واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۰
یک روانشناس با بیان اینکه انسان در فرایند رشد روانی خود مسیر ثابت و یکسانی را طی نمی کند، گفت: عوامل محیطی مختلفی از جمله جنگ می تواند فرایند رشد و سلامت روان انسان را تحت تأثیر قرار دهد. سیده فاطمه شفیعی در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه گیلان، با بیان اینکه انسان در فرایند رشد روانی خود مسیر ثابت و یکسانی را طی نمی کند، اظهار کرد: عوامل محیطی مختلفی از جمله جنگ می تواند فرایند رشد و سلامت روان انسان را تحت تأثیر قرار دهد. جنگ به عنوان یک رویداد استرس زای نیرومند، در بروز و تشدید اختلال های روانی و رفتاری نقش مؤثری دارد. وی افزود: اغلب آسیب دیدگان اعصاب و روان ناشی از جنگ، از اختلال خواب، ضعف و سستی، سردرد و سرگیجه، احساس از دست رفتن انرژی، خستگی، دردهای عضلانی و مفصلی، عدم تمرکز حواس، یأس و ناامیدی، عدم احساس لذت از زندگی و افکار مربوط به مرگ، کاهش رضایت زناشویی، اختلال استرس پس از سانحه، مشکلات سلامت روان، اضطراب، افسردگی و مشکلات رفتاری شکایت دارند. این روانشناس با اشاره به اینکه این اختلال ها و مشکلات ممکن است در جنبه های مختلف زندگی افراد در طولانی مدت ادامه یافته و حالت مزمن به خود بگیرند، تصریح کرد: متغیرهایی از قبیل ایمان و باورهای مذهبی در کاهش این مشکلات و پذیرش راحت تر اتفاقات پراسترس در افراد آسیب دیده، نقش مهمی را ایفا می کند. با این حال، شناسایی زود هنگام اختلال ها و مشکلات ناشی از جنگ در افراد آسیب دیده و فراهم کردن مداخلات روانشناختی بهنگام در توانبخشی این افراد، امری ضروری است. شفیعی با تاکید بر اینکه در کنار توجه به ارزش های گرانقدر دوران دفاع مقدس نظیر دفاع از ارزش های اسلامی و تمامیت ارضی کشور، نباید از پیامدهای منفی آن از جمله خسارات جبران ناپذیری که از طریق شهید، مجروح، معلول و مفقود شدن تعداد زیادی از بهترین افراد جامعه (رزمندگان و ایثارگران) به بار آمده غفلت ورزید، اضافه کرد: افرادی که مستقیما در جنگ شرکت می کنند و به نوعی در معرض تروماهای ناشی از این بلای خانمان سوز قرار می گیرند اولین قربانیان جنگ هستند. وی با بیان اینکه اثرات جنگ تا اعماق خانواده ها و جامعه نیز نفوذ می کند، گفت: خانواده مجروحین، معلولین، شهدا و اسرا قربانیان فراموش شده جنگ محسوب می شوند. آسیب های روانی خانواده های این عزیزان نیز خسارات جبران ناپذیری است که به بدنه ملت ما وارد شده و اثرات سوء آن نیز همچنان ادامه دارد. این روانشناس در ادامه بیان کرد: اگرچه در سه دهه گذشته تحقیقات و مطالعات زیادی از سوی بسیاری از مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی انجام شده است. با گذشت 25 سال هنوز مطالعات موجود درباره وسعت، صدمات و عوارض مزمن ناشی از جنگ ناکافی به نظر می رسد، تحقیقات انجام شده در رابطه با اختلالات روانی ناشی از جنگ تحمیلی بیانگر آن است که تجربه استرس شدید و خارج از تحمل فرد به صورت یادآوری خاطرات ناخوشایند حادثه به صورتی که گویی آن حادثه ناخوشایند در حال تکرار است، آشفتگی های شدید به هنگام تماس با موقعیتهایی که از جهتی با آن حادثه شباهت دارند، بی علاقگی نسبت به فعالیت های زندگی، اختلال استرس پس از سانحه، احساس غریبگی نسبت به دیگران، اختلال در حافظه، اختلال در خواب، کم حوصلگی، حساسیت نسبت به سر و صدا، تحریک پذیری، کاهش بازده کار، سردرد، فراموشی، اضطراب، افسردگی، بی اشتهایی، خستگی، عصبانیت، سر درد و سرگیجه، احساس ازدست رفتن انرژی، انزواطلبی،کم حرفی، عدم تمرکز حواس، پرخاشگری، یاس و نا امیدی، عدم احساس لذت از زندگی و افکار مربوط به مرگ، کاهش رضایت زناشویی، مشکلات در روابط بین فردی، درک نشدن از سوی جامعه و مشکلات جسمانی، تردید در تصمیم گیری، بی قراری و غیره نشان دهنده تابلوی بالینی آسیب دیدگان اعصاب و روان ناشی از جنگ است. وی با بیان اینکه در چنین خانواده هایی بطور قطع و یقین فشار و استرس بسیار زیادی بر همسر و فرزندان نیز وارد خواهد شد، گفت: زمینه های مختلف اختلالات اضطراب، افسردگی، اختلال در روابط بین فردی و رفتار انطباقی، مشکلات تحصیلی و حتی اختلالاتی نظیر جسمانی سازی، تبدیلی و بیش فعالی در فرزندان فراهم می شود، اصولاً وقتی فردی از نظر روانی و عصبی از اعتدال برخوردار نباشد و دچار اختلالاتی نظیر افسردگی مداوم، اضطراب، پرخاشگری و غیره باشد و از امتیازات شغلی رفاهی هم کم بهره باشد طبیعی است که اثرات این وضعیت روانی بر افکار همسر و شیوه تربیتی فرزند تأثیر سوء گذاشته تا آنجا که آنها خود گرفتار اختلالات اضطرابی و سازگاری میشوند و از نظر پناهگاه امن، خود را تنها میبینند. شفیعی افزود: اگر نهادهای اجتماعی ذیربط در این زمینه اقدامات جایگزین و روابط سالم را برای از بین بردن این خلأ ویران کننده بکار نبرند، پیامدهای سوء این گونه زندگی قابل تصور نیست و هرچند در جامعه ما اعتقادات و باورهای مذهبی نقشی پیشگیرانه و کمک کننده دارند ولی طبیعی است که فشارهای روانی ناشی از این مشکلات که در خانواده این دسته از عزیزان وجود دارد، نقش تخریبی خود را بجا خواهد گذاشت. این روانشناس در پایان خاطرنشان کرد: آسیب های روانی هم مثل آسیبهای جسمی اگر به موقع و به سرعت تشخیص داده نشوند و تدابیر درمانی لازم صورت نگیرد آثار و عوارض و پیامدهای ناگواری بر خانواده و اجتماع بجا خواهند گذاشت. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]