تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1805759082
در شب میلاد آخرین ذخیره الهی نفس‌های گره‌خورده با جمکران قروه‌ای‌ها در آسمان نیمه شعبان جاری شد
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در شب میلاد آخرین ذخیره الهی
نفس‌های گره‌خورده با جمکران قروه‌ای‌ها در آسمان نیمه شعبان جاری شد
به صفای قدمت تمام شهر قامت عشق بسته است و نورهای رنگارنگ، در پناه چشمان ما آمدنت را به انتظار نشسته، این جمعه بیا، در جمعه‌ای که نفس‌هایمان با جمکرانت در آسمان نیمه شعبان گره خورده است.
به گزارش خبرگزاری فارس از قروه، زمانی که نامت در سراچه دل جاری می‌شود، جهان جانی دوباره می‌گیرد و به تپش می‌افتد امروز که عطر نامت در کوچه پس کوچه‌های شهر، هوای دل‌ها را طربناک کرده و عطر «یا مهدی»، همه جا پیچیده است، کاش این دنیای غفلت‌زده و پس‌مانده، هر «آن» با بوی تازه‌ای که نام توست، مواجه شود! امروز، غزل‌های لطیف، غیر از خوشامدگویی و تبریک، کار دیگری بلد نیستند، امشب، جشن میلاد است و کلید تمامی درهای رحمت به سمت یاد تو می‌چرخد. ابرهای عنایت، باریدن می‌گیرند برای خاک تیره. چه بگویم؟ اصلاً امروز آن زبانی را که لطف تو به واژه‌هایش بیشتر است، به من بیاموز تا بخوانمت. حرف‌های من درست مانند روحم، دست و پا شکسته است. مولا! به من بیاموز کدام عبارت، کدام حرکت، فاصله‌ها را برمی‌دارد تا تنها یاد تو در دل باشد و بس؟ واژه‌ها یاریم نمی‌کند و باز همان بغضی که آشنای غروب هر جمعه منتظران است میهمان گلویم می‌شود تا در ورای تسبیح آفریننده زمین و زمان به این جمله برسد که «آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش» و از اولین سطر این نوشته بوی گریه در کلمات نگاهم می‌پیچد تا شاید به جمکران برسد. آقا! غریبم؛ غریب‌تر از آن که بدانم کدام روز ناممکن در تقدیر سیاهم پیچیده، 14 قرن است به آستانه اجابت می‌آیم و با دست‌های خالی برمی‌گردم. می‌دانی این چندمین نامه عاشقانه‌ای است که برای تو نوشته‌اند؟ گلایه نیست؛ آن هم امروز که از ملک تا ملکوت، حجاب بر می‌دارند و نورافشان منجی موعود فصل‌ها و نسل‌ها هستند. نمی‌دانم این عبارت قشنگ را از چه کسی شنیده‌ام؛ زیباست، امام جمعه جهان؛ آقا! نمازهایم شکسته‌اند؛ شکسته‌تر از قامتم. امروز می‌خواهم پل بزنم کنار تغزل و برای میلادت بخوانم مثل بلبل‌های شیدا؛ ولی پای صبوری کجا و دیده مستضعف من! می‌دانی امام! این روزهای دلتنگ غریبه، بی‌تو دارد یاد همه زندان‌ها و میله‌های تاریخ را آوار شانه‌هایم می‌کند. میلادت مبارک، شاعر آخرین بیت‌های آفرینش! چراغانی‌های شهر بهانه‌ای برای ظهور شماست همه سال‌ها، وقتی که نیمه ماه شعبان از راه می‌رسد، نه وقتی که هنوز روزها تا نیمه ماه نبی خدا باقی مانده است، پیر و جوان این مهدیه گرد هم می‌آیند تا تدارکی بزرگ برای آمدنتان برنامه‌ریزی کنند، جوان‌ترها ریسه می‌بندند و آذین می‌کنند و آنان که سنی و سالی پشت سر گذاشته‌اند، نظارت می‌کنند و گاهی به یاد روزهای جوانی خود پابه پای جوان‌ها همراه می‌شوند، این روزها به اندازه همه ثانیه‌های گذشته و آینده برایشان ارزش دارد. اینها از پیر و جوان و کودک و بزرگ همه آنقدر شور هیجان دارند که تنها در جوانان می‌توانی بیابی، آنقدر جوان که تنها با عشق پیرترین جوان تاریخ می‌توان مفهوم و معنای جوانی را دریافت. ریسه‌ها یک به یک تا انتهای خیابان از پی‌هم بر آسمان نقش می‌بندد و پرچم‌های رنگی که مزین به نام موعود همیشه جاوید تاریخ است از بین ریسه‌ها می‌گذرد تا این نام به چراغ‌های رنگی نور ببخشد. همه چیز مهیای جشن شده است، جمعیت کم کم از راه می‌رسند و خیل منتظران در جورا مهدیه قروه به انتظاری شیرین چشم می‌بندند و تنها ورد لبهایشان این جمله است: اَلّلهُمَّ عَجِّـــل لِوَلیِّکَ الفَرَج شب برات و شب میلاد گل نرگس هردو بهانه‌ای برای همدلی
اهل تسنن از شب میلادت به نام شب برات نام می‌برند و اهل تشیع به نام زادروز پیرترین جوان عالم که در دامان نرگس پیدا شد و تداوم رسالت محمدی و امامت علوی است. اینکه نام این شب چه باشد، شاید زیاد مهم به نظر نیاید، مهم این است که هر دو در کنار هم برای آمدنت دست به دعا برداشته‌اند و می‌دانند زمین با آمدن تو طعم شیرین عدالت را خواهد چشید. امام جمعه اهل سنت قروه در زمینه انتظار موعود و شب برات گفت: این شب می‌تواند عاملی برای اتحاد و همبستگی است که شیعه و سنی بر آن اتفاق‌نظر دارند. ماموستا یدالله محمدی افزود: دشمنان نمی‌توانند از هیچ یک از اعتقادات مسلمانان در راستای منافع تفرقه‌افکنانه خود استفاده کنند. وی تصریح کرد: عظمت این شب به واسطه نوع نگرشی است که تشیع و تسنن در نگاهی واحد برای پیدایش آخرین منجی عالم بشریت دارند که جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. شبی که در سیره نبوی شب قدر است اهالی این شهر تا به حال از هم نپرسیده‌اند چه مذهبی داری، به هم که می‌رسند گاه ترکی صحبت می‌کنند و گاه کردی، آخر اینها دلشان باهم همراه است و نگاهشان زبان هم را می‌فهمد. قروه شهر اتحاد و همدلی است و امشب در جشن بزرگ انتظار می‌توانی هم شیعه ترک ببینی و هم شیعه کرد و هم سنی کرد که در کنارهم با نگاهی منتظر، ثانیه‌های باقی مانده تا ظهور را آرام آرام از پس دانه‌های تسبیح می‌گذرانند تا به آنجا برسند که: مهدی زهرا ظهور کرد... امام جمعه قروه هم در این‌باره گفت: شب نیمه شعبان در سیره نبوی همپای شب‌های قدر دارای ارزش و اعتبار معنوی است. حجت‌الاسلام صفرعلی احیا با بیان اینکه ویژگی قدر بودن این شب شاید جدای از میلاد حضرت ولی عصر(عج) باشد، تصریح کرد: اعتقاد اهل سنت به این شب به‌عنوان شب برات، شاید از همین نوع نگاه ناشی شود. وی با بیان اینکه شب قدر، شب نزول قرآن صامت و شب نیمه شعبان شب میلاد قرآن ناطق برای اهل آخرالزمان است، افزود: شیعه و سنی اعتقادات مشترکی در این باب دارند که نقاط مشترک بسیاری را به وجود آورده است. وی تاکید کرد: امشب نیز همچون دیگر موضوعات مشترک و وحدت آفرین ما، باورهای مشترک مسلمانان را تقویت می‌بخشد. حضورت نبض خیس ثانیه را آغشته به عطر یاس و نرگس می‌کند اگر چه جشن است ولی حضورت را کم داریم و همین بهانه‌ای است برای چشمان ما که بر راه مانده است تا اشک را میهمان همیشه همراه خود کند و اشک که جاری می‌شود. یاد آن قطعه از کربلا می‌افتی که خون خدا، آمدن منتقم خود را به پیروانش نوید می‌دهد و اشک که می‌غلطد و با این الطالب فرو می‌چکد، تمامی انبیای الهی را حجت می‌شود که آخرین ذخیره الهی خواهد آمد. هر جمعه غروب که می‌شود، کبوتران چشم‌های منتظرم پرواز خویش را نذر ضریح آمدنت می‌کنند تا آبی‌ترین لحظه‌های حضور آسمانی‌ات را به تماشا بنشینند، اما کاش غروب این جمعه غروب انتظارمان باشد، غروب غربتمان از نور تو، غروب همه بی‌کسی‌هایمان در این دنیا که دلبستگی تمام ثانیه‌هایش به شوق دیدن توست. به روزی دلخوشیم که می‌آیی و دیوار بلند انتظار، فرو می‌ریزد. آدینه‌ای بزرگ که به اندازه تمام روزهای جهان، وسعت دارد؛ آن گونه باشکوه که تصورش تمام جانم را به غلیان می‌آورد. روزی خواهی آمد و نبض خیس ثانیه را آغشته به عطر یاس و نرگس می کنی و آن روز نیمه این ماه چقدر برایمان تماشایی است. انتهای پیام/79009/ن40
94/03/13 - 15:58
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 85]
-
گوناگون
پربازدیدترینها