واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گزیده اشعار جایزه ادبی علی اکبر(ع)؛
جوان کربلا به روایت شاعران جوان/ این شیرمرد کیست؟ علی یا پیامبر؟
![جوان کربلا به روایت شاعران جوان/ این شیرمرد کیست؟ علی یا پیامبر؟ علی اکبر](http://media.mehrnews.com/d/2015/05/29/3/1722766.jpg)
شناسهٔ خبر: 2764496 - یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۲
فرهنگ > شعر و ادب
هشتمین جایزه ادبی حضرت علی اکبر(ع) با نام «آئینه نبی» همزمان با ولادت این حضرت، طی دوشب در شهرستان مرودشت برگزار شد و شاعران جوان در این مراسم تازهترین سرودههای خود را قرائت کردند. خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: هشتمین جایزه ادبی حضرت علی اکبر(ع) از جمعه شب هشتم خردادماه در شهرستان مرودشت آغاز شد و به مدت دو شب میزبان شاعران جوان بود. حدود ۴۰ تن از شاعران و محبان ائمه اطهار علیهم السلام در این کنگره ادبی شرکت و سروده های خود را درباره معصومین علیهم السلام قرائت کردند.در شب اول برگزاری این جایزه ادبی، چهار تن از شاعران جوان، سرودههای خود را در وصف حضرت علی اکبر(ع) خواندند که با استقبال ویژه حاضران در مراسم همراه شد. در ادامه گزیدهای از اشعار این شاعران جوان را مرور میکنیم؛بوی مدینه/ پیمان طالبیدر حیرت است و محو تماشا پیامبر
گویا جوان شده ست یکی با پیامبرمیدان لبالب از صلوات است، گوئیا
زائیده است حضرت لیلا، پیامبرقرآن به زلف دارد و در دست ذوالفقار
این شیرمرد کیست؟ علی یا پیامبر؟الله اکبر...این نغمات از لسان اوست
یا اینکه گفته است اذان را پیامبر؟با دیدنش عدو به ندا گفت: «بین ما
جنگی نبود و نیست دمی با پیامبراصلا مصاف هاشمیان نابرابر است
حالی علی و حمزه و حالا پیامبر؟آیینه است اکبر و حاجت به تیغ نیست
سنگش زنید لشکریان! تا پیامبر...این گونه تکه تکه شود تا که بشنوید
وااکبرا و واعلیا، واپیامبر!»افتاده است روی تن خشک کربلا
اربا˝ علیِ اکبر و اربا پیامبر!بوی مدینه کرببلا را گرفته است
خوش آمدید حضرت زهرا! پیامبر! روح محمد(ص)/محسن رضوانیرُخش سبزه ست و مویش مشکی و لب:قرمز اُخرا
کــَــأنّ المصطفی قــد عــادَ یـولَــد مــــــرّةً أخــــرییـقـین روح مـحمـد رفـته در جــسم علی اکبـر
اگــر مــا مــی پذیـــرفـتـیـم مفـــهـوم تناسخ راپدر دست دعا برداشته بـــر جــانب ایــــزد
که اللهم بارکــنی بـه واجعله لــی ذُخــــرااگر می بود بحر ساوه، می خشکید بهر او
که در قنداقه اش دارد دو صد خورشید فرخ راهزاران خسرو و فرهاد و یوسف، می شود مجنون
همینــکه زادۀ لیــلا هــــویـــدا مـــی کـــند رخ راســــپاه شـمرِکافرکیش، مـــات جلوه ی حُسنش
ســـوار اسب خود، وقتی نـمـایـان می کند رخ رابه جُرم چهره اش شد کشته یا آوازه اسمش؟
نمی فهمیم علت را ... نمی یابیم پاسخ راعـــطش، آتــش شد اما با لب بـابـا گلستان شد
چـــنانـکه آتــش نمــــرود، ابــــــــراهیم تــارخ را از زبان کعبه/ مجتبی خرسندیاز پیمبر یا خدا درباره ی حیدر بپرس
یعنی ازگوهرشناسان قیمت گوهر بپرسگل به خوبی می شناسدباغبان خویش را
وصف ساقی نجف را از می کوثر بپرسنه!نخواهد بست دستان خدارا هیچ کس
شرح این مصراع را از مادر حیدر بپرسمعنی مرد خدارا نیمه شب از نخل ها
معنی شیر خدا را روز از لشکر بپرسدرشناسایی حق تعریف دشمن افضل است
قدرت بازوش را از لشکر کافر بپرسهیچ دیواری نشد سد مسیر مرتضی
از شکاف کعبه و دروازه ی خیبر بپرسنه !فرار از جنگ هرگز درمرام شیر نیست
قصه را از بدر یا احزاب یا خیبر بپرسدر دل تاریخ آوای((سلونی))زنده است
مشکلات سخت را از صاحب منبر بپرسگاه برترمی شودیک نوکر ازصد پادشاه
این تناقض علتی دارد که از قنبر بپرسلذت طعم شراب و لذت بوی گلاب
این ازانگورنجف , آن ازگل قمصر بپرسدرجهنم با علی یا در بهشت بی علی؟
شوق آتش را از ابراهیم پیغمبر بپرسعشق فرزندان به باباقابل توصیف نیست
از علی اکبر، علی اوسط، علی اصغر بپرسجمع خواهدشد محمدباعلی دریک بدن؟
ما نمی فهمیم این را از علی اکبر بپرس نذر آقا علي اكبر(ع)/ آرش پورعلی زادهآتش انداخت آخرِ مجلس هرکسی اسم دلبر آورده
بِنِشین تازه اولِ کار است روضهخوان رفته ساغر آوردههرکه مجنون تر است بسم الله هرکسی بهتر است بسم الله
پسرِ ماهپارهی لیلی پدرِ عشق را درآوردهبه کلاغان کوفه بنویسید سروهامان زیادتر شدهاند
به تبردارها خبر بدهید باغِ بالا صنوبر آوردهاینکه افتادهاست هابیل است نینوا نیست این خودِ نیل است
باید ایمان بیاوری به حسین(ع) که دوباره پیمبر آوردهگاه مرغِ هواپرست شدیم گاه ماهی شدیم و مست شدیم
سرِ بر روی نیزه قرآنخوان، دلِ در خون شناور آوردهبعد تو خاک بر سرِ دنیا بعد تو خاک بر سرِ دنیا
بعد تو خاک بر سرِ دنیا که سرِ نیزهها سر آورده
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]