واضح آرشیو وب فارسی:الف: ضرورت نگاهی نو به مقوله زندان و زندانی
دکترمرتضی بهشتی،۳۰ خرداد ۱۳۹۴
تاریخ انتشار : شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۴۳
پژواک زنداننویسنده: دکترمرتضی بهشتیناشر: نیستان، چاپ اول ۱۳۹۳۲۸۶ صفحه، ۱۶۰۰۰ تومان*****این کتاب را در تهران فروشگاه اینترنتی شهر کتاب و در شهرستانها پاتوق کتاب فردا تا یک هفته پس از معرفی، با ۱۰% تخفیف ویژه عرضه میکنند، در صورت تمایل در تهران اینجا کلیک و در شهرستانها اینجا کنید.از گذشته های دور ذهنم در گیر مقوله زندان وزندانی بود و شغل وکالتم نیز مزید برعلت شد تا با پدیده زندان بیشتر درگیر شوم هرچند باستثنای مواردی برای دیدن موکلانم به زندان نرفتم و از زندان وزندانی شدن و زندگی کردن متنفر بودم زیرا از باب طبع و علاقه روحی و روانیام همیشه از مفهوم و آرزوی سربلندی یاد می کنم و سربلندی را غایتی زیبا و بی بدیل زندگی بشری می دانم و از همین روست که در مکالمات و ارتباطات اجتماعی و خانوادگی ام از عبارت متداول شرمنده ام استفاده نمی کنم و کسانی که بکارمی برند را برحذر میدارم از اینکه احساس شرم و شرمساری کنند. به همان میزان که اشتیاقم به سربلندی خویش و همنوعانم می باشد آرزومندم که شرمساری کسی رانبینم. زندان را ازاین باب دوست نمیدارم که نماد تمام قد شرمساری است و شرمندگی مهمترین محصول زندانی شدن است و فرد شرمسار و شرمگین اگر معنا و کارکرد شرمساری را بداند هیچوقت ان حالت را برای خویش و سایرین تصور نمی کند زیرا شرمساری فقط کارکرد فردی ندارد و تنها شرمنده را به مخاطره نمی اندازد؛ بلکه شرمندگی چون عمق فلاکت است و چنین فردی چیزی برای از دست دادن ندارد در همه زمانها و مکانها خطری است که امنیت و اعتبار جامعه را تهدید میکند و مشمول ضرب المثل معروف ایرانی میگردد که گفته شده «سر که رفت زیر آب چه یک وجب چه صد وجب». کتاب پژواک زندان را ازاین رو نوشتم که تبعات و هزینه های غیرمادی زندان و زندانی شدن را به جامعه و مخاطبانم بازگو کنم و با نشان دادن خطرات زندانی شدن انسانها، دولت و مردم هشداری داده باشم که بهتر است زیر ساخت های جامعه عاری از زندان را فراهم کنیم و یا اینکه زندان را مدفن زندگی انسان ها نکنیم؛ زیرا حکمت زندان تربیت زندانی و مصون کردن جامعه بیرونی از رفتارهای مجرمانه تبهکاران است؛ نه اینکه زندان و زندانی را به گونه ای ذلیل کنیم که گویی می خواهیم زندگی و زنده بودن را از زندانی بگیریم. زندگی سرمایه ای نیست که کسی بتواند از دیگری سلب کند و نبایستی مجازات را مساوی سلب حیات بدانیم و نظامنامه ها مراقبت از زندان را به گونه ای بنویسیم که برخواری زندانی بیفزاید و حیا و ترس و سرمایه معنوی او را بگیرد و پس از زندان مرده متحرکی بیش نباشد؛ زیرا مقرر است زندانی پس از پایان مجازات به زندگی برگردد و بسان فردی صاحب اختیار و آزاد زندگی خود و خانواده اش را مدیریت کند . نکته حائز اهمیت دیگر اینکه حیات و توان مجرم صرفا ً متعلق به خود نیست بلکه او به خانواده خویش نیز متعلق است و محکومیت او نبایستی به گونه ای محدودیت ساز باشد که برای مدت غیر منطقی از دیدن خانواده اش محروم باشد و خانواده وی نیز نتوانند از نعمت وجود پدر یا مادر و... بی بهره شوند و ضروری است بدون هیچگونه پیش شرطی، مرخصی و ملاقات با خانواده را حق مسلم زندانی و خانواده وی بدانیم و اینکه گفته می شود مرخصی حق نیست بلکه لطف حاکمیت می باشد را کنار بگذاریم تا از اثرات زیانبار دوری از خانواده را بکاهیم زیرا زندان به خودی خود شخص را تهی از اراده و اختیار کرده است لازم نیست آئیننامهها و مقررات را به گونه ای بنویسیم که ته مانده سرمایه انسانی از او گرفته شود و زندان را قبرستان زندانیان نکنیم. کتاب پژواک زندان که از سوی انتشارات نیستان و توسط این منتشر شده تلاشی ست برای آنکه با کم کردن عناوین مجرمانه و کاستن از بایدها و نبایدهای قانونی و ضمن بالا بردن تبعات جرم، بیاموزیم که باید از گسست روحی و رفتاری و عاطفی زندانی با خانواده و جامعه خویش جلوگیری کنیم و به نوعی اراده ما براین باشد که زندانی مجازات شود نه اینکه میرانده شود که اگر غیرازاین بود به جای صدور حکم زندان، دادگاهها حکم اعدام و مرگ صادر می کردند!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]