واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: عرفان ،معرفت و تزکیه در دنیای آیت الله بهجت
آیت الله محمدتقی بهجت اردیبهشت ماه سال 88 به دیار باقی شتافت، مروری گذرا به زندگی و ویژگیهای رفتاری ایشان تأکیدی است بر اینکه در اوج بود ولی خود را هیچ میدانست، فقط طلبه بود.تمام افرادی که با این عارف بزرگ ملاقات کرده علاوه بر بهره مندی از مقام علمی ، روحیه معنوی وی را مورد تصدیق قرار دادهاند. مرحوم بهجت شخصیت ممتاز عرفانی بود. دنیای وی دنیای معرفت، عرفان و تزکیه بود.همه افرادی که به خدمت وی رسیده بودند جدا از مرتبه علمی، از تربیت روحانی این بزرگوار ،بهره مند می شدند. تربیت روحی در کنار تربیت علمیدر کنار این مسئله، بعد عرفانی شخصیت وی نیز در کنار مقام علمی به مرتبه رفیعی رسیده بود. آیت الله مرحوم بهجت از شاگردان علمای برجسته و معروف نجف بود و توانست در کنار تربیت علمی تربیت روحی خود را نیز ارتقا دهد.در بعد عرفانی نکات بسیار برجسته ای می توان در مورد شخصیت وی بیان کرد. تأیید و دفاع از انقلاب اسلامی ، امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری نکات بسیار روشنی در زندگی این عالم فرزانه است. آیتالله بهجت معارف نظری را با معارف عملی درآمیختآیت الله بهجت، سادهنشینی بود که معارف نظری را با معارف عملی در آمیخت. مرحوم آیت الله بهجت از شاگردان مرحوم آیت الله اراکی و آیت الله بروجردی بود. ایشان در سطح عالی اجتهاد خبره شده و در این امور تدریس میکردند. هنر ایشان این بود که معلومات خود را به رخ دیگران نمیکشید. نوعی اخلاق و عرفان در درسهای ایشان مبرز بود.بعد از فوت آیت الله خویی علمایی از جمله آیت الله محفوظی و آیت الله مصباح و آیت الله شیرازی ایشان را برای مرجعیت معرفی کردند. وی مردی عارف و در زندگی بسیار قناعت پیشه بود. پسرانش محمد آقا و علی آقا هر دو از محضر ایشان فیض بردند و اکنون خود در عرفان دستی دارند.ایشان کم حرف بودند و وقتی حرف میزدند همگان به سواد و کرامات ایشان پی میبردند. معارف دینی همچون فقه، اصول و کلام را با اصول عرفانی در آمیخت و با تصوف عملی همراه کرد. کمتر مجتهدی همانند ایشان توانست معارف نظری را با معارف عملی بیامیزد.از خصوصیات بارز اخلاقی ایشان این بود که کمتر به تشریفات و آداب و رسوم دیدارهایش میپرداخت و ساده نشین بود، آن هم در شرایطی که تشریفات و وقت دادنها مد شده است . مرد بزرگی که فقط خود را طلبه میدانستآیت الله محمدتقی بهجت اردیبهشت ماه سال 88 به دیار باقی شتافت، مروری گذرا به زندگی و ویژگیهای رفتاری ایشان تأکیدی است بر اینکه در اوج بود ولی خود را هیچ میدانست، فقط طلبه بود.هرگز در طول عمرش کسی را به خود نخوانددر کودکی ممتاز بود و در درس جدیاشهد انک فاضل...سید علی آقا قاضی به فاضل بودنش شهادت داده بود. آرام بود و سر به زیرعزت و سربلندی اش از افتادگی و متانتش نمی کاست. سالخورده بود...اما از نورانیت و معصومیتش نکاسته بود . هرگز...هرگز در طول عمرش کسی را به خود نخواند .
از عطایای الهی اشکه می پرسیدی می گفت: اگر خداوند عطیه ای داد، گفتنی نیست . در اوج بود...ولی خود را هیچ می دانست، فقط طلبه بود. جلسات درسش را مباحثه می نامید و شاگردانش را هم مباحثه ای می خواند . 117بار رساله اش چاپ شدهفت مرتبه که حتی نام خود را ننوشت. بعد هم با اصرار قبول کرد که بنویسند : " العبد محمد تقی بهجت ". آثار علمی فراوانی داشتاما اجازه نشر نمی داد. می گفت: آثار علمای گذشته و بزرگان، هنوز بر زمین مانده است . در علم و تدریس و عبادت... هر آنگونه بود که هر کس هر کدامش را که می دید، دیگری را باور نداشت. یک ساعت و نیمپیش از فجر بیدار می شد، به استغفار و مناجات می پرداخت، به خواندن قرآن و تدبر در آن و نماز شب معتقد بودعبادت ممد مطالعات هستند. می گفت عبادت زمان لازم برای مطالعه را به یک پنجم تقلیل می دهد . عباداتشدر شبانه روز جمعا یازده یا دوازده ساعت طول می کشید. روزهای پنجشنبه و جمعه و روزهای مخصوص بیشتر هم می شد . در تمام عمراز ساده ترین و کم هزینه ترین غذاها استفاده می کرد. دو سوم غذایش نان و چای بود . خواب و استراحتشدر شبانه روز به چهار ساعت هم نمی رسید که یک سوم آن هم نشسته بود . سخندان بود...بسیار کوتاه و خلاصه سخن می گفت. عصاره گو و اشاره گو بود نه سخنران. به هیچ کرامتیاز خود اعتراف نکرد و در تمام عمر آنها را پوشاند . کرامات خود را پوشاند که تا زنده است به او نچسبانند و رازش با خدا فاش نشودبرای لحظاتش همبرنامه داشت، دائم در کار و تلاش بود .
از حرم رفتنهای هر روزشچنان قوت می گرفت که برای همه مشهود بود و با قبل از حرم رفتنش تفاوت قابل ملاحظه ای داشت. با همه مسلمانان مهربان بودبیشتر از آنچه برای خودش بود می گفت : اگر برای مسلمانان چین دعا نکنیم ، مسلمان نیستیم گرفتاری مسلمانان، گرفتاری او بود . در تمام عمرکرامات خود را پوشاند که تا زنده است به او نچسبانند و رازش با خدا فاش نشود . از شهرگریزان بود، در کتاب یا مجله ای هم نمی خواست اسمش را بیاورند چه به رسانه های تصویری . مراقبه...را شرط ترقی می دانست و ساعت به ساعت، لحظه به لحظه ،آن به آن به آن توصیه می کرد و خود تا آخرین ساعات زندگی مادّی اش ، این مراقبتد ائم و لحظه به لحظه اش را داشت و لحظه ای رها نکرد . شاید سالها وقت لازم باشد تا یکایک رفتار و اعمالش را فهمید و به حقیقت آنها پی برد .فرآوری: زهرا اجلالبخش دین تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 343]