تبلیغات
تبلیغات متنی
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راه‌اندازی کسب‌وکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وبسایت
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تست‌شده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیره‌ای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
دلایل ممنوعیت استفاده از ظروف گیاهی در برخی کشورها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1860949932
روزهايي كه جهان‌آرا بارها گريست
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: روزهايي كه جهان‌آرا بارها گريست
خرمشهر ريشه در تاريخ دارد.
نویسنده : صغري خيل فرهنگ
ساحل زيباي كارون و اروندرود، خيابان ساحلي، كوتشيخ، ناوچه‌هاي نيروهاي دريايي، لنج‌ها، كشتي‌هاي تجاري و اسكله‌هاي بندر، صداي گوش‌نواز بوق كشتي‌ها كه در بندر در كنار اسكله‌ها پهلو مي‌گرفتند، صداي بلند ناخدا‌ها..... مناطق فلكه دروازه، گمرك، بندر، فيليه، كاخ شيخ خزعل، شاه‌آباد (طالقاني فعلي)، خيابان آرش، كوي نخل، كوي آريا، كوي بهروز، بازار سيف، ديزل‌آباد، خيابان فردوسي، مساجد، حسينيه‌ها و مسجد جامع خرمشهر؛ سنگر مقاومت و پايدار زمانه در طول هشت سال دفاع مقدس، نخلستان، شلمچه كربلاي ايران... نام خرمشهر به دليل مبارزات و مقاومتش در برابر تجاوز رژيم بعث عراق و جانفشاني مردمانش كه با چنگ و دندان خرمشهر را از اسارت، آزاد ساختند در برگ‌هاي زرين دفتر تاريخ مي‌درخشد. رضا خدري خرمشهر را از زماني كه چشم باز كرد، شناخت. از همان 65 سال پيش كه در آبادان متولد شد نام پرآوازه آبادان و خرمشهر در گوشش طنين‌انداز بود. از تابستان 58 يعني قبل از آغاز جنگ تحميلي شاهد بمب‌گذاري‌هاي ضد انقلاب در شهرهاي خرمشهر و آبادان بود. او با خرمشهر عجين شد. امروز هم خرمشهر و همه مشكلاتي كه گريبانگير مردمان خونگرم آن ديار است از مهم‌ترين دغدغه‌هايش است. با رضا خدري خبرنگار و عكاس هشت سال جبهه و جنگ و نويسنده كتب دفاع مقدس همكلام شده‌ايم تا از آن روزهاي مقاومت و پيروزي بگويد. از خرمشهر تا خونين شهر وقتي در 31 شهريور ماه 1359 به خرمشهر حمله شد و دشمن بعثي از مرز شلمچه با لگد كردن خاك مقدس كشورمان از روستاهاي مرزي نهريوسف، خين، پل نووصد دستگاه خرمشهر گذشت و به ميدان راه‌آهن نزديك شد، در آن زمان قلب 36 ميليون ايراني به درد آمد. در 19 ماه اسارت اين شهر ايثارگر و مقاوم، خون گريه مي‌كرديم. خرمشهر زيباي ما با كارون پر‌خروش و نخل‌هاي بلند بالايش، اين بندر مهم راهبردي و تجاري خاورميانه، تبديل به خونين‌شهر شد. پير و جوان ميهن اسلامي ايران از پاي ننشستند و خرمشهر را لحظه‌اي رها نكردند. بچه‌هاي خرمشهري كوچه به كوچه و پشت بام به پشت بام در برابر تجاوز بيگانه مبارزه و مقاومت كردند و تا ناي و نفس داشتند، جنگيدند. من هميشه گفته‌ام و هزاران بار ديگر هم خواهم گفت كه اگر دفاع بچه‌هاي خرمشهر در 45 روز مقاومت جانانه نبود، عراقي‌ها مي‌رفتند كنار زاينده‌رود آواز مي‌خواندند. زماني كه دشمن متجاوز بعثي، مردم بي‌گناه خرمشهر را با موشك و شليك توپخانه شهيد مي‌كرد بلندگوهاي استعماري شرق و غرب اخبار جنگ ايران و عراق را مغرضانه و ناجوانمردانه منتشر و سعي مي‌كردند با شايعه‌سازي و دروغ‌پراكني مردم را دلسرد كنند. از طرف ديگر عوامل خود فروخته داخلي و منافقين در مواقعي كه وضعيت قرمز اعلام مي‌شد و خطر حمله هوايي وجود داشت به خلبانان عراقي علامت مي‌دادند و نقش ديده‌بان را براي آنان بازي مي‌كردند و با بي‌سيم وضعيت استقرار نيروهاي مردمي ايراني را به توپچي‌هاي دشمن گزارش مي‌دادند. در اين ميان مساجد خرمشهر به ويژه مسجد جامع به ستاد عمليات و تداركات جنگ تبديل شده بود. هر نوع كمكي كه از شهرهاي ديگر مي‌رسيد به مساجد مي‌رفت و در آنجا آماده توزيع مي‌شد. زنان شيردل خرمشهري همپاي مردان‌شان در مصاف با دشمن مي‌جنگيدند. خبر رسيد كه دشمن از ميدان راه‌آهن گذشته و به طرف دروازه‌هاي گمرگ و بندر در حال حركت است. مردم و پرسنل نيروي دريايي پايگاه خرمشهر و بچه‌هاي سپاه با سلاح‌هاي سبك قادر نبودند جوابگوي توپخانه سنگين دشمن باشند. صداي شوم پاهاي مزدوران در خيابان‌هاي خرمشهر شنيده مي‌شد اما هنوز از رسيدن نيروهاي كمكي خبري نبود. بني‌صدر رئيس‌جمهور وقت مرتب براي اعزام نيرو به خرمشهر امروز و فردا مي‌كرد. در داخل و اطراف شهر فقط مردم خرمشهر و به ويژه جوانان با ايمان بودند كه با تفنگ‌هاي سبك‌شان و با سلاح‌هاي اوليه نشانه‌گيري مي‌كردند و قلب دشمن را كه قلب شيطان بود مي‌شكافتند. هيچ كس آرام و قرار نداشت. خون همه به جوش آمده بودند. شرف و حيثيت و ناموس و دين و مذهب و اعتقادات يك شهر، يك استان و يك كشور اسلامي به نام ايران عزيز در خطر بود. عده‌اي مشغول ساختن كوكتل مولوتف شدند كه اين تجربه را از روزهاي پيروزي انقلاب اسلامي داشتند. مردم خرمشهر زن و مرد مي‌دانستند براي دفاع از زادگاهشان اگر تفنگ و خمپاره و تانك نيست لااقل با كوكتل مولوتف مي‌شود تا رسيدن نيروهاي كمكي از مركز مبارزه و استقامت كرد. وقتي محمد جهان‌آرا گريه كرد روز 24 مهرماه روزي كه در خيابان 40 متري، مزدوران عراقي اولين روحاني شهيد دفاع مقدس حجت‌الاسلام شريف قنوتي را اسير كردند و با سرنيزه كاسه سرش را برداشتند ما خون گريه مي‌كرديم. در آن روز خرمشهر تبديل به خونين‌شهر شده بود. بي‌هدف در خيابان‌هاي مملو از جنازه شهداي عزيزمان راه مي‌رفتم، نمي‌دانستم در كدام كوچه و خيابان عراقي‌ها هستند و دركدام مناطق مردم عزيز خرمشهر. در افكار و خاطرات خودم غرق بودم و عذاب مي‌كشيدم پس كي مي‌خواهند نيروهاي كمكي را به خرمشهر اعزام كنند. مادران خرمشهري شب‌ها در زير نور شمع جگر گوشه‌هايشان را دفن مي‌كردند. آيا ما مي‌توانيم حال و روز آن مادراني را تجسم كنيم كه شبانه در زير آتش صداميان با حالي زار و گريان با دست‌هايشان عزيزان‌شان را به خاك مي‌سپارند. سري به بيمارستان وليعصر(عج) زدم تا از حال مجروحان و ديگر دوستانم باخبر شوم. ماشيني با سرعت در خيابان حركت مي‌كرد، با علامت دست من توقف كرد. يكي از سرنشينانش را شناختم، محمد جهان‌آرا بود. فرمانده سپاه خرمشهر، به محض ديدنش بغضم تركيد و اشك‌هايم جاري شد. گفتم محمد ديدي بدبخت شديم؟ ديدي گل‌هامون پر پر شدند. ديگر هيچ كس را نداريم؟ ديدي بچه‌هاي شهرمان يكي‌يكي دارند يتيم مي‌شوند؟ محمد مرا در آغوش كشيد و با من گريه مي‌كرد. با صداي بغض‌آلود گفت ناراحت نباش... ما خدا را داريم. تو ناراحت نباش... ما امام خميني را داريم... براي اولين بار بود كه گريه كردن جهان‌آرا را مي‌ديدم. طلوع 3 خردادماه 1361 سرانجام خرمشهر، پس از 575 روز اشغال، در ساعت 11 صبح روز سوم خردادماه سال 1361 در عمليات بيت‌المقدس آزاد شد. عمليات بيت‌المقدس در تاريخ دهم ارديبهشت ماه سال 1361 حدود يك ماه بعد از عمليات فتح‌المبين با رمز «يا علي بن ابي‌طالب (ع)» شروع شد. اين عمليات در حالي آغاز شد كه قسمت وسيعي از خاك ميهن عزيزمان در اشغال دشمن بعثي بود. از جمله شهر بندري و استراتژيك خرمشهر كه از همان اوايل شروع جنگ به تصرف دشمن درآمده بود. در آن روز مقابل مسجد جامع همه جمع شده بوديم و همديگر را در آغوش گرفتيم و اشك شوق مي‌ريختيم. بلافاصله خبر آزاد‌سازي خرمشهر را به تحريريه روزنامه كيهان دادم. خرمشهر آزاد شد. خرمشهر آزاد شد. حضرت امام خميني (ره) معمار كبير انقلاب اسلامي در همان روز به مناسبت آزادي خرمشهر پيامي خطاب به ملت ايران صادر كرد. در بخش‌هايي از اين پيام آمده بود: «سپاس بي‌حد بر خداوند قادر كه كشور اسلامي و رزمندگان متعهد و فداكاران آن را مورد عنايت و حمايت خويش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصيب ما فرمود... مبارك باد بر ملت عظيم‌الشأن ايران اين چنين فرزندان سلحشور جان بر كفي كه نام آنان و كشورشان را جاويدان كردند و مبارك باد بر اسلام بزرگ اين متابعاني كه در دو جبهه جنگ با دشمنان باطني و دشمن ظاهري پيروزمندانه امتحان خويش را دادند و براي اسلام سرافرازي آفريدند.»
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۴:۰۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]
-
گوناگون
پربازدیدترینها