محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832645326
استمداد افسر بعثی از حضرت اباعبدلله(ع) هنگام فرار از خرمشهر! |اخبار ایران و جهان
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: استمداد افسر بعثی از حضرت اباعبدلله(ع) هنگام فرار از خرمشهر!
در همان حالی که می کوشیدم خود را از مهلکه نجات دهم و فرار کنم، خاطره ای دردناک از ذهنم گذشت؛ خاطره ای از یک پیرزن اهوازی که به هنگام ورودمان به خرمشهر، در برابر تانکم ایستاد و با خواهش و التماس از من خواست که خانه اش را بر سرش ویران نکنم و ادامه داد: «اگر نجابت و مردانگی داشته باشی، این کار را نمی کنی.»
کد خبر: ۵۰۲۷۷۹
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۱ - 24 May 2015
عراقی هایی که در دفاع مقدس با ما جنگیده اند سه دسته اند. دسته اول آنانی بودند که با ما سر جنگ داشتند و به جهت کینه و خصومتی که از قدیم با ما داشتند وارد جنگ شدند و اکثریت این دسته را افسران و درجه داران بعثی تشکیل می دادند و بسیاری از آنان امروز نیز در صف داعشیان با ما و مسلمانان در حال جنگ می باشند. دسته دوم افرادی بودند که به زور به جبهه آمده بودند و اینان یا به ایران پناهنده شدند و در کنار ما قرار گرفتند و لشکر بدر را تشکیل دادند و یا از جبهه فرار می کردند. دسته سوم هم کسانی بودند که جاهلانه به جنگ ما آمده بودند و با دلائلی نظیر قومیت و مذهب و نژاد پرستی توجیه شده بودند، که امروز از کرده خود پشیمان و در جبهه حق قرار گرفته اند.
در سالروز فتح خرمشهر بر آن شدیم که بخشی از خاطرات یکی از همین جاهلان به نام «سرهنگ عراقی صبار فلاح اللامی» را در خصوص همین فتح و پیروزی مرور نماییم؛ تا شاید به بزرگی این پیروزی پی ببریم و بدانیم که به حق "خرمشهر را خدا آزاد کرد" و البته موید مدعای اول ما نیز خواهد بود. او می گوید: «بسیاری از رفتارها و کردارهای من در صحنه های مختلف جنگ، نه بر اساس ضابطه و قانون، بلکه به طور دلخواه و برخاسته از هواهای نفسانی و شیطانی ام بود، که از جمله آن ها می توان به اعدام تعدادی از اسرای ایرانی و تیرباران گروهی از غیر نظامیان در آغاز تجاوزمان به ایران اشاره کرد که به دستور من انجام شد.» آنچه در ادامه می خوانید بخشی از خاطراتش در خصوص فرار از خرمشهر است.
