واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: شنبه ۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۰
تصمیم برای آغاز جنگ یکی از دشوارترین تصمیمات برای هر کشوری محسوب میشود چرا که پدیده جنگ در ذات منفور و خلاف اصل است به همین دلیل هم جنگها همواره نیازمند یک مشروعیت برای خود هستند که البته بسیار سخت به دست میآید و عقل انسان تنها در ابعاد دفاعی آن را مشروع میداند. از نظر فلسفی نیز همواره جنگ یک اقدام مخالف با فطرت انسانی محسوب میشود و صلح، همکاری و کنار زدن دشمنها و کینه توزیها را بر آن ترجیح میدهد. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، سایت خبری العهد لبنان در تحلیلی با عنوان "شکست عربستان در کسب مشروعیت برای جنگ ظالمانه خود" نوشت: براساس فلسفه تمدن، جنگ عربستان علیه یمن جنگی میان بدویت و تمدن است و این جنگ هیچ گونه مشروعیت عقلی و نقلی ندارد بنابراین تصمیم آل سعود برای جنگ باطل و کینه توزانه و برخلاف حکم عقل، شرع و قوانین است. رهبران عربستان در کسب مشروعیت برای جنگ خود علنا به سختی افتادند و این شکست در موارد ذیل آشکار شد: 1- بعد دشمن ستیزانه جنگ عربستان علیه مردم یمن زمانی که این جنگ حداقل شرایط جنگ دفاعی و مشروع را نداشت، آشکار شد تا جایی که این جنگ "تجاوز آشکار" نام گرفت. مدافعان آغاز جنگ هیچ توجیهی به جز تکرار دلایل واهی خود نداشتند و پوچ بودن دلایل آنان با خوی وحشیانه صاحبان آن علیه تمدن و تمایل آنان به سلطه، آدم کشی و از بین بردن خواستههای مردم آزاد یمن آشکار شد. 2- از نظر سیاسی نامشروع بودن این جنگ با پیمانی که برای آن شکل گرفت و مغایرت اهداف شرکت کنندگان آن از همان ابتدا آشکار شد. با عقب نشینی یکی از اعضای ائتلاف، شورای همکاری خلیج فارس با رهبری آل سعود باقی ماند و امان تنها کشوری بود که به غیر از این شورا در ائتلاف شرکت داشت. این ائتلاف که از همان ابتدا دارای رویکردی وهابی بود نتوانست دیگر کشورهای عربی و اسلامی را برای مشارکت قانع کند. نه مصر نه پاکستان و نه ترکیه در جنگ شرکت نکردند و دیگر کشورهای عربی اسلامی نیز نسبت به آن مردد شدند و به این ترتیب عربستان در کسب مشروعیت برای جنگ خود در سطح منطقه ناکام ماند و کنفرانس سران کشورهای عربی تنها تصویری ناامید کننده از سیستم منطقه در صورت بروز بحران بود. در سطح بینالمللی نیز عربستان در جلب حمایت بینالمللی از جنگ ناموفق بود. مشارکت کشورهای غرب اروپا و آمریکا در جنگ علیه یمن و سیاستهای این کشورها در منطقه مبنی بر تشویق جنگهای داخلی و بین کشورها و ارائه حمایتهای لجستیکی و اطلاعاتی همانند عملکرد سابق این کشورها در منطقه بود. آنچه میخواهم در اینجا شرح دهم آن است که: - عربستان نتوانست آمریکا و اروپا را مجبور به ارتقای سطح مداخله خود در جنگ کند و دریافت که این سیاستها در یمن و نیز سوریه، عراق، لیبی و فلسطین مانند قبل و بدون هیچ تغییری ادامه یافت و عربستان حمایت جدیدی را که نتیجه این پیمان منطقهای باشد دریافت نکرد. - این جنگ نشان از روابط پنهان میان کشورهای شبه جزیره عربی دارد وجود یک دولت مستقل در یمن به معنای ناکارآمدی آل سعود در حاکمیت بر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است و البته این مساله به دلیل قدرت بالای یمن از نظر جغرافیای سیاسی، انسانی و فرهنگی است. این جنگ ظالمانه به خاطر منافع یک گروه سلطه جو در منطقه شکل گرفت جنگی که هیچ هدفی به جز طمع ورزی آل سعود و سیطره آنان بر منطقه نداشت و این جنگ نه تنها برای هیچ کشور عربی و یا اسلامی منفعتی ندارد بلکه حتی توان جلب منافع بینالمللی استثنایی را نیز ندارد. - این جنگ هرگز نه به نفع کشورهای منطقه عربی بوده است و نه کشورهای اسلامی بلکه از همان ابتدا به ضرر روابط بینالمللی این دو گروه بوده است و این موضوع برخلاف ادعای حامیان سیاستهای عربستان در منطقه است. چگونه جنگی که عربستان با همکاری کشورهایی مانند یمن علیه این کشور آغاز کرده میتواند به نفع کشورهای عربی و اسلامی منطقه باشد و اگر پدیده جنگ در منطقه از مرحله جنگ داخلی به جنگ بین کشورها منتقل شود جهان چگونه میتواند صرف نظر از پیامدهای این جنگ، در امان بماند؟ سئوالات بسیاری در مورد مساله مشروعیت بخشیدن به جنگ علیه یمن در ذهن شکل میگیرد و این مشروعیت را مخالف با منافع کشورهای عربی و اسلامی، ثبات روابط بینالملل در منطقهای که به شدت صلح و امنیت بینالمللی برایش اهمیت دارد قرار میدهد و این اقدام دایره درگیریها در منطقه را در دایره جنگ نگه میدارد. رژیم صهیونیستی نیز منافع خود را در این جنگ مییابد و به این ترتیب کشورهای عربی در جریان سیاستهای استراتژیک آمریکا و اروپا با یکدیگر میجنگند با این تفاوت که این رژیم نمیخواهد این جنگ به بخشی از منافع بین المللی در منطقه آسیب وارد کند. - موضعگیری کشورهای عربی و اسلامی منطقه و نیز مواضع بینالمللی آمریکا و اروپا نمیتواند این جنگ را به هدفی برای تحقق منافعش بدل کند به همین دلیل هم مواضع این کشورها از مشارکت فعال در جنگ تغییر کرد و آمریکا و اروپا نیز به سیاستهای جهان کنونی و نیز حمایتهای سیاسی، لجستیکی و اطلاعاتی خود اکتفا کردند. این دو موضوع رهبران جنگ آل سعود را در یک بن بست واقعی قرار داد و آنان نتوانستند از جنگ بهرهای ببرند و بیش ازآن که از این جنگ بهره ببرند، از آن متضرر شدند. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 89]