واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: نقشهراهي براي رسيدن به توافق مطلوب
نویسنده : عباس حاجينجاري
بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مسئولان نظام در روز دوم تيرماه، مسير حركت ايران در روند ادامه مذاكرات هستهاي را روشن كرد و در عين مطالبهگري بر پيگيري مقتدرانه روند مذاكرات هستهاي، حاوي پاسخي روشن به عمليات رواني امريكاييها در بستر مذاكرات بود.
دفاع از يك توافق خوب و عزتمندانه، تصريح و تشريح ابعاد خطوط قرمز نظام اسلامي و غيرقابل عبور بودن از آنها، روشن كردن مسير حركت كشور در اقتصاد مقاومتي به عنوان بديل سناريوي تحريم بيگانگان بهرغم به نتيجه رسيدن يا نرسيدن مذاكرات هستهاي در عين حمايت كمنظير از تيم مذاكرهكننده هستهاي ايران، همگي اجزاي به هم پيوسته از يك استراتژي روشن براي ادامه مذاكرات هستهاي است.
كاركرد اين استراتژي در عين تنظيم ساز و كارهاي دروني نظام براي ادامه روند مذاكرات اتمام حجتي براي بازيگران آن سوي ميز مذاكره و به ويژه امريكاييها بوده و هست كه بايد ضمن تجديدنظر در سياستهاي گذشته در روند مذاكرات كه اتكاي خود را بر وجود اختلاف نظر و ديدگاههاي مسئولان نظام استوار كرده بودند، در ادامه بايد با مجموعهاي منسجم در داخل نظام مواجه شوند، در اين استراتژي حتي ابعاد حركت منتقدين نيز مبتني بر واقعيات صحنه ترسيم شده است.
چند نكته مهم در آن بيانات بايد مورد توجه قرار گيرد:
1- تنها نقطه اميد نظام سلطه براي تأثيرگذاري به فرآيند مذاكرات و امتيازگيري از ايران اميدواري تأثيرگذاري تحريمهاي اقتصادي و بهرهگيري از پيامدهاي آن در مذاكرات هستهاي است. اين امر اگرچه به دليل درهمتنيدگي تحريمها و عدم گشايش جدي در فضاي اقتصادي كشور به رغم آزاد شدن بخشي از درآمدهاي بلوكه شده در صورت به نتيجه رسيدن مذاكرات حساسيت گذشته خود را از دست داده است و اغلب اقتصاددانان بر اين نكته تأكيد دارند، اما بهرغم آن رهبري به جاي اميد بستن به رفع تحريمها توجهات در كشور را به سمت اقتصاد مقاومتي سوق داده و ضمن ترسيم دقيق ابعاد ظرفيتهاي اقتصادي كشور و نقاط قوت و فرصتهاي ايران در اين عرصه چالشهايي را نيز كه ميتوانند (توانستهاند) مانع بهرهبرداري صحيح از اين ظرفيتها شوند، هم برميشمارند؛ چالشهايي كه حل آن نه نيازمند بودجه و سرمايهگذاري سرمايهداران داخلي و خارجي است و نه نياز به ابزارهاي پيچيده فني دارد، بلكه تنها به يك اراده نياز دارد، به طور مثال ايشان يكي از چالشها را وجود اين باور در برخي دولتمردان ميدانند كه تصور ميكنند با فاصله گرفتن از مباني اعتقادي و اصول نظام اسلامي همه راهها باز خواهد شد. ايشان در اين زمينه خاطرنشان ميكنند كه مسئولان در دولت خدمتگزار، انسانهاي معتقد به مباني و اصول انقلاب هستند و من از آنها گلهاي ندارم ولي در مجموعه دستاندركاران، برخي تصور ميكنند با كوتاه آمدن از اصول درها گشوده خواهد شد در حالي كه نتيجه اين خطاي بزرگ را در سالهاي اخير در برخي كشورها ديدهايم. ايشان تأكيد ميكنند كه تنها راه پيشرفت، ايستادگي و پافشاري بر اصول است. بديهي است كه بازنگري در مشاوران و همراهان، اراده دولت را در مقابله با اين چالش و ديگر چالشهاي مورد اشاره در بيانات رهبري بيشتر ميكند.
2- رونمايي از خدعه و فريب امريكاييها در اعلام چرايي آغاز اين دور از مذاكرات، نكته ديگري در فرآيند تداوم مذاكرات است. ايشان با بيان تاريخچهاي كوتاه از روند آغاز دور جديد مذاكرات به بدعهدي و غيرقابل اعتماد بودن امريكاييها در اين عرصه اشاره كردند و يادآور شدند كه موضوع مذاكره با امريكاييها مربوط به زمان دولت قبل است و به فرستادن واسطه به تهران براي درخواست مذاكره مربوط ميشود. در آن زمان، يك نفر از محترمين منطقه به عنوان واسطه به ديدار ما آمد و به صراحت گفت رئيسجمهور امريكا از او خواهش كرده كه به تهران بيايد و درخواست امريكاييها را براي مذاكره مطرح كند. امريكاييها به واسطه گفته بودند، ميخواهيم ضمن شناخت ايران به عنوان قدرت هستهاي، مسئله هستهاي را حل و فصل و تحريمها را ظرف شش ماه برداريم. البته به آن واسطه گفتيم به امريكاييها و حرفهايشان اطمينان نداريم، اما با اصرار آن واسطه، قبول كرديم كه اين مسئله را يكبار ديگر امتحان كنيم و مذاكرات شروع شد. بيان صريح پيشينه آغاز مذاكرات هم خنثيكننده خط القايي بيگانگان در تأثير تحريمها در نشستن ايران پاي ميز مذاكرات است و هم خطي كه در داخل پيگيري ميشود كه مذاكرات محصول ديپلماسي دولت يازدهم است. اما نكته مهمتر از بيان اين پيشينه تأكيد بر اين مسئله است كه دست برتر ما در مذاكرات به اتكاي پشتوانه علمي و صنعتي دانشمندان و تلاشگران عرصه فعاليتهاي صلحآميز هستهاي است.
به عبارت ديگر در هر رويارويي ديپلماتيك دو ميدان وجود دارد؛ ميدان عمل و توليد دارايي و ميدان ديپلماسي و چانهزني مبتني بر نقاط قوت، اگرچه بسياري از آن ذخيرهها و داراييهاي توليد شده، هزينه شده و متأسفانه آوردههاي مناسب را نداشته است، اما اين به مفهوم پايان راه نيست. دولت ميتواند با آرايش جديد ميدان، احيا و تقويت تلاشگران عرصه هستهاي قدرت گذشته را بازتوليد و در عرصه ديپلماسي به درستي هزينه كند.
3- تأكيد بر هدف اصلي امريكاييها در مذاكرات كه همان تحقير و تسليم ايران است، نكته ديگري است كه اين روزها به كرات در قالب تحقير، تهديد نظامي، تطميع و... از سوي دولتمردان امريكايي شنيده ميشود. اين امر نشان ميدهد كه حصول به توافق در ابعاد فني هستهاي براي آنها امري فرعي است و آنها در تلاش براي تحميل يك توافق به ايران به دنبال اين هستند كه اعلام كنند بالاخره انقلاب ايران در سي و ششمين سال از عمر خود تسليم شد. طبعاً دولت يازدهم مايل نيست كه مانند امضاكنندگان قراردادهاي تركمنچاي و گلستان به «مثالي» در تاريخ ايران تبديل شود.
بيانات تاريخي مقام معظم رهبري فرصتي را براي تيم مذاكرهكننده و دولت يازدهم ايجاد كرده تا با بازنگري در شيوهها و رفتارها، تبعيت عملي(نه كلامي) خود را از سياستهاي كلان نظام در اين عرصه با تلاش براي تحقق يك توافق مطلوب دنبال كنند و در اين مسير اگر توافقي نيز حاصل نشود، خود مظهري از اقتدار و عزت ايران اسلامي خواهد بود و در تاريخ ماندگار خواهد شد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۸ تير ۱۳۹۴ - ۲۱:۲۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]