وقتی به سرتیپ ستاد حمد الحمود تلفنی اطلاع دادم که ایرانی ها به مواضع ما نزدیک شده و با تصرف جبهه راست خرمشهر، بندر را تحت کنترل خود درآوردند، تلفن را بر زمین کوبید و با غیرت هر چه تمام تر شروع به گریستن کرد! نیروهای ایرانی داشتند به سمت ما پیشروی می کردند. وضعیت در حال تغییر و تحول بود. از دور، ندای «یا قائم آل محمد» را می شنیدم. در آن لحظه مایوسانه می کوشیدم نیروها را در مواضع خود تثیبت کنم؛ نیروهایی که کاملا خود را باخته بودند. یکی از نیروهای جیش الشعبی در نزدیکی سنگر من بود. - سلام علیکم قربان! - علیک السلام - قربان می خواهم خود کشی کنم، می خواهم امشب بمیرم! - چرا؟ - مگر این صداها را نمی شنوید قربان؟! آن ها دارند می آیند! آن ها مرگ را به بازی گرفته اند. - بله، صداهایشان را شنیده ام. در آن شب زمین از شدت خروش نیروهای ایرانی به خود می لرزید. هر کس که تسلیم می شد، شانس بزرگی داشت. آن شب، شب بسیار سختی بود. کشته شدن نیروها یکی پس از دیگری؛ انفجار سنگرها و انبار مهمات؛ پراکنده شدن ترکش های مواد منفجره، صحنه هایی بود که هر لحظه در برابر چشمان ما اتفاق می افتاد. در چنین شرایط و لحظات دشواری، فرمانده لشکر از ما می خواست که مقاومت کنیم و می گفت: ببین عزیزم صبار، گردان تو باید در موضع خود بماند و تو از تمام امکانات خود برای بازداشتن فراریان استفاده کنی! - فراریان، منظورتان چیست قربان؟ - منظورم کسانی هستند که سنگرهای خود را رها می کنند. من به تو اختیار کامل می دهم هر کس را قصد فرار از مواضع خود دارد، اعدام کنی. من به چشم خود می دیدم که سربازان خود را آماده فرار از سنگرهایشان می کنند. با خود می گفتم: «بی خیال صبار، فکرش را هم نکن، امشب تمام اوضاع به هم خواهد ریخت، آنها (ایرانی ها) می آیند تا ما را از شهر بیرون برانند.» در کنار من، سروان مفتاح معاون گردان، ایستاده بود. خسته و هراسان به نظر می رسید. رو به او کردم و گفتم: «چطوری ابوفلاح؟!» - والله امشب اوضاع خیلی نگران کننده به نظر می رسد قربان! - از کجا فهمیدی؟ - حمله این بار آنان با حملات گذشته فرق می کند. آن شب، خرمشهر از همه سو در محاصره قرار گرفته بود و از هر طرف، صفیر گلوله و توپ به گوش می رسید. شهر به خاطر حجم بسیار زیاد گلوله باران، یک پارچه غرق در نور و روشنایی شده بود و کار می رفت که یک سره شود و این شهر آغوش خود را به روی نیروهای ایرانی بگشاید. سروان مفتاح در دل خود بر این وضعیت ناسزا می گفت. خواست چیزی بگوید؛ اما سخنش را بلعید. عضلات چهره اش تکان می خورد. از چشمانش فریاد التماس بر می خواست؛ گویی می خواست به من بگوید: زمینه را برای برگشتنم به پشت جبهه فراهم کن. سرانجام نتوانست خواسته اش را پنهان کند و خطاب به من گفت: «می خواهم با حیله ای قانونی فرار کنم.»
از علائم چهره اش متوجه منظورش شدم؛ اما با گرفتن ژستی آمرانه به عنوان فرمانده گفتم: «من هر افسری را که بخواهد فرار کند، اعدام می کنم. کاری خواهم کرد که افسران و سربازان، بر چنین روزی افسوس بخورند.» و بدین ترتیب، با هشدار دادن عواقب وخیم فرار از جبهه، منظور خود را به او فهماندم. او وقتی دید با خواسته اش موافقت نشد، دست از پا درازتر به سنگر گردان بازگشت و شروع به داد و فریاد کرد. فهمیدم که سروان مفتاح می خواهد خود را با حقه و کلک از این مهلکه نجات دهد. او با به راه انداختن داد و فریاد، تظاهر به دیوانگی می کرد. در این حال سربازان فریاد کشیدند: «سروان مفتاح دیوانه شده است...»
