تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 3 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):داناترين مردم كسى است كه دانش ديگران را به دانش خود بيفزايد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832541791




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

واقعی و دردناک؛ یک ورزشکار - بازیگر ایرانی به دستفروشی افتاد! + عکس


واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:



واقعی و دردناک؛ یک ورزشکار - بازیگر ایرانی به دستفروشی افتاد! + عکس
روز نو : دو دنیای هنر و ورزش هر چقدر که به لحاظ فرهنگی افتراق داشته باشند، در یک نقطه و آن هم «بیرحمی» اشتراک دارند؛ بیرحمی از آن جهت که هر دو دنیا فقط چهره‌های سالم و بانشاط را می‌خواهند.
 «سینما ژورنال» با این مقدمه ادامه داد: دقیقا یک هنرمند هم تا وقتی سرحال و پرکار است در کانون توجه قرار دارد و کافیست فقط چند سال از حیطه خویش دور بیفتد تا همگان یادشان برود زمانی چنین چهره‌ای زیست می‌کرده است. حالا در نظر بگیرید هم قهرمان ورزشی باشی و هم سابقه بازیگری داشته باشی اما به دلیل بروز یک حادثه، ناگهان پشتت خالی شود و هیچ‌کس را یار و یاور خود نبینی. اینجاست که بیش از پیش آزار می‌بینی. این ورزشکار - بازیگر نه معتاد است و نه مورد منکراتی دارد این دقیقا همان اتفاقی است که برای ایرج خدری رخ داده است. خدری که از اواخر دهه ۶۰ تا اواسط دهه ۷۰ در تیم‌های ملی رده‌های مختلف بسکتبال ایران توپ زده و از اوایل دهه ۷۰ پایش به سینما و تلویزیون هم باز شده و به واسطه فیزیکش تجربه همکاری با کارگردانان مختلف را از سر گذرانده بر اثر بروز یک حادثه دچار تنگنای اقتصادی شده و این روزها در میدان امام حسین (ع) دستفروشی می کند. اشتباه نکنید؛ خدری نه گرفتار اعتیاد شده، نه رفیق نابابی داشته که پای او را به مجالس آنچنانی باز کند و به این واسطه برایش دردسر درست کند و نه حتی در تمام عمرش یک مورد سابقه منکراتی داشته است! خدری در اثر آسیب‌دیدگی جسمی و آن هم حین یک بازی بسکتبال در لیگ ایران دچار ضایعه نخاعی شده و اسفناک‌تر اینکه تشخیص نادرست پزشک فدراسیون بسکتبال باعث جدی نگرفتن این ضایعه و در نهایت معلولیت وی شده است. به لطف یکی از همکاران توانمند سینما، خدری را یکی از شب‌های بهاری کنار بساط دستفروشی‌اش که در آن هم اسباب‌بازی به چشم می‌خورد و هم دی‌وی‌دی ملاقات کردیم. وقتی از او پرسیدیم اینجا چه می‌کند و چرا پیگیر وضعیت دریافت مستمری از باشگاهی نیست که حین بازی برای آن گرفتار آسیب‌دیدگی شده فقط لحظاتی تبسم کرد و سپس شروع به صحبت کرد؛ صحبت‌هایی که به طور مسلسل‌وار و بی‌کمترین مکث بیان می‌شد و انگار همه آنها از روی یک رمان خوانده می‌شد. صحبت‌هایی که پر بود از گلایه‌ها نسبت به مدیرانی که حتی برای ملاقات با او هم سراغش نیامده‌اند. هفت سال عضو تیم ملی بسکتبال بودم خدری که متولد ۱۳۵۰ کرمانشاه است و در خرمشهر و بندرعباس رشد کرده، درباره سال‌های حضورش در بسکتبال می‌گوید: من از اواسط دهه ۶۰ بسکتبال را شروع کردم و از اواخر همین دهه به تیم ملی بسکتبال راه یافتم و تا میانه‌های دهه هفتاد در رده‌های مختلف تیم ملی از تیم ملی نوجوانان تا تیم ملی جوانان و بزرگسالان توپ زدم. حدودا هفت سالی عضو تیم ملی بسکتبال بودم اما در روزهای سختی، کمترین حمایتی از سوی مدیران بسکتبال ندیدم. وی درباره حادثه‌ای که حین یکی از بازی‌های لیگ بسکتبال ایران برایش به وجود آمده بیان می‌کند: سال ۷۷ بود که من در تیم فجر سپاه توپ می‌زدم. یادم می‌آید که برای برگزاری مسابقه در برابر منتخب مشهد به مرکز استان خراسان رفته بودیم. نیمه‌های بازی دچار زمین‌خوردگی شدم و بعد از مسابقه پایم ورم کرد و کمردردم هم آغاز شد. خدری ادامه می‌دهد: همان موقع پیش پزشک معتمد فدراسیون رفتم اما ایشان گفت مشکل حادی نیست و با استراحت برطرف می‌شود. من نیز حدودا شش ماهی استراحت کردم اما نه‌تنها دردم کمتر نشد که افزایش درد باعث شد به سراغ پزشکی دیگر بروم. پزشک جدید بعد از انجام ام‌آر‌آی تشخیص داد که نخاعم آسیب دیده و ستون فقراتم صدمه شدید دیده است. همان موقع یک عمل جراحی انجام دادم که متاسفانه نتیجه مطلوبی نداشت. 

ایرج خدری (اولین نفر ایستاده از چپ) در دوران قهرمانی خدری درباره پیگیری درمان خود می‌گوید: بعد از جراحی ابتدایی پیش هر پزشک متخصص ستون فقرات که فکرش را بکنید رفتم. شاید بیشتر از ۸۰ تا ۹۰ پزشک متخصص مرا معاینه کردند و همه هم گفتند چون دیر به آنها مراجعه کرده‌ام کاری از دستشان برنمی‌آید. تلخ‌ترین چای عمرم را در فدراسیون بسکتبال نوشیدم این بازیکن سابق بسکتبال با اشاره به تلاش برای کمک گرفتن از مسئولان باشگاهی که برایشان توپ می‌زده، می‌گوید: در همان زمان بارها به فدراسیون بسکتبال رفتم و شاید در طول یک سال هفته‌ای چهار روز فدراسیون بودم اما هیچ‌کس کاری نکرد. خیالتان را راحت کنم فدراسیون حتی یک ریال هم بابت کمک‌هزینه درمان به من نداد و تنها عایدی من از فدراسیون بسکتبال چای‌هایی بود که آبدارچی آنجا برایم می‌آورد؛ چای‌هایی که شاید تلخ‌ترین چای‌هایی بودند که در عمرم نوشیدم! این بسکتبالیست سابق می‌افزاید: البته این را هم بگویم به واسطه آشنایی که در صندوق حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان داشتم مدتی مستمری ناچیزی از آنها می‌گرفتم که آن هم کفاف مخارج درمانم را نمی‌داد. 

خدری در حال فروش دی‌وی‌دی آغاز بازیگری در سینما با «دایان باخ» و «دمرل» اما زندگی هنری خدری زمانی آغاز شد که در سال ۷۲ فرهاد پوراعظم کارگردان درام «دایان باخ» بازی‌های او در لیگ بسکتبال را دید و از وی دعوت کرد که نقش اصلی فیلمش را بازی کند. «دایان باخ» داستان زندگی یک جوان بلندقد آذری بود که گرفتار بیماری خاصی می‌شود. بازی خدری در این فیلم خوب هم دیده می‌شود و وی بلافاصله برای بازی در «دمرل» یدالله صمدی انتخاب می‌شود. در این فیلم او نقش یک بوکسور را ایفا می‌کند. ایرج خدری درباره آن روزها و دستمزدی که برای این دو فیلم گرفته به صراحت می‌گوید: برای «دایان باخ» حدودا ۲۰۰ هزار تومان گرفتم و برای «دمرل» حدودا ۷۰۰ هزار تومان. اگر بخواهیم به نسبت امروز بسنجیم باید بگویم آن زمان با ۲۰۰ هزار تومان می‌شد یک موتور هوندا خرید! وی درباره ادامه کار بازیگری خود پس از این دو فیلم بیان می‌کند: بعد از همکاری با ابوالحسن داوودی در «من زمین را دوست دارم»، مدتی را با گروه تئاتر جعفر والی همکاری کردم و بعد هم در یکی از قسمت‌های سریال «آژانس دوستی» بازی کردم. خدری که سابقه بازی در مجموعه پرمخاطب «ساعت خوش» را هم داشته ادامه می‌دهد: در سری ابتدایی «ساعت خوش» که داریوش کاردان کارگردانش بود، حضور داشتم ولی به دلیل درگیری در اردوهای تیم ملی بسکتبال نتوانستم در ادامه کار بازی کنم. 

خدری در نمایی از «دمرل» این بازیگر با اشاره به دیگر فعالیت‌هایش در حوزه بازیگری می‌گوید: با علی ‌شاه‌حاتمی در «اُ.مثبت» و «خوش‌غیرت» همکاری داشتم و در یک جنگ عیدانه با نام «عید آمد، عید آمد» که شامل آیتم‌های ورزشی بود هم بازی کردم اما بعد دیگر مشکلات مربوط به آسیب‌دیدگی‌ام پیش آمد و کسی سراغمان نیامد. برای تأمین خرج زندگی دستفروش شدم طبیعی است مردی که به لحاظ فیزیکی غول‌پیکر و استثنایی است، آنقدر غرور دارد که بعد از سال‌ها ورزش و البته کار بازیگری وقتی بخواهد به سراغ دستفروشی بیاید آزار روحی فراوانی را تحمل کند. ایرج خدری در این‌باره‌ می‌گوید: من از سال ۷۷ تا سال ۹۰ برای کسب درآمد به هر دری زدم. بارها پیش مسئولان فدراسیون رفتم و با آدم‌های مختلف سینما و تلویزیون گپ و گفت کردم بلکه بتوانم شغلی برای کسب درآمد پیدا کنم اما به هر که رو انداختم به درب بسته خوردم تا شب عید نوروز ۹۰ که یک‌باره تصمیم گرفتم مجموعه‌ای از دی‌وی‌دی فیلم‌هایی که سال‌ها برای آرشیو کردن آنها وقت گذاشته بودم را به میدان امام حسین (ع) بیاورم و آنها را بفروشم. البته که این کار هم برایم راحت نبود اما وقتی مجبور بودم به عنوان همسر و پدر دو فرزند خرج خانواده‌ام را بدهم چاره‌ای ندیدم جز دل زدن به دریا. وی ادامه می‌دهد: این را هم بدانید که مدتی بعد از بیماری خودم، همسرم هم دچار بیماری ام.اس شد و متاسفانه این بیماری باعث معلولیت پای چپ و آسیب‌دیدگی چشم چپش شد. در این وضعیت چه باید می‌کردم که نکردم؟ نه مدیران ورزشی به سراغم آمدند، نه کارگردان‌هایی که با آنها کار کردم ایرج خدری با بیان اینکه به جز حامد حدادی بازیکن تیم ملی بسکتبال ایران هیچ‌کس نه از مدیران هنری و نه از مدیران ورزشی حالش را نپرسیده‌اند، اظهار می‌کند: هیچ کدام از کارگردانانی که برایشان بازی کردم حتی حالم را هم نپرسیدند. هیچ کدام از مدیران مملکتی به من کمک نکردند. من به دنبال دریافت وام بلاعوض که نبودم؛ حداقلش می‌توانستم به عنوان مربی بسکتبال پارالمپیک فعالیت کنم و هم تجربیاتم را در اختیار جوانان بگذارم و هم خرج زندگی‌م را درآورم اما هیچ کس مرا به بازی نگرفت جز احسان حدادی که چند بار به ملاقاتم آمد. به جای کمک، مأمور فرستادند که بساطم را جمع کنند این بازیکن بسکتبال و بازیگر سینما و تلویزیون، اظهاراتش را با بغضی در گلو چنین به پایان می‌رساند: من یک فرزند پسر به نام امیرعلی و یک فرزند دختر به نام فاطیما دارم. تا اینجای زندگی هم روی پای خودم ایستادم و انتظار هم ندارم که کسی بیاید و دستم را بگیرد. اما ناراحتم از اینکه هر وقت درباره دستفروشی من صحبتی مطرح شده به جای اینکه دست یاری به سویم دراز شود، مأموران را سراغم فرستاده‌اند که بساطم را جمع کنم. باور کنید حتی جرأت ندارم بگویم دستفروشم مبادا از نان خوردن بیفتم!




تاریخ انتشار: ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۱:۳۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن