تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سكوت مؤمن تفكر و سكوت منافق غفلت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830123480




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دختری با تیپ پسرانه در خیابان‌ + عکس


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: دختری با تیپ پسرانه در خیابان‌ + عکس
نمی‌توانم بگویم که در خیابان‌های شهر برای مرد شدن چه چیزهایی را از دست دادم و چه حقارت‌هایی را تحمل کردم سیگار کشیدن و در جمع دوستان مشروب خوردن کمترین کارهایی بود که در طول سال ها انجام دادم.
امشب هم برای پیدا کردن یک سوژه داغ سراغ یک مددکار اجتماعی که در نیروی انتظامی فعالیت می‌کرد، رفتیم.با خوردن یک لیوان چای و دانه‌ای بیسکویت صحبت‌مان را آغاز کردیم، این مددکار اجتماعی که نمی‌دانست درمورد چه موضوعی صحبت کند و چه خاطره ای را بازگو سازد با راهنمایی‌هایم یاد اتفاقی افتاد که چند ماه گذشته در اتاق مشاوره برایش رخ داده بود.

مددکاراجتماعی در حالی که می‌خندید و سرش را به نشانه تأسف رو به پایین تکان می‌داد گفت: مثل هر روز در محل کارم مشغول فعالیت بودم که دختری را نزد من آوردند که به  جرم استعمال مواد مخدر و پوشش پسرانه و ظاهری خارج از عرف دستگیر شده بود.راستش برای خودم هم جالب بود که سرگذشت زندگی این دختر را بدانم و بفهمم که چه طور یک دختر لباس‌های پسرانه می‌پوشید.سوالاتم را از این دختر جوان که با دیدن من به گریه افتاده بود و دائم می‌گفت که من بی گناهم! شما را  به خدا مرا آزاد کنید؛ آغاز کردم.اولین پرسشم این بود چرا یک خانم باید با این وضع و تیپ و قیافه به خیابان بیاید و در شهر دور بزند؟ دختر جوان نیز در پاسخ به من در حالی که صدایش را شبیه به اوباش کوچه و بازار کرده بود با نگاهی چپ چپ گفت: اگر یک خانواده درست و حسابی داشتم هیچ وقت برای خودم دردسر درست نمی‌کردم.دختر جوان ادامه داد: من در خانه ای متولد شده‌ام که پدر و مادرم به مواد مخدر اعتیاد داشتند و از همان دوران کودکی تمام توجهات و مرکز محبت‌های پدر و مادرم برادر کوچکترم بود که سه سال بعد از من به دنیا آمد. به نظرم من در آن خانه اضافه بودم، اگر سر موضوعی با پدر و مادرم بحث می‌کردم باز هم سرانجام تمام تقصیرها سر من خراب می‌شد.این دختر که "نازنین" نام داشت در ادامه گفت: بی توجهی پدر و مادرم مرا بسیار آزار می‌داد به طوری که این بی توجهی‌ها شدت پیدا کرد و حتی پدر و مادرم در مورد تغذیه من نیز کوتاهی می‌کردند و این باعث بروز مشکلات جسمی‌ام شده بود.نازنین که کمتر از 22 سال سن داشت، اضافه کرد: دوران تحصیل را نتوانستم به پایان برسانم و تا پنجم ابتدایی بیشتر درس نخواندم، واقعیت این بود که پدر و مادرم راضی به پیشرفت و موفقیت من نبودند و اصلا دوست نداشتند که ذره‌ای از پس اندازشان را خرج من کنند.دختر پسرنما یادآور شد: این روند تا سال‌ها ادامه داشت تا جایی که حتی پدرم به اشک‌های من توجه نمی‌کرد و مرا به خاطر برادر کوچکترم سرزنش می‌کرد، یادم می‌آید روزی به شوخی برادر کوچکترم که تازه به سن تکلیف رسیده بود را با پاشیدن آب بر روی لباسش که تازه پدر برایش خریده بود، اذیت کردم.نازنین با گفتن این خاطره ناگهان به فکر فرو رفت، لهجه صحبت کردنش تغییر کرد و با صدایی دخترانه گفت: پدرم به خاطر این شوخی مرا ساعت‌ها در سرویس بهداشتی زندانی کرد و بعد هم با ضرب سیلی راهی رختخواب کرد، واقعا سخت بود که پدر و مادرم این قدر به برادرم علاقه نشان می‌دادند.دختر جوان گفت: این اتفاقات باعث شد تا در سن 18سالگی تصمیم بگیرم پسر شوم تا شاید کمی روند زندگی‌ام به نفع من تغییر کند و باعث شود پدر و مادرم کمی مرا دوست داشته باشند، خلاصه این کار را با کوتاه کردن موهایم شروع کردم و سپس به خیابان رفتم و برای خودم دوست پیدا کردم و این ماجرا ادامه داشت، من نمی‌توانم بگویم که در خیابان‌های شهر برای مرد شدن چه چیزهایی را از دست دادم و چه حقارت‌هایی را تحمل کردم سیگار کشیدن و در جمع دوستان مشروب خوردن کمترین کارهایی بود که در طول سال ها انجام دادم.دختر جوان با گریه‌هایش به صحبت‌هایش پایان داد و من تنها یک سوال از او پرسیدم آیا یک زن نمی‌توانست مردانه زندگی کند تا این که هویتش را با کارهایی که نامردان انجام می‌دهند به سمت نابودی بکشاند؟دختر جوان جواب مرا با تکان دادن سر و کلمه معروف "نمی‌دانم" پاسخ داد.البته جواب این دختر مرا قانع نکرد ولی امروز بسیاری دختران مثل "نازنین" هستند که راه را برای رسیدن به مقصد اشتباهی می‌روند و زمانی که به خط پایان نمی‌رسند، با کلمه‌ "نمی‌دانم" خود و دیگران را توجیه می‌کنند.

یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 104]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن