تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 14 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):پرهيزكارى منافق جز در زبانش ظاهر نمى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799365956




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفت‌وگو با جانباز 60 درصد دفاع مقدس یک دیدار و یک دنیا حرف! / دختری که بابا برایش غریبه شد


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفت‌وگو با جانباز 60 درصد دفاع مقدس
یک دیدار و یک دنیا حرف! / دختری که بابا برایش غریبه شد
پسرم پنج‌ساله و دخترم سه‌ساله بود، به‌طوری که یک مرتبه همسرم از جبهه آمده بود، دخترم آمد به من گفت: «یک آقایی آمده با شما کار دارد.»

خبرگزاری فارس: یک دیدار و یک دنیا حرف! / دختری که بابا برایش غریبه شد



به گزارش خبرگزاری فارس از ساری، در هر کوچه و خیابان شهرستان فریدونکنار چند خانواده شهید، رزمنده، جانباز و ... وجود دارد، اگر بخواهی با چند نفرشان ظرف یک‌ساعت دیدار داشته باشی لازم است یکی از آنها را بیابی، یافتن بقیه آنها دیگر کارت نباشد! آنقدر به‌هم نزدیک و تنیده‌اند که هر کسی از این ارتباط و هم‌دلی مبهوت می‌ماند، گفت‌وگویی که در ادامه می‌خوانید ماحصل نشستی با جانباز 60 درصد شیرآقا اصغری است که از خاطرتان می‌گذرد. فارس: آقای اصغری! چند بار به جبهه رفتید و چند بار مجروح شدید؟ پنج مرتبه به جبهه رفتم و دو بار مجروح شدم، یک‌بار در عملیات کربلای 5 از ناحیه پا و سر، یک‌بار هم در عملیات کربلای 10 از ناحیه چشم راست. فارس: وضعیت بینایی‌تان در حال حاضر چگونه است؟ چشمی‌ که مجروح شده است، که هیچ، ولی با چشم دیگرم خیلی ضعیف می‌توانم ببینم. فارس: شغل‌تان قبل از جانبازی چه بود؟ معلم؛ البته بعد از جانبازی هم معلم بودم، من در حال حاضر بعد از 30 سال کار در اداره آموزش و پرورش بازنشسته شده‌ام. فارس: برادر شهید هم هستید، درسته؟ بله! برادرم لطف‌الله اصغری که از من بزرگ‌تر بود در عملیات نصر 4، درست دو ماه بعد از جانبازی‌ام به شهادت رسید، پنج فرزند داشت و در شالیکوبی‌ای که متعلق به خودش بود کار می‌کرد، البته شوهر دخترش نیز به شهادت رسید، «شهید کاظم سیفایی.» فارس: کسی دیگر از خانواده شما هم هست که به جبهه رفته باشد؟ بله! برادرم علی‌اصغر که خودش جانباز 35 درصد است، سال 60 از ناحیه یک چشم مجروح شد. فارس: آقای اصغری! سهم همسرتان از ایثارگری‌تان چقدر است؟ همه سهمم متعلق به او است. فارس: حاج‌خانم! خودتان را معرفی کنید، بعد اگر مطلبی درباره پاسخ همسرتان دارید، بفرمایید. من پروین رستمی هستم ولی همه مرا به اسم زهرا صدا می‌زنند، حاج‌آقا به من لطف دارند. فارس: چرا آقای اصغری می‌گویند همه سهم ایثارگری‌ام متعلق به همسرم است؟ شاید به‌دلیل این باشد که من هیچ‌وقت از رفتن به جبهه‌اش جلوگیری نکردم. فارس: حاج‌آقا! صحبت همسرتان را تایید می‌کنید؟ بله! صد در صد، همسرم همیشه مشوق من بوده، در همه عرصه‌ها او پشتیبانم است.

