واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: شهر رقه در گذر تاريخ غسان حمدان
سايت الفارسيه نت نوشت:با وجود قدمت تاريخى شهر رقه وسکونت انسانهاى اوليه در تپه «البيعه » همچنين وجود آثارى متعلق به دوره سلوکىها وقلعه متعلق به دوره روميها ، اين شهر همچنان به عنوان نمونه بارزى از معمارى وشهرسازى اسلامى به شمار مى رود . اين مکان نقطه توقف هشام بن عبدالملک خليفه اموى در کنار رود فرات بود ، وبه همين دليل وى دو کاخ را در اين شهر احداث کرد.تاريخ ساخت شهر رقه با آن شکل کامل خود، به دوره ابو جعفر منصور (754-775م) خليفه عباسى ميرسد. هارون الرشيد ديگر خليفه عباسى، اين شهر را به عنوان اقامتگاه تابستانى وپايتخت دوم خود برگزيد وکاخ «الرافعه» را در مقابل شهر رقه بنا کرد… زنگىها وايوبىها از اين شهر به عنوان پايگاه ارتباطى ميان شام وموصل استفاده کردند.شهر رقه به سفالگرى مشهور شد، تا جايى که مکتب رقه يکى از مکتبهاى مهم سفالگرى محسوب مىشد. اين شهر در سال 1258 ميلادى وپس از هفت ماه محاصره توسط مغولها نابود شد.رصافه: جايگاه تاريخى متعلق به دوره روميها ـ اموىهانگاهى تاريخيآشورىها در امتداد سرزمين بين النهرين تا کرانههاى غربى سوريه، نقاط توقف وپايگاههاى نظامى احداث نمودند و به آن نامهاى گونگونى دادند ودر اسناد خود به ثبت رساندنددر نوشتههاى آشوريها از شهر رصافه به عنوان رصف ياد شده است… شهر رصافه در دوره روميها به عنوان يک موقعيت نظامى وتجارى مورد استفاده قرار ميگرفت ولى در زمان امپراتور ديوکلسيان (285-305م) بر اهميت آن افزوده شد . اين امپراتور در سال 297م دستور قتل يکى از افسران ارتش خود به نام سرجيوس را صادر کرد ، که به دين مسيحيت گرويده بود . اين امر سبب شد در دوره روميها ، محل دفن اين افسر رومى به عنوان زيارتگاهى مهم براى مسيحيان پر آوازه گردد . در قرن پنجم ميلادى افاستاسيوس امپراتور رومى نام رصافه را به سرجيوس تغيير داد و اين شهر تا مدتهاى درازى به اين نام معروف بود.ساسانيان به دليل ثروت وموقعيت استراتژيک شهر رصافه در مرکز کوير سوريه ، در طى حملههاى نظامى خود به سوريه در قرن ششم واوايل قرن هفتم ميلادى بارها به اين شهر حمله کردند.امويها در زمان هشام بن عبد الملک، که در اين شهر نيز وفات يافت و مدفون شد، يک کاخ بنا نمودند. رصافه در زمان عباسىها مورد توجه قرار نگرفت وپس از حمله مغولها به طور کامل متروک شد. شهر رصافه با سنگهاى گچ سفيد وبراق ساخته شده است . مهمترين بناهاى باقيمانده آن عبارتند از:1ـ ديوارهاى دفاعى که بوسيله برجهايى استحکام يافته بود . در ميان اين ديوارها تونلهايى احداث شده بود.اين ديوارها داراى چهار دروازه است که مهمترين آن دروازه شمالى است. اين دروازه با نقش ونگارهاى برجسته گياهى وهندسى تزيين شده است. در ميان نقشهاى برجسته اين دروازه ميتوان چليپاهايى را ، که بيانگر نماد دينى شهر است، مشاهده نمود.2ـ در نزديکى دروازه شمالى بقاياى کليساى شهدا واقع است ، که تا دير زمانى بقاياى جنازه قديس سرجيوس در آن نگهدارى ميشد . اين کليسا بر طبق نقشه سورى قديم، معروف به گنبد متمرکز، احداث شده که بر اساس آن طرح ونقشه کليسا مربع الشکل است . گنبد بر روى مرکز اين مربع که به شکل دايره است، قرار داده ميشد. بناى اين کليسا به قرن ششم ميلادى بر ميگردد.3ـ در نزديکى اين کليسا، يک ساختمان کوچک مربع الشکلى به چشم مى خورد که کاروانسراى شهر است.4ـ در قسمت جنوب غربى شهر چهار آب انبار بزرگ وجود دارد که گنجايش آن به15000 متر مکتب آب مى رسيد. آب نوشيدنى از راه احداث سدهايى در کوهپايه « بشرى » که در نزديکى شهر واقع است، جمع واز طريق کانالهايى به شهر ميرسيد.5ـ کليساى صليب مقدس از ديگر ساختمانهاى مهم تاريخى شهر رصافه است که در نيمه دوم قرن ششم ميلادى ودر دوره منذر بن حارث از پادشاهان سلسله غسانى احداث گرديد. اين کليسا به شيوه بازيليکى ساخته شد ، که در آن سه دالان وجود دارد و ستونهاى مربع الشکلى اين دالانها را از هم جدا مىکند. در مرکز اين کليسا يک قطعه سنگ بزرگ به شکل نعل اسب ديده ميشود که به «المپيا» معروف است وبراى برگزارى مراسم دينى از آن استفاده ميشد.دروازه بغدادبناى اين دروازه شايد به قرن دوازدهم ميلادى بر ميگردد، ولى تاريخ اصلى احداث آن به زمانهاى دورتر يعنى اوايل دوره عباسىها برميگردد. مرتب کردن آجرها به شکل هاى هندسى زيبا، از شيوههاى تزيين اين نماد تاريخى است . اين شيوه تزيينى که به «رافدى » معروف است ، از عراق نشأت گرفته و سوريها نيز از آن تقليد مى کردند.منطقه حفاظت شده الثورهاين منطقه که پناهگاه طبيعى گياهان وجانوران است بر روى درياچه اسد ودر مقابل قلعه جعبر واقع است . اخيرا يک مرکز سياحتى وترفيهى ، مشرف بر درياچه اسد احداث گرديده است . آبهاى درياچه اسد از چهار طرف اين جزيره را در بر ميگيرد . اين جزيره از راه زمينى به خشکى ارتباط دارد.مقام امام حسيناين مقام در نزديکى دروازه باستانى بغداد ، ودر شهر رقه واقع است . اخيراً يک مسجد و مقامى به نام امام حسين بن على (عليهما السلام) در آن احداث شده است. اين دو بنا با کاشى تزيين شدهاند . همچنين اين دو بنا داراى منارههايى هستند که کاشى کارى آن به سبک ايرانى تزيين شده است .يافتههاى ارسلان تاشدر پارک شهر رقه دو مجسمه از سنگ بازالت، در معرض عموم قرار گرفته است . اين دو مجسمه در شهر «حداتو » کشف شدند، و تاريخ اين شهر را به اوايل هزاره اول پيش از ميلاد بر ميگردانند. نياکان سورى عادت داشتند که مجسمههاى بزرگ را در مدخل ورودى شهرها، کاخهاى سلطنتى ومعابد قرار دهند. زيرا آنها بر اين اعتقاد بودند که اين مجسمهها علاوه بر دارا بودن سمبل قدرت، توانايى آن را دارند که شهرها وساختمانها را از ارواح خبيث وشرور، محافظت نمايند.موزه رقهاين موزه در سال 1983 ميلادى ودر بناى قديمى « سراى » حکومتى اين شهر گشايش يافت. اين موزه از دو طبقه وچهار بخش تشکيل شده که به ترتيب عبارتند از : بخش آثار باستانى شرق، بخش آثار رومى و بيزانسى، بخش آثار اسلامى وبخش رسوم وعادات محلى – سنتى.در طبقه همکف آثار باستانى شرق کهن که در مناطق متعددى از منطقه مرکزى فرات (ايماز ـ توتول ـ تل حمام ترکمن) کشف شدهاست، در معرض عموم قرار گرفته است. همچنين در اين بخش مجموعهاى از تصاوير عکاسى مهمترين تپهها واماکن باستانى در قسمت شرقى سوريه، مشاهده ميشود.در طبقه دوم مجموعهاى از ظرفهاى چينى که شهر رقه در دوره خلافت عباسى به آن شهرت داشت، ارائه شده است . علاوه بر کوزهها وسکهها ، چندين قاب گچى که براى تزيين درها وپنجرههاى تالارهاى کاخ دوره خلافت عباسى، به کار گرفته مى شد در اين طبقه مشاهده ميشود .در بخش عادات ورسوم محلى وسنتى، خيمهاى نصب شده که در آن وسايل و ابزار مخصوص زندگى باديه نشينان سورى از جمله شيوه تهيه نان، ريسندگى و بافندگى، يراق ، لوازم اسب سوارى و تزيين اسبها ، لباسهاى بومى سنتى ، زيورهاى طلا و نقره ، ديده مى شود .حلبيه:حلبيه بعنوان يک جايگاه مهم باستانى وتحت سلطه تدمرىها شناخته شده است ، و يکى از دو آببند روى آب فرات را تشکيل ميدهد که در خاک سوريه حرکت کشتيرانى را بر رود فرات آسان مىنمود . به همين دليل اين منطقه از نظر نظامى وبازرگانى موقعيت بسيار مهمى دارد . اين سد که در قرن سوم ميلادى احداث شده است ، از يک ديوار مثلث الشکل تشکيل مى شود که پايه آن به موازات رود فرات بود که در واقع نقش باروى شهر را ايفا مى نمود. آثارى که امروزه شاهد آن هستيم به دوره بيزانس بويژه انشتاسياس وژوستنيان دو امپراتور رومى بر ميگردد که امپراتور ژوستنيان براى پيشگيرى از نفوذ ايرانيها يک چندين قلعه مستحکم احداث کرده بود. ولى در منابع تاريخى آمده است که اين ديوکلسيان بود که در پايان قرن سوم ميلادى اين قلعه متعلق به دوره تدمرىها را بازسازى کرد.بازديداگر بر فراز اين تپه که مرکز قلعه را تشکيل مى دهد وبر قسمت غربى منطقه مشرف است ، بايستيم خواهيم ديد که در قمست شمالى ديوارِ دفاعى و پايين قلعه، کالستروم قرار دارد . کالستروم محل اقامت ، وخوابگاه سربازان رومى است . در همان امتداد وارتفاع نيز محل اقامت حاکم قلعه را نيز مشاهده خواهيم کرد.با پايين آمدن از تپه، کاوشهاى باستانشناسى دو کليساى سبک بازيليک را به ما نمايش خواهد داد . پس از آن دره هاى کوچک ، واقع در قسمت غربى کليسا را مشاهده خواهيم کرد.خيابان اصلى بين دروازه شمالى وجنوبى قرار دارد ، ودر سمت راست نيز آن بقاياى حمام مشاهده مىشود. اگر به لب رودخانه برويم، ديوارى را خواهيم ديد که هنگام سيلاب ، مانع از ورود آب رودخانه فرات به قلعه است.قلعه جعبر: جايگاه تاريخى / دوره اسلامياين قلعه يکى از قلعههاى متعددى است که در امتداد رودخانه فرات ، تحت کنترل قبايل عربى بود.اين قلعه مدتها مقر اقامت سلسله پادشاهى بنى نمير بود تا اين که صليبى ها با هجوم از امارت «رها» ، اين قلعه را به تصرف خود درآوردند.نور الدين زنگى در سال 1149م و بعد از اين که پدرش عماد الدين، امارت «رها» را از بين برد، اين قلعه را باز گرفت . منابع عربى ذکر مىکنند که سلجوقىها در قرن يازدهم ميلادى وپيش از آمدن صليبيها، مدتى اين قلعه را به تصرف خود درآوردند.در بدو ورود به اين قلعه مشاهده مىکنيم که مصالح اين بنا از آجر است ، زيرا صخرههاى سنگى در اين منطقه به ندرت يافت مى شود وتهيه آجر آسانتر وسريعتر است.بر فراز ديوار دفاعى اول، درياچه اسد را مى بينيم .اگر از مدخل ورودى ، وارد شويم به بالاى قلعه خواهيم رسيد که داراى گلدسته بازسازى شده است . قسمت بالاى اين گلدسته با نوشتههايى تزيين يافته است.در قسمت شمالى، برجها وباروهاى دفاعى وجود دارد که قلعه را احاطه مى کند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 272]