واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: ورزش > فوتبال ملی - فوتبال ملی با حذف از جام جهانی ۴ سال کابوسوار را درپیش خواهد داشت. «سراسیمه میدوید تا خود را به رختکن برساند.» خبرنگار خبرورزشی شاهد عینی صحنهای بود که با سوت پایان نیمه اول بازی دو تیم ایران و کره جنوبی در سئول، نایب رئیس فدراسیون فوتبال در حالتی برآشفته میخواست خود را به بازیکنان تیمملی در رختکن برساند. او میرفت تا فارغ از اهمیت بازی حساسی که تیمملی دارد برگزار میکند، به بازیکنانی بتازد که مچبند سبز به دست بسته بودند. او که در مقام رئیس کمیته تیمهای ملی، تیم را بیهیچ پولی به کره جنوبی برده بود. این قدر در شرایط بحرانی بود که اگر سفیر ایران به کمکشان نمیرسید، پول هزینههای یومیه هم همراه تیم نبود. [توضیحات سرپرست تیمملی درباره مچ بندهای سبز فوتبالیستها]او اما فقط به این فکر بود در آن لحظه دستبند سبز را که یادآور خاطراتی خوش برای مردم کشورمان نیست، از دست بازیکنان، باز کند. مردمی که خسته شدهاند از همه رفتارهای خارج از عرفی که آرامش را هفتهای است از آنها سلب کرده. تاج انگار مامور شده بود هر طور هست این بازیکنان را وادارد تا این نمادهای سبز را از دستانشان باز کنند. مچبندهایی که 6 بازیکن سرشناس تیمملی در حرکتی هماهنگ با هم به عکس همه قوانین رایج فیفا در منع فوتبالیستهای حرفهای از تحرکات سیاسی در زمین فوتبال انجام گرفته بود، میتواند برایشان عواقبی به همراه داشته باشد.[بازیکنان تیم ملی با دستبند سبز در برابر کره جنوبی] این نکته را علی کفاشیان رئیس فدراسیون ایران هم تأیید میکند و دربارهاش میگوید: «دلیل این موضوع را باید از بازیکنان تیمملی پرسید. اما، گویا نماینده فیفا درباره انگیزه بازیکنان و سیاسی بودن آن شبهاتی را مطرح کرده است چرا که اگر هدف بازیکنان از این کار نشان دادن یک نماد مذهبی یا سیاسی بوده باشد، برخلاف بند شش اساسنامه فیفا بوده و احتمال دارد فیفا با این بازیکنان برخورد کند. به هرحال از خود بازیکنان باید سؤال شود که چرا آن مچبندهای سبز را بستند و سپس باز کردند.»تاج اما کسی بود که باعث شد تا نمادهای سبز از دستان بازیکنان باز شود. جواد نکونام، مسعود شجاعی، علی کریمی، مهدی مهدوی کیا، محمد نصرتی و حسین کعبی، در لحظه ورود به زمین هر یک نمادهایی سبز به همراه داشتند. شجاعی حتی در نیمه اول لباس سبزی را زیر پیراهن خود به تن داشت تا اگر گل زد آن را رو به دوربینها نشان دهد. بازیکنان همه سکوتی مطلق درباره آن اتفاق اختیار کردهاند. در تمام مسیر برگشت از کره و بعد از بازی هیچکدام از بازیکنان حاضر نبودند حرفی درباره آنچه رخ داده بود، بزنند. در فرودگاه دبی هم سکوت مطلق حکمفرما بود. کیا و هاشمیان هم که از اردو جدا شدند اصلاً حرفی درباره کاری که کرده بودند نمیزدند. سکوت، سکوت و سکوت اتفاقی بود که فقط به چشم میآمد. تیم حذف شده بود و آن اتفاق هم بر مشکلات تیم ناکام افزوده بود. این اما تاج بود که باید سرپوشی میگذاشت بر آنچه اتفاق افتاده بود؛ «بعد از بازی عدهای از شبکههای بیگانه که واقعاً با جمهوری اسلامی عناد و دشمنی دارند، سعی داشتند مچبندهای بازیکنان ما را یک حرکت سیاسی نشان دهند، در صورتی که اینگونه نبود و ملیپوشان ایران براساس اعتقادات مذهبی و توسل به حضرت ابوالفضل(ع) آن مچبندها را بردست بسته بودند. اگر واقعاً قرار بود ملیپوشان از مچبندها استفاده سیاسی کنند دیگر دربین دو نیمه آن را باز نمیکردند. قبل از بازی هم ملیپوشان دروسط زمین حلقه اتحادی تشکیل دادند و با رمز یاابوالفضل (ع) بازی را شروع کردند.» او که در لحظه سوت پایان نیمه اول همه پلههای جایگاه تا رختکن را با سرعتی خارقالعاده دویده بود، خود اعتراف میکند از بازیکنان خواسته تا مچبندها را از دست باز کنند. خواستهای که خیلی هم دوستانه بیان نشده بود؛ «از شکل رفتنش به رختکن میشد حدس زد که اگر مچبندها باز نشود، اصلاً بعید نیست تیمملی در نیمه دوم به زمین برنگردد.» این جمله را یکی از عکاسان حاضر در سئول میگوید و ادامه میدهد: «انگار از او خواسته بودند هر طور هست این غائله را بخواباند و برایش توجیهی بیاورد.» تاج باید این اتفاق که محتملترین شایعه دربارهاش تبانی 6 بازیکن سرشناس تیمملی برای نمایش اعتراضشان به برخوردهای دوساله اخیر از سوی سازمان ورزش و فدراسیون به آنها بوده را نمایش بگذارند را طوری توجیه میکرد و به همین دلیل اینگونه از آنها خواست تا مچبند از دستانشان باز کنند. اعتراضی که البته بسیاری از کارشناسان متفق القول آن را حرکتی ناشایست و دور از شأن بازیکنان ملی میدانند. بازیکنان تیمی که نماینده 70 میلیون نفر هستند نه طیف و دستهای خاص. تیمملی ناکام ماند. تیمملی که در سئول با تساوی برابر کره برای از دست نرفتن شانس صعود باید چشم انتظار شکست یکی از دو تیم کره شمالی یا عربستان میشد ناباورانه به چشم دید دو تیم در ریاض با هم مساوی شدند، عربستان سعودی راهی پلی آف شد، کره شمالی برای اولین بار پس از جام 1966 جهانی شد و سهم ایران غم تلخ حذف بود. فوتبال که قرار بود لبخند به لب مردم بنشاند بار دیگر مثل همه اتفاقات بزرگ ورزشی این سالها آواری شد بر سر مردم. تیمملی که لیگ امسال را قربانی برنامهریزی ناصحیح برای تدارکش کرد، خود قربانی بازیکنانی فوتبال زده شد که درست در حساسترین زمان نایی برای بازی نداشتند. نفس کم میآوردند و بزرگترین رویای فوتبالی یک ملت را به باد داد. تیمملی که در زمستان گذشته همه مربیان لیگ معترض بودند چرا برای بازیهای تدارکاتی بیبرنامه و منطقش لیگ را به تعطیلی میکشاند باعث شد تا لیگ به درازا بکشد و مسئولان فدراسیونش که مدام دم میزدند از ارجحیت صعود به جام جهانی بر هر رقابت دیگر، نه فقط نمایندگان ایران در لیگ قهرمانان آسیا را قربانی کردند که اینگونه تیمی خسته و بیروحیه را که مشکل بزرگش ناتوانی رؤسای فدراسیون بر تعامل با سرمربی وقت تیمشان بود، تا آستانه حذف کشاندند. فوتبال ملی را نابود کردند و پس از روزهای پیاپی نابسامانی به قطبی سپردند تا نهایت این شود که شد. ناکام و سرافکنده تا رئیس فدراسیون بگوید: «من تصمیمی برای استعفا ندارم چرا که دلیلی برای آن وجود ندارد. اما، اگر با رفتن یک نفر مشکلات حل شود، این کار را انجام میدهم. در مجموع در فدراسیون میمانم و به فوتبال خدمت میکنم. نرفتن به جام جهانی آخر دنیا نیست.» نایب آقای رئیس اما حتی موضعش را بالاتر از یک عذرخواهی گرفته و درباره حذف تیم میگوید: «نمیتوان عدم صعود را توجیه کرد. ما باید درجام جهانی حاضر میشدیم که این گونه نشد، اما کلیه عوامل از جمله بدشانسی نیز دست به دست هم دادند تا ما صعود نکنیم. ایران تا دقیقه 82 بازی با کره جنوبی به عنوان تیم دوم مستقیماً به جام جهانی رفته بود ولی بایک گل همه چیز خراب شد. فعلاً تصمیمی در خصوص کادرفنی نگرفتهایم و در آیندهای نزدیک درباره قطبی و همکارانش تصمیمگیری میکنیم.» او طوری سخن میگوید که انگار نقشی در این ناکامی نداشته است. تاج، کفاشیان، بازی انتخابهای متوالی مربی ملی از کلمنته، قطبی، دایی، مایلی کهن، ابراهیمزاده، یاوری و همه جنجالهای دو ساله گذشته. . . . بیشک این تیم و ناتوانی مدیریتی شان نقشی در حذف تیم نداشته و اصلاً نیازی به عذر خواستن از مردم نیست. «چرا باید تیم بالا میرفت؟ فوتبال برنامه ندارد.» این جمله را سعید آذری مدیر موفق اما مخلوع باشگاه ذوبآهن میگوید، او که قربانی اتفاقی سیاسی در ورزش شد. این سیاست زدگی درست از 4 سال قبل بر فوتبال ایران سایه انداخت. فوتبال اما بیش از هر جای دیگر ورزش از چنین سیاستی لطمه خورد. تیمی که با صعود به جام جهانی در اختیار متولیان جدید ورزش قرار گرفت و محمد علی آبادی ادعا داشت باید یکی از 16 تیم جهان باشد حالا از گروهی که که 3 تیمش میتوانستند صعود کنند اوت شده و جای ایران کره شمالی به جام جهانی میرود. فوتبال این سالها را با اختلافات شدید دادکان و علی آبادی بر سر نحوه اداره تیمملی پیش از جام جهانی آغاز کرد. با پایان جام جهانی دادکان برکنار و فدراسیون به دست سرپرست جدید سپرده شد. تصمیمی عجولانه که حتی رئیسجمهور هم بر آن در برنامهای زنده صحه گذاشت. تعلیق ماحصل این تعجیل بود. کمیته انتقالی از پی تعلیق آمد. ناکامی در جام ملتها را سرمربی تیم، قلعه نویی به گردن نابسامانی فوتبال انتقالی انداخت. ماجرای انتخاب رئیس ماهها سر و صدا به پا کرد تا تیم کفاشیان آمدند. داستان گزینش خارج از عرف دایی، تیم را در شرایطی گرفتار کرد که مردم با تیمملی قهر کنند و 5 بازی پیاپی فقط 6 امتیاز بگیرد. نعرههای اعتراض در حضور رئیسجمهور پس از باخت به عربستان، زاده همین سیاست زدگی تصمیمات غیر ورزشی بود. داستانی که با رفتن دایی هم ادامه داشت درست مثل همه اتفاقاتی که برای مایلی، قطبی، دو تیم استقلال و پرسپولیس و دیگر اجزای ورزش قهرمانی افتاد. داستانی که به حذف تیمملی انجامید. حذفی که از سوی سیما با سکوت مطلق همراه شد بیآنکه یکی از مسببینش به خود زحمت دهند تا از مردم عذر بخواهند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 654]