نزد او رفتم. از حرکاتش فهمیدم که این کار او نیرنگی بیش نیست تا ما را بفریبد. دستور دادم تمام افسران و سربازان از مقر خارج شوند؛ من ماندم و او. به او گفتم: «ببین سروان، اگر به وضعیت طبیعی و عادی خودت برنگردی، با فرمانده تیپ و فرمانده لشکر تماس می گیرم.» او در حالی که سعی می کرد اشک هایش را پنهان کند، به گوشه ای از اتاق رفت و با صدای بلند شروع به گریستن کرد: - آخر قربان، می خواهم از این شهر فرار کنم! - به کجا؟ - به جهنم! پوزخندی زدم و گفتم: «فکرش را نکن. به زودی اولین نفری خواهی بود که به آنجا می روی!» لحظات به سختی سپری می شد؛ لحظات تسلیم شدن در برابر مرگ. سرهای جدا از بدن، خبر از امر مهمی می دادند. جسد سرهنگ ستاد قیس عبدالواحد العبیدی، معاون فرمانده تیپ 601، متلاشی شده بود. منظره وحشتناکی بود و حکایت از مرگی زبونانه داشت. زمین خرمشهر، در آن شب دوشنبه، در زیر قدم های ما آرامش نداشت. دوستم سرهنگ عبدالحسین ثامر در گوشم گفت: «خوش به حال فراریان و نجات یافتگان!» با خنده گفتم: «فکر نمی کنم بتوانیم نجات پیدا کنیم.» هر چند در ابتدای عملیات، نیروهای ما مقاومت شدیدی نشان دادند، اما حملات وارد شده از جانب غربی، نیروهای مقاومت کننده را از بقیه نیروها جدا ساخت و عده ای نیز تسلیم شدند. سرهنگ احمد زیدان التکریتی، فرمانده عملیات، از صحنه نبرد گریخت و وارد یکی از میادین مین شد. سرتیپ ستاد ضیاء توفیق مخفیانه از صحنه عملیات گریخت؛ اما در یکی از قایق ها، او را مجروح یافتند. هواپیماهای عراقی به بمباران نقاط تجمع ایرانی ها در عمق مواضعشان و در منطقه بندر پرداختند؛ اما در همین حال، توپخانه های ما، گلوله باران مواضع خودی را از سر گرفتند که در نتیجه آن، سرگرد عبدالعزیز شکاره، یکی از نزدیکان سرلشکر عبدالزهره شکاره، کشته شد. در این وانفسا کوشیدم با لطایف الحیل و نیرنگ و فریب و ظاهر سازی، از این مهلکه بگریزم؛ اما در عین حال بهانه به دست اطرافیانم ندهم؛ چون من در سخنرانی ها و صحبت ها، خودم را یکی از مدعیان پر و پا قرص دفاع و فداکاری در راه میهن وانمود کرده بودم. در حالی که به سمت شط العرب ( اروندرود ) می دویدم، چیزی را به یاد آوردم و آن «خدا» بود! آری، من در حالی که در یک قدمی مرگ قرار گرفته و در وضعیت دشوار و خطرناکی بودم، به یاد خدا افتادم. در حالی که به طرف رودخانه می دویدم، بی سیم چی همراهم گفت: «قربان، فکر نمی کنم بتوانید به رودخانه برسید.» با قاطعیت و اطمینان خاطر گفتم: «تو کارت نباشد؛ من از اباعبدالله استمداد کرده ام.» این اولین باری نبود که دچار چنین دوگانگی و تناقض رفتاری می شدم؛ بلکه در طول عمرم بارها چنین اتفاقی افتاده بود. من که فردی آلوده، شراب خوار، فاسد و گمراه بودم هر وقت دچار مشکلی می شدم، دست به دامن مطهر آن برگزیدگان الهی می شدم و اینک که آخرین لحظات عمرم را در برابر چشمانم می دیدم، از آن بزرگواران یاری خواستم و ظاهرا آن ها نیز مرا نومید برنگرداندند. در همان حالی که می کوشیدم خود را از مهلکه نجات دهم و فرار کنم، خاطره ای دردناک از ذهنم گذشت؛ خاطره ای از یک پیرزن اهوازی که به هنگام ورودمان به خرمشهر، در برابر تانکم ایستاد و با خواهش و التماس از من خواست که خانه اش را بر سرش ویران نکنم و ادامه داد: «اگر نجابت و مردانگی داشته باشی، این کار را نمی کنی.» من ایستادم و پشت سر من، ستون نظامی متوقف شد؛ اما فورا صدای فرمانده تیپ بلند شد: - سرهنگ صبار چرا ستون ایستاد؟ زبانم بند آمد. نمی دانستم چه بگویم. ناچار به دروغ گفتم: «قربان، منتظر رسیدن بقیه تانک ها هستم!» تانک ها که رسیدند، به طرف خانه آن زن حرکت کردم. در سر راه، هر چه درخت و گیاه و موانع دیگر بود، زیر شنی های تانک ها نابود و تخریب شد. پس از مدت کوتاهی، خانه ها و از جمله خانه آن پیرزن ویران و با خاک یکسان شد. در آن روز، نفیر انفجار گلوله ها با گریه پیرزن در هم آمیخته بود. ما از هیچ گونه جنایتی در خرمشهر فروگذار نکردیم؛ حتی مسجد جامع این شهر نیز از فسادکاری های ما در امان نماند. در واقع برای هیچ انسان با وجدان پاک طینتی تحمل چنین اعمال زشت ممکن نبود. در آن هنگام، من در درونم حس می کردم که وضع به این منوال باقی نخواهد ماند.
وقتی سرلشکر ستاد اسماعیل النعیمی مطمئن شد که حتی در آخرین سنگرهای باقی مانده نیز مقاومت بی فایده است، دستور عقب نشینی لشکر ما را صادر کرد؛ آن هم عقب نشینی نامنظم و بدون تجهیزات ومهمات و صرفا برای نجات خودمان؛ به طوری که در تلگرام دستور نیز چنین آمده بود: عقب نشینی کنید... قهرمان، کسی است که خود را نجات دهد! در آن لحظات آتش و خون که همه فرماندهان و هم قطارانم کشته شده بودند، خود را تنها احساس کردم. در این حال برای نجات خود از آتش بی امان ایرانی ها، دستگاه های بی سیم و با سیم را از کار انداختم، درجه و لباس هایم را کندم و تنها با یک شورت خود را به اروندرود انداختم. یکی از سربازان در کنار من، به گمان اینکه من یک سربازم و نه یک افسر، با خود می گفت: خدا صدام را لعنت کند، خدا افسرانش را لعنت کند که ما را فریب دادند و پایمان را به جنگ کشاندند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 139]
صفحات پیشنهادی
شیخ فراری خواستار حمله داعش به لبنان شد |اخبار ایران و جهان
شیخ فراری خواستار حمله داعش به لبنان شد رسانه های لبنانی روز دوشنبه نوشتند که الاسیربا انتشار یک پیام صوتی در شبکه اینترنت به محور مقاومت ضد صهیونیستی ازجمله جمهوری اسلامی ایران و حزب الله لبنان حمله کرده است کد خبر ۴۹۹۲۳۲ تاریخ انتشار ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۰ ۰۰ - 11 May 2015 افرار از دهان پلنگ |اخبار ایران و جهان
فرار از دهان پلنگ کد خبر ۴۹۹۲۳۱ تاریخ انتشار ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۰ ۰۰ - 11 May 2015 نوجوان یاسوجی زیر دندانهای تیز پنجه کوهستان گرفتار شد اما به طور معجزهآسایی نجات یافت به گزارش همشهری ميگويند فلاني رفت در دهان شير و بيرون آمد اين جمله يعني آخر شجاعت آخر خطر كردن و برايخطرات افسردگی طولانی مدت |اخبار ایران و جهان
خطرات افسردگی طولانی مدت کد خبر ۵۰۰۸۶۸ تاریخ انتشار ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱ ۴۸ - 17 May 2015 مطالعات نشان می هداحتمال سكته مغزی در افرادی كه مدت های طولانی افسردگی را تجربه می كنند دو برابر دیگران است به گزارش مهر افسردگی طولانی مدت ممکن است خطر ابتلا به سکته مغزی را در ميان بزفرار گروهی نیروهای عربستانی از پایگاه مرزی این کشور |اخبار ایران و جهان
