محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840455304
اینجا سیسیل نیست!
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
برگزیده سرمقالههای روزنامههای صبح شنبه اینجا سیسیل نیست! روزنامههای صبح امروز ایران در سرمقالههای خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداختهاند از جمله «جاهلیت مدرن و ناامنی جهانی»،«سوریه، آزادی قلمون، سقوط تدمر»،«صدای واحد»،«مذاکرات هستهای و خطر بازنمایی نادرست برای افکارعمومی»،«اینجا سیسیل نیست!»،«شواهد شکست جنگ نیابتی»،«محال و محاق جریان سوم»،«ضرورت تغییر وزرا در کابینه دولت»،«هستم چون میفروشم» و... که برخی از آنها در زیر میآید.
جام جم:جاهلیت مدرن و ناامنی جهانی «جاهلیت مدرن و ناامنی جهانی»عنوان یادداشت روز روزنامه جام جم به قلم دکتر مراد عنادی است که در آن می خوانید؛دنیای امروز هر چند با چالش های متعددی از تغییرات آب وهوایی و گرم شدن کره زمین گرفته تا فقر، موج آوارگان، تروریسم و جنگ های تجاوزکارانه منطقه ای مواجه است، اما در سال های اخیر همگان اذعان دارند که تروریسم بزرگ ترین چالش دنیای قرن بیست ویکم است. خاستگاه و آبشخور فکری این تروریسم لجام گسیخته و سرطانی، جاهلیت مدرن است که بسترهای لازم را برای جولان اندیشه تروریسم و سازمان های تروریستی فراهم آورده است؛ همان جاهلیت مدرنی که از نمودهای آن، برخی رسانه های مدعی حرفه ای گری هستند که هنوز با نعل وارونه زدن حاضر نیستند از اصطلاح تروریسم برای معرفی داعش استفاده کنند و همچنان از این گروه تروریستی با عنوان دولت اسلامی یاد می کنند. جاهلیت مدرن در یک سطح دربرگیرنده دولت های حامی گروه های تروریستی است که به رغم ژست ظاهری مبارزه با تروریسم و جنجال تبلیغاتی بر سر راه انداختن ائتلاف جهانی برای ریشه کنی آن، در عمل به رشد و گسترش تروریسم کمک می کنند. چنان که اوجگیری مجدد قدرت داعش و پیشروی های همزمان آن در عراق و سوریه آن هم پس از 10 ماه، به اصطلاح بمباران هواپیماهای ائتلاف شاخصی از عملکرد جاهلیت مدرن است، در سطحی دیگر تبلور این گفتمان اقدامات ضدانسانی گروه های تروریستی داعش، جبهه النصره، بوکوحرام، الشباب، احرار شام و ده ها گروه خطرناک دیگر است که در تروریسم جنون آمیز خود هیچ حد و مرزی نشناخته، نه تنها از گردن زدن و زنده به آتش کشیدن انسان ها ابایی ندارند که حتی به میراث تاریخی جوامع بشری نیز رحم نمی کنند. تخریب آثار تاریخی عراق در موصل یا سوریه و تهدید این روزها برای آثار باستانی در پالمیرا همگی مبین آثار خطرناک چنین تفکری است. زمانی پتروس غالی دبیرکل وقت سازمان ملل متحد تهدیدهای نظامی سنتی، تنش های قومی و نژادی، بی عدالتی های اجتماعی و نابرابری فزاینده اقتصادی و تخریب محیط زیست را مهم ترین تهدیدات امنیت بین المللی می نامید و همزمان با این رویکرد غالی، باری بوزان از صاحب نظران امنیت بین الملل با بازسازی مفهوم امنیت این ایده را مطرح ساخت که در اثر تغییرات سیستمی بین المللی از جمله وابستگی متقابل اقتصادی و دیگر عوامل، در برابر تهدیدات نوعی آسیب پذیری های همگانی به وجود آمده است. به نظر می رسد ادامه بی تفاوتی نسبت به جنایات بدون مرز گروه های تروریستی و گسترش دایره جغرافیایی فعالیت آنها از خاورمیانه تا آفریقا و بعضا آسیای جنوب شرقی و اروپا نوعی آنارشی امنیتی در سطح جهان پدید آورده است که ریشه های آن را در گفتمان جاهلیت مدرن باید جستجو کرد؛ جاهلیت مدرنی که سبب آسیب پذیری همگانی شده است بنابراین دول غربی مدعی مبارزه با تروریسم دیگر نمی توانند با برخورد ابزاری نسبت به این پدیده شوم نقش خود را نادیده بگیرند چراکه ترکش های چنین گفتمان خطرناکی بزودی دامن آنها را نیز خواهد گرفت، پس کارگردانان جاهلیت مدرن بهتر است تا دیر نشده درصدد مبارزه عملی با بزرگ ترین و خطرناک ترین چالش فرا روی دنیای قرن بیست و یکم یعنی تروریسم برآیند. هر چند با اقدامات تازه آمریکا، ترکیه و عربستان در آموزش و تسلیح النصره بر ضد داعش یا نبرد ساختگی با داعش نشان می دهد جاهلیت مدرن همچنان به این گفتمان وفادار مانده با راه انداختن بازی بین تروریسم خوب و تروریسم بد حاضر به دست کشیدن از آن نیست. به این ترتیب وظیفه دولت ها و ملت های آگاه و بیدار است که به مقابله با چنین گفتمانی برخیزند چون بین تروریست ها و حامیان آنها که همگی زیر چتر جاهلیت مدرن جمع شده اند، فرقی نیست. کیهان:سوریه، آزادی قلمون، سقوط تدمر «سوریه، آزادی قلمون، سقوط تدمر»عنوان یادداشت روز سعدالله زارعی است که در آن می خوانید؛روز پنجشنبه گذشته شهر تاریخی «تدمر» در شمال استان حمص به دست داعش سقوط کرد و این گروه تروریستی به ازای منطقه «قلمون» که طی روزهای گذشته از تسلط النصره خارج شد، توانست به یک شهر از استان حمص دست پیدا کند. اثر روانی اشغال تدمر توسط داعش بر مردم سوریه مخرب بود از این رو ارتش سوریه باید در زمان کوتاه عملیاتی را متوجه مناطق تحت اشغال داعش نموده و با ضربه قاطع روحیه مردم را در مواجهه با تروریزم تحت الحمایه بازسازی کند. در خصوص تحولات نظامی امنیتی سوریه نکات قابل تاملی وجود دارد: 1- شهر باستانی تاریخی «تدمر» که در زمان سلطه بیزانس بر شامات (پالماریا» (Palmaria) خوانده می شد و هم اینک حدود 50 هزار نفر جمعیت دارد، دارای ارزش اقتصادی، صنعتی و توریستی می باشد. پیش از بحران سوریه، این شهر بطور متوسط بین 5 تا 6 هزار توریست را در خود جای می داد و از این رو دولت در عمران و آبادی و امکانات رفاهی نظیر هتل های مجلل این شهر توجه ویژه ای داشت. اما بعد از آغاز بحران امنیتی در سوریه این شهر از رونق افتاد. هر چند خود این شهر تا پیش از حمله روز پنجشنبه داعش دارای امنیت کامل بود. شهر تدمر دارای منابع فسفات و از نظر گاز و پتروشیمی منطقه ای غنی به حساب می آید و از این رو بعضی از گمانه زنی ها و اسناد بیانگر آن است که اشغال تدمر با نوعی همراهی خارجی توام بوده و در این بین از دولت ترکیه نام برده می شود. 2- تدمر از آنجا که در استان حمص- اولین استانی که با دولت درگیری نظامی پیدا کرد- واقع شده است از حساسیت زیادی برخوردار می باشد از این رو داعش با تبلیغات زیاد، تسلط بر تدمر را مقدمه تسلط بر استان پهناور حمص- بعنوان بزرگترین استان- معرفی کرده است اگر چه حدود سه هفته پیش، داعش بر یک منطقه دیگر استان یعنی «سخنه» مسلط شده بود اما کوچکی منطقه سخنه که بین تدمر و دیرالزور قرار دارد، مانع شکل گیری تبلیغات روانی از سوی داعش گردید. فاصله داعش از سمت تدمر با شهر دمشق حدود 215 کیلومتر و با شهر حمص حدود 160 کیلومتر مربع می باشد؟ و این نشان دهنده آن است که با تصرف تدمر، داعش به مراکز استان های حساس شامل دمشق، دیرالزور و حمص دسترسی پیدا نکرده و موقعیت تثبیت شده ای بدست نیاورده است اما در عین حال از آنجا که این منطقه به مناطق تحت اشغال داعش در دیرالزور و رقه تا حدی نزدیک است، تسلط بر تدمر می تواند یک علامت خطر برای دولت سوریه بخصوص در مناطق دیرالزور باشد. استان دیرالزور در اواسط سال 1391 به تصرف داعش درآمد ولی دولت سوریه با انجام عملیات های خود در سال های 92 و 93 توانست نیمی از مناطق تحت اشغال را از داعش بازپس بگیرد. اگر نیروهای داعش در تدمر تثبیت شوند وضع امنیتی مناطق جنوبی شهر دیرالزور- مرکز استان- تضعیف شده و امکان تسلط دوباره داعش بر آن می رود اما مهمترین نکته در اشغال تدمر از سوی داعش، متلاطم کردن استان حمص که پهناورترین استان سوریه بوده و با کشورهای عراق، اردن و لبنان مرز دارد، است. 3- بعد از بازپس گیری منطقه «قلمون» از سوی ارتش و نیروهای مردمی سوریه، جمع بندی داعش این بود که دولت سوریه روی سرعت دادن به پاکسازی حلب و آغاز عملیات سنگین در دیرالزور تمرکز خواهد کرد. تجربه داعش در مواجهه با نیروهای مقاومت سوریه در فاصله خرداد 92 که عملیات القصیر انجام شد تا عملیات حلب که در اواخر سال قبل تشدید شد، از برتری نیروهای مردمی و ارتش سوریه حکایت می کرد. بر این اساس داعش با پیش بینی عملیات نیروهای مردمی و ارتش سوریه در دیرالزور به منطقه بی دفاع «تدمر» حمله کرد و در واقع بدون درگیری این شهر را به تصرف درآورد. تدمر در زمان سقوط، فاقد یگان های ارتش و حضور نیروهای مردمی- نیروهای دفاع وطنی- بود و از این رو داعش در تدمر به یک پیروزی آسان و بدون درگیری دست یافت. در این میان دولت سوریه اگر چه در زمان از دست دادن تدمر نیرویی را از دست نداده است اما مسلماً در بازپس گیری این شهر تاریخی باید متحمل تلفات زیادی شود. اما در اینکه آیا در عملیات نظامی، آزادسازی تدمر در اولویت باشد و یا حلب و دیرالزور تردیدهایی وجود دارد. نیروهای داعش و جبهه النصره علاقه مندند تا ارتش سوریه را در مناطق کمتر استراتژیکی مثل ادلب و تدمر درگیر نمایند تا آنان با خیال آسوده تر مناطق تحت سیطره خود در حلب و دیرالزور که از هر جای دیگر استراتژیک تر می باشند، تثبیت نمایند. البته ذکر این نکته هم لازم است که انجام عملیات در ادلب و تدمر بنا به دلایلی برای دولت و ارتش آسان تر می باشد. وقتی داعش بر تدمر مسلط شد، پادگان هایی را نشان داد که در آن نیروهایی برای اعزام به دیرالزور در حال آموزش و تمرین بودند. این تصاویر می گوید عملیات تدمر یک اقدام پیشگیرانه و با هدف مانع شدن از عملیات ارتش و نیروهای مردمی سوریه در استان دیرالزور صورت گرفته است. نیروهای سوریه مخفی نمی کردند که با عملیات پاکسازی دیرالزور قصد دارند تا از یک سو منابع انرژی - نفت و گاز - سوریه را از سیطره داعش خارج کنند و از سوی دیگر ارتباط داعش در عراق و سوریه را از هم بگسلند. 4- تصرف تدمر در سوریه و تصرف کامل رمادی مرکز استان الانبار سوریه از سوی داعش طی دو هفته اخیر، یک سوال جدی را در اذهان پدید آورده است. آیا داعش به نیروی جدیدی دست پیدا کرده است و به عبارت دیگر آیا دوره جدیدی از پیشروی های داعش در عراق و سوریه آغاز گردیده است؛ ظاهر ماجرا بیانگر آن است که داعش دو سال پس از درجا زدن در سوریه و 10 ماه پس از آغاز شکست در عراق، هم اینک وضع جدیدی پیدا کرده و بار دیگر به موضع «تهاجمی» دست پیدا کرده است. اما واقعیت های میدانی این گمانه زنی طبیعی را تایید نمی کنند. پیروزی روزهای اخیر داعش در شهر رمادی عراق، پس از آن صورت گرفت که در داخل عراق درباره ادامه عملیات نیروهای بسیجی عراقی موسوم به «حشد الشعبی» اختلاف پدید آمد و بعضی از گروه های عراقی و از جمله برخی از گروه های شیعه، در طیف بندی سیاسی، حشد الشبعی را برتری دهنده به بعضی از گروه های شیعی دانسته و درباره ضرورت تداوم حیات آن تردید ایجاد کردند. دولت حیدر العبادی در مقابل حشد الشعبی، دو هفته پیش طرحی را به مجلس عراق ارائه کرد که مطابق آن یک نیروی «حرس وطنی» زیر نظر ارتش عراق شکل گرفته و سایر گروه های شبه نظامی- از جمله حشدالشعبی- باید منحل می شدند. این در حالی است که ارتش های کلاسیک و از جمله ارتش عراق به هیچ وجه ظرفیت پرورش و مدیریت یک نیروی مردمی که باید در یک دفاع و یا هجوم نامتقارن عمل کند، ندارند. پشتیبانی آمریکایی ها و سایر مخالفان داخلی و منطقه ای اقتدار عراق از این طرح به خوبی ناصواب بودن لایحه مورد اشاره دولت العبادی را یادآور می شد. همزمان با این قضایا و بالا گرفتن این عبارت که «برای آزادسازی بقیه عراق به نیروهای حشدالشعبی نیاز نداریم» و به تبع آن ابومهدی فرمانده این نیروها ناچار شد دستور توقف حرکت آنان به سمت رمادی و فلوجه را صادر کند، داعش آمد و بدون درگیری جدی نیمه جنوبی الرمادی که تا پیش از آن در اختیار ارتش عراق بود را تصرف کرد و از این رو مرکز استان کاملا در اختیار آنان قرار گرفت. از این رو امروز بار دیگر عراقی ها روی ضرورت وجودی و فعالیت حشدالشعبی تاکید می نمایند و العبادی هم آن را ضروری می شمرد. در سوریه نیز پس از تسلط سه هفته پیش داعش بر شهر کوچک «سُخنه»، اینک، «تدمر» دومین منطقه ای است که به تصرف داعش درآمده است. داعش سُخنه و تدمر را بدون درگیری به تصرف درآورد و همه خبرها بیانگر آن است که طی ماه ها و هفته های گذشته، نیروی جدیدی به داعش نپیوسته و تسلیحات تازه ای هم به دست آن نرسیده است و از این رو تحولات میدانی در عراق و سوریه ارتباطی به سلاح یا نفرات داعش ندارد. این البته در عین حال تا حدی زنگ خطر را در وضعیت طرف مقابل به صدا درآورده است به این معنا که طرف مقابل یعنی نیروهای مردمی و ارتش های سوریه و عراق باید نشان دهند که در توانایی آنان برای دفع گروه های تروریستی خللی پدید نیامده است. 5- در هفته های اخیر و پس از پیشروی جبهه النصره- گروه وهابی وابسته به