تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مؤمن را بر مؤمن، هفت حق است. واجب ترين آنها اين است كه آدمى تنها حق را بگويد، هر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834449964




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ابهام در پرونده مرگ فجيع جوان پاكدشتی


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: ابهام در پرونده مرگ فجيع جوان پاكدشتی
جسد سعيد با سقوط از ارتفاع ٢٠ متري متلاشي شده بود. در آن شب زمستاني چهار نفر با او بودند كه يك نفرشان هنوز متواري است. متهمان مي‌گويند شب حادثه به پيشنهاد سعيد به بيابان‌هاي اطراف معدن پاكدشت رفتند تا با او لواط كنند؛ ادعايي كه گزارش پزشكي قانوني آن را رد كرده است.
آفتاب : ديروز در جلسه رسيدگي به پرونده، رييس دادگاه متعجب بود كه چطور متهمان از اتهام قتل تبرئه شده‌اند.


ساعت ١٠:٠٠ صبح ديروز سه متهم پرونده را با دستبند و پابند به دادگاه كيفري استان تهران آوردند. آنها كه پيش از اين متهم بودند در تاريخ ٢٢ بهمن ٩١ يكي از هم محلي‌هاي ٢٢ ساله خود به نام سعيد را به بيابان‌هاي اطراف معدن پاكدشت كشانده و به طرز فجيعي به قتل رسانده‌اند، پس از تبرئه از اتهام قتل، بار ديگر از زندان به شعبه ٧١ دادگاه كيفري استان تهران آورده شدند تا درباره سه اتهام دعوت شبانه، شرب خمر و لواط حرف بزنند.


ساعت ١٠:٣٠ منشي جلسه دادگاه، اسامي متهمان و خانواده مقتول را براي حضور در جلسه صدا زد. آنها وارد محكمه شدند و رسيدگي به پرونده آغاز شد. نورالله عزيزمحمدي، رييس دادگاه در همان ابتداي جلسه با ترديد به پدر سعيد گفت: «با تبرئه متهمان از اتهام قتل الان فقط به سه اتهام دعوت شبانه، شرب خمر و لواط متهمان رسيدگي مي‌كنيم. » پدر سعيد هم پوشه‌اي پر از برگ و كاغذ را نشان قاضي داد و گفت: «ما نمي‌دانيم كه اين افراد چطور از اتهام قتل تبرئه شده‌اند. بچه من را به آن شكل ناجور كشته‌اند. اينها همه‌شان سابقه دارند. فقط اتهام مي‌زنند.»


رييس دادگاه كمي خود را جابه‌جا كرد و سري تكان داد. سپس از نماينده دادستاني خواست تا كيفرخواست را قرائت كند. در كيفرخواست آمده بود كه متهمان پيش از اين متهم به قتل سعيد بوده‌اند اما اكنون با تبرئه شدن از اين اتهام به دادگاه منتقل شده‌اند تا به سه اتهام آنها درباره دعوت شبانه، شرب خمر و لواط رسيدگي شود.


 پرونده پنج متهم داشت كه يك نفر آنها از شب حادثه متواري است و ديگري نيز كه به قيد وثيقه آزاد شده به دادگاه نيامده بود. با اين حال بهزاد به جايگاه احضار شد. او كه در شب حادثه ١٨ سال داشت مدام لبانش را با دندانش گاز مي‌گرفت تا لبخندهايش پنهان بماند. بهزاد درباره شب حادثه گفت: «من سعيد را نمي‌شناختم. شب حادثه در خانه يكي از بچه‌ها به نام سامان عرق خورديم. بعد از آن سعيد به گوشي سامان زنگ زد و گفت كه بيا دنبالم. سامان به من گفت كه سعيد قبلا هم لواط كرده و اينكاره است. از من خواست كه با او دنبالش برويم و سوارش كنيم. هوا باراني بود. ٩:٣٠ شب. رسيديم سر قرار. من با سعيد رفتم بالاي يك صخره در بيابان‌هاي اطراف پاكدشت. من نمي‌خواستم لواط كنم. اينكاره نبودم. داشتيم بالاي تپه مي‌رسيديم كه يكهو سعيد سر خورد و افتاد پايين. محسن و عباس هم كه قرار بود پياده بيايند لحظه سقوط سعيد آنجا بودند. آنها با موتور رفتند دره را دور زدند اما وقتي رسيدند سعيد مرده بود. من گفتم كه به اورژانس خبر بدهيم كه محسن زد زير گوشم. اما سامان خودش از باجه تلفني كه آنجا بود به اورژانس زنگ زد. ما هم كه ترسيده بوديم، سريع فرار كرديم.»  روي سر بهزاد آثار جراحت چاقو ديده مي‌شد. خودش مي‌گفت كه در زندان خودزني كرده است. بعد از او نوبت به سامان رسيد. رييس دادگاه از پدر و مادر سعيد خواست بيرون جلسه منتظر باشند. آنها كه بيرون رفتند، سامان پشت جايگاه ايستاد. او همان متهمي است كه اصرار داشت سعيد، «اينكاره» بود. او مي‌گفت سعيد حتي براي لواط «پول هم مي‌داد.»  سامان با رد اتهام لواط حرف‌هاي خود را شروع كرد و گفت: «من شرب خمر و دعوت شبانه را قبول دارم اما لواط نكرده‌ام. شب حادثه محسن


- متهم فراري پرونده – به من زنگ زد و گفت به سعيد زنگ بزنم تا با هم به بيابان برويم. اما قبل از اينكه من زنگ بزنم، خود سعيد زنگ زد و قرار گذاشت. بهزاد را ترك موتورم سوار كردم و دنبال سعيد رفتم. سر كوچه سوارش كردم. رفتيم به بيابان‌هاي اطراف پاكدشت. محسن گفته بود كه سعيد اينكاره است اما او نمي‌دانست كه ما پنج نفر هستيم.»


سامان، صورتي كشيده و استخواني داشت. لاغري بيش از حدش، قوز كمرش را نمايان كرده بود. او تاييد كرد كه مي‌خواست با سعيد لواط كند اما نتوانست. چون سعيد از ارتفاع ٢٠متري به پايين دره سقوط كرد. متهم ادامه داد: «سعيد از محسن مي‌ترسيد. چون قبلا كه با او براي لواط قرار گذاشته بود، محسن چند نفر ديگر را هم با خود برده بود. وقتي به بيابان رسيديم بهزاد با سعيد رفت بالاي صخره. من داشتم موتورم را پارك مي‌كردم كه بهزاد داد زد سعيد از دره افتاد پايين. محسن و عباس هم رسيده بودند. با هم جاده را دور زديم و رفتيم پايين دره. مغز سعيد ريخته بود بيرون. ترسيده بوديم. از باجه تلفني كه آنجا بود زنگ زدم اورژانس و بعد هم فرار كرديم. سعيد مرده بود.»


علي، متهم ديگر پرونده نيز كه به محل حادثه نرفته بود اتهام شرب خمر را پذيرفت و سر جايش نشست. او مي‌گفت چيز زيادي از شب حادثه نمي‌داند.


با اين حال حرف‌هاي متهمان، هيچ كدام از پنج قاضي دادگاه را قانع نكرده بود. رييس دادگاه رو به قضات ديگر كرد. او گفت در گزارش پزشكي قانوني هيچ آثاري از لواط ديده نشده و امكان بيمار بودن سعيد پايين است. او گزارش پزشكي قانوني را ورق زد، مرگ سعيد را «ناجور» ناميد و از روي گزارش خواند: «جسد متلاشي شده بود. خردشدگي استخوان صورت، خارج شدن فك فوقاني از حفره دهان، شكستگي جمجمه...» رييس دادگاه سرش را تكان داد. هرچه پيش مي‌رفت، لحن صدايش آرام‌تر مي‌شد «خروج نسوج مغز، ارتفاع ٢٠متري، در معدن پاكدشت، خيلي عجيب است» و به سكوت گراييد.


پس از آن نوبت به آخرين دفاع رسيد. خانواده سعيد هنوز بيرون دادگاه بودند. هر سه متهم اتهام شرب خمر و دعوت شبانه را قبول داشتند اما مي‌گفتند لواط نكرده‌اند. قضات دادگاه براي صدور حكم وارد شور شدند. مرگ سعيد، با روايت ساده‌اي كه متهمان از آن شب هولناك تعريف كرده بودند، جور درنمي‌آمد. پدر و مادر سعيد مي‌گفتند كه مي‌خواهند پرونده قتل را بار ديگر به جريان بيندازند.


 گفت‌وگو با پدر مقتول


 متهمان در دادگاه مي گويند فرزند شما به آنها پيشنهاد لواط داده و براي همين موضوع با آنها به بيابان رفته بود. شما اين حرف را قبول داريد؟


نه اصلا. هرچه مي‌گويند دروغ است. پسر من سالم بود. چهار ماه قبل از اينكه جسدش پيدا شود، در گزينش نيروي انتظامي قبول شده بود. اين اتهام‌ها همه دروغ است. آنها پسر من را كشته‌اند.
 ‌ شب حادثه سعيد گفت براي چه كاري بيرون مي‌رود؟


او گفت كه سامان دنبالش آمده. ما سفره شام را انداخته بوديم. سعيد گفت كه مي‌رود بيرون و پنج دقيقه‌اي مي‌آيد. كليد خانه را هم برداشت. طرف‌هاي ساعت ٩:١٥ شب بود. تا ساعت ١١:٣٠ هرچه به گوشي‌اش زنگ مي‌زديم، جواب نمي داد تا آخر سر گوشي‌اش خاموش شد.


   شما كي از مرگ سعيد باخبر شديد؟


چهار روز بعد از ناپديدشدنش بود كه از نگهباني معدني كه جسد سعيد را آنجا پيدا كرده بودند به ما زنگ زدند و گفتند كه پيدايش كرده‌اند.


 گوشي سعيد پيدا شد؟


نه، متهمان پرونده گوشي سعيد را هم دزديده بودند.


 فكر مي كنيد آن شب چه اتفاقي افتاده؟


آنها مي‌خواستند از پسرم باج بگيرند. سعيد با متهمان در باشگاه بدنسازي آشنا شده بود. شب حادثه مي‌خواستند از او باج بگيرند اما ما واقعا نمي‌دانيم چه شده. پرونده طوري پيش رفته كه اصلا معلوم نيست آن شب سر سعيد چه بلايي آمد. پسر من آهن‌پاره نبود. آدم بود. درست نيست به اين شكل به پرونده رسيدگي شود.


 چطور دادگاه راي تبرئه متهمان از قتل داد؟


من واقعا نمي‌دانم. در دادگاه در اين دو سال نمي‌گذاشتند ما حرف بزنيم. همين امروز هم كه ديديد به ما گفتند برويم بيرون. ما خيلي حرف داريم. آنها بچه من را كشته‌اند.


 شما متهمان پرونده را مي‌شناسيد؟


بله. يكي از آنها اصلا پدر و مادر ندارد. در محله مدام خفت‌گيري مي‌كردند. سابقه دارند.


 درخواست شما از قضات پرونده چيست؟


متهمان سعيد را كشته‌اند. من مي‌خواهم كه پرونده قتل دوباره به جريان بيفتد. معلوم نيست چطور آنها را تبرئه كرده‌اند. خود قاضي پرونده هم تعجب كرده بود.


منبع: اعتماد




تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن