تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خوشى و آسايش، در رضايت و يقين است و غم و اندوه در شكّ و نارضايتى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812758306




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

یک عامل بسیار مهم برای دوام «زندگی مشترک»


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: یک عامل بسیار مهم برای دوام «زندگی مشترک»
سحر ۳۵ ساله و صاحب دو دختر است. به زندگی‌اش که نگاه می‌کنی، سکوت و آرامش را در آن می‌بینی. زنی تحصیلکرده، زیبا، خانه‌دار، و مهربان به شوهر و فرزندان. شاید خیلی از ما آرزو می‌کردیم آرامش زندگی او را داشتیم، اما غمی که آن سوی چشمان سحر نهفته، خبر از ماجرایی دیگر می‌دهد.
وقتی از او می‌خواهی کمی راجع به زندگی‌اش صحبت کند، می‌گوید روزگارش با نظم ‌ می‌گذرد و بین او و همسرش مشکلی نیست، اما بعد، وقتی سر درد دلش که باز می‌شود با آه و حسرت از اشتباهی نام می‌برد که در زندگی انجام داده و به نظر خودش دیگر جبران‌ناپذیر نیست.به سال‌های اول ازدواج برمی‌گردد، آن هنگام که با یک دنیا شوق و عشق با همسر مهندسش ازدواج کرده بود. می‌گفت همواره آرزو داشته با یک مهندس با شغل عالی ازدواج کند. خواستگاران زیادی داشته، اما این یکی چشمش را بدجوری گرفته بوده و با این که پدرش موافقت چندانی نداشته، سحر با اشتیاق تمام با او ازدواج کرده است.روزهای اول زندگی مشترک به آرامی می‌گذشت و سحر هر روز بهتر از دیروز شوهرش را می‌شناخت. سعید مردی خوب و وفادار بود و به دلیل موفقیت در حرفه‌اش، پول فراوانی به دست می‌آورد. اما اشکال کار آنجا بود که اهل پول جمع کردن و خرید خانه نبود. مبلغ پس‌اندازش به حدی که می‌رسید، دست سحر را می‌گرفت و به مسافرت‌های گرانقیمت می‌برد یا در جای دیگر خرج می‌کرد. برعکس او سحر، زنی بشدت مقتصد بود و اصرار داشت هرچه زودتر صاحبخانه شود. چند جای مختلف سرکار رفت، تمام حقوق دریافتی‌اش را جمع کرد و پولش را به برادرهای کارخانه‌دارش داد تا با آن کار کنند و سود خوبی به سحر بدهند. اقتصاددانی‌های سحر کار خودش را کرد و او بالاخره توانست با مقداری پول و یک دنیا قرض و قوله آپارتمانی کوچک بخرد.زندگی سحر و سعید همچنان می‌گذشت. آپارتمانی که سحر خریده بود ‌ یک اتاق خواب داشت و برای زن و شوهر جوان و فرزندان خردسالشان کفایت نمی‌کرد. به همین دلیل آنها خانه‌ای بزرگ‌تر را اجاره کرده بودند و روزگار می‌گذراندند. تا این که روزی سعید نزد سحر آمد و به او گفت از طرف شرکت‌شان قرار شده به آنها آپارتمانی بزرگ با تسهیلات بدهند، اما پول سعید کافی نیست و به همین دلیل، سحر باید خانه‌اش را بفروشد و پول آن را به سعید بدهد. سحر از سعید پرسید که آیا حاضر است سه‌دانگ خانه را به اسم او بزند‌ و سعید پاسخ داده بوده که طبق شرایط آن اعطای ملک، خانه باید ششدانگ به اسم او باشد.سحر و آن همه اقتصاددانی و ششدانگ ملک به اسم شوهرکردن؟! نه، یک‌چنین چیزی محال بود. اگر خانه به اسم شوهرش می‌شد، امنیت مالی او کجا می‌رفت؟ پدرومادرش مذمتش می‌کردند و ممکن بود در آینده زبان بچه‌ها بر سرش دراز شود. نه، نه! سحر راضی به چنین کاری نبود و با شوهرش قاطعانه مخالفت کرد.