واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:

تقدیم به روح بلند شهدا؛
برای 175 جوانمردی که به یاری رهبر آمدند
قلمــم را به دست میگیـــرم، بنویســـم حماســــه را موزون/ کربلای چهـــار یعنی عشـــق، کربـــلای چهار یعـــنی خون...
به گزارش جام نیوز، آنچه در ادامه می خوانید شعری است از آقای «محمد تقی عارفیان» که برای 175 شهید غواص سروده اند. برای 175 جوانمردی که به یاری رهبر آمدند: صد و هفتاد و پنج تا مجنون
قلمــم را به دست میگیـــرم، بنویســـم حماســــه را موزون
کربلای چهـــار یعنی عشـــق، کربـــلای چهار یعـــنی خون
باز هم نســـل نورآشــــامان، پا نهـــــادند در صـــف پیـکار
غیرت و عزت و شـرف در دست، در سر اما هوای عشق و جنون
در دل و جانشـــان هوای حسین، روی لبهایشـــان گل لبیک
همه دلــــدادگان روحالله، در رکاب ولیّ کشیـــــده ستــــون
صف کشیــــدند مست جام وَلا، راهپــــویان سیـــدالشهـــدا
کربلا خاکریــــز اول بود، بعد از آن قــــدس و کشــور زیتون
حمله با رمز "یا محمد" بــــود، از رســـــول خــدا مدد جستند
لبشــــان هم علی علی میگفــت، شیـــرها آمدند تا جیــحون
رستـــه از خویش عاشقانه زدند، دست در دست هم به موج خطر
یکبهیک میزدند بر دل رود، رفـت موسی و در پــیاش هـارون
اینطـرف سامــری خیانــت کرد، آنسو آواکــسها خبر بــردند
شیرمردان حمایتـــی نشدند، حجــــم آتش شد از تــوان بیرون
تیر و خمپاره، راکــت و موشک، از زمیــن و از آسمان میریخت
دشت روشن شد از منـــوّرها، عاشقـــان را عدو کشیــد به خون
یکبهیک، دستــهدستــه تا گـــردان، همچو برگ خزانی افتادند
رمل شـــد بستر شقـــایقها، دشـــت از خـــون لالهها گلگون
تیرهـــا مینشست بر تـــنها، ذکــــرشان یاحسیــن و یازهـرا
سرخ میشــــد ز خون غواصـــان، آب اروند و دجـــله و کارون
بیـــن "امّالرّصاص" و شط آن شــب، گودی قتلــــگاه دیگر شد
پیش آن راســـتقامتانِ شهید، سجـــده میکـــرد ماه در گردون
سه دهـــه در سکوت خوابیـدند، مثل اصحـــاب کهف دور از شهر
ما پــی آب و نان خود بودیـــم، در پی کســـبِ مال روزافــزون
باز هــــم بوی غربـــت حیـــدر، باز هم بـــوی عافیـــتطلبی
شده فرعون مرد خاطــــرهها، یکـــی هامان شــده یکــی قارون
یکــی آمد ولی بهجـــای خـــــدا، بر لـــبش نام کدخـــدا دارد
چشــم او هم به دست شیطـان است، نه که بر قدرت و توان درون
شـده "امّالرّصاصِ" ما "لوزان"، جنگ رفــت از "بُواریَن" به "وین"
باز هــــم بوی فتنه مــــیآید بوی برداشــــتهای گونــاگون
صـــدوهفتادوپنــــج مروارید، ناگهــــان ســـر ز گِل برآوردنـد
غیـــرت و عزت و شرف در دســت، ولی از غربــت علی محزون
خواب بودیــــم ما که مــــژده رسیــد، دل لیلیوشان دوباره تپید
خبر آمـــد ز راه میآینــــد صدوهفتــــادوپنـــج تا مجنــــون
آمدنـــد و دوبـــاره پر کــــردند شهر را از طنیــــن عزتشــان
تا که رســــوا کنند خائن را، تا که باطــــل کننــد این افسـون
بوی آن ســـالها دوباره گرفت، شهر خاموش و خواب و غمزده را
پیکرِ کوچــکِ بزرگدلان، شهـــر ما را دوبـــاره کرد مصـــون
گرچـــه با دست بستــــه آمدهاند، گـــره از کار بستــه بگشایند
کاش ما را کِشنــــد غواصان، با خــــود از موج فتــنهها بیرون
گر بپرســد کسی ز خطشـــکنان، چیســت اینک پیامتـان؟ شاید
با لب تشنـــه یکصدا گوینـــد جملههـــایی شبیه این مضمون:
دل به دریا زدیــــم ما آن روز، چــــون به امر ولیّ بلــی گفتیم
ما همیشـــه مطیـــع مولاییم، با همیـــن عزم آمدیــــم اکنون
یاد آن بـــتشکن بخیر که گفت: "خط سرخ شهادت [ای مردم]
خط آل محمـــد و علی است"، ما هم ایـــن را نوشتهایم به خون
باز هم قاطعانـــه میگوییـــم راه عزت فقــط همیــن راه است
راه جنـــگ و مبارزه با ظـــلم، جنگ تا رفــع فتنـــهی صهیون
پروتــکل، قطعنامهها، تحریــم، پشـــت هم از گزینههــا گفتن
همـــه فریادِ عجـــزِ شیطان است، دشمن حقهباز و پست و زبون
عزت مــا فقط به ایمان اســـت، نه به میــــز مذاکره با غــرب
جز به تسلیـــم ما رضـــا نشــــود کدخدای همیشـــه بیقانون
چشمتان بر لب علی باشـد، پایتـان در خــط ولیّ باشد
راه عزت فقط مقاومت است، تکیه بر قدرت و توان درون
۲۸/۰۳/۱۳۹۴ - ۱۳:۰۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]