عربستان که البته از حمایت جدی ترکیه و قطر نیز برخوردار می باشد- در ادلب و منطقه قلمون با محوریت جسرالشغور در سوریه، ارتش و نیروهای مردمی سوریه و به طور کلی نیروهای جبهه مقاومت در یک اقدام سریع منطقه قلمون را بار دیگر از تسلط جبهه النصره آزاد کردند. کما اینکه طی یک ماه گذشته ضربات سنگینی بر این گروه تروریستی در استان قنیطره واقع در جنوب سوریه وارد کرده و نیمی از مناطق این استان را از تسلط النصره آزاد و حرکت آنان به سمت شمال این استان را متوقف کردند. عملیات ارتش پس از آن متوجه منطقه دیرالزور شد ولی بنا به دلایلی این عملیات که حدود 10 روز پیش در این استان آغاز شد به نتیجه نرسید و ارتش سوریه با دادن تلفاتی ناچار به عقب نشینی گردید. در واقع عملیات های موفق ارتش سوریه در قلمون و قنیطره و عملیات ناموفق ارتش در دیرالزور به خوبی بیانگر آن است که ارتش پس از چهار سال درگیری، هنوز توانایی عملیاتی و آفندی خود را حفظ کرده است و از این رو این فرضیه که ارتش در سوریه در انتهای توانایی تهاجمی قرار گرفته است، درست نمی باشد. عملیات ارتش سوریه در القلمون تاثیر زیادی بر امنیت سوریه و لبنان بر جای گذاشت چرا که این منطقه با حوزه های امنیتی بریتال و زبدانی در سوریه و بعلبک و هرمل در لبنان پیوند جدی داشته و علاوه بر آن تاثیر عمده ای بر امنیت استانهای حمص، حما، طرطوس، حلب و لاذقیه سوریه دارد اما متاسفانه نه تنها رسانه های خبری سوریه که با ضعف زیادی دست به گریبان می باشند، رسانه های خبری ایران هم توجه درخوری به عملیات حساس قلمون نکردند و لذا مردم سوریه، ایران و... در حالیکه از چند و چون پیروزی بزرگ مقاومت در قلمون و قنیطره خبر ندارند با خبر سقوط ادلب و تدمر شگفت زده شده و گمان می کنند اتفاق مهمی در میدان افتاده است. اما خبرهای زیادی از تجمع دوباره نیروهای عراقی و سوری خبر می دهند که سرنوشت میدان درگیری با تروریزم تحت الحمایه را رقم خواهد زد. خراسان:مذاکرات هسته ای و خطر بازنمایی نادرست برای افکارعمومی «مذاکرات هسته ای و خطر بازنمایی نادرست برای افکارعمومی»عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم محمد سعید احدیان است که در آن می خوانید؛شنیده هایی از امکان برگزاری برخی تجمع های هسته ای باعث شد تکلیف بدانم و دغدغه ای جدی مبنی بر اتفاقی که این روزها در افکارعمومی در حال شکل گیری است را مطرح کنم اما ضروری است ابتدا تصویری از نخبگان، فعالان سیاسی و رسانه ای در نوع مواجهه با مذاکرات هسته ای را در چهار طیف مختلف ارائه کنم. طیف اول گروهی هستند که موافق هر توافقی هستند و معتقدند به هرصورت باید به توافق دست یافت حتی توافقی که در آن ما امتیاز مهمی نگرفته باشیم و امتیازهای زیادی داده باشیم. شاید در شروع دور جدید مذاکرات در آغاز به کار دولت یازدهم طرفداران این تفکر قابل اعتنا بودند اما با گذشت زمان و با روشن تر شدن نگاه و رفتار واقعی آمریکایی ها و مخصوصا با روشن شدن این مساله که ممکن است توافقی صورت گیرد اما فقط وعده حذف تحریم ها به عنوان مهمترین دغدغه این طیف داده شود، حامیان این تفکر بسیار کم شده اند به همین دلیل ضرورتی برای بحث چندان درباره آنان وجود ندارد. طیف دوم را می توان «موافقان خوش بین» نام گذاشت که در راس آن ها تیم هسته ای قرار دارد. این نگاه معتقد به توافقی خوب است اما با خوش بینی ویژه ای که به علاقه دولت اوباما به موفقیت در مذاکرات دارد بر این باور است که مسیری در حال طی شدن است مخصوصا توافق های صورت گرفته در لوزان در راستای رسیدن به توافقی خوب است و معتقد است با دقت در انجام مذاکره در کنار اعتماد به توافق امضا شده می توان به توافقی خوب رسید. به نظر می رسد سه نقد جدی می توان بر این جریان فکری داشت اول اینکه واقعیت این است که در توافق های صورت گرفته در کنار نقاط قوت قابل اعتنا نقاط ضعف مهمی نیز وجود دارد که اگر رفع نشود ما شاهد توافقی بد خواهیم بود دوم اینکه آن ها به صورتی غیر منطقی به دولتمردان آمریکا خوش بین هستند به گونه ای که همه سخنان و حرف های زیاده خواهانه و بعضا تحقیر آمیز طرف مقابل را به دلیل حل مشکلات داخلی و منطقه ای آمریکا می دانند و به راحتی از کنار آن ها می گذرند مخصوصا چشمشان را بر بسیاری از بدعهدی های عملی مختلف آن ها می بندند و بدتر آن که در برخی موارد به جای موضع گیری متقابل با عبارت هایی مانند« با روح توافق صورت گرفته مخالف است نه با خود توافق» یا منظور از این سخنان در چارچوب فلان پیمان بین المللی بوده است در صدد توجیه آن ها بر می آیند نقد سوم بر این جریان فکری این است که جز چند نفری که عضو تیم هسته ای هستند هیچ کارشناس قابل اعتنایی که بتواند با اشراف به موضوع به صورت کارشناسی از بخش مثبت نتایج به دست آمده دفاع کنند، وجود ندارد . طیف سوم را با نامی که برای خود انتخاب کرده اند «دلواپسان» می نامیم عمده اعضای این طیف نیز معتقد به مذاکره و رسیدن به توافقی خوب هستند اما بر این باورند که مسیری که در حال طی شدن است با ویژگی های یک توافق خوب فاصله بسیار زیادی دارد به عقیده این جریان مسیر فعلی مذاکرات به ناکجاآبادی می رسد که دستاوردهای چندساله ما را به باد می دهد. در نقد این طیف می توان مدعی شد که به نظر می رسد نگاه آرمانگرایانه این طیف چون با واقع بینی همراه نیست باعث می شود که اولا دستاوردهای به دست آمده مورد غفلت قرار بگیرد و ثانیا هدف گذاری که این طیف برای ویژگی های توافقی خوب مدنظر دارند، غیر قابل رسیدن باشد و ثالثا فلش نقدهایی که این طیف در بیان نگرانی های خود به کار می برند عمدتا رو به تیم هسته ای است و در بعضی مواقع همراه با ادبیاتی است که در آن بی اعتمادی کامل یا تخریب تیم هسته ای برداشت می شود. البته انصاف حکم می کند که در نقد این طیف به سه نکته مهم نیز اشاره کرد اول اینکه این عده نیز مخالف توافق خوب نیستند فقط ممکن است تصویری که از توافق خوب ترسیم می کنند به عقیده ما کمی آرمان گرایانه باشد. ثانیا نقدهای این طیف حتی اگر نادرست باشد کمکی جدی به تیم هسته ای در مذاکرات است هم از اشتباه تیم هسته ای جلوگیری می کند و هم قدرت چانه زنی آن ها را بالا می برد لذا دولت و تیم هسته ای نباید با آن ها برخورد حذفی یا تحقیر آمیز کنند در عین حال نتیجه نوع ادبیاتی که این طیف