واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
کدومشون يوزارسيف ترن؟ نويسنده:مهدي معزي همه کساني که قرار بود يوسف باشند. حميد رضا پگاه الان چهره شناخته شده اي است. البته اشتباه نکنيد! او قرار نبوده بازيگر يوسف باشد. اسمي هم از او براي بازي در اين نقش به ميان نبوده. بحث حميدرضا پگاه در سال 83 براي اين در پروژه يوسف مطرح شد که يک تجربه ناموفق بود در سريال تفنگ سرپر. پگاه که روزگاري در مقام دستيار تدارکات فعاليت مي کرده -به عنوان بازيگر ناشناخته با چهره اي تازه - عهده دار نقش اول سريال عظيم تفنگ سرپر مي شود اما هميشه از اين انتخاب، با عنوان تجربه ناموفق در پروژه هاي بزرگ ياد مي شود. سينما فيلم و دستياران سلحشور هم براي اينکه تلويزيون دچار گزيدگي دوباره نشود، با بازيگري غيرحرفه اي مخالفت کرده و به بازيگرهاي موجود توصيه مي کردند. به همين خاطر بازيگراني مثل محمد رضا گلزار، پارسا پيروزفر و امين زندگاني را به طور جدي به سلحشور پيشنهاد دادند. از جدي ترين گزينه ها امين زندگاني بود که به خاطر سابقه بازي در نقش هاي تاريخي و چهره شبه معصومش به ايده آل گروه نزديک تر بود اما اين افراد هيچگاه به مرحله پيشنهاد از طرف پروژه يوسف هم نرسيدند؛ چرا که فقط يک مخالف داشت به نام فرج الله سلحشور. اين يوزارسيف تر نبود؟ يکسري چيزها معادله ندارد. حداقل اينکه ما نمي توانيم معادله اي براي آنها بچينيم. مثلاً يکي بازيگر نقش يوسف پيامبر مي شود و اصلاً مسير زندگي اش تغيير مي کند، اتفاقي که مي توانست براي هر فرد ديگري بيفتد ولي حالا نيفتاده و او همان آدم سابق است. اگر اين خرق عادت در زندگي مثلاً پدرام کريمي مي افتاد، او الان سر صحنه فلان فيلم بود اما او در دفتر کاري اش نشسته تا جواب ما را با رويي خوش بدهد. اصلاً مثل ما فکر نمي کند و يک ذره حسرت يوسف بودن را نمي خورد. همه چيز را به حساب تقدير و اينجور حرف ها مي گذارد. انگار نه انگار که او بازيگر اول يوسف پيامبر بوده و مصطفي زماني جايش را گرفته. «من و کوروش تهامي جز گزينه هاي اصلي اين نقش بوديم. کوروش تهامي پاي صحبت نيامده بود و فقط من مانده بودم. عکاسي و فيلمبرداري کردند و به اصطلاح از تست تصوير نمره قبولي گرفتم.» او از آن روزهايي گفت که قرار بوده بازيگر نقش يوسف باشد ولي.... «دو، سه جلسه با آقاي سلحشور درباره نقش يوسف صحبت کرده بوديم. چند جلسه اي هم براي تمرين شمشير بازي و سوار کاري رفته بودم اما نمي دانم چه اتفاقي افتاد که ناگهان رابطه ام با گروه کات شد. يادم هست تا لحظات آخر که قرار بود کاراستارت بخورد خبري از مصطفي زماني نبود.» کريمي درباره ورودش به پروژه يوسف پيامبر هم گفت: «آقاي عطاءالله سلمانيان، دستيار آقاي سلحشور من را در «چهل سرباز» به صورت اتفاقي ديدند. گفتند بيا سر کار يوسف کارت دارم. بعد من را به آقاي سلحشور معرفي کردند و تست تصوير دادم.» اما اين پرسه براي پدرام کريمي با خوشي تمام نشد تا شخص ديگري در سکوي پرتاب يوسف شدن قرار بگيرد. اتفاقي که خيلي از اطرافيان سلحشور با آن مخالف بودند و اعتقاد داشتند که پدرام کريمي از هر لحاظ يوسف تر بود. زير تيغ بود بعد از رد شدن سه گزينه جدي، دستياران سلحشور هر روز يک اسم از گردونه بازيگران حرفه اي که وجود داشت بيرون مي آوردند اما يوسف به دل سلحشور نمي نشستند و مطرح نشده رد مي شدند. البته بازيگري هم بود که اين مرحله را رد کرد؛ اما به مرحله تست تصوير و گريم نرسيد و فقط اسمي از او مطرح بود. کوروش تهامي که دستيار سلحشور، سيد مهدي فرخ پور اصرار زيادي داشته تا او هم شانس اش را امتحان کند. موضوعي که تهامي هم آن را تاييد مي کند: «بله؛ سيد مهدي چندين بار با من تماس گرفت و فقط همين صحبت تلفني انجام شد.» اما انگار قسمت نبوده که او يوسف باشد، چرا که تهامي درباره آن مي گويد: «دو مرتبه در تايم هاي مختلف با من تماس گرفتند. من با سيد مهدي چندين همکاري داشتم و با لطفي که به من داشت، من را به آقاي سلحشور پيشنهاد داده بود. مي دانستم که پروژه سريال «حضرت يوسف» سنگين است و بازيگر نقش اول هم بايد تمام و کمال در خدمت پروژه باشد اما من آن زمان در سريال «زير تيغ» هم نقش مهم و پر رنگي داشتم که تقريباً تمام وقت مرا در طول هفته پر مي کرد، به همين خاطر وقتي براي سومين بار با من تماس گرفتند، تشکر کردم و از پذيرفتن اين نقش عذرخواهي کردم.» و اينگونه بود که خط قرمزي روي اين گزينه کشيده شد. بدون سوء سابقه بحث هاي گروهي وجود داشت اما کسي که در آخر تصميم مي گرفت، فرج الله سلحشور بود. او يک تنه عهده دار سه پست مهم در يک پروژه تاريخي و عظيم بود؛ نويسندگي، کارگرداني و تهيه کنندگي. او هر چه مي گفت، بايد به همان شکل انجام مي شد. و گرنه... سلحشور اعتماد داشت که بازيگر يوسف پيامبر نبايد چهره شناخته شده اي در بين مردم داشته باشد تا تصوير قبلي از او در اذهان به وجود بيايد. البته او معيار ديگري هم براي کار کردن داشت که در گفت و گو با روزنامه باني فيلم آن را مطرح کرد؛ «فقط با کساني کار مي کنم که اهل نماز باشند.» چالش زليخا اول از همه جلوي اسم بازيگر زليخا نوشته شده بود؛ ليلا بلوکات اما تصادفي که براي او پيش آمد باعث شد تا گروه به فکر بازيگر جايگزين بيفتد. سلحشور تصميم داشت تا بعد از انتخاب بازيگر غير حرفه اي براي نقش يوسف پيامبر، براي نقش زليخا هم چنين اتفاقي را رقم بزند، تا جايي که فردي از کرمانشاه براي بازي در نقش زليخا تست داده بود و قرار بود بازيگر اول هم باشد اما اطرافيان سلحشور اين قدر او را تحت فشار قرار دادند تا از اين انتخاب صرف نظر کند. سرانجام هم اين کار صورت گرفت تا بحث بازيگري حرفه اي مطرح شود. اول از همه اسم بهنوش طباطبايي از گردونه بيرون آمد. او تست گريم هم داد، اما سلحشور از اين انتخاب راضي نبود. بعد از او نوبت فاطمه گودرزي شد. او اين قدر رقم قرار داد را بالا مطرح کرد که در همان ابتداي صحبت خط قرمزي روي نام او کشيده شد؛ در خواست دستمزدي بين 10 تا 12 ميليون در ماه! بعد از رد شدن از اين نفرات نوبت به سارا خوئيني ها شد. او که از بازي در اين نقش رعب و وحشت داشت، هيچگاه پاي مذاکره ننشست تا نوبت به مطرح شدن اسم ماه چهره خليلي از سوي دستياران سلحشور شود اما سلحشور در همان اول اين گزينه را رد کرد تا اصلاً تست گريم و صحبتي انجام نشود. درآخر کتايون رياحي بود که از همه نظر براي سلحشور و گروه مورد تاييد قرار گرفت تا بازيگر نقش زليخا مشخص شود. يوسف کوچک پيدا کردن يوسف کوچک هم براي خودش ماجرايي داشته. ايمان خسروي، پسر رحمت الله خسروي-مجري طرح هاي سينمايي-اولين يوسف کوچک بود اما سلحشور از چهره او خوشش نيامده تا دستور تعويض يوسف کوچک را صادر کند. اتفاقات به گونه اي پيش رفت تا قرعه اين نقش هم به يکي از فاميل هاي مصطفي زماني برسد. داستاني که براي کنجکاوي درآن فقط بايد سراغ مصطفي زماني رفت؛ «آقاي سلحشور از چهره بازيگر نقش نوجواني يوسف راضي نبود. وقتي پروژه در تعطيلات تابستاني بود، ايشان به همه پيشنهاد کردند هر کسي را مي شناسيد و فکر مي کنيد که مناسب است معرفي کنيد.» و اين موضوع مقدمه اي بود براي ورود پسر عمه با رانت پسردايي؛ «در آن زمان به شمال رفته بودم و پس از مدت ها پسر عمه ام را ديدم. به نظرم چهره مناسبي داشت. به او گفتم تو بلدي با ادبيات زمان قديم صحبت کني که گفت منظورت ادبيات کلاسيک است! من تعجب کردم و انتظار شنيدن چنين جوابي را از يک پسر بچه 9ساله نداشتم. البته بعداً فهميدم که همان 9 سالگي دو تا نمايشنامه نوشته و برنده جايزه بهترين بازيگر کودک در استان شده. من چند تا عکس گرفتم و به آقاي سلحشور نشان دادم که مورد رضايت قرار گرفت و پسر عمه ام براي بازي درنقش دوره نوجواني انتخاب شد.» يوسف مي خواهيم ايده سلحشور مشخص شده بود؛بازيگران حرفه اي جايي براي بازي در نقش يوسف نداشتند .به همين خاطر با درج آگهي در روزنامه هاي سال 83 خيل عظيمي از عشق بازيگرها وسوسه شدند .هر روز تعداد زيادي عشق بازيگر به دفتر سلحشور مي آمدند تا خودشان را براي بازي در نقش اول روياهاي شان معرفي کنند اما کساني که آخر سر انتخاب شدند ،هيچگاه خودشان پا به دفتر سلحشور نگذاشته بودند . پدرام کريمي که به واسطه عطاءالله سلمانيان ،دستيار سلحشور معرفي شده بود و بعد از او هم مصطفي زماني به واسطه دوست شمالي و البته بازيگرش در پروژه يوسف. منبع:زندگي ايراني ،شماره 3 /س
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 399]