تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):آگاه باشيد كه دانش آينده، اخبار گذشته و درمان دردهايتان و نظم ميان شما در قرآن است. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837983917




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بررسی دانش تفسیری ویژه اهل بیت (علیهم السلام)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
بررسی دانش تفسیری ویژه اهل بیت (علیهم السلام)
تفسیر معصومین(علیهم السلام) به دلیل گستره و عمق معانی و ارتباط و اتصال آموزه های این خاندان به وحی، ویژه ایشان است به گونه ای که دیگران توانایی چنین فهم و تفسیری را ندارند و از ورود به این وادی ناتوانند.

خبرگزاری فارس: بررسی دانش تفسیری ویژه اهل بیت (علیهم السلام)



بخش دوم و پایانی ب) بعضی از روایات ناظر به وجوه عمیق و باطنی معنای آیات و تأویل آن است که با الغای خصوصیت از الفاظ، می توان به برخی از لایه های معنایی آنها دست یافت، که در این صورت سخن اهل بیت(علیهم السلام) به عنوان الگوی نظری و عملی به شمار می آید که ضوابط و شرایط صحیح راهیابی به باطن و ژرفای قرآن را در اختیار ما گذارده اند. می توان این روایات را نوعی تفسیر باطنی دانست که قابل دستیابی نیز هست. در این راستا به ذکر نمونه هایی اکتفا می شود: 1.  آیه 41 سوره انفال: وَ اعْلَمُوا أ نَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأ نَّ لِلَّه خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُرْبى ... . این آیه درباره غنایم به دست آمده در جنگ بدر نازل شد و اگر شأن نزول آیه را کمی گسترده فرض کنیم، با شرایط خاص شامل غنایم جنگ های دیگر نیز خواهد شد. امام باقر(علیه السلام) در تفسیر آیه، با نظر به عمومیت «ما»ی موصول غنیمت را به مطلق فایده و منافع حاصل از کسب و تجارت تفسیر می کند به گونه ای که هر سودی را که صاحبان صنعت و تجارت و غیر آنها در هر سال و به هر شکل به دست می آورند شامل می شود؛ بر این اساس آن حضرت با استشهاد به آیه فرمود: «پرداخت غنایم و فوائد در هر سال بر آنان (مسلمانان) واجب است». (حرعاملی، 1414: 9 / 500) امام کاظم(علیه السلام) نیز می فرماید: «خمس شامل تمام منافعی می شود که مردم به دست می آورند، خواه کم باشد خواه زیاد». (حرعاملی، 1414: 9 / 503) 2. آیه 30 سوره ملک: قُلْ أ رَأ یْتُمْ إ نْ أ صْبَحَ ماؤُکمْ غَوْراً فَمَنْ یَأ تِیکمْ بماءٍ مَعِین . در این آیه معنای ظاهری آن بیان می کند نعمت وجود، وسایل زندگی و تداوم حیات، همه در گرو اراده الهی و براساس تدبیر جهان شمول اوست؛ زیرا خداوند تنها کسی است که به دلیل امکان حیات جاوید، این زمینه را مهیا ساخته که اگر فضل و عنایت خداوند نسبت به بندگانش نباشد، کار بر آنان سخت خواهد شد. امام رضا(علیه السلام) در تفسیر آیه فرموده است: «مراد از «ماؤکم» علوم ائمه(علیهم السلام) است و ائمه ابواب علم الهی هستند؛ در نتیجه مراد از «ماء معین» نیز علم ائمه است» (فیض کاشانی، بی تا: 2 / 727) در بیان امام «ماء معین» به عنوان استعاره برای علم نافع آمده است؛ زیرا همان طور که آب منبع حیات مادی و منشأ اصلی امکان ادامه حیات است، علم نافع به ویژه علم دین تنها پایه اساسی زندگی معنوی است و سبب سعادت دنیوی و جاودانگی اخروی انسان خواهد شد. بنابراین در این آیه نیز آب که مایه اصلی حیات است ـ با قطع نظر از قراین خاص ـ به مفهوم عام آن در نظر گرفته شده که شامل علم نیز خواهد بود که ضامن حیات مادی و معنوی بشر است. (معرفت، 1418: 1 / 30) این معنا در آیات دیگر قرآن نیز آمده است. (ر.ک: انفال / 24 و آل عمران / 164) پس در آیه فوق علم نافع و علوم ارائه شده از طرف پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم(علیهم السلام)، مایه حیات معنوی شمرده شده است. در روایتی از امام کاظم(علیه السلام) شرح معنایی زیر تأویل آن شمرده شده است: «إذا فقدتم إمامکم فلم تروه فما ذا تصنعون؟» (طوسی، بی تا: 110؛ مجلسی، 1403: 24 / 100؛ حویزی، 1425: 5 / 387) وقتی امامتان را از دست دهید و او را نبینید، چه می کنید؟ این تأویل از آن دسته معانی است که فقط در اختیار معصومین است و خارج از دسترس عموم می باشد. همان طور که مشاهده می شود تأویل در این بخش از آموزه های اهل بیت(علیهم السلام) از سنخ مفاهیمی است که در حوزه الفاظ بوده و همسو با معانی است که از لوازم و دلالت التزامی است که خود از اقسام دلالت لفظی است یا از سنخ معانی استعاری است که از سنخ اقسام وضع است و همه این موارد در قلمرو الفاظ، مفاهیم و معانی و هماهنگ با اصول محاوره ای می باشد که در طول آن معانی می باشد. این موارد که از معانی بطنی و درونی به شمار می آید، پنهان بوده و دستیابی به چنین معانی و مفاهیم برای آیات گرچه دشوار می نماید، اما هرگز به معنای دور از دسترس بودن عقل بشر نمی باشد و کشف آن، نیازمند داشتن ظرفیت مناسب علمی برای تأویل گر و به کار بردن قواعد آن می باشد. چنین معرفتی انحصاری نبوده و راه کسب آن عمل به آیات، پیروی از اهل بیت(علیهم السلام) و شیوه آنان در فهم قرآن، تهذیب نفس و استمداد از قرآن است. 4. دانش خاص اهل بیت(علیهم السلام) در تفسیر امور غیبی در بسیاری از روایات سخن از اختصاص یافتن کل دانش تأویل به اهل بیت(علیهم السلام) آمده است یا بیان شده که تفسیر قرآن اعم از تنزیل و تأویل، موهبتی الهی است که خداوند فقط به برخی از بندگان شایسته خود مانند انبیا و اولیا می دهد. منبع این علم و دانش جز مبدأ وحی نخواهد بود. این نوع دانش از مقوله امور غیبی است که خداوند براساس حکمت و مصلحت به برخی از برگزیدگان، ازجمله اهل بیت(علیهم السلام) ارزانی داشته و دیگران را راهی به سوی آن نیست. در منابع روایی شیعه با این دسته از اخبار مواجه می شویم که اهل بیت(علیهم السلام) آموزه های غیبی را در تبیین متن وحیانی ابراز داشته اند که به هیچ عنوان با ابزار و منابع و معرفت بشری امکان دسترسی به آنها نیست. یکی از این آموزه های غیبی اهل بیت(علیهم السلام) در تفسیر آیات کلماتی است که حضرت آدم(علیه السلام) به وسیله آنها توبه کرد. چنان که ابن عباس از پیامبر(صلی الله علیه و آله) چنین روایت کرده است: سألت النبی(صلی الله علیه و آله) عن الکلمات التی تلقاها آدم من ربه، فتاب علیه. قال سأله بحق محمد و علی و فاطمة و الحسن و الحسین إلا تبت علی؛ فتاب الله علیه. (صدوق، 1361: 125) حضرت با توجه به علم غیبی خود به تفسیر آیه می پردازد و می فرماید کلماتی که حضرت آدم به وسیله آن توبه کرد اسامی پنج تن آل عبا(علیهم السلام) بود که به حق آنها قسم یاد کرد تا خداوند متعال توبه او را بپذیرد. همچنین مفضل بن عمر از امام صادق(علیه السلام) درباره کلماتی که خداوند عزوجل پیامبرش حضرت ابراهیم(علیه السلام) را بدان ها آزمود، سؤال می کند و ایشان در پاسخ می فرماید: هی الکلمات التی تلقاها آدم من ربه فتاب علیه، و هو أنه قال: «یا رب أسألک بحق محمد و علی و فاطمة و الحسن و الحسین إلا تبت علی» فتاب الله علیه إنه هو التواب الرحیم ... أتمهن إلى القائم اثنی عشر إماما تسعة من ولد الحسین. (بحرانی اصفهانی، 1382: 10) در این روایت تصریح شده که این کلمات همان انوار طیبه ای هستند که آدم به وسیله آنها توبه نمود و علاوه بر خمسه طیبه تا امام دوازدهم ادامه یافته است و حضرت ابراهیم ایمان خود را به همه این معصومین ابراز نموده تا در این آزمون پیروز شد. یکی از موارد مهم تبیین آموزه های غیبی، تأویل حروف مقطعه است که در احادیث اهل بیت(علیهم السلام) جلوه گر است. ایشان در سخنانی پرده از روی راز و رمز حروف مقطعه برداشته و معارف باطنی و پنهان این آیات را بازگو کرده اند. تأویل این گونه آیات فقط در انحصار اهل بیت(علیهم السلام) است و به هیچ کس دیگری اختصاص ندارد و دیگران را راهی به فهم و درک این آیات نیست؛ زیرا این حروف اسراری بین خدا و رسولش است. همچنین وقتی از امام صادق(علیه السلام) از «بسم الله الرحمن الرحیم» سؤال شد، فرمود: «الباء بهاء الله و السین سناء الله و المیم ملک الله»، و درباره الله فرمود: «الألف آلاء الله علی خلقه من النعم بولایتنا و اللام إلزام الله خلقه ولایتنا، قلت: فالهاء فقال: هوان لمن خالف محمدا و آل محمد(صلی الله علیه و آله)، قلت: الرحمن، قال: بجمیع العالم، قلت: الرحیم، قال: بالمؤمنین خاصة». (صدوق، 1361: 3) همچنین در روایت امام باقر(علیه السلام)، این علم الهی و اتصال به