فرار گروهی نیروهای عربستانی از پایگاه مرزی این کشور شبکه المنار لبنان از فرار دسته جمعی نیروهای گارد مرزی عربستان از یکی از پایگاههای نظامی این کشور در مرز با یمن و پیشروی قبایل یمنی خبر داد کد خبر ۴۹۹۳۵۷ تاریخ انتشار ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵ ۲۱ - 11 May 2015 شبکه المنار لبنان ابدشانسی راننده در فرار از صحنه تصادف |اخبار ایران و جهان
بدشانسی راننده در فرار از صحنه تصادف کد خبر ۵۰۱۲۱۶ تاریخ انتشار ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱ ۴۷ - 18 May 2015 فرار راننده خودروی لوکس از صحنه تصادف زیاد دوام نیاورد چرا که پلاک خودرویش را جا گذاشته بود به گزارش ایران عصر شنبه حادثه تصادف بین یک خودروی سواری با پرادو در بلوار فکوری شفرار سرکرده جبهه النصره در القلمون |اخبار ایران و جهان
فرار سرکرده جبهه النصره در القلمون در حالی که پیشروی رزمندگان مقاومت و ارتش سوریه در القلمون و آزادسازی و پاکسازی مناطق بیشتری از لوث وجود تروریست های تکفیری به ویژه جبهه النصره بی وقفه ادامه دارد کد خبر ۴۹۹۸۲۳ تاریخ انتشار ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۸ ۳۵ - 13 May 2015 در حالی که پیشرایران قهرمان زودهنگام رقابتهای جهانی تکواندو شد |اخبار ایران و جهان
ایران قهرمان زودهنگام رقابتهای جهانی تکواندو شد تیم ملی تکواندو ایران با حذف نمایندگان روسیه و کرهجنوبی عنوان قهرمانی بیست و دومین دوره رقابتهای تکواندو قهرمانی جهان را از آن خود کرد کد خبر ۵۰۱۲۵۹ تاریخ انتشار ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳ ۳۴ - 18 May 2015 تیم ملی تکواندو ایران با حهلاکت۴۰داعشی درحملههوایی هنگام بیعت گرفتن |اخبار ایران و جهان
هلاکت۴۰داعشی درحملههوایی هنگام بیعت گرفتن 40 تن از عناصر رده میانی و بالای داعش جمعه شب هنگام بیعت گرفتن در مسجد بزرگ شهر الرمادی و در جریان یک عملیات هوایی کشته و تعداد زیادی از آنان نیز زخمی شدند کد خبر ۵۰۲۴۷۴ تاریخ انتشار ۰۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۶ ۱۴ - 23 May 2015 40 تن از عناصردرخواست شیخ فراری از داعش/ هشدار شدید به داوود اغلو/ اعلام اتحاد رسمی عبدالله صالح با انصارالله/ نظر چین در مو
درخواست شیخ فراری از داعش هشدار شدید به داوود اغلو اعلام اتحاد رسمی عبدالله صالح با انصارالله نظر چین در مورد مداخله نظامی در سوریه تابناک به منظور پوشش جامع و کامل آخرین تحولات منطقه اقدام به راهاندازی صفحهای ویژه با همین نام کرده که به آخرین اخبار و تحلیلها درباره اینوزیر دفاع عراق از آیت الله سیستانی استمداد خواست |اخبار ایران و جهان
وزیر دفاع عراق از آیت الله سیستانی استمداد خواست وزیر دفاع عراق امروز دوشنبه نامه ای را به نماینده آیت الله سیستانی در استان نجف تحویل داد که در آن حمایت مراجع از نیروهای مسلح درخواست شده بود کد خبر ۴۹۹۳۵۹ تاریخ انتشار ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵ ۲۴ - 11 May 2015 وزیر دفاع عراق امروفرار نظاميان عربستاني در پي حملات نيروهاي قبائلي يمن |اخبار ایران و جهان
