واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: تهدید ایالات متحده به ترک میز مذاکرات:تهدیدی واقعی یا بازی رسانه ای
مصطفی نجفی
کد خبر: ۵۰۹۲۶۴
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۸:۱۵ - 15 June 2015
در طول مذاکرات هسته ای میان جمهوری اسلامی ایران و گروه 1+5، مقامات ایالات متحده بارها جهت تحت فشار قرار دادن مذاکره کنندگان ایرانی تهدید به ترک میز مذاکرات کردند.تهدیدی که عده ای آن را جدی و واقعی تلقی می کنند و عده زیادی نیز آن را صرفا یک بازی رسانه ای و تبلیغاتی قلمداد کرده اند.
در همین راستا، در پاسخ به این پرسش که تهدید ایالات متحده به ترک میز مذاکرات تهدیدی واقعی است یا یک بازی رسانه ای؟ باید گفت که با توجه به شواهد و واقعیت های سیاسی موجود، لفاظی ها و ادعای های ایالات متحده مبنی بر ترک میز مذاکرات صرفا یک بازی رسانه ای و سیاسی است و نمی تواند واقعی و مبتنی بر سیاست های اعمالی مورد نظر آن ها باشد.در اثبات این فرضیه می توان دلایل زیر را ذکر نمود:
1.از آنجایی که توافق یا عدم توافق با ایران در مسئله هسته ای با حیثیت و اعتبار سیاست خارجی باراک اوباما گره خورده است؛ به همین جهت پذیرش ادعای ترک میز مذاکره از سوی آن ها ساده لوحانه و غیر عقلانی به نظر می رسد. در واقع، از آنجایی که طی سالیان اخیر، بخش عظیمی از ظرفیت سیاست خارجی باراک اوباما صرف حصول یک توافق مناسب و راهبردی با ایران شده است، به همین جهت به نتیجه نرسیدن این مذاکرات علی رغم همه تلاش های دیپلماتیک و تبلیغات سیاسی، می تواند بزرگترین شکست و ناکامی در سیاست خارجی باراک اوباما تلقی شود.
2.اگر روسیه، چین،آلمان، فرانسه و بریتانیا که همه آن ها برنامه هسته ای دارند، به این نتیجه رسیده باشند که می توانند در این مذاکرات به ایران اعتماد کنند و حصول یک توافق مناسب را امکان پذیر بدانند، اما امریکایی ها بخواهند بنا به دلایل سیاسی توافق نکنند و میز مذاکرات را ترک کنند، ممکن است هر کدام از این کشورها از گروه موسوم به 1+5 خارج شوند و اعتماد بین المللی به نیات ایالات متحده جهت ایجاد رژیم های تحرمی گسترده تر علیه ایران بعد از ترک میز مذاکرات از بین برود. در واقع، امریکایی ها نمی خواهند با ترک میز مذاکره، مقصر شکست مذاکرات شناخته شوند تا بهانه ای برای کشورهایی چون روسیه و یا چین برای عدم همراهی با این کشور علیه ایران به وجود آید.
3.در عرصه سیاست داخلی ایالات متحده، مقامات این کشور می خواهند به مردم خود بقبولانند که سرسخت ترین و بزرگترین دشمن ایالات متحده را ناگزیر به مذاکره کردهاند و این را نشانه توانمندی و کارآمدی خود در مهار دشمن معرفی کنند. علاوه بر این، ازآنجا که در موضوع هستهای همواره به افکار عمومی خود چنین القا کردهاند که ایران در جهت تولید بمب اتم حرکت میکند، اینک میخواهند نتیجهبخش بودن تدبیر آمریکا، یعنی «تحریم» را به ملت القا کنند و چنین وانمود کنند که ایران با پذیرش اصل مذاکره و شرایط آنها در مذاکره، مجبور به عقبنشینی شد و آنها توانستهاند خطر دستیابی ایران به بمب اتمی را خنثی کنند!. به همین جهت اگر آن ها برخلاف این ادعای خود میز مذاکرات را رها کنند،چه توجیهی می توانند جهت اثبات این مسئله که ایران شرایط آن ها را در مذاکرات پذیرفته، داشته باشند؛ در حالی که آن ها قطعا با همین توجیه زیاده طلبی ایران در مذاکرات میز مذاکره را ترک خواهند کرد.
4.چهارمین دلیل را باید در دست های خالی ایالات متحده جهت استفاده از آن در صورت شکست مذاکرات جستجو کرد. در واقع، از آنجایی که آمریکایی ها از همه گزینه های خود(به جز حمله نظامی که اعمال آن نیز در شرایط کنونی ممکن نیست) جهت محدود کردن برنامه هسته ای ایران استفاده کردند اما نتوانستند مانع گسترش برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران شوند؛ به همین جهت دیپلماسی و مذاکره را در شرایط فعلی با توجه به تمایل ایران، بهترین گزینه برای محدود کردن برنامه هسته ایران تلقی می کنند .
5.دلیل پنجم در رد ادعای های مقامات ایالات متحده مبنی بر ترک کردن میز مذاکرات را شاید بتوان در سیاست ایالات متحده برای آرام کردن و اقناع متحدان منطقه ای خود که نگرانی های عمیق تاریخی نسبت به ایران دارند جستجو کرد.آمریکایی ها از این طریق می خواهند به متحدان منطقه ای خود از جمله عربستان سعودی و اسرائیل اطمینان دهند که حاضر به کنار آمدن با ایران به بهای تهدید منافع آن ها نیستند و تنها قصدشان این است که از طریق این مذاکرات و محدود سازی برنامه هسته ای ایران، تهدیدات این کشور بر ضد منافع آن ها را از بین ببرند.
6. در نهایت شاید بتوان گفت ایالات متحده می خواهد با ایجاد یک توافق هسته ای با ج.ا.ایران، علاوه بر پذیرش این کشور به عنوان یک کشور هسته ای، قدرت منطقه ای و نقش منطقه ای منبعث از آن را نیز برای اتخاذ یک استراتژی جدید در خاورمیانه بپذیرد. استراتژی جدید ایالات متحده واگذاری پروندههای مناطق مختلف به قدرتهای ذینفوذ منطقه ای و تمرکز بر آسیای دور، به ویژه هند و چین است.در واقع، اگر تا چند سال پیش سیاستمداران آمریکایی همچون ریگان و کارتر به دنبال تعیین پدرخوانده و یا همان ژاندارم برای منطقه بودند، نو دموکراتهای آمریکایی به دنبال تقسیم قدرت در منطقه خاورمیانه با حضور قدرت های عمده منطقه ای در چارچوب الگوی نظم امنیتی توازن قدرت و بیرون رفتن خود از حضور مستقیم و مداوم از این میدان مین(خاورمیانه) هستند.
به طور کلی، دلایل مذکور را باید دلایلی دانست که نشان می دهند تهدید ایالات متحده مبنی بر ترک میز مذاکرات و استفاده از گزینه های دیگر روی میز، مبتنی بر واقعیت های درک شده توسط مقامات ایالات متحده و سیاست های اعمالی این کشور نیست و صرفا یک بازی رسانه ای و یک سری لفاظی های دیپلماتیک است که نمی تواند واقعیت داشته باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]