عالم غیب تجلی بیشتری دارد آنجا که در پاسخ مردم فلسطین مبنی بر معنا و مفهوم «الصمد» فرمود: توضیح آن در خودش نهفته است؛ زیرا «الصمد» دارای پنج حرف است و هر یک معنای خاصی دارد که دلالت بر کمال او دارد، نخستین حرفش «الف» نشانگر تحقق ذات خداوند است و آیه شریفه «شهد الله أنه لا إله إلا هو» (آل عمران / 18) هم بیانگر همین معنا است. و این نکته را روشن و مشخص می نماید که ذات پروردگار به هیچ کدام از حواس پنج گانه ادراک نمی گردد. حرف دوم آن «لام» است که نمودار الهیت اوست. اما «صاد» صدق خداوند است؛ یعنی گفتارش راست و درست، و نویدها و بیم هایش بی تخلف بوده، و به بندگان فرمان داده است که حقیقتاً پیرو صدق و درستکاری باشند نه از روی ریا و خدعه، «ص» نشانه آن است که در دادگاه روز جزا، رأی نهایی درباره پاداش و کیفر کردارشان به درستی و عدالت صادر خواهد شد. اما «میم» دلیل بر ملک و سلطنت اوست، و اینکه وی زمامدار بر حقی می باشد که همواره بوده و هست و خواهد بود، و حکومتش زوال ناپذیر است. «دال» بیانگر دوام و پایداری حکومت و ملک اوست و خود جاودانه است، و هستی او برتر از آن است که دستخوش تغییرات عالم هستی و فنا گردد، هرگز، بلکه او هستی بخش تمام عالم خلقت است و هر جانداری به سبب هستی بخش بودن اوست که زنده است. (صدوق، 1361: 7؛ همو، 1416: 87) یکی دیگر از آموزه های غیبی و بیان بطون آیات، در بیان اخبار مربوط به اصل آفرینش و جهان شناسی جلوه نموده است. در برخی آیات به مباحث آفرینش اشاراتی شده است که تبیین آن از طریق علم به غیب و توسط روایات صورت گرفته است. مأمون از امام رضا(علیه السلام) درباره آیه «وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الأ رْضَ فی سِتَّةِ أ یَّامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلی الْمَاءِ» (هود / 7) پرسید و ایشان فرمود: خدای تبارک و تعالی عرش و آب و فرشتگان را پیش از آفریدن آسمان ها و زمین آفرید و فرشتگان چنان بودند که به نفس های خود و به عرش و آب بر خدای عزوجل استدلال می کردند. بعد از آن عرش خود را بر روی آب قرار داد تا به این واسطه قدرتش از برای فرشتگان ظاهر شود و بدانند که آن جناب بر هر چیزی تواناست. بعد از آن عرش را به قدرت خویش بلند کرد و آن را نقل نمود و در بالای آسمان ها و زمین قرار داد و آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید و آن جناب بر عرش خود مستولی بود و بر این قادر بود که آسمان ها و زمین را در یک چشم بر هم زدن بیافریند و لیکن خدای عزوجل آنها را در شش روز آفرید، تا آنچه از آنها می آفریند چیز به چیز از برای فرشتگان ظاهر شود و ایشان به حدوث آنچه خدای تعالی در بادها احداث می فرماید استدلال کنند و خدا عرش را به جهت حاجت و نیاز به آن نیافرید؛ زیرا که آن جناب بی نیاز است از عرش و از همه آنچه آفریده و به بودن بر عرش وصف نمی شود؛ زیرا که او جسم نیست و خدا از صفت آفریدگانش برتری دارد برتری بزرگ. (حویزی، 1425: 2 / 336؛ صدوق، 1378: 1 / 324؛ همو، 1416: 320) در این روایت علاوه بر چگونگی آفرینش آسمان ها و زمین، تشابه آیه نیز برطرف شده و به عدم جسمانیت خداوند تصریح شده است. این گونه تفسیر درباره کیفیت خلقت جهان هستی از عهده هیچ کس غیر از کسانی که به حقیقت قرآن آشنا هستند، برنمی آید و تنها ایشانند که به تمام رمز و رازهای قرآن علم و آگاهی دارند. 5. دانش خاص اهل بیت(علیهم السلام) در علم به مصادیق آیات شکی نیست در برخی از حوزه های گذشته غیر از تفسیر امور غیبی، مفسران تاحدودی با تدبر به برخی از لایه های معنایی آیات دست می یابند، گرچه مرتبه عالی آن نیز منحصر به اهل بیت(علیهم السلام) است؛ ولی در علم به مصادیق و انطباق آیات بر مصادیق در زمان های مختلف، خصوصاً مصادیق باطنی کسی را جز ایشان، بدان راهی نیست و تنها به معصومان(علیهم السلام) اختصاص دارد. هر مفسری شاید به برخی مصادیق عصر نزول، و یا عصری که خودش زندگی می کند، علم داشته باشد، ولی به همه آنها آگاه نیست. خصوصاً به مصادیق آینده، و از آنجا که وقوف به این حوزه، نیاز به نوعی علم غیب و آگاهی به آینده دارد، بدیهی است که غیر معصوم، ادعایی در این باب نخواهند داشت. این امر در روایات نیز منعکس شده است. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: إن فى القرآن ما مضى و ما یحدث و ما هو کائن، کانت فیه أسماء الرجال فألقیت، و إنما الاسم الواحد منه فی وجوه لا تحصى یعرف ذلک الوصاه. (عیاشی، 1380: 1 / 12؛ فیض کاشانی، بی تا: 1 / 41؛ متقی هندی، 1409: 9 / 389) در قرآن اموری است که در گذشته و آینده رخ داده یا در حال اتفاق می افتد، و نیز اسامی اشخاص موجود است و چه بسا که یک اسم، به وجوه بی شماری اطلاق شود، ولی اینها را (فقط) اوصیاء می دانند. مصداق در لغت به معنای «ما یدل على صدقه»، (مهیار، 1371: 818) و در اصطلاح به مجموع اشیاء عینی که معنا یا مفهوم دال بر آنهاست، گفته می شود. (خاتمی، 1370: 104) بنابراین روایات جری و تطبیق احادیثی است که تمام مراد آیات را بیان نمی کنند، بلکه یا به ذکر برخی از مصادیق می پردازند، یا برای مواردی غیر از آنچه در شأن آن نازل شده تطبیق داده می شود. (شاکر، 1382: 309) روایات تطبیقی و روایاتی که در صدد بیان مصداق باطن آیات است، حجم قابل توجهی از روایات تفسیری را به خود اختصاص داده است و این امر نشانگر جایگاه این روش نزد معصومان(علیهم السلام) می باشد. تطبیق می تواند شامل مصادیق ظاهری و باطنی آیه باشد؛ یعنی هم شامل مصادیقی است که انطباق بر آنها روشن و آشکار می باشد و هم شامل مصادیقی است که انطباق بر آنها نیازمند قرائن و مؤیداتی است. در گونه نخست، برخی از مصادیق و تطبیقات اهل بیت(علیهم السلام) در مورد آیات قرآن، در مواردی است که به نوعی مدالیل لفظی و مناسبت کلامی نیز بر آن دلالت دارد، مانند مصادیقی از مفهوم ظاهری آیات که در بستر نزول یا تحت عموم آیه قرار می گیرد و یا مصداق روشن تر و کامل تر آن است و به عنوان تأویل ذکر شده است، مانند تطبیق «صراط مستقیم» بر کتاب خدا. (حویزی، 1425: 1 / 20) و روایت امام صادق(علیه السلام) که در ذیل آیه «وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أ مَرَ اللَّهُ به أ ن یُوصَل» (رعد / 21) فرمود: «قال من ذلک صلة الرحم، و غایة تأویلها صلتک إیانا (عیاشی، 1380: 1 / 208؛ بحرانی، 1416: 2 / 289 ـ 288)؛ ازجمله پیوندهای مورد نظر آیه صله ارحام خویشاوندان است و تأویل نهایی و بلند آن، پیوند تو با ما اهل بیت است.» اما گونه دوم، مصادیق و واقعیات عینی که به لحاظ معنای باطنی آیات مورد توجه قرار گرفته است و مدالیل لفظی بر آنها دلالت ندارد، بلکه بر پایه دانش ویژه اهل بیت(علیهم السلام) همچون علم غیب و رسوخ علمی استوار می باشد و از سنخ تأویل آیات است؛ مانند تطبیق آیه «و نرید ان نمن...» بر ظهور امام زمان. (نهج البلاغه، حکمت 409) که در این صورت این گونه تطبیقات فقط در انحصار اهل بیت(علیهم السلام) بوده و هیچ کس در این دانش خاص ایشان شریک نیست. یک. مصداق خاص و انحصاری آیه برخی از آیات قرآن با تأیید روایاتی متواتر، منحصراً در مورد شخص یا حادثه خاصی نازل شده و قابل تعمیم نیست. در این آیات، گاه لفظ به گونه ای است که می تواند مصادیق متعددی را پذیرا باشد؛ ولی شواهد و دلایلی یافت می شود که مصادیق آن را محدود و منحصر می سازد و دیگر افراد را شامل نمی شود. این روایات، آیه را در مورد افراد خاصی دانسته و مفهوم آن را در مصادیق خاص و ویژه منحصر ساخته است، لذا روایت جنبه تفسیری پیدا می کند، مانند تفسیر اهل بیت(علیهم السلام) در آیه «تطهیر» (احزاب / 33) به حضرت زهرا÷ و امامان دوازده گانه(علیهم السلام) و تفسیر آیه «ولایت» (مائده / 55) به تنها مصداق آن، و نیز مانند آیه «اکمال دین» (مائده / 3)، آیه «نجوا» (مجادله / 12)، آیه «مباهله». (آل عمران / 60) در آیه «ولایت» خداوند می فرماید: «إ نَّما وَلِیُّکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُون» (مائده / 55)؛ در این آیه لفظ «الذین» دوم به ظاهر دلالت بر جمع دارد، ولی در حقیقت چنین نیست که هر که در حال رکوع انفاق کند، ولی امر مسلمین باشد؛ بلکه مقصود علی(علیه السلام) است. ذیل آیه، که در خصوص حضرت امیر(علیه السلام)، نازل شد، از عمر بن خطاب نقل شده که وی گفته است: «والله لقد تصدقت بأربعین خاتما و أنا راکع لینزل فیّ ما نزل فی علی بن ابی طالب فما نزل (صدوق، 1417: 