انتخاب کرده اند باعث شده است که بسیاری از مخاطبان عمومی این گونه برداشت کنند که این طیف باور به مذاکره ندارند و اصولا مخالف هر نوع توافقی هستند این درحالی است که این برداشت نادرست است و باور عمده حامیان این طیف موافق با توافقی خوب البته با ویژگی هایی که تعریف می کنند، است. طیف چهارم را شاید بتوان «موافقان نگران» نامید. از نگاه این طیف ، مسیر طی شده در مذاکرات قابل دفاع است هرچند نقدهای بسیار مهمی نیز بر آن وارد است همچنین در نتیجه به دست آمده یعنی توافق های لوزان در کنار نقاطی که ضروری است در ادامه مسیر مذاکرات اصلاح شود، دستاوردهای قابل اعتنایی نیز کسب شده است اما بر اساس تجربه های متعدد و واقعیت های غیر قابل انکار خوش بینی به دولت اوباما و چشم بستن بر مواضع، اظهارات و ادبیات آمریکایی ها و آژانس ساده اندیشانه است لذا این طیف در کنار انتقاد از برخی تصمیمات و مواضع تیم هسته ای، موافق مسیر کلی طی شده است اما به شدت نگران بدعهدی، فریب کاری، بازی های حقوقی و زیاده خواهی های آمریکا است که با توجه به خوش بینی تیم هسته ای به آژانس و دولت اوباما این نگرانی هرچه پیش می رود تشدید می شود. چون از نگاه کارشناسی با این نگاه موافقم نقد مهمی که به این طیف وارد می دانم «بی عملی» است چرا که این طیف که بخش اصلی مسئولان و رجال سیاسی دارای مناصب اصلی در حاکمیت و بسیاری از فعالان سیاسی یا رسانه ای را شامل می شود یا در سکوت هستند و نظاره گر یا صرفا به ابراز مواضع کلی بسنده می کنند. آنچه هدف نوشتن این یادداشت است طیف شناسی نخبگان سیاسی درمواجهه با مساله هسته ای ایران است تا از رهگذر آن بتوان یک نگرانی روشن در مدیریت افکار عمومی را به فعالان سیاسی و رسانه ای تذکر داد و آن خطر دو قطبی شدن فضای سیاسی کشور به «موافقان توافق» و «مخالفان توافق» است. از توصیفی که تلاش شد صادقانه و منصفانه صورت گیرد مشخص شد این دو قطبی به هیچ وجه واقعی نیست یعنی هیچ کدام از سه طیف مذکور نه موافق هر توافقی هستند و نه مخالف هر توافقی بلکه همه موافق توافقی خوب هستند فقط در تعریفی که در توافق خوب دارند و در مسیری که برای رسیدن به آن طی می شود اختلاف سلیقه دارند اما واقعیت این است که نتیجه عملکرد این چهار طیف مخصوصا نوع مناظرات تلویزیونی و غیر تلویزیونی از جمله پخش مستند «شطرنج با گرگ ها» به گونه ای است که تصور عمومی را به سمت دو قطبی شدن موافقان توافق و مخالفان توافق سوق می دهد. هنگامی که در طیف «موافقان خوش بین» فقط تیم هسته ای توان کارشناسی دفاع از توافق لوزان را دارد و آن ها نیز، هم به دلیل مشغله های خود و بیشتر به دلیل این که مذاکره را فقط در پشت میزهای مذاکرات می دانند فقط به میز مذاکره می اندیشند و جز چند روزی که با فشار رهبری چند جلسه غیر علنی دفاع از عملکرد خود گذاشتند، اقدام مهمی نکردند و هنگامی که طیف «موافقان نگران» ناظران بی عملی هستند که نه خود اقدام می کنند نه محل دعوت در مناظرات تلویزیونی قرار می گیرند، و هنگامی که طیف آرمانگرا حسب تکلیفی که تشخیص داده اند به نقدهای صریح و عینی خود وارد عرصه نقادی یک سویه می شوند، طبیعی است که جامعه برداشت دو قطبی مخالف و موافق توافق کند. وقتی مردم مدام در رسانه ملی مناظرات دو طرفه ای می بینیم که یک طرف همه چیز را از دست داده توصیف می کند و طرف دیگر در نقطه مقابل صرفا از اصل انجام توافق دفاع می کند بدون آنکه بتواند حتی بخش های خوب توافق را دفاع کند، مشخص است که برداشت نادرست فضای دو قطبی در افکار عمومی تقویت شود همه این ها در حالی است که همانطور که ذکر شد نه تیم هسته ای و طیف موافقان خوش بین موافق هر توافقی حتی توافق بد هستند، نه طیف دلواپسان مخالف هر توافق حتی توافقی خوب هستند و البته طیف اصلی مسئولان و فعالان سیاسی و رسانه ای موافقان نگران نیز در بین این دو گروه قرار دارند. ادامه شرایط موجود علاوه بر نگرانی از دو قطبی شدن فضا آسیب دیگری را نیز به دنبال دارد و آن هم احساس شکست و تحقیر ملی آن هم در شرایطی که در بالاترین جایگاه بین المللی قرار داریم،است این مساله در حالی است که ما بعد از دوازده سال حرکت رو به جلو، آمریکایی ها را مجبور کرده ایم از سر ضعف و ناچاری از بسیاری از خط قرمزهای خود بگذرند و نسبت به مواضع خود عقب نشینی های بسیار زیادی را انجام دهند حتی اگر این عقب نشینی آن ها برای رسیدن به توافقی خوب کافی نباشد اما نافی پیروزی ما بر آن ها در یک روند 12 ساله و البته مبتنی بر دیپلماسی فعال صورت گرفته نیست حال چرا باید به گونه ای تصویر کنیم که ما تا اینجا شکست خورده کامل مذاکرات بودیم و آمریکایی های درمانده درمواجهه با ایران انقلابی، برنده این نبرد تاریخی؟ پس به نظر می رسد ضروری است همه رویه های خود را اصلاح کنند بعد از رسانه ملی که اصلی ترین نقش را در ارائه تصویری دقیق تر از این طیف بندی و عقاید آنان برعهده دارد، طیف موافقان خوش بین باید به وسط صحنه شنیدن و توضیح افکارعمومی بیاید و البته با مواضعی صریح و پاسخ هایی متقابل به زیاده خواهی ها نشان دهد فقط موافق توافق خوب است، طیف دلواپسان هم باید مراقب باشند که دغدغه های خود را به گونه ای نگویند که القای تکرار شرایط ترکمنچای را آن هم در عصر تمدن سازی انقلاب اسلامی کند و مردم به نادرستی تصور کنند آنان با هر توافقی حتی توافق خوب مخالف اند و طیف« موافقان نگران »نیز عافیت طلبی یا غفلت را کنار بگذارند و به وسط صحنه یکی از حساس ترین روزهای تاریخ سیاسی ایران بیایند چرا که در پیشگاه الهی سکوت بیشتر از عمل به تشخیص حتی تشخیص نادرست، حجت شرعی می خواهد. جمهوری اسلامی:صدای واحد «صدای واحد»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامیاست که در آن می خوانید؛محورهای چهارگانه بیانات رهبری در دانشگاه افسری امام حسین علیه السلام، مهم ترین مسائل روز کشور هستند که باید مورد اهتمام قرار گیرند. این محورها عبارتند از:
1 – اجازه هیچگونه بازرسی از هیچیک از مراکز نظامی داده نخواهد شد.
2- به بیگانگان اجازه مصاحبه با دانشمندان هسته ای ایران داده نخواهد شد.
3 – مسئولان کشور، اعم از گروه مذاکره کننده و دولت، در میدان مذاکرات با شجاعت حرکت می کنند و در عین حال باید بدانند که تنها راه مقابله با دشمن وقیح، عزم راسخ و عدم انفعال است.