فرار نظاميان عربستاني در پي حملات نيروهاي قبائلي يمن شماری از نیروهای قبائلی یمن با حمله به مواضع نظامی ارتش عربستان سعودی در مرز این کشور با یمن توانستند بر برخی از این مواضع سیطره یابند کد خبر ۵۰۱۹۸۶ تاریخ انتشار ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۱ ۰۲ - 20 May 2015 نظامیان عربستان سعودی اتلاش یک زندانی برای فرار از تباهی |اخبار ایران و جهان
تلاش یک زندانی برای فرار از تباهی پشیمان است از راهی که ناخواسته پا در آن نهاده راهی که دوستان ناباب برایش پی ریزی کرده بودند تا او را در صحنه روزگار ضربه فنی کنند ولی ناامید نیست و این روزها پشت دیوار ندامت رکوردزنی می کند کد خبر ۵۰۲۸۱۳ تاریخ انتشار ۰۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰ ۴۶ - 2وداع زود هنگام روحانی با مسابقات جهانی تکواندو |اخبار ایران و جهان
وداع زود هنگام روحانی با مسابقات جهانی تکواندو کد خبر ۵۰۰۱۷۰ تاریخ انتشار ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱ ۴۲ - 14 May 2015 فاطمه روحانی نماینده وزن 67- کیلوگرم ایران با قبول شکست مقابل رقیب کروات خود از گردونه رقابت های جهانی تکواندو خارج شد به گزارش ایسنا سومین روز از رقابت های جهانی تکفرار دختر 15 ساله برای سراب زندگی در اروپا |اخبار ایران و جهان
فرار دختر 15 ساله برای سراب زندگی در اروپا کد خبر ۵۰۲۴۶۸ تاریخ انتشار ۰۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۸ ۵۰ - 23 May 2015 دختر نوجوانی که با وعدههای فریبکارانه مرد همسایه از خانه فرار کرده بود پس از چهار ماه دستگیر شد به گزارش ایران ملیکا 15 سال سن دارد او چهار ماه پیش با سرقت 10 میلیونبررسی قطع رابطه دولت فراری یمن با ایران |اخبار ایران و جهان
بررسی قطع رابطه دولت فراری یمن با ایران وزیر خارجه دولت فراری یمن اعلام کرد که کشورش در حال بررسی قطع روابط دیپلماتیک با ایران است کد خبر ۵۰۰۱۷۱ تاریخ انتشار ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱ ۴۲ - 14 May 2015 وزیر خارجه دولت فراری یمن اعلام کرد که کشورش در حال بررسی قطع روابط دیپلماتیک بادستگيري آدمرباي فراري در البرز |اخبار ایران و جهان
دستگيري آدمرباي فراري در البرز کد خبر ۴۹۸۸۵۲ تاریخ انتشار ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۹ ۳۰ - 10 May 2015 عضو متواري باند آدم ربايي و شرارت البرز پس از پنج ماه در قم دستگير شد به گزارش اعتماد سردار بخشعلي كامراني صالح رييس پليس البرز با اعلام اين خبر گفت با تحقيقات ماموران متهم كهفرار ۲۵ هزار نفر از رمادی از ترس داعش |اخبار ایران و جهان
فرار ۲۵ هزار نفر از رمادی از ترس داعش سازمان ملل اعلام کرده از زمان حمله گروه تروریستی داعش به شهر الرمادی در استان الانبار عراق حدود ۲۵ هزار نفر از این شهر گریختهاند کد خبر ۵۰۱۴۲۵ تاریخ انتشار ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۶ ۲۲ - 19 May 2015 سازمان ملل اعلام کرده از زمان حمله گروه ت-
گوناگون
پربازدیدترینها