186؛ حسینی، 1409: 1 / 150)؛ به خدا قسم چهل انگشتری در حال رکوع صدقه دادم تا نظیر آیه ای که درباره علی بن ابیطالب نازل شد درباره من نیز نازل شود و نشد». حضرت علی(علیه السلام) گاه در تفسیر آیات و بیان مصادیق آنها، به موردی اشاره کرده است که به هیچ روی قابل تعمیم و انطباق بر موارد دیگر نیست و خود را منحصراً مصداق آیه دانسته است، مانند روایتی که از آن حضرت ذیل آیه نجوا وارد شده است: «إن فی کتاب الله لآیة ما عمل بها أحد قبلی و لا یعمل بها أحد بعدی: آیة النجوى (بحرانی، 1416: 5 / 325)؛ آیه ای در کتاب خدا وجود دارد که کسی پیش از من به آن آیه عمل نکرده و بعد از من هم عمل نخواهد کرد و آن آیه نجوی است». نیز در روایتی به نقل از ایشان بیان شده که آن حضرت همراه پیامبر(صلی الله علیه و آله) حضرت خضر را ملاقات کرد و ایشان وی را چهارمین خلیفه خطاب نمودند. حضرت علی(علیه السلام) از پیامبر دلیل این خطاب را سؤال می کند و رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) پاسخ می دهد: خلیفه اول حضرت آدم(علیه السلام) است طبق آیه «إ نِی جاعِلٌ فِى الأ رْضِ خَلِیفَةً»؛ خلیفه دوم داود(علیه السلام) است همان گونه که خداوند می فرماید: «یا داوُدُ إ نَّا جَعَلْناک خَلِیفَةً فِى الأ رْض »؛ سومین آنها هارون است مطابق فرمایش حضرت موسی(علیه السلام) به هارون: «اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أ صْلِحْ» و براساس آیه «وَ أ ذانٌ مِنَ اللَّه وَ رَسُولِه إ لَى النَّاس  یَوْمَ الْحَج الأ کبَر » و چهارمین خلیفه تو هستی که از جانب خدا و رسولش ابلاغ کردی. تو وزیر و وصی من و نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی. (صدوق، 1378: 2 / 10؛ حرعاملی، 1425: 3 / 30) در این روایت حضرت علی(علیه السلام) خود را مصداق منحصر به فرد آیه «وَ أ ذانٌ مِنَ اللَّه وَ رَسُولِه إ لَى النَّاس  یَوْمَ الْحَج الأ کبَر » معرفی می نمایند. در روایات بسیاری، اهل بیت(علیهم السلام) خود را از مصادیق خاص آیات برمی شمرند و با عبارتی چون «خاصة لنا» این انحصار را بیان می کنند. به عنوان نمونه حضرت علی(علیه السلام) در خطبه ای این گونه مصداق خاص اولواالامر را معرفی می کند: ان الله ذا الجلال و الإکرام لما خلق الخلق، و اختار خیرة من خلقه، و اصطفى صفوة من عباده، و أرسل رسولا منهم، و انزل علیه کتابه، و شرع له دینه و فرض فرائضه، فکانت الجملة قول الله جل ذکره حیث امر فقال: «أ طِیعُوا اللَّهَ وَ أ طِیعُوا الرَّسُولَ وَ أ ولِى الأ مْر  مِنْکمْ» فهو لنا اهل البیت خاصة دون غیرنا، فانقلبتم على أعقابکم، و ارتددتم و نقضتم الأمر و نکثتم العهد و لم یضروا الله شیئا. (حویزی، 1425: 1 / 400؛ طبرسی، 1416: 1 / 160) بنابراین طبق روایات اهل بیت(علیهم السلام) آیاتی منحصراً در مورد شخص یا حادثه خاصی نازل شده و قابل تعمیم و انطباق بر دیگران نیست و ایشان خود را از مصادیق خاص آیات برشمرده اند. دو. مصداق اتم یا اکمل برخی روایات بیانگر کامل ترین مصداق آیه است. این نوع مصداق بدین معناست که آیه پذیرای مصادیق متعددی است که از لحاظ رتبه یکسان نیستند و یک یا چند تن که در مرتبه بالاتر از دیگران به سر می برند به عنوان مصداق اتم و اکمل آن معرفی می شوند. نظیر کلمه های «ابرار» و «سابقون» و مواردی از این دست که می توانند تمام افراد دارای شرایط را دربرگیرند، بااین حال ائمه مصداق اکمل آن هستند. امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه «إ نَّ الأ بْرَارَ لَفِی نَعِیم ٍ * وَ إ نَّ الْفُجَّارَ لَفِی جَحِیم ٍ» (انفطار / 14 ـ 13) می فرماید: «الابرار نحن هم و الفجار هم عدونا». (بحرانی، 1416: 5 / 602) در این آیه نیکان و بدکاران به دلیل وجود «ال» بر سر جمع می تواند شامل همه نیکان و بدان امت های پیشین و امت اسلام شود، ولی مصادیق بارز نیکان این آیه اهل بیت(علیهم السلام) و مصداق بارز بدکاران، دشمنان اهل بیت هستند؛ در عین حال مصادیق آیه منحصر به این افراد نیست. امام باقر(علیه السلام) در تفسیر آیه «إ لاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أ جْرٌ غَیْرُ مَمْنُون» (تین / 6) فرمود: «مقصود از آیه علی بن ابیطالب است.» (بحرانی، 1416: 5 / 693) در این روایت منسوب به امام باقر(علیه السلام)، امام علی(علیه السلام) به عنوان مصداق اتم آنان که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند، معرفی شده است. امام صادق(علیه السلام) درباره آیه شریفه «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ» مصداق اتم آیه را حضرت علی(علیه السلام) بیان کرده و به آیه دیگر قرآن «وَ إ نَّهُ فِی أ مِّ الْکتاب لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکیمٌ» استشهاد می کند. (صدوق، 1361: 32؛ حویزی، 1425: 1 / 21) اهل بیت(علیهم السلام) در تفسیر برخی آیات، مصداقی را بیان کرده که قابل تطبیق بر دیگران نیز می باشد؛ مانند تطبیق «بالاخسرین اعمالاً» (کهف / 103) و «اصحاب المشئمه» (واقعه / 9) بر کفار اهل کتاب و «أ مَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ » (آل عمران / 106) بر بدعت گذاران و هواپرستان امت. حضرت در این آیات به ذکر مصداق اکمل می پردازد، ولی مفهوم آیه قابل تعمیم بر دیگران نیز هست. حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در تفسیر آیه «فَأ مَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أ  کفَرْتُم بَعْدَ إ یمَان کمْ فَذُوقُوأ  الْعَذَابَ بمَا کنتُمْ تَکفُرُون» (آل عمران / 106) فرمود: «هُم أهل البدع و الأهواء و الآراء الباطلة من هذه الأمة». (فیض کاشانی، بی تا: 1 / 369؛ حویزی، 1425: 1 / 382؛ طبرسی، 1406: 6 / 76) امام باقر(علیه السلام) در تفسیر آیه «قُلْ هَلْ نُنَبئُکم بالأ خْسَر ینَ أ عْمَالا» فرمود: «هم النّصاری و القسّیسون و الرّهبان، و أهل الشّبهات و الأهواء من أهل القبلة، و الحروریّة و أهل البدع.» (فیض کاشانی، 1418: 2 / 731؛ قمی، 1404: 2 / 46) در این روایت حضرت به ذکر برخی از مصادیق این آیه می پردازد که مصداق اتم آن است؛ اما در عین حال مصادیق دیگر را نیز نفی نمی فرماید. آیت الله جوادی آملی یادآوری می کند روایاتی که آیات را بر ائمه یا دشمنان ایشان تطبیق می دهد، به فرض صحت و تمامیت سند و جهت صدور، هرگز گستره شمول و عموم معنایی آیه را محدود نمی کند و بیان مصداق کامل یا یک مصداق، مصادیق دیگر را نفی نمی کند؛ بلکه آیه دارای معنایی عام است و همچنان به عموم خود باقی است. (جوادی آملی، 1381: 1 / 169) سه. مصداق باطن تأویل به معنای تطبیق بر واقعیات عینی و امور خارجی به لحاظ معنای باطنی آیات، در حوزه های عمیق تری نیز یافت می شود. در این روایات اهل بیت(علیهم السلام) به بیان مصادیقی برای آیات پرداخته اند که از ظاهر آیه برداشت نمی شود؛ بلکه مصادیق باطنی و یا مصادیقی که زمان آن در هنگام بیان روایات هنوز واقع نشده و به این جهت پوشیده است را بیان کرده اند. این گونه بیان مصادیق آیات فقط در انحصار اهل بیت(علیهم السلام) بوده و دیگران را راهی به بیان آن نیست. هرچند نوعی ارتباط بین آنها و آیه برقرار است که با توجه به بیان معصوم می توان آن را مراد آیه دانست. (رجبی، 1385: 291) ازجمله در روایتی از امام باقر(علیه السلام) درباره آیه «وَ مَن یَکفُرْ بالْایمَان  فَقَدْ حَبطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فى الأ خِرَةِ مِنَ الخَْاسِر ینَ» (مائده / 5) سؤال شد، حضرت فرمود: «تفسیرها فی بطن القرآن یعنی من یکفر بولایه علی و علی هو الایمان (صفار، 1374: 77)؛ هر کسی است که به ولایت علی(علیه السلام) کفر بورزد عملش تباه شده؛ زیرا علی(علیه السلام) همان ایمان است». علامه طباطبایی درباره این روایت می نویسد: این روایت از باطن در مقابل ظاهر قرآن است... و اینکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) علی(علیه السلام) را ایمان نامیده است در زمانی بوده است که با عمرو بن عبدود به مبارزه پرداخت و حضرت فرمود: تمامی ایمان به مقابله با تمامی کفر می رود. (طباطبایی، 1417: 5 / 218) در مواردی حلال و حرام و برخی اعمال عبادی بر اشخاص تطبیق شده و به عنوان مثال ائمه(علیهم السلام)، تأویل و باطن اعمال خیر و دشمنان آنان، تأویل و باطن اعمال شر شمرده شده اند. محمد بن منصور از امام کاظم(علیه السلام) در مورد آیه «قُلْ إ نَّمَا حَرَّمَ رَبی الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنهَْا وَ مَا بَطَنَ» سؤال می کند. حضرت می فرماید: ان القرآن له ظهر و بطن فجمیع ما حرم الله فى القرآن و هو الظاهر و الباطن من ذلک ائمه الجور و جمیع ما احل الله تعالی فى الکتاب هو الظاهر و الباطن من ذلک ائمه الحق. (کلینی، 1388: 1 / 374؛ حر عاملی، 1414: 25 / 10) قرآن را ظهر و بطنی است. تمام محرمات مذکور در قرآن ظاهر آن می باشد و باطنش ائمه و پیشوایان ظلم و ستم می باشند و تمام حلال های قرآن در ظاهرند و باطن آنها ائمه و پیشوایان حق می باشند. در این روایت بر خلاف قواعد زبانی و محاوره، احکام حلال و حرام به امامان حق و باطل تفسیر شده است و به وضوح بر باطنی بودن موارد جری و تطبیق آیات دلالت دارد. علامه طباطبایی در توضیح این روایت می نویسد: انطباق معاصی و محرمات بر ائمه جور، و انطباق حلال ها بر امامان حق از این نظر است که محرمات و ائمه جور باعث دوری از خدا و محللات و ائمه حق باعث نزدیکی به خدایند. و نیز ممکن است از این نظر باشد که پیروی از امامان جور باعث ارتکاب گناهان و متابعت از امامان حق باعث موفقیت در اطاعت می شود. (طباطبایی، 1417: 8 / 94) امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه نور، مصادیق باطنی آیه را بیان نموده و می فرماید: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الأ رْضِ مَثَلُ نُور ه کمِشْکاةٍ» فاطمة÷ «فیها مصباح» الحسن «المصباح فی زجاجة» الحسین «الزجاجة کأنها کوکب دری» فاطمة کوکب دری بین نساء أهل الدنیا «توقد من شجرة مبارکة» ابراهیم(علیه السلام) «زیتونة لا شرقیة و لا غربیة» لا یهودیة و لا نصرانیة «یَکادُ زَیْتُها یُضِیءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُور » امام منها بعد امام «یَهْدِی اللَّهُ لِنُور ه مَنْ یَشاءُ» یهدی الله للائمة(علیهم السلام) من یشاء «وَ یَضْر بُ اللَّهُ الأ مْثالَ لِلنَّاس » (ر.ک: حویزی، 1425: 3 / 603؛ کلینی، 1388: 1 / 195؛ صدوق، 1361: 15؛ فرات کوفی، 1410: 282) و نیز «خیرات» را در آیه «اسْتَبقُوا الْخَیْراتِ أ یْنَما تَکونُوا یَأ تِ بکمُ اللَّهُ» به ولایت تطبیق فرموده اند. «الخیرات الولایة، و قوله تبارک و تعالى «أ یْنَما تَکونُوا یَأ تِ بکمُ اللَّهُ جَمِیعاً» یعنی اصحاب القائم الثلاثمائة.» (کلینی، 1388: 8 / 313؛ حویزی، 1425: 1 / 139؛ قمی، 1404: 2 / 205؛ حرعاملی، 1425: 5/64) بنابراین انطباق الفاظ و آیات قرآن بر مصادیقی غیر از آنچه آیات دربارۀ آنها نازل شده است، به عهده معصوم و فرد آگاه به تفسیر و تأویل آیات قرآن است. خصوصاً در مورد مصادیق پنهانی و درونی که ارتباطی به دلالت الفاظ ندارد، تنها از بیانات معصومین(علیهم السلام) به آن پی می بریم؛ زیرا جز ایشان که از تمامی مصادیق آیات در همه زمان ها آگاهی دارند، کسی بدان راه ندارد و نمی تواند به همه مصادیق آشنا باشد. نتیجه اهل بیت(علیهم السلام) علاوه بر تفسیر آیات با اعتماد به دلالت الفاظ و حجیت ظواهر، کاربست اصول محاوره عقلایی و تعلیم این گونه برداشت از قرآن به یاران خود، به حقایق باطنی و معانی عمیق و فراتر از دلالت عقلایی الفاظ نیز اشاراتی داشته که هرگز از ظاهر آیات قابل دریافت نیست. دستیابی به این معارف در انحصار معصومین(علیهم السلام) بوده و برای غیر ایشان دست نیافتنی است. در بررسی احادیث و بیانات تفسیری اهل بیت(علیهم السلام) به این نتیجه دست می یابیم که ایشان با توجه به ویژگی خاص و برخورداری از علوم وراثتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، الهامات الهی، علم غیب و مقام عصمت، به تبیین و تفسیر آیات پرداخته اند به گونه ای که دیگران توانایی چنین فهم و تفسیری را نداشته و از آن محرومند. مراجعه به روایات معصومین(علیهم السلام) در تفسیر قرآن نتایج زیر را به همراه دارد: 1. راهیابی به فهم لایه های عمیق و معانی باطنی آیات؛ 2. آگاهی یافتن بر تأویل صحیح آیات؛ 3. بیان مصادیق باطنی برای آیات قرآن؛ 4. شناخت جزئیات بیشتری از عوالم غیر محسوس و اخبار غیبی و ... . بی تردید فهم و معرفت به این معانی از دسترس غیر معصوم خارج است و غیر معصوم هرچند در قرآن و الفاظ قرآن بیندیشد، به آن دست نمی یابد. منابع و مآخذ قرآن کریم.