فارس: حاج‌خانم! مگر در جبهه چه چیزی می‌دیدید که همسرتان را تشویق به حضور در جنگ می‌کردید؟ بچه‌های‌تان آن‌وقت چندساله بودند؟ پسرم پنج‌ساله و دخترم سه‌ساله بود، به‌طوری که یک مرتبه همسرم از جبهه آمده بود، دخترم آمد به من گفت: «یک آقایی آمده با شما کار دارد.» و اما چرا من همسرم را تشویق به حضور در جبهه می‌کردم، به‌نظرم این سوال‌تان جوابش کاملاً مشخص است، به‌ویژه نسل امروز اگر به وضعیت زندگی در عراق و افغانستان بعد از اشغال دشمن توجه کنند، به‌راحتی پی می‌برند که چرا برای یک زن ایرانی حفظ امنیت کشور آنقدر مهم بود که حتی برای حضور فرزندان و همسرش در جنگ ممانعتی به وجود نمی‌آورد، یک اصل دیگر هم هست که اصلی‌ترین است، و آن حفظ انقلاب اسلامی بود که برای به ثمر نشستن آن جان هزاران جوان فدا شد، مگر می‌شد امام خمینی (ره) فرمانی را صادر کند و ما که پیرو ولایت او بودیم چشم‌ها و گوش‌های‌مان را می‌بستیم، ولایت پذیری شرط اول مسلمانی ما است. فارس: حاج‌خانم! مدرک تحصیلی‌تان چیست؟ من تا دوم دبیرستان خواندم. فارس: حاج‌آقا! انگار مدرسه را به منزل هم آوردی. البته نمی‌خواهم منکر این شوم که منزل ما هم یک مدرسه بود و در حال حاضر هم هست، ولی این حرفم ربطی به منظور شما ندارد، همسرم اهل مطالعه است، هیچ‌وقت از کتاب و مطالعه دست برنداشته و همین امر باعث شده که در محافل و مجالس بتواند خوش ظاهر شود. فارس: باور کنید وقتی حاج‌خانم داشتند صحبت می‌کردند من خیال کردم او هم فرهنگی است ولی وقتی گفتند خانه‌دارم خودم به این نتیجه رسیدم که می‌بایست اهل مطالعه باشد، خُب آقای اصغری به این سوال ما شما پاسخ دهید که فرق بین یک جانباز و یک شهید چیست؟ همان طور که خودتان می‌دانید مردن و جراحت برداشتن در جنگ، وقتی به شهادت و جانبازی تغییر نام می‌یابد که نیت خدایی باشد، وقتی که نیت خدایی شد، ما کشته در جنگ را شهید می‌نامیم و معلول و مجروح جنگ را جانباز، البته کلمه شهید یک کلمه قرآنی است ولی کلمه جانباز یک لفظ بشری است که به‌ویژه در کشور ما ایران تقدس یافته و آن هم به‌دلیل نیت این افراد است، وقتی مردم دیدند دو نفر برای حفظ دین و مملکت‌شان به دفاع برخاستند، یکی کشته شد و یکی معلول، با در نظر گرفتن نیت‌شان این دو کلمه را برای‌شان در نظر گرفتند، به یکی گفتند شهید، به یکی گفتند جانباز. به‌نظر من اگر جانبازی تا پایان زندگی صبر پیشه کند و نیتش را با ناملایمات دنیوی آلوده نکند، وقتی چشم بر چشم نهاد، شهید است، ولی اگر آن نیت اولیه را آلوده به مسائل دنیوی کند، به یقین از مقام شهادت نزول می‌کند، حفظ مقام شهادت برای یک جانباز، برای این که زنده است، سخت است ولی به یقین خداوند به بندگان خالص خود صبر هم می‌دهد. فارس: حاج‌خانم! شما اگر در این‌باره مطلبی دارید، بفرمایید. چیز خاصی ندارم، من کاملاً صحبت حاج‌آقا را تایید می‌کنم، تنها نگرانی من همین است که تا پایان راه نتوانیم مقاومت کنیم، البته از لطف خدا هم مأیوس نیستم، ولی نباید زیاد هم خوشبین باشیم، شیطان در کمین همه افراد است، از زمین زدن انسان‌های مومن بیشتر لذت می‌برد، من وقتی لغزش افرادی را که قبلاً در کسوت یک فرد انقلابی و یا یک رزمنده بودند را می‌بینم، همیشه پناه به خدا می‌برم، از خدا می‌خواهم ما را عاقبت به‌خیر کند. فارس: آقای اصغری چقدر به آینده امیدوارید؟ آیا شده است با دیدن ناملایمات مأیوس هم شوید؟ اگر بگویم سراسر وجودم پر از امید است دروغ نگفته‌ام، البته این امید موجب این نباید شود که توهم خوشبینی در من به‌وجود بیاید، امید همراه با مجاهدت و تلاش است که ما را به آینده‌ای روشن رهنمون می‌کند. فارس: و شما حاج‌خانم در پایان چه توصیه‌ای به دارید؟ من همین صحبت حاج‌آقا را گوشزد می‌کنم، امید و مجاهدت را زندگی‌تان از دست ندهید، چون اهل رسانه هستید آن را در کالبد جامعه جاری کنید، دشمن امروز تمام هم و غمش این است که امید را از مردم و به‌ویژه جوانان ما بگیرد، شما رسالت‌تان آن باشد که آن را به روح جامعه بدمید. انتهای پیام/86029/

94/04/06 - 05:50





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 112]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن