واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: مديريت فرهنگي بايد بر مبناي مهندسي، معماري و مباشرت فرهنگي باشد
پس از آن كه پيامبر اسلام به رسالت مبعوث شدند تمدني جهاني را تأسيس كردند كه توانست تمام قدرتهاي زمان را در خود هضم كند، يك حركت فرهنگساز جهاني كه همچنان درحال جريان است تا به دست صاحب اصلياش برسد
نویسنده : معصومه طاهري
پس از آن كه پيامبر اسلام به رسالت مبعوث شدند تمدني جهاني را تأسيس كردند كه توانست تمام قدرتهاي زمان را در خود هضم كند، يك حركت فرهنگساز جهاني كه همچنان درحال جريان است تا به دست صاحب اصلياش برسد. ايشان توانستند جامعه را با وجود تنوع وتعدد فرهنگها و گروههاي مختلف و شيطنتهاي دشمنان داخلي و خارجي به خوبي هدايت كنند و مانع انحراف آن شوند؛ هرچند در طول زمان كشورهاي اسلامي گرفتار ماديگرايي و دنياطلبي شده و از مسير اصلي خارج شدند اما همچنان شالوده اصلي مديريت فرهنگي از تحريف و انحراف مصون مانده است. دراين رابطه ديدگاه كارشناسان فرهنگي را جويا شديم.
انواع الگوهاي مديريتي
حسن عباسي معتقد است: درعرصه مديريت دو نوع مديريت روندگرا (ژاپني) و نتيجهگرا (امريكايي) قابل بحث و بررسي است. در نوع ژاپني با سيستم كايذنژاپن، كاري به نتيجه ندارند كه عاقبتش چه ميشود، مهم روند كار است كه مطلوب باشد ولي در نوع امريكايي تنها به حاصل و نتيجه كار ميانديشند كاري به چگونگي ندارند، ميخواهند به هر قيمت به هدف برسند. اينها درحالي است كه مديريت اسلامي بر مبناي اصول ناب اسلام و مفاهيم قرآني تنظيم شده است كه به تمام شرايط و جوانب كار توجه ميشود؛ سيستمي كه ما به عنوان كشور اسلامي بايد از آن استفاده كنيم و الگو باشيم نه اينكه به تقليد از غرب و شرق عمل كنيم. در واقع با داشتن چنين منشوري كامل و جامع لزومي ندارد به سيستمهاي مديريتي فرهنگي ديگر كشورها چشم بدوزيم كه ناكارآمد هستند. خداوند در قرآن نيز مواردي درباره مديريت آورده است. تعدادي از انبيا حكومت داشتند و حاكميت ميكردند، پيامبراني چون داوود، يوسف و سليمان كه خداوند متعال دستوراتي را درباره چگونگي مديريت به آنها گوشزد كرده است. مثلاً در جايي خداوند خطاب به داوود نبي فرمود:اي داوود ما تو را خليفه قرار داديم بين مردم قضاوت كن.
نياز به مديريت فرهنگي سازمان يافته و اصولي
حسين رباني كارشناس فرهنگي و مديرمسئول نشريه طراوت در اين باره ميگويد: دو نوع برداشت از مديريت فرهنگي ميتوان در نظر گرفت. اول اينكه مديريت اصل بوده و مسائل فرهنگي زيرمجموعه آن است؛ مديريتي ارزشمدار كه به تيلوريسم معروف است كه انسان را مهره ميبيند و برمبناي ارزشها و عناصر فرهنگي اداره ميشود ولي در برداشت دوم تعريف ديگري است كه همان مهندسي فرهنگي و اداره امور در چارچوبي فرهنگي است چيزي كه مقام معظم رهبري هم بر آن تأكيد زيادي دارند؛ مديريتي سازمانمند و اصولي براساس برنامهريزي مشخص تا به تمام اهداف مورد نظر برسد. اسلام راه و روشي متفاوت در ارائه فرهنگ داشته است كه در رفتار، كردار، گفتار و منش پيامبر اسلام به منصه ظهور رسيد و ما به عنوان جامعه اسلامي بايد ادامه دهنده آن باشيم. اين درحالي است كه نظام ليبراليستي غرب با تكثر فرهنگي به دنبال روندي است تا نوعي مديريت فرهنگي در جهان پياده كند كه روند اجتماعي و سياسي مطلقا درآن جايي ندارد، به اين شكل كه در راستاي جهانيسازي به ارائه يك طرح كلي و بنيادين از فرهنگي غربي بپردازد كه حذف هرگونه تظاهر فرهنگي مستقل بهخصوص فرهنگ اسلامي را در نظر دارد. نظام اجتماعي منتج از اين امر تنها محدود به پذيرش نقش و فعاليتهاي از قبل مشخص شده است كه درآن افراد و مجريان فرهنگي به مثابه جزئي از كل سيستم كاملاً بسته ماشيني اما ظاهراً باز عمل ميكنند بنابراين موفقيت در اداره فرهنگي زير لواي سايرعرصههاي سياسي، نظامي و... به حساب ميآيد.
نهجالبلاغه بهترين كتاب مديريت فرهنگي
حجتالاسلام سخاوتي محقق و پژوهشگر اسلامي نيز براين باور است كه مديريت فرهنگي در اسلام چارچوبي مشخص بر مبناي قرآن و احاديث دارد كه تمام خطمشيها و راهبردهاي يك مديريت درست و اصولي را براي مجريان فرهنگي ترسيم كرده است. در مديريت فرهنگي، اسلامي و قرآني سه سطح مديريت حاكميت دارد. اين سه سطح شامل مهندسي فرهنگي، معماري فرهنگي و مباشرت فرهنگي است. در معماري فرهنگي نياز به اتاق فكر داريم تا با اجماع نظر به برنامهريزي امور فرهنگي پرداخته شود. درمهندسي فرهنگي به غير از فكر و انديشه بايد به صورت عملي كار هدايت شود و در مباشرت فرهنگي كار را به افرادي كه آشنا به امور فرهنگي هستند بايد سپرد تا بهرهوري خوبي داشته باشيم. بنابر اين شناخت عناصر فرهنگي، امور فرهنگي، بسته فرهنگي، هسته فرهنگي و... بايد از روي تعاريف قرآني و روايات ائمه معصومين باشد تا بتوانيم فرهنگ غني اسلامي را به درستي در جامعه پياده كنيم. دراين خصوص كتاب نهجالبلاغه بهترين نكات و درسهاي آموزنده را در حوزه مديريت فرهنگي دارد كه مجريان و دستاندركاران فرهنگي نبايد از آن غافل بمانند. به عنوان نمونه در نامه 54 امامعلي(ع) ايشان صراحتا خطاب به مديران فرهنگي فرمودهاند كه لازم است قبل از پست مديريتي در حوزههاي مختلف به خصوص امور فرهنگي نگاه ژرف داشته باشند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۵۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 108]