4 – خبرها حکایت از تلاش مشترک دشمنان و بعضی مسئولان سفیه منطقه خلیج فارس برای کشاندن جنگ های نیابتی به نزدیکی مرزهای ایران حکایت دارند. پاسداران انقلاب اسلامی و همه پاسداران حریم امنیت ملی در نیروهای مسلح هوشیار و بیدارند و اگر شیطنتی صورت بگیرد واکنش جمهوری اسلامی ایران بسیار سخت خواهد بود. اینها مواضع روشن و قاطعانه نظام جمهوری اسلامی هستند که از زبان رهبری بیان شده اند و همانطور که رئیس جمهور روحانی در سفر تبریز گفت، ملت و دولت در برابر بدخواهان صدای واحد دارند. علاوه بر رئیس جمهور، سایر مسئولین کشور نیز بر این واقعیت تاکید کرده اند که موضع همگان در مسائل اساسی کشور به ویژه محورهای چهارگانه مورد تاکید رهبری همانست که ایشان در سخنرانی روز چهارشنبه در دانشگاه امام حسین علیه السلام اعلام کردند. اینها مسائل مهم امنیت ملی کشور هستند و طبیعی است که در امنیت ملی، صدای واحد و عملکرد واحدی وجود دارد و اقشار مختلف مردم و دولت پشت سر رهبری و در صف واحد در برابر دشمنان و بدخواهان قرار دارند و در برابر زیاده خواهی ها می ایستند. اگر بعضی مسئولان آمریکائی با سخنان بی ماخذ و خلاف قانون خود، تلاش می کنند خوی سلطه طلبی و زیاده خواهی ویژه آمریکائی را به نمایش بگذارند، باید بدانند که این سخنان در ایران انقلابی خریدار ندارد. مسئولان امروز آمریکا شاید با شرایط ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آشنائی ندارند و نمی دانند که مردم ایران در تمام صحنه ها اعم از دفاع مقدس، تحریم اقتصادی و مقابله با توطئه های سیاسی دشمنان در طول 35 سال گذشته ایستاده اند و هرگز منافع ملی و مصالح عمومی کشور را با هیچ چیز دیگری معامله نکرده اند و نخواهند کرد. آنها باید بدانند که مردم ایران غیورتر از آنند که به بیگانگان اجازه بازرسی از مراکز نظامی و اطلاع یافتن از اسرار کشور را بدهند کما اینکه هرگز راضی نخواهند شد به دانشمندان هسته ای این کشور بی حرمتی شود و کسانی که این صنعت ارزشمند را به سطح بالای علمی رسانده اند و برای ملت ارزش والائی دارند مورد شناسائی و ارزیابی و بازجوئی بیگانگان قرار گیرند. اینها با استقلال کشور در تضاد است و هیچیک از آحاد مردم ایران به چنین اهانت هائی راضی نخواهند شد. به نظر می رسد مسئولان آمریکائی هنوز درحال و هوای زمان رژیم وابسته پهلوی قرار دارند و از اقتضائات انقلاب اسلامی اطلاعات درستی ندارند. مشکل اصلی، مربوط به مجاری اطلاعاتی است که مسئولان آمریکائی در اختیار دارند. عناصر ضدانقلاب و منافق که به مسئولین آمریکائی اطلاعات می دهند، سوداگرانی هستند که می خواهند جیب های خود را پر کنند و ادامه وابستگی خود به بیگانگان را تضمین نمایند. تا زمانی که مسئولان آمریکائی و سایر دولت های غربی از این مجاری تغذیه اطلاعاتی می شوند، طبیعی است که ارزیابی صحیحی از شرایط ایران نداشته باشند و به زیاده خواهی های فاقد پشتوانه عملی دل خوش کنند. هوس کشاندن جنگ های نیابتی به نزدیکی مرزهای ایران نیز از همین قبیل ارزیابی های خیالی ناشی می شود. اگر جمهوری اسلامی ایران تا امروز به صورت مستقیم وارد مبارزه با تکفیری های تروریست نشده، به این دلیل است که هنوز آنها به خطوط قرمز ترسیم شده توسط مسئولین نظام جمهوری اسلامی نزدیک نشده اند. اگر تروریست های تکفیری به این خطوط نزدیک شوند، مسئولان و مردم به صورت یکپارچه با آنها برخورد خواهند کرد و همانگونه که رهبر انقلاب در بیانات روز چهارشنبه گفته اند، واکنش جمهوری اسلامی ایران به این گستاخی بسیار سخت خواهد بود. سران مرتجع عرب که در کاخ های شیشه ای زندگی می کنند، همچون علف های گلخانه ای هستند که با اندک نسیمی ریشه کن می شوند. این عناصر بی ریشه در برابر طوفانی که جمهوری اسلامی ایران در مقابله با بدخواهان به راه خواهد انداخت حتی لحظه ای هم یارای مقاومت نخواهند داشت. بیگانگان و مهره های منطقه ای آنها نباید به انتقادهائی که در داخل ایران از دولت یا گروه مذاکره کننده هسته ای صورت می گیرد، دل خوش کنند. همانطور که در بیانات روز چهارشنبه رهبری آمده، ایشان برای چندمین بار، حمایت قاطع خود را از دولت و گروه مذاکره کننده هسته ای اعلام کردند و شجاعت آنها را ستودند. همین اعلام حمایت و شجاعت ستودنی دولت و گروه مذاکره کننده، به روشنی نشان می دهد که مخالفان و مخالفت ها از پشتوانه واقعی برخوردار نیستند و انتقادها نیز موجب قوت عملکرد گروه مذاکره کننده خواهد بود. درست به همین دلیل است که رئیس جمهور روحانی در استقبال از بیانات روز چهارشنبه رهبر انقلاب اعلام کرد: ملت و دولت در برابر مخالفان، صدای واحد دارند. قدس: تو که آمدی خیال هستی راحت شد... «تو که آمدی خیال هستی راحت شد...»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم رقیه توسلی است که در آن می خوانید؛ جهان به حضرت نو رسیده لبخند می زند و مدینه سراپا شادباش است. عباس بن علی آمده است... پاسدار آب و آبرو. کودکی که مولا، سر، بر دستان نازنینش فرود می آورد و با بغضی شورانگیز بر آنان بوسه می نشاند. ولادت قمر بنی هاشم است... میلاد بی کرانه نوری که در آغوش مهربان امیرالمؤمنین(ع) ، کلام ا... می نوشد. میلاد همان ماه روشنی که تاریخ را از شوریدگی و برادری سیراب می کند. از بصیرت ناب. علمدار را کیست که نشناسد و روایت وفایش را نشنیده باشد!؟ فرزند رشید علی و ام البنین را کیست که دمادم حیرت و تسبیح نکند! ولادت باب الحوائج است... ولادت حضرت صالحی که سبوها و مشک ها هنوز از لبان خشک و تشنه اش می گویند، از جرعه های آبی که به فرات پس می دهد تا قلبش را از عشق و عهدی بزرگتر و زیبنده تر لبریز سازد. پاره تن حسین، قدم به هستی می نهد و ام البنین، عاشورا را دوره می کند... صفوف دشمن و خیمه های منتظر و مشکهایی که هربار با عمو تا شریعه می روند. شاه وفا و ادب به دنیا می آید تا فداکاری و جانبازی به دنیا بیاید. تا تکیه گاه امام و قافله عاشورا به دنیا بیاید. تا تاریخ به ام البنینی غبطه بخورد که “مادر پسران” است. مادر عباس و عون و جعفر و عثمانی که عبودیت و سربازی را در کربلای ارادت، مشق عشق می کنند. حضرت نو رسیده مدینه لبخند می زند و جهان سراپا شادباش است... اباالفضل آمده است... سقایِ علمدارِعاشقِ تاریخ... امان نامه امویان کافر رد می شود... نهر علقمه شهید می گردد... تیر پشت تیر... فرشته ها اشک می ریزند... و وفادارترین برادر زمین در آغوش ولایت آرام می گیرد. ا... اکبر. اهل حرم به حضرت سقا چشم دوخته اند. به عموی دلاور بنی هاشم. به عباسی که ایثار و جوانمردی اش نامیراست. چشم دوخته اند به استقامت و شرفی که پیمانهای جاودانه می بندد و دعوت به راستی و اخلاص را بشارت می دهد. ولادت است... ولادت فرخنده انسانیت و ایثار. ولادت مرد رشیدی که به دنیای بی حسین پشت می کند. به دست و چشم و سر و جان، پشت می کند تا از حقانیت عشق دفاع کند. از معشوقی که یگانه است و از امامی که تا پایان هستی، بیعت معرفت می بندد. سیاست روز:میراث ویران اوباما در پایان ریاست جمهوری «میراث ویران اوباما در پایان ریاست جمهوری»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن می خوانید؛آمریکایی ها که از بیانیه «لوزان سوئیس» برای خود کیسه ای دوخته بودند تا از آن به اهداف زیاده خواهانه و تحقیرآمیز خود دست یابند، اکنون با واکنش هایی که از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی و پاسخ های قاطع و تند ایشان روبه رو شده اند، مستاصل گشته و در بازی هسته ای، خود را مغلوب می دانند. شکست آمریکا در رسیدن به یک توافق هسته ای برای اوباما گران تمام خواهد شد. ۲ سال است که گفت وگوهای فشرده هسته ای ایران و ۱+۵ ادامه دارد و همچنان اختلافات جدی در رسیدن به توافق باقی است به نظر نمی رسد که با توجه به درخواست های آمریکایی ها برای توافق مطلوب خود، نتیجه ای از آن حاصل شود. آمریکا که به همپیمانان خود از جمله کشورهای مرتجع عربی منطقه و رژیم صهیونیستی وعده ای بزرگ بر سر توافق هسته ای با ایران داده است، در صورت به توافق نرسیدن بازنده بزرگ این میدان هسته ای کاخ سفید و شخص اوباما خواهد بود.
آمریکایی ها بیش از جمهوری اسلامی ایران نیاز به این توافق دارند اما توافقی که نشان دهنده تحمیل خواسته های آنها به ایران باشد. توافق یکجانبه و یکطرفه موردنظر آمریکا است. آنها وعده داده اند که فعالیت های هسته ای ایران مهار می شود، غنی سازی تعلیق می شود، تحقیقات محدود و تحت نظارت بازرسان آژانس قرار می گیرد و همه مراکز هسته ای ایران تحت نظارت شدیدترین بازرسی ها قرار خواهد گرفت، ضمن آن که مراکز نظامی ایران هم مورد بازرسی قرار می گیرد. همه این خواسته ها نهایت مطالبات آمریکایی ها است، که اگر محقق نشود، که البته نخواهد شد، افتضاح سیاسی برای دولت اوباما خواهد بود و او دو سال پایانی دوران ریاست جمهوری خود را با کابوس هسته ای ایران سپری خواهد کرد. رهبر انقلاب بارها تاکید کرده بودند که در جریان گفت وگوهای هسته ای ایران و ۱+۵، تنها درباره موضوعات هسته ای مذاکره می شود و مسائل دیگر مانند مسائل نظامی، موشک های بالستیک و حقوق بشر مطرح نیست و نباید حتی مطرح شود.
این خط قرمزها از همان ابتدا از سوی ایشان تبیین شده بود و تازگی هم نداشت، اما آمریکایی ها از همان ابتدا علاوه بر مسائل هسته ای، این موارد را هم در مواضع و سخنانشان مطرح می کردند و همچنان هم بر آنها اصرار دارند. آمریکایی ها از همان ابتدا در پی چنین توافقی بودند که طیفی وسیع از خواسته های آنها را دربربگیرد. حتی سیاست به مرگ بگیر تا به تب راضی شود. هم در مناسبات سیاسی آمریکا جایی ندارد، چون تاکنون آنها همچنان بر خواسته های غیرقانونی و مغایر با حقوق بین الملل پافشاری می کنند. جمهوری اسلامی ایران هم که در این سال ها، به ویژه در ۲ سال گذشته تاکنون، در پی دستیابی و اثبات حقوق قانونی خود برای فعالیت های صلح آمیز هسته ای بوده است، علیرغم انعطاف سیاسی، برای رسیدن به توافق، تنها پاسخ های توافق برهم زدن از سوی آمریکایی ها و دیگر کشورهای غربی ۱+ را۵ دریافت کرده است. حتی تمدید تحریم های نفتی ایران از سوی اوباما، نقض آشکار توافق اولیه است. در حالی که ایران پایبندی خود را همچنان به توافق اولیه نشان داده و اثبات کرده است. اگر اوباما می خواهد، توافق هسته ای با ایران میراث دوران ریاست جمهوری اش باشد، باید تن به خط قرمزهای جمهوری اسلامی ایران بدهد، غیر از این، این میراث برای او به کابوسی تبدیل خواهد شد که تا پایان عمر او را رها نخواهد کرد.
آمریکایی ها، هنرمند «دبه» کردن هستند و خوشبختانه اینگونه رفتارها باعث می شود تا بی اعتمادی خود را هر چه بیشتر برای مردم کشورمان و افکار عمومی جهان نمایان تر سازند. با ادامه این سیاست پیروز مطلق گفت وگوهای هسته ای ایران خواهد بود. وطن امروز:اینجا سیسیل نیست! «اینجا سیسیل نیست!»عنوان یادداشت روز روزنامه وطن امروز به قلم محمد واعظی است که در آن می خوانید؛ در شرایطی که حساسیت عمومی جامعه نسبت به فعالیت آزادانه موسسات مالی و اعتباری بدون مجوز در کشور به بالاترین سطح خود رسیده، بانک مرکزی حتی حاضر به اعلام لیست این موسسات نیست و ضمن شانه خالی کردن از وظایف ذاتی خود اعلام می دارد تنها موظف به اعلام لیست موسسات و بانک های مجوزدار است! علاوه بر آن به صراحت می گوید حاضر به شکایت از موسسات فاقد مجوز که بنا به گفته خود مدیران بانک مرکزی رسما اخلال در نظام پولی- مالی کشور را به واسطه سوداگری و اعطای سودهای نجومی در دستور کار قرار داده اند، نیست! بانک مرکزی در قبال افشای نام موسسات پرشعبه فاقد مجوز می گوید: «بزودی مجوز می گیرند»! هفته اخیر صدا و سیما از واژه «مافیا» با بار معنایی خاص در توضیح این بخش سیاه از سیستم اقتصادی کشور استفاده کرد اما آیا واقعا ایران مافیایی نامعلوم و نامکشوف دارد؟ برای اثبات آشکار بودن هویت آنچه اکنون در کشور ما مافیای اقتصادی خوانده می شود، مسیر ثروت اندوزی و سیاست ورزی اعضای شناخته شده این لابی را مورد بررسی قرار می دهیم. از باغ پسته تا...
شاید دارایی معلوم و مشروعی شامل مقداری باغ کشاورزی و زمین آباد نشده در «علی آباد» داشته باشند ولی قطعا این میزان ثروت برای اداره پشت پرده چندین موسسه مالی- اعتباری و یک رشته صرافی پر رفت و آمد در ایران کفایت نمی کند. ماجرا به شهادت تاریخ از پایان جنگ شروع شد و با سرمایه به دست آمده از بخش صنایع و معادن و با استفاده از «رانت قدرت»، مجموعه ای از دولتمردان آن دوران بر دارایی های ملی کشور چنبره زدند. از شرکت های نفت و گاز گرفته تا صنایع و معادن یک به یک فتح شد و به تدریج به نام ثروت خصوصی این لابی سند زده شد. پس سرمایه اصلی از صنایع مادر از جمله معادن ملی شامل فولاد و مس و حوزه نفت و گاز تهیه شد و به واسطه آن سایر بخش های شبکه دلالی شامل ایرلاین و مجموعه ای از شرکت های راه سازی و بخش حمل ونقل و مونتاژ خودرو و واردات ماشین آلات و... شکل گرفت. دزدگیر بی عرضه!
لابی خصوصی قدرت دست کم برای پنهان ماندن راه و رسم به قول خودشان «دزدی» هم که شده نیازمند حفظ «توپ قدرت» در درون بودند و دست به دست شدن کرسی های ریاست در چنین فضای محرمانه ای بسیار پرمخاطره ارزیابی می شد. یکی از افراد دیپلمه اما بانفوذ این لابی در یک رویارویی اساسی که متاسفانه به واسطه قدرت طلبی تیم مقابل به هدر رفت، خطاب به دانشجویانی که فریاد می زدند «دزد را بگیرید!» گفت: «ما دزدیم اما احمدی نژاد بی عرضه بود و نتوانست ما را بگیرد.» متاسفانه این جمله کاملا حقیقت داشت، چرا که دست کم لیست شرکت های ملی نفت و گاز و معادن و صنایعی که به علت اطمینان از باقی ماندن در عرصه قدرت «پنهان» نشده بود، امکان برپایی بزرگ ترین دادگاه عدالت اقتصادی را به دولتمردان می داد اما شعارهای دولت نهم دوامی نیافت و دولت دهم با اهداف و دغدغه هایی کاملا متفاوت رخ نمایاند! غار سرمایه 40 دزد تهران!
لابی در حاشیه مانده بخشی از سرمایه هنگفت سر به فلک کشیده را پیش از این در بازار مسکن و طلا سرمایه گذاری کرده بود. سیاست های اقتصادی دولت جدید چنین بازارهایی را به واسطه افزایش عرضه و کاهش تدریجی تقاضا به خطر می انداخت. در نتیجه با اهدافی جالب توجه از جمله نهادینه کردن قدرت در فضای غیرشفاف اقتصاد کشور بی سر و صدا به حوزه پولی- مالی وارد شدند. چند بانک مشهورشان -که در حوزه خصوصی سازی عملیاتی بانک مرکزی در دوره قدرت، به راه انداخته بودند - در دولت نهم تضعیف شده بود. در نتیجه ابتدا در اردیبهشت 90 یک رشته صرافی تضامنی با تخصص در حوزه خرید و فروش ارز غیرالکترونیک و مسکوکات طلا و نقره به راه انداخته و مدتی نگذشت که از میدان فردوسی موازی با جمشید بسم الله یک لاقبا، بحران های عجیب و غریب ارزی کشور را با کمترین کثیف کاری قضایی مدیریت کردند. به علت افزایش حساسیت های پس از فتنه 88 و تحریم ها خروج سرمایه اضافی از کشور به صلاح نبود پس ثروت ناشی از این ترفند اقتصادی خانمان برانداز را صرف راه اندازی ده ها موسسه مالی و اعتباری کردند. حتی در برخی استان ها سهام تعاونی های تولیدکنندگان ورشکسته را خریداری کرده و بی نام اداره کردند. کسب مجوز با سرعت نور!
اکنون بانک مرکزی رسما از وجود 700موسسه مالی و اعتباری غیرمجاز در کشور خبر می دهد. . هیچ بحثی بر سر تعاونی ها و صندوق های قرض الحسنه خرده پای بدون مجوز نیز وجود ندارد اما در این میان برخی به محض اعلام نام آنها در رسانه ها به عنوان موسسات مالی غیرمجاز در عین پرده پوشی بانک مرکزی، مسیر قانونی شدن و کسب مجوز را به سرعت طی می کنند! ربا بگیر، نزول بده!
عبور از بانک مرکزی با چنین سرعتی چگونه ممکن است؟! بنا بر اعلامات رسمی متخصصان اقتصادی و خود بانک مرکزی، موسسات مذکور ابتدا با ارائه تسهیلات کم بهره و سود بالای سپرده گذاری، در شرایطی که بانک های رسمی کشور عبور از هفت خان رستم را برای ارائه وام قرض الحسنه پیشنهاد می دهند، سرمایه مجموعه ای از مشتریان گرفتار و مستاصل را جذب می کنند. به طور معمول 50 درصد سهم سرمایه موسسات مذکور از جیب مردم و به گفته مراجع از مسیر ربا و نزول خواری تامین می شود! در فاصله سکوت غیرقانونی بانک مرکزی، شعبات این موسسات همچون قارچ در کشور توسعه یافته و با تغییر نام پیاپی و بلعیدن تعاونی های ورشکسته کشاورزان و تولیدکنندگان، هزینه برخورد نهادهایی همچون قوه قضائیه را بالا می برند. سپس در وقت اضافه برآمده از قدرت لابی نام های بزرگ پشت پرده، وارد بورس شده و
50 درصد باقیمانده را با پذیره نویسی کسب می کنند. از این جیب به اون جیب
اما چه کسانی حاضر به خرید سهام چنین موسسات مالی فاقد مجوز و نامطمئنی هستند؟! صاحبان صنایع و معادن سودآور، اطمینان بخش و ماندگار کشور! در حقیقت اعضای لابی قدرت با قرض گرفتن از آبرو و اعتبار شرکت های دست راستی خود برای موسسات بی آبروی دست چپی اعتبار تهیه می کنند. چه کسی مدیرعامل می شود؟ مجموعه ای از بازنشستگان قابل اطمینان و خوش سابقه سیستم بانکی دولتی کشور! به این ترتیب چرخه سوداگری و فساد حاصل از پولشویی در بخش تاریک اقتصاد به واسطه بازماندن مسیر اعطای «سودهای بی ضابطه» و در دست گرفتن نبض زندگی مردم در همین موسسات مالی هرمی تثبیت می شود؛ علاوه بر اینکه قدرت ایجاد توفان های سهمگین اقتصادی به واسطه کنترل گلوگاه های پولی- مالی کشور در دست لابی مذکور باقی می ماند. به این ترتیب مسیری جانبی برای بر زمین زدن هر دولت مردم ساخته ای در آینده فراهم می شود و الزامات برپایی درگیری پر سر و صدا و هزینه سازی همچون «فتنه 88»، کمرنگ می شود. شبکه آشکار دلالی
پس اقتصاد ایران نه با «مافیایی ناشناخته» دست به گریبان است و نه به علت تحریم ها شیرازه اش از دست رفته است. هر چه هست در لابی فساد امثال «ح - م» قابل بازیابی است که به رغم ابطال شخصیت حقوقی شان در فتنه 88 کماکان به واسطه فعالیت اقتصادی- سیاسی در صحنه حاضر هستند. آیا راز عدم برخورد بانک مرکزی با موسسات مالی و اعتباری فاقد مجوز و ترانسفر سریع آنها به لیست بانک های مجوزدار و قانونی، همین مردان در سایه نیستند؟ آیا پشت پرده مخالفت رسمی دولت با «مسکن مهر» و تعطیلی این طرح مبتنی بر عرضه، تضعیف سرمایه های همین لابی شناخته شده در حوزه مسکن نیست؟ آیا رمز حمایت عملیاتی لابی مذکور از دیپلماسی خارجی دولت تلاش برای رونق مجدد حوزه «واردات» و از دور خارج کردن تولیدکنندگان داخلی رشد یافته طی سال های اخیر نیست؟ روشویی و پولشویی
لابی مورد بحث تاکنون با هدف «روشویی و پولشویی» از چهره دزدانه آشکار خود و انتقال تدریجی قدرت به نسل بعد، علاوه بر تاسیس موسسات مالی، مدیریت مجموعه ای از «خیریه» های متنوع را در دستور کار قرار داده است. خیریه ها هم امکانی برای شبکه سازی اجتماعی فراهم می کنند و هم به واسطه بین المللی شدن می توانند به خط ارتباطی امنی برای مراوده دائمی با سفارتخانه های خارجی تبدیل شوند. اگر در اطراف آنها چند
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 141]
صفحات پیشنهادی
۵ ساعت در زندان اوین / اینجا هتل نیست!
گزارش تصویری تشریحی مهر ۵ ساعت در زندان اوین اینجا هتل نیست شناسهٔ خبر 2572696 - یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۹ ۲۷ جامعه > قضایی امکانات و تسهیلات خوبی توسط سازمان زندانها برای زندانیان فراهم شده است اینجا مسئولان تلاش می کنند تا زندانی باور کند می تواند تغیر کند خبرگزا۵ ساعت در «زندان اوین»/ اینجا هتل نیست!
۵ ساعت در زندان اوین اینجا هتل نیست امکانات و تسهیلات خوبی توسط سازمان زندانها برای زندانیان فراهمشده است اینجا مسئولان تلاش میکنند تا زندانی باور کند میتواند تغییر کند مهر نوشت نخستین بار در دوران قاجاریه سال 1266ه ق بود که امیرکبیر با صدور فرمانی اقدام به لغو شکنجه واینجا کسی خواب ندارد
اینجا کسی خواب ندارد شهرهای بزرگ مثل تهران تبریز اصفهان مشهد اهواز و حدود 30 درصد جوانان ایرانی را میزبان می شوند میزبانی به نام زندگی مجردی به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران به نقل از ابتکار دروازه پایتخت باز است همان دروازه هایی که جذابیت های بسیاری را برای مهآخرین وضعیت بازارهای مالی را اینجا ببینید
آخرین وضعیت بازارهای مالی را اینجا ببینید اقتصاد > بازار مالی - در این ویدیو می توانید آخرین وضعیت بازارهای مالی در روز سه شنبه 22 اردیبهشت را مشاهده کنید 3939 دانلود لینک را کپی کنید دانلود سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 - 13 28 48دست تنها به اینجا رسیدم/جای وزیر بودم، ممیزی را از کتابها بر میداشتم
کافه کتاب 10 دست تنها به اینجا رسیدم جای وزیر بودم ممیزی را از کتابها بر میداشتم در دیدگاه فکری من کسانی نبودند که راهی را به من نشان بدهند و فقط خودم به خودم کمک کردهام در اصل دست تنها به اینجا رسیدهام باشگاه خبرنگاران- نسرین خدایاری علی آبان که در آبانماه چشم بر جهان گاینجا همان تهران خودمان است!
سهشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۲ ۳۶ تهران شهر دود و آهن و ماشین و ترافیک چند روز است که شکل تازهای به خود گرفته هر گوشهای از شهر را نگاه کنید کنار همهی تصویرهای آشنا تابلوهایی را میبینید که چهرهی پایتخت را تغییر دادهاند اما اینجا همان تهران خودمان است به گزارش خبرنگار بچراغی که به خانه روا نیست! فوتبال خوزستان و مانعی به نام «صنعت نفت»
چراغی که به خانه روا نیست فوتبال خوزستان و مانعی به نام صنعت نفتتا وقتی که نام نفت بر فوتبال این استان سایه افکنده است دوستداران این رشته در خوزستان رنگ پیشرفت و شادی را نخواهند دید به گزارش خبرگزاری فارس از خوزستان تیم فوتبال نفت مسجدسلیمان سرانجام پس از بیتوجهیهپیوس: آقای برانکو! اینجا چین نیست هواداران نتیجه میخواهند
پیوس آقای برانکو اینجا چین نیست هواداران نتیجه میخواهند پیشکسوت باشگاه پرسپولیس با انتقاد از سرمربی این تیم میگوید برانکو فقط برای کسب درآمد به پرسپولیس آمده است به گزارش نامه نیوز فرشاد پیوس درباره شکست پرسپولیس مقابل گسترش فولاد تبریز اظهار کرد پرسپولیس شرابرانکو برای تفریح کردن و پول در آوردن به ایران آمده / آقای برانکو! اینجا چین نیست / بازیکن پرسپولیس نباید قلی
پیوس برانکو برای تفریح کردن و پول در آوردن به ایران آمده آقای برانکو اینجا چین نیست بازیکن پرسپولیس نباید قلیان بکشد پیشکسوت باشگاه پرسپولیس با انتقاد از سرمربی این تیم میگوید برانکو فقط برای کسب درآمد به پرسپولیس آمده است به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز فرشاد پیوس دربااینجا مرکز طلای جهان است (عکس)
اینجا مرکز طلای جهان است عکس اینجا مرکز طلای جهان ساحل عاج یکی از مراکز اصلی طلای جهان است مردم فقیر و بومی منطقه با زور اسلحه طلا را استخراج می کنند و در اختیار اربابان خود قرار می دهند منبع بین المللی دوشنبه 21 ارد®اکران فیلم حامی فتنه به معنای حمایت نیست!
شهرداری اکران فیلم حامی فتنه به معنای حمایت نیست مدیرعامل موسسه تصویر شهر گفت برای اکران این فیلم تصمیمی در وزارت ارشاد گرفته شده است و ما باید به آن احترام بگذاریم نباید در سینما دعوا راه انداخت این فیلم آن قدر سیاه نیست که بخواهیم جلوی اکرانش را بگیریم به گزارش فرهناینجا کسی خواب ندارد |اخبار ایران و جهان
اینجا کسی خواب ندارد شهرهای بزرگ مثل تهران تبریز اصفهان مشهد اهواز و حدود 30 درصد جوانان ایرانی را میزبان می شوند میزبانی به نام زندگی مجردی کد خبر ۴۹۹۵۰۶ تاریخ انتشار ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۸ ۴۴ - 12 May 2015 ابتکار در گزارشی نوشت دروازه پایتخت باز است همان درواحال و روزی که دیگر خوش نیست!/پاداش پوشالی برای آبی پوشان
حال و روزی که دیگر خوش نیست پاداش پوشالی برای آبی پوشان عضو هیئت مدیره ناخن میخورد فشار هوادار بالا و پایین میشود و تیمی که در این چند ساله همیشه مدعی جام بوده حالا حتی سهمیه هم نمیگیرد به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران در اردوی آبی پوشان دیگر خبری از استقلال فکری وزرینچه در واکنش به کری پرسپولیسیها: آرزو بر جوانان عیب نیست!/ روزی نوبت ما میشود که 4، 5 گل بزنیم
زرینچه در واکنش به کری پرسپولیسیها آرزو بر جوانان عیب نیست روزی نوبت ما میشود که 4 5 گل بزنیممربی تیم فوتبال استقلال در واکنش به کری پرسپولیسیها مبنی بر اینکه چندین گل به آبیپوشان خواهند زد گفت آرزو بر جوانان عیب نیست به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس جواد زرینچه درپیوس: آقای برانکو! اینجا چین نیست، هواداران نتیجه میخواهند
دوشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱ ۲۱ پیشکسوت باشگاه پرسپولیس با انتقاد از سرمربی این تیم میگوید برانکو فقط برای کسب درآمد به پرسپولیس آمده است فرشاد پیوس در گفتوگو با خبرنگار ایسنا درباره شکست پرسپولیس مقابل گسترش فولاد تبریز اظهار کرد پرسپولیس شرایط خوبی ندارد همه منتظراینجا برای کودکان جنگزده عروسک میسازند
اینجا برای کودکان جنگزده عروسک میسازند شناسهٔ خبر 2580093 - چهارشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۴ ۰۳ مجله مهر > گزارش ویژه جمعی از جوانان با ایجاد کمپین عروسک های خاموش برای کودکان جنگ زده غزه یمن و عروسک میسازند مجله مهر تابستان سال ۱۳۹۳ با به اوج رسیدن جنایات و خشواینجا قهرند شکوفه های برف و بادام + عکس
زرنان به وقت کم آبی اینجا قهرند شکوفه های برف و بادام عکس حکایت زرنان به وقت کم آبی ماجرای باغهای بادام ۷۰ ساله ای است که در دامنه آلپ ایران مشق تشنگی می کنند چرا که طی سالهای اخیر با تغییر بارشها از برف به باران گویا قهرند شکوفه های برف و بادام دو سال پیش بود که-
گوناگون
پربازدیدترینها