یافتن جواب به استنتاج خود متکی اند. زیرا یاد گرفته اند که پاسخ تمام سوالات در دست معلم نیست و خودشان مستقلاً می توانند برای سوالات خود پاسخ پیدا کنند. • از اینکه اشتباه کنند ترسی ندارند: آنقدر در حین یافتن سوالاتشان اشتباه کرده اند که ترسشان ریخته است. آنها فهمیده اند که ارزش سعی برای پیدا کردن جواب و روش حل مساله مهم تر از پاسخ انتهایی است لذا از اینکه جواب غلط بدهند از چیزی نمی ترسند . آنها فهمیده اند که خیلی وقتها فرضیه هایی که در حین حل یک مساله داده می شود غلط از آب درمی آید پس ترسی از جواب دادن ندارند. • در جواب دادن به سوالات عجله ایی ندارند: آنها فهمیده اند که دانستن پاسخ سوالات مهم نیست زیرا آنقدر در دنیا سوال وجود دارد که هیچ کس نتواند ادعا کند که پاسخ تمام سوالات عالم را بلد است. آنها فهمیده اند که آنچه مهم است نحوه برخورد با سوالات است. از طرف دیگر در طی یافتن پاسخ سوالات، سختی های راه باعث شده است که متوجه شوند جواب اولیه ایی که به ذهنمان می رسد فقط یک فرضیه است و تا آن فرضیه اثبات نشود اعتباری ندارد پس چرا باید برای گفتن فرضیه ایی که هنوز اعتباری ندارد اینقدر عجله کرد. بخش پژوهش های دانش آموزی - تهیه: فطیرخورانیتنظیم: نسرین صادقی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 271]