واضح آرشیو وب فارسی:مهر: عباس عبدی با مهر مطرح کرد؛
انتقاد از رواج شهرینویسی/ همه بلیط یکسره گرفتهاند به تهران!
شناسهٔ خبر: 2789548 - دوشنبه ۸ تیر ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۶
فرهنگ > شعر و ادب
عباس عبدی نویسنده و منتقد ادبی با اظهار تاسف از بیرغبتی نویسندگان غیرتهرانی به بومینویسی گفت: همه بلیط یکسره گرفتهاند به تهران و معلوم نیست در این شهر قرار است برای آنها چه اتفاقی بیافتد! عباس عبدی نویسنده و منتقد ادبی در گفتگو با خبرنگار مهر از آماده شدن اثر تازهای از خود با عنوان «ملاقات با مرغ دریایی» خبر داد و گفت: این کتاب در برگیرنده تعدادی روایت داستانی از من است که در آن راوی در طی یک سفر یا فعالیتی خاص با سوژهای روبرو شده و در حین گزارش این مواجهه، از برخی مشاهدات و دلمشغولیهای خود سخن به زبان می آورد.وی ادامه داد: در این اثر با نگاهی نوستالژیک به جزایر جنوب ایران مانند قشم و هنگام و... و نیز تلاش برای خلق متونی داستانی مانند آثار آلن دوباتن، سعی کردم چیزی بنویسم که در عین حال که چندان تعریف کلاسیکی از داستان را در بر نمیگیرد ولی در عین حال روایتی داستانی دارد و البته محوریت همه آنها نیز جنوب ایران است.نویسنده نباید ادا دربیاوردعبدی در ادامه با اشاره به شیوه نگارش آثار خود و حضور پررنگ اقلیم جنوب در آن گفت: نویسنده باید از چیزی بنویسد که خوب میشناسد و ادا در نیاورد. یه نظر من صرف اینکه یک نویسنده شهر را دوست دارد، نمیتواند دلیل و بهانهای برای نوشتن صرف ادبیات شهری به او بدهد. ادبیات شهری هم باید معرف یک اقلیم مشخص به نام شهر باشد کما اینکه من نیز خودم را یک نویسنده شهری میدانم متهی نویسندهای که در یک زیست بوم خاص به مثابه یک اقلیم درحال زندگی است و آنچه را در آن کشف میکند به زبان داستان بیان میکند.وی در همین زمینه به آلیس مونرو و ادبیات خاص او نیز اشاره کرد و گفت: ادبیات مونرو در اقلیم کانادا شکل میگیرد و انگار موطن رخداد این داستانها، ویژگی آن است و همان اقلیم است که ما را به خود درگیر میکند و گرنه اگر همین داستانها را به جای کانادا در سواحل مکزیک میبردیم آن حس خاص را به ما منتقل نمیکرد. این انتقال حس به معنای توانایی نویسنده در شناخت اقلیم و استفاده از آن در نوشتن است.این نویسنده در ادامه به ادبیات خاص نویسندگانی مانند همینگوی اشاره کرد و گفت: به طور عمده نویسندگانی که دریا در آثارشان حضور دارد صاحب ادبیاتی خاص هستند. به نظر من همه زیباییهایی که یک شهر در داستان به نمایش میکشد را در یک منطقه بومی مانند جنوب ایران میشود دید منتهی نویسنده برای این دیدن و کشف کردن باید یاد بگیرد که به لایههای زیرین آنچه به ظاهر میبیند هم نفوذ کند. در جغرافیای هستی همیشه عدهای هستند که چیزی بیش از ظاهر میخواهند و داستان نویس نیز برای اینگونه بودن، باید یاد بگیرد به جای برکه بودن و کم عمقی، خودش را مبدل به یک چاه پر از آب و عمیق کند که به لایه های زیر زمینی دست رسی دارد.جای خالی دریا در ادبیات نویسندگان جنوبوی در ادامه با نگاهی به ادبیات نویسندگان جنوب ایران گفت: برای من جای تعجب است که حتی نویسندگان بزرگی مانند غلاحسن ساعدی و احمد محمود که برخاسته از جنوب هستند، در آثارشان مهمترین عنصر زیستی جنوب یعنی دریا را وارد نکردهاند. ما در بهترین حالت تنها کی دو داستان در ادبیاتمان پیدا میکنیم که دریا در آن حضور دار که در همانها هم نگاه نویسنده تنها از ساحل به دریاست و هیچ کس از زاویه دریا به ساحل نگاهی نیانداخته است. همه اینها در حالی است که ما بیش از ۲۶۰۰ کیلومتر مرز آبی در ایران داریم.عبدی تصریح کرد: حس میکنم به عنوان یک نویسنده شانس آوردهام که در منطقهای جزیرهای در جنوب زندگی میکنم و این بودن برایم فرصتی است تا بتوانم داستانهای این منطقه را بنویسم. این کار به معنی قهر از ادبیات روزمره شهری نیست اما ادبیات شهری هم با رویکردی فعلیش چیزی جز دست خالی برای مخاطبانش به ارمغان نیاورده است. شما چند رمان و نویسنده برجسته از دل مدعیان این ادبیات، خلق شده دیدهاید؟وی در پایان با اظهار تاسف از رجعت تمام نویسندگان شاخص ادبیات بومی ایران به پایتخت گفت: مایه تاسف است که همه بلیط یکسره به سمت تهران گرفته اند و منتظرند که به مقصد و مقصود برسند و اصلا مشخص نیست در تهران قرار است برای آنها چه اتفاقی رخ دهد. شهرهای ایران جز تهران نیز پر است از داستانهای روایت نشده که ندیدن و ننوشتنشان ظلمی است که نویسندگان بومی در وهله نخست به خود می کنند. کاش به این مساله بیشتر فکر میکردیم که در تهران دنبال چه هستیم که در دیگر مناطق ایران نیافتهایم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]