نهج البلاغه، بی تا، گردآوری سیدرضی، تصحیح صبحی صالح، قم، هجرت.
امین اصفهانی، سیده نصرت، 1361، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، تهران، نهضت زنان مسلمان.
بابایی، علی اکبر، 1388، مکاتب تفسیری، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چ سوم.
بحرانی اصفهانی، عبدالله، 1382، عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال الإمام علی بن أبی طالب(علیه السلام)، قم، مؤسسة الإمام المهدی، چ دوم.
بحرانی، سید هاشم، 1416 ق، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت.
برقی، احمد بن محمد بن خالد، 1371 ق، المحاسن، تحقیق جلال الدین محدث، قم، دار الکتب الإسلامیة.
جوادی آملی، عبدالله، 1381، تسنیم، قم، اسراء، چ سوم.
حر عاملی، محمد بن حسن، 1414 ق، تفصیل وسایل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث.
ـــــــــــــــ ، 1425 ق، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بیروت، اعلمی.
حسینی استرآبادی، سید شرف الدین، 1409 ق، تأویل الآیات الظاهرة، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
حویزی، عبد علی بن جمعه عروسی، 1415 ق، تفسیر نور الثقلین، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان.
خاتمی، احمد، 1370، فرهنگ علم کلام، تهران، صبا.
خمینی، سید روح الله، بی تا، کشف الاسرار، قم، مصطفوی.
خویی، سید ابوالقاسم، 1395 ق، البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار الزهرا÷.
راغب اصفهانی، حسین، 1405 ق، مقدمه جامع التفاسیر، تحقیق فرحات، کویت، دار الدعوه.
رجبی، محمود و دیگران، 1385، روش شناسی تفسیر قرآن، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چ دوم.
شاکر، محمد کاظم، 1382، مبانی و روش های تفسیری، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی.
شعیری، محمد بن محمد، بی تا، جامع الأخبار، نجف، مطبعة حیدریة.
صدوق، محمد بن علی، 1361، معانی الاخبار، تصحیح علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
ـــــــــــــــ ، 1416 ق، التوحید، قم، مؤسسه النشر الاسلامی.
ـــــــــــــــ ، 1417 ق، امالی، قم، مؤسسه بعثت.
ـــــــــــــــ ، 1378 ق، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، تهران، نشر جهان.
صفار، محمد بن حسن، 1374، بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمد(صلی الله علیه و آله)، تهران، اعلمی.
طباطبایی، سید محمدحسین، 1417 ق، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
طبرسی، احمد بن علی، 1416 ق، الاحتجاج علی اهل اللجاج، قم، اسوه.
طبرسی، فضل بن حسن، 1406 ق، مجمع البیان لعلوم القرآن، بیروت، دار المعرفة.
طوسی، محمد بن حسن، بی تا، الغیبه، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة.
عطاردی، عزیز الله، 1406 ق، مسند الامام الرضا(علیه السلام)، مشهد، آستان قدس رضوی.
عیاشی، محمد بن مسعود، 1380 ق، کتاب التفسیر، تصحیح هاشم رسولی محلاتی، تهران، المطبعة العلمیة.
فرات کوفی، ابوالقاسم، 1410 ق، تفسیر فرات الکوفی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
فیض کاشانی، ملا محسن، 1418 ق، الاصفی فی تفسیر القرآن، تحقیق محمدحسین درایتی و محمدرضا نعمت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
ـــــــــــــــ ، بی تا، الصافی فی تفسیر القرآن، تصحیح حسین الاعلمی، بیروت، دار  المرتضی.
ـــــــــــــــ ، 1371، نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین، تحقیق مهدی انصاری قمی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
قمی، علی بن ابراهیم، 1404 ق، تفسیر القمی، تحقیق طیّب موسوی جزائری، قم، دار الکتاب، چ سوم.
کلینی، محمد بن یعقوب، 1388 ق، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
متقی هندی، علاءالدین بن علی، 1409 ق، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسه الرساله.
مجلسی، محمدباقر، 1403 ق، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(علیهم السلام)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ سوم.
ـــــــــــــــ ، 1406 ق، ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، تحقیق مهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.
معرفت، محمدهادی، 1418 ق، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، مشهد، جامعه الرضویه للعلوم الاسلامیة.
مهیار، رضا، 1371، فرهنگ ابجدی، قم، انتشارات اسلامی.
نجارزادگان، فتح الله، 1383، تفسیر تطبیقی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی.
یزدی حائری، علی، 1422 ق، إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب، تحقیق علی عاشور، بیروت، مؤسسة الأعلمی. سید رضا مؤدب: استاد دانشگاه قم. سکینه آخوند: دانشجوی دکتری قرآن و متون اسلامی دانشگاه معارف اسلامی. فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات تفسیری 13 انتهای متن/

94/03/12 - 06:15





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 109]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن