واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۲ خرداد ۱۳۹۴ (۱۲:۸ب.ظ)
تاکسيران فداکار، مسافر را به بيمارستان رساند موج - کرمانشاه - تاکسيران فداکار کرمانشاهي، مسافري را که در تاکسي او سکته کرد، به بيمارستان رساند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري موج کرمانشاه، ساعت 6:30 دقيقه صبح روزي که تاکسيران جوان کرمانشاهي مثل هميشه 4 مسافر را از شهرک آباداني و مسکن به مقصد ميدان آزادي سوار کرد، نمي دانست که مرد حدودا 50 ساله اي که مسافرش شده بود آخرين دقايق زندگي اش را مسافر تاکسي اوست.
يک راننده تاکسي يکي از مسافرانش را که در تاکسي اش دچار حمله قلبي شده بود و با مرگي ناگهاني دست و پنجه نرم ميکرد با عجله به بيمارستان امام علي (ع) رساند، اما؛ مرگ دست از آن مسافر برنداشت و عجله راننده جوان براي رساندنش به بيمارستان و نجات جانش فايده نداشت.
سجاد حيدري، تاکسيران 27 ساله، در اين باره گفت: ساعت حدود 6 و نيم صبح بود که در سه راه مسکن مرد حدودا 50 ساله اي را به مقصد ميدان آزادي سوار کردم که ظاهرا عجله داشت به مقصد برسد. سالم به نظر مي رسيد و حتي چندمتري را که موقع ترمز با تاکسي فاصله داشت دويد تا زودتر برسد و سوار شود.
وي ادامه داد: نرسيده به پل ولايت ناگهان حالش بد و دچار تنگي نفس شد وقتي اين حالش را ديدم بدون معطلي مسير بيمارستان امام علي (ع) را درپيش گرفتم تا هرچه سريعتر مداوا شود. متاسفانه به آنجا که رسيديم گفتند بر اثر ايست قلبي از دنيا رفته است.
اما اين تازه آغاز دردسرهاي اين راننده جوان بود؛ حيدري افزود: وقتي اين اتفاق افتاد سه مسافر ديگر هم در تاکسي ام بودند که يکي از آنها درمورد اين اتفاق با من همراه شد و شهادت هم داد که چه اتفاقي افتاد، اما؛ تاکسي من که تنها محل درآمد و امرار معاش من و خانواده ام است به خاطر اين جريان چند روز متوقف شد در کلانتري مي گفتند ماشين بايد تا زمانيکه جواب پزشکي قانوني از تهران بيايد که ممکن است يک ماه هم طول بکشد، تاکسي ام بايد در توقيف بماند تازه بازپرس پرونده وقتي ديد يک راننده تاکسي هستم که مستاجرم و گذران زندگي روزانه من و زن و بچه ام منوط به گردش چرخهاي تاکسي ام است دستور رفع توقيف داد تا زماني که جواب پزشکي قانوني بيايد.
راننده فداکار ادامه داد: وقتي مسافرم را درآن حال ديدم نمي توانستم بي خيالش بشوم و درمقابل دردي که مي کشد بي تفاوت باشم و به خاطر دردسرهاي بعدي اين کمک، وجدانم را ناديده بگيرم.
حيدري افزود: وقتي يک مسافر سوار تاکسي ما مي شود مانند يک عضو خانواده ما است جان و مال و ناموسش براي ما امانت است و در مقابلش احساس مسووليت مي کنيم.
وي تأکيد کرد: از صميم قلب آرزو مي کنم که براي هيچ يک از مسافرانم هيچ مشکلي پيش نيايد و ديگر شاهد درد کشيدن هيچ يک از مسافرانم نباشم چون صحنه درد کشيدن آن مسافر هنوز جلوي چشمانم است و مثل کسي که با او رابطه نزديک فاميلي داشته باشم برايش ناراحت شدم اي کاش نجات مي يافت، با اين حال اگر خداي نکرده بازهم براي مسافري مشکلي پيش بيايد با وجود اين تبعات و دردسري که ممکن است کمک به او برايم پيش بياورد باز هم براي کمک به او اقدام خواهم کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]