حال که بعد از گذشت ده سال از آن ماجرا به گذشته نگاه می‌کند، چیزی جز حسرت و ناراحتی از آن کار برایش باقی نمانده است. او می‌گوید شوهرش نتوانست آن آپارتمان را بخرد و موقعیت از چنگش رفت، به همین دلیل بشدت نسبت به سحر دلسرد شد و بین زن و شوهر جوان فاصله افتاد. پیش از آن سعید براحتی به سحر پول می‌داد و هیچ‌گاه اهل حساب و کتاب نبود، اما از آن به بعد دیگر هیچ اعتمادی به سحر نداشت و بسختی مخارج خانه را پرداخت می‌کرد. روابط عاطفی قبلی از زندگی‌شان رخت بربست و رابطه زن و شوهر کاملا ظاهری مکانیکی پیدا کرد. آنها به زندگی‌شان ادامه دادند، اما دیگر هیچ‌گاه رنگ شادی‌های پیشین را ندیدند.سحر خودش را مقصر همه چیز می‌داند. او زنی مقتصد و بشدت حساس به صاحبخانه شدن بود، اما اعتراف می‌کند که می‌توانسته پول آن آپارتمان را به شوهرش بدهد و دوباره برای خریدن آپارتمانی مجدد تلاش کند. شاید اگر به سعید اعتماد می‌‌کرد، سعید هم از حمایت کردن او برای خریدن خانه‌ای جدید فروگذار نمی‌کرد. اما سحر این کار را نکرد و وقتی حرف پول و خانه شد، با شوهرش مثل یک فرد غریبه رفتارکرد و این آغاز اختلاف در زندگی‌شان بود.زندگی مشترک جای خط‌کشی‌های شدید مالی نیست. اعتماد و حمایت حرف اول را می‌زند و خودخواهی و حسابگری، تیشه‌ای است که پنهانی به ریشه زندگی زده می‌شود و زمانی زوجین متوجه می‌شوند چه بر سر زندگی‌شان آمده که دیگر خیلی دیر شده است. زن و شوهر باید هردو به فکر دیگری باشند و به آینده همسر خود فکر کنند.مردان زیادی بوده‌اند که به بهانه این که خودشان تنها نان‌آور خانه‌اند، هر ملکی را که گرفته‌اند، ششدانگ به اسم خودشان کرده‌اند. در یک چنین زندگی مرد خانه حقوق دارد و کاملا احساس امنیت می‌کند، درحالی که زن نه درآمدی دارد و نه خانه‌ای و همواره از آینده هراس دارد که پس از فوت همسرش قرار است زیر دست کدام عروس و داماد بیفتد یا از این بدتر، سر از کدام سرای سالمندان دربیاورد.براستی چرا وضعیت زن و شوهرها باید اینچنین باشد؟ زن و مرد با هم پیوند زناشویی می‌بندند، بچه‌دار می‌شوند، اهدافشان را دنبال می‌کنند، با اقوام و خویشان روابطی را تحت چارچوبی مشخص برقرار می‌کنند؛ عمری، دونفره با چالش‌های زندگی دست و پنجه نرم می‌کنند، آن وقت هرگاه بحث از مال و ملک به میان می‌آید، یکی (فرقی ندارد،‌ زن یا شوهر) خودخواهی پیشه می‌کند و همه چیز را برهم می‌زند. ظاهراً خیالش راحت است، اما دنیای دیگری را هراس و دلشکستگی پر کرده است. آیا این نوع زندگی دوام پذیر است؟در زندگی مشترک همه چیز باید مشترک باشد. کمی بیشتر و کمتر مساله‌ای نیست، اما هیچ‌گاه نباید جیب یکی کاملا پر باشد و کیسه آن دیگری پاره و خالی! آیا حق کسی که عمری با سازگاری در سرد و گرم‌های زندگی یار همسرش بوده این است؟اگر شما هم یک چنین اشتباهی را در زندگی زناشویی‌تان مرتکب شده‌اید از همین الان به فکر تصحیح همه چیز باشید. حتی اگر همسرتان از آن دسته افراد نیست که شکایتش را علنی ابراز کند، مطمئن باشید ته دلش از شما چرکین است. به کُنه زندگی‌تان بروید و همه چیز را به اشتراک بگذارید تا یکی از مهم‌ترین عوامل دوام در زندگی دونفره‌تان را رعایت کرده باشید.  جام جم

دوشنبه 28 اردیبهشت 1394 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 142]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن